خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی
خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی

آتش جهنم

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


شاید تعجب کنید از این گفته؛ که جهنمیان، آتش را به دلخواه خویش انتخاب میکنند. بهتر است که در این مورد کلام خدا را بخوانیم.

 

یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۱۲﴾

آن روز که مردان و زنان مؤمن را مى ‏بینى که نورشان پیشاپیششان و به جانب راستشان دوان است [به آنان گویند] امروز شما را مژده باد به باغهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در آنها جاودانید این است همان کامیابى بزرگ (۱۲)

 

 یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿۱۳﴾

آن روز مردان و زنان منافق به کسانى که ایمان آورده‏ اند مى‏ گویند ما را مهلت دهید تا از نورتان [اندکى] برگیریم گفته مى ‏شود بازپس برگردید و نورى درخواست کنید آنگاه میان آنها دیوارى زده مى ‏شود که آن را دروازه‏ اى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد (۱۳)

 

 یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۱۴﴾

[دو رویان] آنان را ندا درمى‏ دهند آیا ما با شما نبودیم مى‏ گویند چرا ولى شما خودتان را در بلا افکندید و امروز و فردا کردید و تردید آوردید و آرزوها شما را غره کرد تا فرمان خدا آمد و [شیطان] مغرورکننده شما را در باره خدا بفریفت (۱۴)

 

خدا در آیات بالایی می فرماید که مومنین در روز قیامت دارای نور هستند ولی منافقین نوری ندارند و در ظلمات بسر می برند. نور مومنان در جلو و کنار آنان حرکت میکند و به همین خاطر مومنان براحتی مسیر را طی میکنند. اما منافقین در تاریکی و ظلمات مطلق بسر می برند و نمیتوانند حرکتی از خود انجام دهند زیرا دور و بر خویش را نمی بینند و در تاریکی مطلق بسر میبرند. اینکه کافران نور ندارند، به این معناست که آنان در صحنه قیامت در ظلمات بسر میبرند و این ظلمات و تاریکی خطر بزرگی برای آنها محسوب میشود. زیرا در آنروز حوادث وحشتناکی رخ میدهد و صاعقه و ظلمات و بارش شهاب سنگ و ... تمام آسمان را در بر میگیرد. هر چند  هم اکنون به گفته ستاره شناسان، رنگ تیره، رنگ غالب کهکشانهاست. رنگهایی که ما در زمین میبینیم، نتیجه تابش نور است. اما در فضا اصلا چنین چیزی وجود ندارد و تاریکی مطلق حکمفرماست. عکسهایی که از سطح ماه گرفته شده ، نشان میدهد که حتی سایه اشیاء در ماه، تماما تیره است. از آنجا تمام آسمان هم تیره و تار است. ستاره ها آنطوری که در زمین دیده میشوند؛ در فضا قابل مشاهده نیستند.

 

در روز قیامت، بطور پیش فرض تمام کهکشانها تیره و در ظلمات کامل بسر میبرند. مومنان از آنجا که در این جهان، اعمال صالح انجام داده اند ، نور برای خود فراهم کرده اند و بنابراین آنان در این تاریکی مطلق بوسیله آن نور ره می پیمایند تا به مسیر مشخصی برسند و از آنجا وارد محیط دیگری شوند. اما کافرین نوری ندارند و در تاریکی مطلق نمی دانند چکار کنند و سر در گم می مانند. تاریکی مطلق برای آنان دلهره آور است. نهایتا خدا میفرماید که : فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿۱۳﴾ آنگاه میان مومنان و کافرین دیوارى زده مى ‏شود که آن را دروازه‏ اى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد. مومنان با استفاده از نور خود وارد آن محوطه میشوند . اما کافران در تاریکی مطلق نمیتوانند وارد این محیط دیوار دار شوند و در نتیجه جا میمانند، یعنی بدون نور نمیتوان وارد این محوطه شد. محیط دیوار دار مومنان را از خطرات تاریکی مطلق و صاعقه و بارش شهاب و ... حفظ میکند و آنان را به بهشت و یا بعد دیگر منتقل میکند. اما کافران در بیرون از دیوار میمانند و خدا کافران را در تاریکی مطلق رها میکندو مومنان را از آنجا نجات میدهد. بعد از نجات مومنان؛ کافران در تاریکی مطلق ، یک آتشی می بینند و آنها از آنجا که هیچ نوری ندارند، جذب آتش میشوند و به طرف آن میروند.  این آتش همان آتش جهنم است. خیلی جالب است که کافرین و منافقین ، آتش (النار) را بجای نور انتخاب میکنند. زیرا آنها نور ندارند و بخاطر نجات از تاریکی مطلق و خطرات و ترس از آن، ناچارا آتش را انتخاب میکنند و به سمت آن میروند. به همین خاطر خدا میفرماید که در آن روز آتش جهنم برای آنان پناهگاه و  یاور است (مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ). آنان به دلخواه خویش آتش را بر میگزینند. تاریکی مطلق فضا که هر لحظه صاعقه می آید و هرلحظه شهاب سنگ می آید و خطرات بسیار زیاد دیگر ؛ آنان را به انتخاب آتش جهنم راهنمایی میکند.

 

 فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿۱۵﴾

پس امروز نه از شما و نه از کسانى که کافر شده‏ اند عوضى پذیرفته نمى ‏شود جایگاهتان آتش است و آتش مولای شماست و چه بد مسیری است (۱۵)

 

آنان نار را بجای نور در این جهان برای آخرت خود انتخاب کرده بوده اند. این دقیقا نتیجه اعمال خودشان است. زیرا بجای تواضع، تکبر؛ بجای صبر، خشم؛ بجای صلح، جنگ؛ بجای صحبت آرام، توهین؛ بجای دوستی، دشمنی؛ بجای مهربانی، کینه؛ بجای نور، النار و ... را رویه زندگی خویش کرده بودند. به همین خاطر در جهان آخرت نوری ندارند و مجبورند النار را انتخاب کنند. تنها النار موجود در آن قسمت از کیهان، آتش جهنم است. بعدا جهنمیان قصد خروج از آتش جهنم را دارند، اما هر بار که از شدت غم و غصه میخواهند از آتش خارج شوند، تاریکی مطلق و خطرات مربوط به آن ، آنان را دوباره بر میگرداند به داخل جهنم.

