اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
جادوی شیاطین (قسمت چهل و چهارم)
استجابت دعا (بخش دوم)
ما باید از خدای مهربان تشکر کنیم بخاطر نزول کتاب قرآن و نکاتی که در آن قرار داده است. با همین نکات قرآنی میتوانیم راه راست را پیدا کنیم. بیایید یک آیه خیلی مهم را بررسی کنیم.
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى کنم پس [آنان] هم باید فرمان مرا گردن نهند (استجابت کنند) و به من ایمان آورند باشد که راه رشد را بیابند (۱۸۶)
براساس آیه فوق، مراحل یک دعا به صورت زیر است:
دَعَانِ < أُجِیبُ < فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی < وَلْیُؤْمِنُوا < یَرْشُدُونَ
درخواست از خدا > اجابت دعا توسط خدا > دیدن جواب خدا توسط فرد دعا کننده > ایمان به خدا > رشد نفس
همانطور که در آیه بالایی می بینید، درخواست ازخدا در نهایت به رشد نفس تبدیل میشود و این یعنی درخواست و دعا از خدا، محل تغذیه و غذای نفس ماست. همانطور که بدن ما به غذای مادی نیاز دارد تا رشد کند و سالم باشد؛ نفس و روان ما هم به این نوع غذای معنوی نیاز دارد تا ایمان آورد و رشد کند. در غیر آن صورت، نفس ما رشد نمی کند. انسان اگر رشد نکند تحت کنترل شیاطین قرار می گیرد همانطور که اگر کسی غذا نخورد بدنش ضعیف میشود و تحت کنترل ویروس ها قرار می گیرد.
معمولاً دعاهایی که انجام می شود در لحظات آخر اجابت می شود زیرا اخلاص در دعاها در لحظات آخر صورت می پذیرد؛ به این معنا که در لحظات آخر مشکلات، کارد به استخوان میرسد و در این حین فرد نیازمند، واقعا نیاز واقعی خویش را از خدا میخواهد و به همین خاطر خدا آن را اجابت میکند. باید دعا در مسیر خدا باشد تا جواب داده شود. نوح برای پسرش دعا می کند ولی مورد قبول واقع نمی شود زیرا نوح در آن لحظه نسبت به پسرش علم کامل نداشت و به همین خاطر خدا به نوح می فرماید که ای نوح دعاهای جاهلانه از من نکن.
قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿۴۶﴾
فرمود اى نوح او در حقیقت از کسان تو نیست او [داراى] کردارى ناشایسته است پس چیزى را که بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مى دهم که مبادا از نادانان باشى (۴۶)
قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۴۷﴾
گفت پروردگارا من به تو پناه مى برم که از تو چیزى بخواهم که بدان علم ندارم و اگر مرا نیامرزى و به من رحم نکنى از زیانکاران باشم (۴۷)
مثلاً کسی که از خدا خانه هزار متری می خواهد این دعای او از نفس منحرف او سرچشمه می گیرد و عاقبت خوبی ندارد. البته فراهم نمودن خانه هزارمتری برای خدا، کار خیلی ساده ای است؛ خدا هرکار و هر چیزی را میتواند انجام دهد و فراهم آورد. اما اگر عاقبت اجابت دعا ، مطابق سیستم رحمانی نباشد، برآورده نمی شود. کل صفات خدا در برآورده شدن یک دعا موثرند. ممکن است که خدا خانه هزار متری به شما بدهد ولی زندگی شما به هم بریزد. هدف اصلی از زندگی در این کره خاکی، داشتن امکانات دلخواه نیست؛ بلکه رشد نفس است. پیامبر ابراهیم دعا کرد که خدا طریقه زنده شدن مردگان را به او نشان دهد؛ خدا همین کار را کرد؛ اما این کار را برای فردی مثل ابراهیم کرد، زیرا کمتر کسی مثل ابراهیم یقین دارد؛ در صورتی که بعضی دعاها برآورده شود و فرد زیر آن بزند ممکن است که خدا بر او عذاب نازل کند. شاید خدا همین دعای ابراهیم را برای فرد دیگری برآورده نکند، زیرا فرد ممکن است که بعد از اجابت آن، زیر دعا بزند و در نتیجه براساس سنت خدا، عذاب بر او نازل میشود و این به ضرر فرد است. بنابراین اجابت نشدن بعضی دعاها همیشه به ضرر افراد نیست. خدا خودش مصحلت کارها را بهتر از ما میداند. موسی بعد از فرار از دست فرعون؛ از خدا خواست که به او آنچیزی که لازم دارد را بدهد.