 

 أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۱۶﴾

آیا براى کسانى که ایمان آورده‏ اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت گردید و بسیارى از آنها فاسق بودند (۱۶)

 

جهنمیان در آنروز شیطان و رهبران و کسانی که از آنها پیروی کرده اند را بخاطر گمراه کردن آنان، مورد مواخذه قرار میدهند و آنان را لعنت میکنند. اما شیاطین و کبراء جوابی ندارند و تقصیر را به گردن خود تقلید کنندگان می اندازند. شیاطین و کبراء بخاطر روبرو نشدن با گمراهان، به قسمتهای سخت جهنم میروند و در آنجا عذاب بیشتری را می بینند. زیرا در جهنم، هر لعنتی که برای شیاطین فرستاده میشود، در دل آنان میماند و تاثیر میگذارد و برخلاف حافطه مردم در این دنیا، حافظه جهنمیان، چیزی را فراموش نمی کند و حرفها و لعنتها بر عذاب آنان می افزاید و لعنتها برای همیشه در وجود آنان میماند. به همین خاطر شیطان وسایر کبراء به قسمتهایی از جهنم میروند که بسیار وحشتناکتر است تا که با گمراه شدگان روبرو نشوند.

 

وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۲۲﴾

و چون کار از کار گذشت [و داورى صورت گرفت] شیطان مى‏ گوید در حقیقت ‏خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطى نبود جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک مى‏ دانستید کافرم آرى ستمکاران عذابى پردرد خواهند داشت (۲۲)

ادامه : بشر اصالتا زمینی نیست

دانلود pdf مقاله


اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


1) ارزش نعمتهای روی زمین

در صنعت فضانوردی، اصطلاحی است به نام زمینی سازی مریخ و یا ماه. یعنی شرایطی را در مریخ و یا ماه فراهم کنند تا که زندگی در آن میسر باشد. بهتر است بدانید که قیمت هر لیتر آب برای سازمان های فضایی بین المللی بطور متوسط حدود ۴۵۰۰ دلار، یعنی به پول ایران در حال حاضر 100 میلیون تومان در میاد. هر فضانورد بطور متوسط روزی چهار لیتر آب مصرف میکند. یعنی هر فرد در طول روز 400 میلیون تومان فقط آب مصرف میکند. به همین خاطر سازمانهای فضایی دستگاهی ساخته اند که تصفیه  ادرار فضانوردان را انجام داده و دوباره استفاده میشود. این کار از طریق دستگاههای پیشرفته ای انجام می پذیرد. استحمام با حوله خیس و تقریبا با کمترین آب انجام می پذیرد. در زمینه مصرف غذاها، تقریبا هیچگونه اسرافی انجام نمی پذیرد و ... چرا بشر در این مواقع درست عمل میکند و اسراف نمی کند؟ زیرا هزینه بردار است و هزینه اش را خود بشر باید بدهد.

 بشر آنقدرها از نظر علمی توانمند است که بتواند چنین دستگاههایی بسازد و ساخته است. اما در صداقت بشر شک زیادی وجود دارد. زیرا همان اهمیتی که برای نعمتهای خدا در یک ایستگاه فضایی قائل است، روی زمین اصلا هیچ توجهی نمیشود. و اصلا چرا اینجور تکنولوژیها را در روی زمین برای آباد کردن بیابانهای زمین بکار نمی برند!

از یک طرف کشورهای فقیر با داشتن انبوه زمین های بایر ، معادن غنی و متنوع ، هنوز مردم این دیارها دنبال ساده ترین امکانات زندگیند. بشری که بتواند یک موبایل با کلی امکانات پیشرفته بسازد، بعید است که نتواند دستگاه نانوایی بسازد که اتلاف نان نداشته باشد. بعید است که نتواند تصفیه خانه آب برای مناطق با آب آلوده بسازد.

اگر ارزش کل نعمتهایی که ما در زمین به هدر میدهیم، حساب کنیم ؛ عدد بزرگی بدست می آید که بوسیله آن میتوان کل کمبودهای فقرا را جبران کرد.

 

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا ﴿۲۶﴾

و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را [دستگیرى کن] و ولخرجى و اسراف مکن (۲۶)

 

 إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا ﴿۲۷﴾

چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است (۲۷)

 

2) ما چرا به زمین آمدیم؟

ما به این علت در این دنیا بسرمی بریم که گناهی بس هولناک مرتکب شده ایم، و زندگی این دنیا فرصتی است که به ما داده شده تا دیگر بار خود را نجات دهیم، شرک خود را علناً محکوم کنیم، و به درگاه خدا بپیوندیم.تمام ماجرا از آنجا آغاز شد که میلیاردها سال پیش ” نزاعی در ملکوت اعلی درگرفت “ ٦٩:٣٨ ). یکی از مخلوقات بلند پایه، یعنی شیطان، از روی جاه طلبی و تفرعن به فکر افتاد که خود نیز می تواند با قدرتی که خدا به او داده در کنار خدا خدایی کند و بدین ترتیب مقام قدوسی خدا را زیر سوال برد. پندار شیطان نه تنها کفرآمیزTبود، بلکه بکلی نیز غلط بود - فقط خداست که توانایی و قابلیت را برای خدایی دارد. به دنبال این کفر شیطانی، در ملکوت اعلی تفرقه ایجاد شد، و کلیه مخلوقاتی که در قلمرو خدا بودند به چهار دسته طبقه بندی شدند: T

 

١. فرشتگان: مخلوقاتی که از اول به مقام قدوسی خدا معترف بودند.

 

٢. حیوانات: مخلوقاتی که اول عصیان ورزیدند ولی بعد دعوت خدا را برای توبه پذیرفتند.

٣. جن ها: مخلوقاتی که با شیطان موافق بودند؛ که او نیز می تواند ”خدا” باشد.

 

٤. آدمیان: مخلوقات غیرمصمم؛ آنها نتوانستند با قاطعیت پای این اعتقاد بایستند که مقام قدوسی فقط از آن خداست.

 

3) کلام خدا با کلامهای دیگر خیلی فرق دارد

قرآن، آخرین کتاب خدا به جهانیان است. بی شباهت به هر کتاب دیگری، قرآن را خدا تعلیم می دهد ؛ خدا از طریق قرآن آنچه را که ما باید بدانیم در زمانی که باید آنرا بدانیم به ما تعلیم می دهد. به همین دلیل است که قرآن را صدها بار می خوانیم و خسته نمی شویم. برای مثال، یک کتاب داستان را فقط یکبار می توان خواند. ولی قرآن را بارها و بارها می توان مطالعه کرد، و هربار اطاعات جدید و ارزشمندی از آن بدست آورد. وقتی قرآن را میخوانید، انگار که نامه ای از طرف خدا را میخوانید. نامه را از یک جای دیگری برای ما نوشته اند. نامه را از جایی فرستاده اند که از آنجا تبعید شده ایم. هر بار که دلتنگ بهشتیم، باید این نامه را بخوانیم تا که راه را کج نرویم. مثل یک زندانی که چند عکس یادگاری از خانواده اش در زندان دارد و هر روز نگاهش میکند. ما هم باید نسبت به قرآن کلام خدا اینطوری باشیم و هر روز دلتنگش شویم و او را با اشتیاق بخوانیم و عمل کنیم. خدا می فرماید که اگر این قرآن را بر کوه وحی می کردیم، می دیدی که کوه در برابر اینهمه عظمت سر فرود می آورد، و از ترس خدا می ریخت. این مساله نشان میدهد که قرآن برای ما تبعید شده ها نازل شده است نه حیوانات و جمادات روی زمین. حیوانات و جمادات خداپرستند و مشکلی ندارند. ما باید خود را طوری عادت دهیم که مطمئن شویم خدا بیش از هر کس و هر چیزی فکر ما را به خود مشغول می دارد. خواندن قرآن به ما یاد میدهد که این عادت های نجات بخش را در خود ایجاد کنیم تا روح خود را نجات دهیم و از این تبعید گاه خلاص شویم. جهت اینکار هیچ نامه ای موثر تر از کلام خدا نیست.

 تبعید شدگانی که قرآن را با صداقت مطالعه نمی کنند، همان کسانی که قرآن را می خوانند تا در آن ایراد پیدا کنند و یا آن کسانی که قرآن را میخوانند تا ایده های از قبل انتخاب شده را تایید کنند؛ از قرآن منحرف می شوند . از آنجا که قرآن پیامی است که خدا برای همه مردم فرستاده است، هرکس که مومن باشد، علیرغم زبان مادری خود، می تواند آنرا بفهمد.گواه این پدیده ی شگرف این است که: مومنانی که عربی نمی دانند قرآن را بهتر از کافران عرب زبان می دانند. بخاطر وجود همان نیروهای نامریی که در خدمت قرآن هستند، مومنان براحتی می توانند به مفاهیم کتاب آسمانی پی ببرند و از آن لذت می برند، و در عین حال کسانی که ایمان ندارند نمی توانند به مفاهیم کتاب دسترسی پیدا کنند.

 

4) ارزشها

آنچه اکثر مردم نمی دانند این است که پایمال شدن ارزشهای اخلاقی در زندگی برای آنان بسیار گران تمام می شود. تنها قانونی که بر جهان حکمفرماست، قانون خداست، و سرپیچی آشکار از قوانین خدا، موجب بدبختی و مشکلات فراوان است. جامعه امروز پر از وسوسه های نفسانی است. هم اکنون در ایران، حتی پدران و مادران هم درباره اینکه فرزندانشان دوست پسر، یا دوست دختر بگیرند با آنها صحبت می کنند! آمار نشان می دهد که درصد نگران کننده ای از جوانان کشور، با آنکه هنوز بالغ نشده اند، از نظر جنسی فعال هستند، و از همه مهمتر با ارزشهای اخلاقی کاملا بیگانه هستند. از جمله پیامدهای سقوط این ارزشهای اخلاقی: کودکان ناخواسته، پدران و مادران غافل و غیرمسئول، جنایتکارانی که هیچ ارزشی برای جان و مال مردم قائل نیستندو میلیونها وصله ناجور در اجتماع، است. فرمان خدا برای حفظ نجابت ، چه پیش از ازدواج یا پس از ازدواج ؛ به سود خود ماست. خدا بر سلامتی، دارایی، خوشبختی، و بدبختی ما کنترل دارد و در واقع رعایت نکردن دستورات خدا در قرآن ؛ به فرزندان ما ضرر میزند و نسل آینده رو به نابودی خواهد رفت. از زمان آدم تا بحال ، خدا هزاران بار نسل بشر را تصفیه کرده است و عذابهای زیادی بر ملل وارد کرده است و تعداد زیادی را از بین برده است. البته اگر از بین نبرده بود، تابحال بشر خودش را از بین برده بود. طوفان نوح و عاد و ثمود و ... برای نجات نسل بشر بوده است. و البته این روال همچنان ادامه دارد و نسل ما در ایران بشدت در خطر است.

 

5) گمراهی روشن در مقابل ابلاغ روشن

تمام پیامبران در طول تاریخ، پیام خود را بطور آشکار به مردم گفته اند. طوری که مردم پیام را بفهمند. اما مردم در عوض آنها را در گمراهی آشکار میدیدند. ابلاغ آشکار در مقابل گمراهی آشکار!

 

وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ﴿۱۷﴾

و بر ما [وظیفه‏ اى] جز رسانیدن آشکار [پیام] نیست (۱۷)

 

قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿۶۰﴾

سران قومش گفتند واقعا ما تو را در گمراهى آشکارى مى ‏بینیم (۶۰)

 

 

6) دو چیز که عمل به آن  بر تبعیدشدگان بسیار گران است

دو چیز که بر انسانها  انجامش سخت است، صبر و نماز است. مشکلات انسان از یک طرف مربوط به مسائل تبعید است و از طرف دیگر بخاطر در معرض وسوسه های شیطان بودن است.