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿۲۴﴾
پس براى آن دو [گوسفندان را] آب داد آنگاه به سوى سایه برگشت و گفت پروردگارا من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم (۲۴)
خدا دعای او را اجابت کرد و بعد از اجابت، موسی صفات خدا را زیر سوال نبرد بلکه به خدا اطمینان پیدا کرد. موسی فهمید که خدا دعای او را اجابت کرده است و بابت آن از خدا تشکر کرد. بعضی ها از خدا میخواهند و خدا هم دعای آنان را برآورده میکند ولی افراد براثر جهالت، هنوز فکر میکنند که خدا دعای آنان را جواب نداده است. آنها جواب دعا را نمی بینند و این همان تعریف ایمان و عدم ایمان است. دیدن اجابت دعاها، خودش از اصول ایمان است و اینجور دیدنهاست که باعث رشد نفس خواهد شد.
خدای مهربان دعاهای غیر منطقی را جواب نمی دهد زیرا دعاهای غیر منطقی از بصیرت اشتباه ناشی می شوند و واقعاً نیاز نفس را برآورده نمی کنند. مثلا وقتی نفس آرامش میخواهد، بصیرت فرد به روش خودش دعا می کند ممکن است که یکی بر اساس بصیرت اشتباه، آرامش را در پول زیاد و یا ماشین لوکس ببیند؛ در حالیکه آرامش در آن چیزی است که خدا سر راه ما قرار داده است و تعریف میکند و نه در آنچیزی که انسان در خیال خود میسازد.
بعضی دعاها به صورت مخفی است و بعضی دیگر از دعاها به صورت ندا و زبانی است. آنچه که نفس میخواهد در بصیرت ما ترجمه شده و به صورت دعا در میاید. اما وقتی که کالبد آدمی در خطر باشد فرد برای نجات و دعا ، ندا هم میکند؛ مثل دعاهای یونس، ایوب، موسی ، نوح و ابراهیم. ما باید کالبد بشری خویش و همچنین نفس خود را نسبت به خدا قانع کنیم که همیشه فقط خدا را به کمک بخوانیم. مشرکین درون کشتی زمان غرق شدن، فقط خدا را می خوانند اما لزوما نه به صورت ندا.
وَإِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَکَانَ الْإِنْسَانُ کَفُورًا ﴿۶۷﴾
و چون در دریا به شما صدمه اى برسد هر که را جز او مى خوانید ناپدید [و فراموش] مى گردد و چون [خدا] شما را به سوى خشکى رهانید رویگردان مى شوید و انسان همواره ناسپاس است (۶۷)
فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ ﴿۶۵﴾
و هنگامى که بر کشتى سوار مى شوند خدا را پاکدلانه مى خوانند و[لى] چون به سوى خشکى رساند و نجاتشان داد بناگاه شرک مى ورزند (۶۵)
چندین سال پیش در حین تولد اولین بچه ام در سالن بیمارستان نشسته بودم، با پدر یکی از نوزادان دیگر مشغول صحبت بودیم. او گفت بیست میلیون تومان هزینه کرده تا بچه اش پسر شود! من گفتم پسر بودن یا دختر بودن یک بچه که با پول درست نمی شود. بلکه این مورد کاملاً دست خداست. تنها خداست که جنسیت بچه و ماهیت او را مشخص می کند؛ او گفت که تلاش زیادی کرده است و پیش دکتر های مختلف رفته است و دارو های مختلف برای همسرش تهیه کرده است تا که بچه شان پسر شود. من برایش توضیح دادم ولی نمیدانم که متوجه موضوع شد یا نه. متاسفانه خدا را فراموش کرده بود و به اشتباه فکر میکرد که داروها یا پول بچه او را به پسر تبدیل کرده بود. خدای مهربان خواسته قلبی او را جواب داده بود و به آنها پسر داده بود ولی او اجابت خدا را نگرفت و درکش نکرد و به نوعی اجابت دعا را به خود نسبت میداد. او فراموش کرده بود که بارها قلبا و شاید هم زبانا ، از خدا بچه پسر تمنا کرده است؛ اما در مرحله نهایی، اجابت دعا را از خدا سلب کرد و به تلاش و مال و اموال خود نسبت داد. او نقطه عطف زندگی خویش را نشناخت و نتوانست از آن استفاده کند.
تمام سیستم زندگی ما انسانها براساس دعا و اجابت دعا است. شما اگر توجه کنید نقاط عطف زندگی تمام پیامبران در زندگیشان دعاهای آنان بوده است؛ یونس در شکم ماهی دعا میکند و خدا را ندا میزند و نجات می یابد و این لحظه، نقطه عطف زندگی اوست. نقطه عطف، یعنی نقطه انقلاب درونی افراد. هرکسی یک یا چند انقلاب درونی در خودش خواهد داشت و این انقلابها را باید درست فهمید.
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿۸۷﴾
و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهى تو راستى که من از ستمکاران بودم (۸۷)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ﴿۸۸﴾
پس [دعاى] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مى دهیم (۸۸)
موسی از خدا میخواهد که به آنچه که نیاز دارد، برسد؛ این دعای او برآورده می شود این همان نقطه عطف و انقلاب زندگی موسی بود. ابراهیم دعا می کند که خدا به او نسلی نمازگزار بدهد تا نماز را در تمام دوران حفظ کنند ؛ این همان نقطه عطف سیستم ابراهیمی است و همچنین سایر پیامبران که دعاهای آنان مسیر زندگی آنان را زیرو رو کرد.
ما انسان ها مدیون دعاهای خالصانه گذشتگان خویش هستیم و دعاهای آنان در زندگی ما موثر بوده است و دعاها و خواسته های ما در زندگی بچه های ما هم موثر است. مثلاً گذشتگان ما دعا می کردند که به طریقی در آسمانها پرواز کنند. خدا دعاهای آنان را جواب داد و خدا کاری کرد که بشر هواپیما را اختراع کند. باید توجه داشته باشیم که اختراعات و اکتشافات بشر بدون خواست و کمک خدا امکان پذیر نبوده است. خدا دخالت می کرد و آن را در ذهن مخترع می انداخت. گذشتگان ما خالصانه دعا می کردند که میان آب ها راه بروند و خدا دعای آنان را جواب داد و ساخت کشتی را در ذهن ما انسانها قرار داد.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ﴿۳۲﴾
خداست که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبى فرستاد و به وسیله آن از میوه ها براى شما روزى بیرون آورد و کشتى را براى شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود و رودها را براى شما مسخر کرد (۳۲)
به همین خاطر بهترین اختراعات جهان نتیجه برآورده شدن دعاهای یک نسل توسط خدا است. هر کسی در درون خویش یک انقلاب دارد که آن انقلاب به وسیله دعا و اجابت آن توسط خدا به وجود می آید. این انقلاب زمانی رخ خواهد داد که افراد اجابت دعا توسط خدا را ببینند و درک کنند.