 

وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ ﴿۴۵﴾

از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است مگر بر فروتنان (۴۵)

 

 اولی یعنی صبر و استقامت بخاطر گذراندن شرایط تبعید است. ما اگر در مقابل حوادثی که در زندگی پیش میاید یا دیگر انسانها برایمان پیش میاورند، صبر نداشته باشیم، نمی توانیم دوران تبعید را با موفقیت طی کنیم. نماز هم برای غلبه بر وسوسه های شیطان است که روزانه باید انجام پذیرد.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿۱۵۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از شکیبایى و نماز یارى جویید زیرا خدا با شکیبایان است (۱۵۳)

 

خدا پیام مهمی برای تبعید شده ها دارد و آن هم این است که خودش میفرماید: براستی خدا با صابران است. اگر کسی صبر داشته باشد و نمازش را بدرستی بجا آورد، خدا با اوست. ما در این تبعید گاه فقیریم و نیاز به کمکهای روحی، فیزیکی داریم. وقتی خدا با ما باشد، مشکلات ما خیلی راحت حل میشوند. پس راز موفقیت ما در تبعیدگاه زمین، صبور بودن است. صبور بودن در مقابل کاستی ها، کمبودها، نزاعها و ... وقتی صبور باشیم، خدا با ماست. تمام رنج و عذابهای جهنمیان، بخاطر این است که خدا با آنها نیست.

 

کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿۱۵﴾

زهى پندار که آنان در آن روز از پروردگارشان جدا خواهند بود (۱۵)

 

 ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ ﴿۱۶﴾

آنگاه به یقین آنان به جهنم درآیند (۱۶)

 

جدا بودن از پروردگار (کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ)  در آن روز نتیجه قطعیش این است که وارد جهنم میشوند (ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ). وقتی خدا با ما باشد، از سختی های زمین هم در امانیم و در نتیجه وارد جهنم هم نمیشویم. صبر و نماز راهی است که خدای مهربان برای غلبه بر سختی ها در تبعیدگاه زمین به ما معرفی کرده است. نماز و صبر برخلاف تصورات مردم، باری بر دوش نیستند، بلکه باری از دوش بر میدارند. سلامت روانی انسانها فقط بوسیله صبر و نماز تضمین میشود. شرایط زندگی در زمین طوری است که انسانها بوسیله صبر میتوانند روح خود را تزکیه کنند تا که به بهشت برگردند.

 

سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۴﴾

[و به آنان مى‏ گویند] درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر کردید راستى چه نیکوست فرجام آن سراى (۲۴)

 

با استراتژی صبر در امور دنیایی، انسان در اعمال شیطانی داخل نمیشود. کسی که صبر داشته باشد، خشمگین نمیشود، ظلم نمیکند،زود تصمیم نمی گیرد، توهین نمیکند، عصبانی نمیشود، جنگ نمی کند، غیبت نمی کند، قتل نمی کند، زنا نمی کند، دزدی نمی کند و خلاصه در همه چیز صبر میکند. خدای نادیدنی درکنار اوست. این به معنای واقعی یعنی مبارزه با شیطان و ایجاد سلامت روانی در نفس خویش.

 

7) دنیا پر از ناپاکی است

اگر کسی یک کیف پول پیدا کند و  آن را به صاحبش تحویل بدهد، او را تشویق میکنند و ممکن است انعام هم بدهند. اگر کسی یک حیوان را از یک چاله خارج کند و او را نجات دهد، مردم او را قهرمان میدانند و فیلم آن در فضای مجازی میلیونها لایک میخورد. تعداد این افراد زیاد نیست، به همین خاطر مردم ، این کارها را بزرگ می دارند. ما در جهانی زندگی میکنیم که چیزی که سرجایش نیست را اگر سرجایش قرار دهید، تشویق میشوید! در حالیکه این گونه کردارها و کارها، باید عادی میبود. بیشتر مشکلات بشر از همینجا شروع میشود که حسهای دزدی ، ریا، رشوه، فرصت طلبی و ... را در خود نمیکشد. کسب و کار خود را بدرستی انجام نمی دهد؛ ما باید ایمان بیاوریم که بشر نتیجه آنچه که انجام میدهد، را بزودی می بیند. متاسفانه بیشتر مردم در خفا به بدی گرایش دارند و تعداد اندکی به خوبی گرایش دارند.

 

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿۴۱﴾

به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشکى و دریا نمودار شده است تا [سزاى] بعضى از آنچه را که کرده‏ اند به آنان بچشاند باشد که بازگردند (۴۱)

 

 

البته به قول خدای رحیم در قرآن، قدیمی ها اکثرا مشرک بوده اند. به همین خاطر، خدا ادامه دادن راه قدیمیان را باطل میداند و آن را پیروی کورکورانه میداند. هرکسی موظف است که اصول دین را برای خود دوباره روشن کند.

 

 

 قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ ﴿۴۲﴾

بگو در زمین بگردید و بنگرید فرجام کسانى که پیشتر بوده [و] بیشترشان مشرک بودند چگونه بوده است (۴۲)

 

 

8) در خوشیهای دنیا زیاده روی نکنید

تجربه نشان داده است کسیکه زیاد شیرینی بخورد و مدتها ادامه دهد، به بیماری دیابت مبتلا میشود؛ کسی که زیاد غذاهای شور بخورد، به بیماری فشارخون مبتلا میشود و به قلب خود ضرر میزند و ...

ما در این دنیا ، بسادگی نتیجه کارهای خویش را می بینیم. بخاطر افراط و تفریطهای خویش در تغذیه براحتی سلامتی خویش را به خطر می اندازیم. هیچ جانداری بجز انسان به این واضحی تجربه و دانسته هزار ساله خویش را زیر پا نمی گذارد. ما میدانیم که حسادت، کینه، عصبانیت و سایر صفات شیطانی برای روان و جسم ما مضر است؛ اما بشر دست بردار نیست. بشر عصبانی وقتی براثر عصبانیت و خشم زیاد دچار زخم معده شود و بیمار بشود، سعی میکند که بیماریش را گردن طرف مقابل بیندازد تا که چی؟ برای اینکه دست از آن عادتش برندارد. برای این که دست از عادت بد عصبانیت و خشم و کینه برندارد!