متاسفانه انحرافات زیادی در دعاکردن بوجود آمده است. یکی میگوید که دعا کردم و خدا قبول نکرد! و با این حرف، او بیشتر مایوس میشود و بیشتر از خدا دور می شود. یا بعضی افراد برعکس دعا می کنند ؛ مثلا می گویند که دعا نکنید که برآورده نمیشود! یا یک رمال و دعانویس، یک دعا برای فرد می نویسد و فرد زیر بالشش می گذارد و هر شب که می خوابد، با این فکر می خوابد و در طی روزها بالاخره یه چیزی اتفاق می افتد و فرد خیال میکند که از طرف دعانویس دعای او اجابت شده است؛ به این طریق به دعانویس اعتقاد قلبی پیدا می کند و به جای اینکه رشد کند دچار غی و سقوط میشود و نفس او تنزل پیدا میکند. شیطان میداند که تنها راه رشد روان و نفس انسان، درخواست مستقیم از خداست، به همین خاطر روشهایی بوجود آورده است که دعا کردن مستقیم از خود خدا را از بین ببرد.
ما انسانها هر دعایی که می کنیم باید جواب آن را هم ببینیم اما بعضی ها دعا می کنند ولی جواب آن را نمی بینند زیرا انتظار دارند که اجابت دعا مثل آن چیزی باشد که در ذهن و خیال آنان است. شیطان طبق پلان A، ابتدا سعی میکند افراد را مجاب کند که خدا را نخوانند؛ اما وقتی افراد خدا را به کمک خواندند و از خدای عالمیان درخواست کردند، اینبار پلان B را اجرا میکند و کاری میکند که افراد اجابت دعا توسط خدا را نبینند. این همان نقطه عطف زندگی تمام انسانهاست که باید از آن یک پل برای پیشرفت نفس و روان خویش بسازند. افرادی هستند که در همان پلان A شکست میخورند و افراد دیگری هم هستند که در پلان B مغلوب شیطان میشوند. مثلاً ممکن است که شما از خدا پول بخواهید و خدا هم نیاز پولی شما را برآورده کند ولی شما جواب دعایی که کرده اید را نبینید؛ زیرا شما فکر میکنید که باید خدا چندین بسته اسکناس را داخل یک کیف برای شما پایین بفرستد. در حالیکه خدا آن را از طریق دیگری جواب داده است و جور دیگری ( مثل سود در یک معامله) پول را به شما میرساند. ولی شما جواب را نمی بینید و پولی که در زندگی خویش به شما رسیده است را نتیجه تلاش و علم خویش میدانید و نه اجابت دعای قلبی شما توسط خدا.
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾
[قارون] گفت من اینها را در نتیجه دانش خود یافته ام آیا وى ندانست که خدا نسلهایى را پیش از او نابود کرد که از او نیرومندتر و مال اندوزتر بودند و[لى این گونه] مجرمان را [نیازى] به پرسیده شدن از گناهانشان نیست (۷۸)
یکی از مهمترین شرایط ایمان، دیدن جواب دعاهاست. این مرحلهای است بعد از مرحله دعا کردن. به همین خاطر در آین مورد بحث ، بعد از اجابت دعا توسط خدا؛ باید فرد دعا کننده جواب را ببیند و آن را به خدا نسبت دهد تا ایمانش اضافه شده و رشد کند.
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾
دَعَانِ < أُجِیبُ < فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی < وَلْیُؤْمِنُوا < یَرْشُدُونَ
درخواست از خدا > اجابت توسط خدا > دیدن جواب خدا توسط فرد دعا کننده > ایمان به خدا > رشد نفس
هر دعایی که اجابت می شود باید انسان آن را استجابت کند و این برای انسان یک طناب است برای رشد و تلاشی است برای افزایش ایمان. استجابت یعنی دنبال جواب دعا گشتن و به استقبال آن رفتن و منتظر آن بودن. یک روانشناس مشهور از یک چیزی صحبت میکرد به اسم سیستم پاداش برای دیدن یک جواب. از نظر او برای هر رفتاری که پاداش بدهید، آن رفتار در فرد تقویت می شود و اگر تنبیه کنی، رفتار در فرد خاموش میشود. ایمان یعنی تقویت این حالت. کسی که خدا را دعا می کند و از خدا چیزی میخواهد و اما اجابت دعا های خود را نمی بیند؛ یعنی ایمانش ضعیف است و به مرحله رشد نرسیده است.