در زمان قدیم، بعضی از مردم مارها را دشمن خونی خویش میدانستند و هرجا ماری میدیدند، سعی در کشتن او میکردند؛ بعد از مدتی جمعیت موشها آنقدر زیاد شد که وارد زندگی و خوراک آدمها شدند و آدمها را به طاعون مبتلا کردند . این را گفتم که بدانید، آدمی اگر دست از اعمال بدش برندارد، خودش و یا بچه هایش نتیجه اش را می بینند و این چرخه طبیعی دنیاست. افراط و تفریط در امور دنیا، توازن را به هم میزند. یکی از کاستی های زمین همین است که براحتی با افراط و تفریط آدمی، سیستمش به هم میخورد. گاهی مواقع خدا خودش دخالت میکند و آن را به حالت نرمال بر میگرداند؛ چون بالاخره باید زمین فعلا ادامه پیدا کند و نسلهای بعدی هم استفاده کنند. اگر قوم نوح و عاد و ثمود بوسیله عذاب خدا نابود نشده بودند، تابحال زمین از بین رفته بود.

 

وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ ﴿۳۴﴾

و [ما] در هیچ شهرى هشداردهنده‏ اى نفرستادیم جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‏ اید کافریم (۳۴)

 

9) شجره ممنوعه

در بهشت، خدا گناهی را به عنوان شجره ممنوعه معرفی کرد و اعلام فرمود که کسی که این گناه را مرتکب شود، به زمین دنیا تبعید خواهد شد. حالا در اینجا هم ، شجره ممنوعه ای را برای مردم تعیین کرده است. ما از گناهی که در بهشت انجام شده، بغیر از گفته های قرآن ، اطلاع دیگری نداریم. اما خدا خودش، شجره ممنوعه را روی زمین برای ما مشخص کرده است. آن شجره ممنوعه روی زمین ، شریک قرار دادن برای خداست.

 

إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِیمًا 48

مسلماً خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمى آمرزد، و غیر آن را براى هر کس که بخواهد مى آمرزد و هر که به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگى را مرتکب شده است.

گناهی که قابل آمرزش نیست و این دقیقا همان شجره ممنوعه است و مرتکبین آن قطعا به جایگاه دیگری به اسم جهنم تبعید خواهند شد برای همیشه. خدای مهربان میفرماید که :

 

وَقُلنَا یَــَادَمُ ٱسکُن أَنتَ وَزَوجُکَ ٱلجَنَّةَ وَکُلَا مِنهَا رَغَدًا حَیثُ شِئتُمَا وَلَا تَقرَبَا هَذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّـلِمِینَ 35

و گفتیم: اى آدم! تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جاى آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد.

 

همانطور که مشاهده کردید، خدا میفرماید که به درخت ممنوعه نزدیک نشوید. حتی نزدیک شدن به آن را هم ممنوع کرده است. زیرا خدا میدانست که نزدیک شدن به درخت ممنوعه همانا و مرتکب شدن گناه اعظم همانا.

حیطه شرک آنقدر خطرناک است که باید دلیل قطعی برای نزدیک شدن به آن (نه ارتکاب آن) از قرآن داشته باشید؛ و الا ممنوع است. زیرا نزدیک شدن به شرک دقیقا به معنای ارتکاب آن است.

 

إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾

[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کرده‏ اید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمى کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است (۲۳)

 

10)     کنترل تبعید گاه دست خداست

خدا طرحهایش را در زمین با قدرت تمام به پیش می برده است و میبرد. زمانی جادوگران خواب فرعون را تعبیر میکنند که کسی متولد میشود که سلطنت تو را به خطر می اندازد. فرعون دستور میدهد که تمام فرزندان ذکور تازه متولد شده میان بنی اسرائیل در زمان خاصی نابود شوند. اما خدا به مادر موسی وحی میکند که فرزندت را به رود نیل بسپار. نوزاد از رود نیل که زیر تخت فرعون قرار دارد میگذرد، توجه زن فرعون به نوزاد جلب میشود و نوزاد را به فرزندی خویش می پذیرند. فرعون پیش خود فکر کرد که این نوزاد پیش خود من بزرگ میشود و غیر ممکن است که علیه خودم باشد. موسی بزرگ شد و تفکراتش از فرعونیان فاصله گرفت و در نهایت همان کسی شد که فرعون از او واهمه داشت. خدا موسی را بغل دست فرعون بزرگ کرد. ذلیل بودن دیکتاتورها از همین جا مشخص میشود.

یکی از خاصیتهای زمین این است که فرعون و هیچ کس دیگری نمیتواند تکتازی خویش را همیشه ادامه دهند؛ خدا چرتشان را پاره میکند. خدا با قدرت تمام حرف میزند. خدا به مادر موسی وحی کرد که نترس و غمگین نباش و نوزاد را در یک سبد روی آب بینداز؛ آن را به تو بر میگردانم. وقتی خدا میگوید که نوزاد را به تو بر میگردانم، یعنی بر میگرداند و هیچ مانعی سر راه نیست. خدا قدرت مطلق است و وضعیت تمام تبعید شده ها را می بیند. ترس و غم برای کسی که خدا به همراه اوست راه ندارد. اعتماد به خدای نادیدنی، ایمان میخواهد؛ ولی گاهی دلبستگیهای دنیوی شک ایجاد میکند. مخصوصا دلبستگی مادر فرزندی یعنی قویترین دلبستگیهای دنیوی؛ البته اگر خدا کمکش نکرده بود، مادر موسی همه چیز را لو میداد.

 

11)     قناعت نکردن یعنی تن به ذلت دادن

زمانی بنی اسرائیل به موسی گفتند که ای موسی ما در این بیابان از غذای تکراری خسته شده ایم. به خدا بگو که غذاهای دیگر مثل سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز برای ما مهیا کند. خدا در جواب گفت که ای مردم آنچه که شما میخواهید، در شهر است و در اینجا نیست. شما توجه نمی کنید که برای چی اینجا هستید، شما در این مکان خلوت و غیر شهری مشغول تزکیه نفس خویش هستید. در ضمن شما در اینجا دارید از من و سلوی میخورید و این غذای آسمانی است و از چیزهایی که شما میخواهید خیلی بهتره. آیا بین خوب و بد، شما بد را انتخاب میکنید!؟ حالا که خودتان اینطوری میخواهید، وارد شهر شوید و از آنچه که میخواستید، پیدا میشود ولی به خواری و ذلت دچار خواهید شد. زیرا شما بدون تکمیل تزکیه نفس خود وارد محیط پر زرق و برق شهری میشوید و بنده و برده شهری ها میشوید.

 

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾

و چون گفتید اى موسى هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمین مى ‏رویاند از [قبیل] سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز براى ما برویاند [موسى] گفت آیا به جاى چیز بهتر خواهان چیز پست‏ ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواسته‏ اید براى شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پیشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانه‏ هاى خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بناحق مى ‏کشتند این از آن روى بود که سرکشى نموده و از حد درگذرانیده بودند (۶۱)

 

بنی اسرائیل بدون تزکیه نفس وارد شهر شدند و تحت تاثیر زرق و برق شهریها قرار گرفتند و از راه به در شدند و به همین خاطر دچار خواری و خفت شدند. ذلیل شدن بنی اسرائیل بسیار طبیعی بود زیرا آدمی اگر نفس خویش را تزکیه نکرده است؛ بهتر است که وارد هر محیطی نشود تا تحت تاثیر زرق و برق آنجا قرار نگیرد و اذیت نشود. آدم بهتر است قناعت کند ولی عزت نفس خود را حفظ کند.  ما تبعید شده ها در زمین بهتر است که به آنچه که خدا به ما داده است قناعت کنیم و به قیمت از دست دادن نفس خویش، تنوع طلب نباشیم. تنوع بد نیست ولی نه به هر قیمتی! اگر در محیطهایی تزکیه نفس خویش را از دست میدهیم، واردش نشویم تا زمانی که آمادگی روانی را پیدا کنیم.

 

12)     پوشش بنی آدم

آدم و حوا در بهشت که بودند، با انجام گناه بزرگ، پوشش خود را از دست دادند و بلافاصله شروع کردند به پوشاندن خود بوسیله برگهای بهشت.

 

فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿۲۲﴾

پس آن دو را با فریب به سقوط کشانید پس چون آن دو از [میوه] آن درخت [ممنوع] چشیدند برهنگى‏ هایشان بر آنان آشکار شد و به چسبانیدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز کردند و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از این درخت منع نکردم و به شما نگفتم که در حقیقت‏ شیطان براى شما دشمنى آشکار است (۲۲)

 

 بعداً در کره زمین، بشر مجبور شد بوسیله لباس از خود محافظت کند. لباس آدمی را از نور خورشید و آسیبهای دیگر محافظت میکند. مهمتر از لباس فیزیکی، لباس تقواست که آدمی باید به تن کند و گرنه پوششهای فیزیکی بدون تقوا بیفایده است.

 

یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۲۶﴾

اى فرزندان آدم در حقیقت ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده مى دارد و [براى شما] زینتى است و[لى] بهترین جامه [لباس] تقوا است این از نشانه‏ هاى [قدرت] خداست باشد که متذکر شوند (۲۶)

 

 

شیطان ما را از بهشت بیرون راند و لباس را از تنمان برکند تا عورتهایمان و عیبهایمان را بر خودمان نمایان کند. به همین خاطر ما مجبوریم که در دنیای فانی، بوسیله لباس و سایر پوششها خودمان را از خطراتی که در زمین هست حفظ کنیم. حتی زن و مرد میتوانند همدیگر را در زندگی در مقابل خطرات و عیوب و کاستی ها بپوشانند (هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ). از یک طرف بنابه پیشنهاد شیطان، زن و مرد میتوانند لباس هم نباشند و آبروی همدیگر را بریزند و مشکلات زیادی در زندگی برای هم فراهم کنند. اما یک پوشش دیگر هست که آدمی خودش برای خودش تهیه میکند و آن هم پوشش و لباس تقواست.  خیلی از خطرها در دنیا، فقط بوسیله لباس تقوا دفع میشوند(لِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ) .  خیلی ها در زمین بخاطر پوشش عیوب خیالی و توهمات خویش گاها دست به کارهای نادرست میزنند؛ مثلا بدون هیچ دلیل پزشکی اعضاء بدن خویش را جراحی و  دستکاری میکنند و یا سعی دارند با لباسهای گران قیمت و انواع مدها و  اتوموبیلهای گران قیمت، عیوب خویش را بپوشانند.

در جهنم، تبعیدگاه  آخری، تنها پوشش، پوست است که خود به یکی از بزرگترین اسباب زجر تبدیل میشود. خیلی جالب است که در دنیای فانی، آفتاب اذیتمان میکند اما در جهنم شدت اذیت آفتاب (آفتابها) آنقدر زیاد است که پوستها کامل میسوزد و بدن بشر جهنمی طوری طراحی شده که پوست دوباره سبز میشود و روز بعد دوباره زجر تکرار میشود. در بهشت، با انجام گناه، لباس از بین رفت، در جهنم پوستها از بین میرود و درصد خطر بطرز وحشتناکی بالا میرود. اینها نکاتی است که باید بشر روی آن تفکر نماید.

 

13)     قوم هود

زمانی که هود ، قوم عاد را نصیحت کرد که دست از گرانفروشی و کم فروشی بردارند، کسی به حرفش گوش نداد و او را مسخره میکردند. خدا در راستای این ناسپاسی، خشکسالی بر آنها نازل کرد و مردم از دست خشکسالی به ستوه آمده بودند ولی به گناه خویش اقرار نمیکردند. در نهایت عذاب خدا ظاهر شد؛ بعد از مدتها خشکسالی، ابرهای سیاه ظاهر شدند؛ مردم به هم مژده میدادند که ابر سیاه نشانه بارش فراوان است!  به شادی و پایکوبی می پرداختند. هود به آنها گوشزد کرد که این ابر نشانه باران نیست ، بلکه نشانه عذاب است. هنوز فرصت دارید که به طرف خدا برگردید. اما مردم باز هم او را مسخره کردند.

 

إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳۷﴾این جز شیوه پیشینیان نیست (۱۳۷)

 وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿۱۳۸﴾و ما عذاب نخواهیم شد (۱۳۸)

 

عذاب خدا نازل شد و همه نابود شدند بجز مومنین. بشر تبعیدی نشانه های زمین را درک نمیکند. حیوانات دیگر، زمین لرزه را براحتی درک میکنند و قبل از آن به جنب و جوش می افتند ولی بشر عین خیالش نیست. بشر از آنجا که در توهمات خودباوری بسر می برد، فرق بین عذاب و برکت را نمی داند. بیشتر مردم در حین زمین لرزه در خواب بسر می برند. بیشتر مردم نشانه های عذاب را نمی بینند.

 

وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۶۵﴾

و به سوى عاد برادرشان هود را [فرستادیم] گفت اى قوم من خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست پس آیا پرهیزگارى نمى ‏کنید (۶۵)

 

 قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿۶۶﴾

سران قومش که کافر بودند گفتند در حقیقت ما تو را در [نوعى] سفاهت مى ‏بینیم و جدا تو را از دروغگویان مى ‏پنداریم (۶۶)

 

 قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفَاهَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۶۷﴾

گفت اى قوم من در من سفاهتى نیست ولى من فرستاده‏ اى از جانب پروردگار جهانیانم (۶۷)

 

 أُبَلِّغُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ ﴿۶۸﴾

پیامهاى پروردگارم را به شما مى ‏رسانم و براى شما خیر خواهى امینم (۶۸)

 

 أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۶۹﴾

آیا تعجب کردید که بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را هشدار دهد و به خاطر آورید زمانى را که [خداوند] شما را پس از قوم نوح جانشینان [آنان] قرار داد و در خلقت بر قوت شما افزود پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید باشد که رستگار شوید (۶۹)

 

 قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿۷۰﴾

گفتند آیا به سوى ما آمده‏ اى که تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدرانمان مى پرستیدند رها کنیم اگر راست مى‏ گویى آنچه را به ما وعده مى‏ دهى براى ما بیاور (۷۰)

 

 قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ ﴿۷۱﴾

گفت راستى که عذاب و خشمى [سخت] از پروردگارتان بر شما مقرر گردیده است آیا در باره نامهایى که خود و پدرانتان [براى بتها] نامگذارى کرده‏ اید و خدا بر [حقانیت] آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مى ‏کنید پس منتظر باشید که من [هم] با شما از منتظرانم (۷۱)

 

 فَأَنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَمَا کَانُوا مُؤْمِنِینَ ﴿۷۲﴾

پس او و کسانى را که با او بودند به رحمتى از خود رهانیدیم و کسانى را که آیات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ریشه‏ کن کردیم (۷۲)

 

 

14)     انسان اطلاعات غیر مفید زیادی می آموزد

بسیاری از پرنده‌های مهاجر، هنگام زمستان که غذا کمیاب می‌شود مهاجرت می‌کنند. آنها هزاران کیلومتر از محل زندگی خود دور می‌شوند، اما وقتی هوا گرم شود دوباره باز می‌گردند. کاری که برای انسان‌ها بدون نقشه غیرممکن است. فیلها بوسیله گوشهای خیلی بزرگشان می‌توانند نزدیک شدن طوفان را از فاصله 240 کیلومتری تشخیص دهند.  سوسکهای سرگین جمع کن یک حافظه داخلی از موقعیت ماه، خورشید و ستارگان ایجاد می‌کنند و می‌توانند از این تصویر ذخیره شده برای سفر به جایی که می‌خواهند بروند استفاده کنند و موقع برگشت از همان نقشه در حافظه خود استفاده میکنند. آنها توجهی به آنچه در زمین است ندارند و از آسمان برای مکانیابی استفاده میکنند. آنها از آنجا که روی زمین چرخان چرخان و غلطان غلطان  ، خود و غذای خویش را حرکت میدهند، مسیریابی فضایی را مناسب خود میدانند. و صدها هزار مورد از این توانایی ها را میتوان نام برد. خدای مهربان حکیم جهت زندگی بومیان زمین، هر آنچه که برای آنها لازم است ( و نه اضافی ) در وجود آنها نهاده است. یک پرنده بدون قطبنما و جی پی اس ماهواره ای ، مسافت بین کشورها را براحتی رفت و برگشت میکند؛ این خاصیت را در وجود یک جاندار دیگر قرار نداده است، زیرا لازم نبوده است. یک کلاغ بوسیله هوشش غذایش را بدست می آورد. شاید یکی از باهوش ترین جانداران روی زمین، کلاغ باشد که از بسیاری از انسانها باهوشتر است. اما انسان بعنوان موجود تبعید شده ، خواص بهینه شده را ندارد و هر چیزی را باید بوسیله توانایی علمیش حل و فصل کند و برای یافتن راه و روش زندگی در زحمت است. هرچند اگر بتواند از تواناییش در راستای درست و خیر استفاده کند، مورد رحمت و مغفرت خدا قرار می گیرد و دوباره به بهشت بر میگردد. ما در زمین هوشمندتریم ولی لزوما خوشبختر نیستیم. هر چی سخت بگیرید در امورات زندگی، سخت تر میگذرد.

 

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ ﴿۳۸﴾

و هیچ جنبنده‏ اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده‏ اى که با دو بال خود پرواز مى ‏کند مگر آنکه آنها [نیز] گروه ‏هایى مانند شما هستند ما هیچ چیزى را در کتاب [لوح محفوظ] فروگذار نکرده‏ ایم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گردید (۳۸)

 

خدا نشانه هایش را در زمین و آسمان و خودمان و آفاق و انفس به ما می نمایاند، تا که ما بوجود او ایمان آوریم.

 

سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿۵۳﴾

به زودى نشانه‏ هاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است (۵۳)

 

 أَلَا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ ﴿۵۴﴾

آرى آنان در لقاى پروردگارشان تردید دارند آگاه باش که مسلما او به هر چیزى احاطه دارد (۵۴)

 

ما باید روی نشانه هایی که در اطراف خویش می بینیم ، فکر کنیم و نسبت به وجود خدا اطمینان پیدا کنیم و به وجود آن قادر مطلق ایمان آوریم، تا وقتیکه به یقین برسیم و آنگاه خدا ما را به لانه اصلی خویش یعنی بهشت بر میگرداند.

 

وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿۹۹﴾

و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد (۹۹)

 

 

15)     توانایی علمی بشر ، لطف خداست

اگر پیشرفتی در علم و تمدن بشر ایجاد شده است، به لطف پروردگار بوده است. خدای رحمان همیشه در مورد تبعید شده ها روی زمین، لطف زیادی داشته است و انسان عقب افتاده را به زور به جلو برده است.  حتی بزرگترین کشفیات تاریخ بوسیله بزرگترین دانشمندان سرشناس، خیلی از مواقع از یک خواب، رویا، الهام و ... شروع شده است. تا وقتی خدا خودش اجازه ندهد، و لطف نکند، بشر در تاریکی مطلق است. خیلی دیگر از کشفیات، نتیجه کار گروهی انسانهاست در اقصا نقاط جهان. گاها یک چیز ساده در دو تمدن مختلف دور از هم شبیه هم اختراع شده اند. اگر خدا خودش الهام نمیکرد، نوح نمیتوانست کشتی بسازد و مردم را از طوفان نجات دهد. آمدن طوفان و عذاب برای بقای زمین آنقدر قطعی و مهم است که نوح دهها سال مشغول درست کردن کشتی شد. خدا میتوانست با کن فیکون آن اقوام را نابود و قوم دیگری جایگزین کند، ولی خدا اینطوری نمیخواهد؛ بلکه آن حکیم قادر توانا میخواهد که تبعید شده ها و نسلهای بعدی را تربیت کند و نفس آنان را آماده برگشت به بهشت کند؛ اگر نفسها آماده نشوند، سرنوشت قطعی بشر جهنم است. در جهنم ، الهام و کمکی از طرف خدا وجود ندارد و به همین خاطر کسی نمیتواند چیزی اختراع کند و در اوج عقب ماندگی بسر میبرند.

 

قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَنْ مَعَکَ قَالَ طَائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾

گفتند ما به تو و به هر کس که همراه توست‏ شگون بد زدیم گفت‏ سرنوشت‏ خوب و بدتان پیش خداست بلکه شما مردمى هستید که مورد آزمایش قرار گرفته اید (۴۷)

 

 

16)      بومیان زمین بدن و وتوانایی های خویش را می شناسند

بومیان زمین برخلاف انسانها، بدن خود و توانایی های خویش را می شناسند. آیه ای از قرآن نقل قول یک مورچه را بیان میدارد. مورچه‏ اى به زبان خویش گفت که اى مورچه ها به خانه ‏های خویش بروید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته شما را خرد و پایمال کنند. مورچه در این جا ، لغت یحطمنکم را بکار می برد. لغت یحطمنکم در عربی به معنای شکسته شدن و خرد شدن بکار می رود.  جاندارانی مثل مورچه مانند انسان ، استخوان ندارند تا بدنشان فرم خود را حفظ کند. بلکه بدن آنان توسط پوسته ای سفت و شکننده تشکیل شده است ؛ که اگر اینطور نبود، دیگر قادر به راه رفتن روی پاهای خویش نبودند. مورچه برای این پوسته شکننده ، لفظ خرد شدن را بکار می برد.

 

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾

تا آنگاه که به وادى مورچگان رسیدند مورچه‏ اى [به زبان خویش] گفت اى مورچگان به خانه ‏هایتان داخل شوید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را خرد و پایمال کنند (۱۸)

 

این نکته یکی از میلیونها نکته جالب قرآن است که ثابت میکند که قرآن کلام راستین و صادق خداست. خدا براستی و بدرستی داستان یک مورچه را بیان میدارد و از لابلای کلمات، نکته های شگرفی نمایان میشود. داستانهای قرآن ، کلمه به کلمه واقعیتها را بیان میدارند و مثل کتابهای حدیث و اساطیر نیست که براساس حدث و گمان نوشته شده اند.

در این آیه چند نکته مشخص میشود. یکی اینکه مورچه ها در مقابل خطرات پیش رو، برای محافظت خود اقدام میکنند و دوم اینکه آنان سلیمان را با نام میشناسند و میدانند که بشر اصالتا زمینی نیست و آنان میدانند که بشر در زمین نسبت به جانداران بومی زمین خواسته یا ناخواسته بی توجهی میکند؛ سوم  اینکه بدن آنان از ماده ای شکننده تشکیل شده است. 1400 سال پیش هنوز علم آنقدر پیشرفت نکرده بود که این نکات مشخص شود. قرآن کلام راستین و بی شبهه خدای عالمیان است. مورچه ها با روش خویش با هم حرف میزنند. یکی از بزرگترین صداهای روی زمین، صدای مورچه است که آنقدر بلند است که در آستانه شنوایی انسان قرار ندارد. که اگر صداهای مورچه ها در آستانه شنوایی ما قرار داشت، بعلت آلودگی صوتی زیاد، کسی نمیتوانست روی زمین زندگی کند. خدا در روی زمین ، هیچ خصوصیاتی از جانداری را مزاحم جاندار دیگر قرار نداده است.

بومیان زمین توانایی های بدن و محیط خویش را میشناسند. یک مورچه میداند که بدنش شکننده است و از خطرات مربوط به آن پرهیز میکند. اما یک انسان مغرور بدون توجه به توانایی های خویش ، خود را سرور دیگران میداند و دیگران را به بردگی میکشد. بیشتر بردگان هم توانایی های خویش را نمی دانند و به همین خاطر همچنان برده می مانند.