مردم جواب دعاهایی که خدا برآورده کرده است را نمی بینند و مهمترین دلیل این امر آن است که آنان انتظار دارند که جوابی را ببینند که خودشان انتظار دارند. ما وقتی که دعا می کنیم باید دنبال جوابش هم بگردیم، باید دنبال جواب و حتی به استقبالش هم برویم. ابراهیم دعا کرد که خدا قیامت را به او نشان دهد و خدا گفت که چهار پرنده را قطعه قطعه کرده و هر قسمت را در بالای یک قله قرار بدهد؛ ابراهیم این کار را کرد و جوابش را هم دید و ایمانش هم اضافه شد و نفس خویش را رشد داد. وقتی در سیستم رحمانی دعا کنید باید در همان سیستم هم جوابش را بگیرید؛ اگر در همان سیستم نباشید، جوابش را نخواهید دید و در نتیجه شکرگزاری نخواهید کرد و باعث رشد نفس شما نخواهد شد.
در سیستم های شیطانی استجابت دعا را نمی بینی. مثلاً یهودیان قبل از آمدن مسیح، مژده آمدن او را می دادند و روی آمدن او خیلی زیاد حساب باز کرده بودند؛ اما وقتی که مسیح آمد، آنها زیر حرف خودشان زدند؛ زیرا آنان جواب دعای خود را ندیدند و حتی در مقابل مشرکین زمان پیامبر، قبل از مبعوث شدن پیامبر محمد، مژده آمدن پیامبری را میدادند ولی بعد از مبعوث شدن پیامبر محمد، او را انکار کردند و به این طریق جواب انتظارات و دعاهای خویش را ندیدند.
وَلَمَّا جَاءَهُمْ کِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ ﴿۸۹﴾
و هنگامى که از جانب خدا کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى مى جستند ولى همین که آنچه [که اوصافش] را مى شناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت خدا بر کافران باد (۸۹)
کسی که در زمین گندم می کارد منتظر و امیدوار است که گندم سبز شود. امیدواری به خدا نوعی دعای قلبی است و در نهایت نتیجه میدهد. در دیدن جواب دعا ها باید صبر هم داشته باشید، اگر صبر نداشته باشید جواب دعا را نمی بینید و این صبر برای استجابت است که باعث افزایش ایمان و رشد خواهد شد. اگر کسی که گندم کاشته است، صبر و حوصله نداشته باشد، قطعا منتظر سبز شدن گندم نخواهد ماند و ممکن است زمین را شخم زده و چیز دیگری بکارد.
خدا آنقدر مهربان است که حتی دعای مسلمانانی که خالصانه از خدا میخواهند که راهنمایی برای آنها بفرستد و آنان او را مهدی می نامند، اجابت میکند. خدا دعای آنان را جواب میدهد ولی مهمتر از همه این است که آنها جواب را ببینند و زیر آن نزنند. خدا راهنما می فرستد ولی مهمتر از آن این است که مردم تشخیص دهند که دعای آنان برآورده شده است. گاهی افراد در طول زمان، دعاها را منحرف میکنند و اگر خدا همان راهنما را بفرستد؛ مردم او را نمی شناسند و زیر دعاهای خویش میزنند. زیرا آنها انتظار فردی را به عنوان مهدی می کشند که منطقی نیست و به این طریق کار خود را مشکل میکنند. یهودیان چرا نتوانستند پیام مسیح را قبول کنند. زیرا آنها مسیح را طور دیگری میخواستند و آنها انتظاراتی از مسیح داشتند که با واقعیت نمی خواند و در نتیجه زیر آن زدند. آنها طی زمان و به مرور چنان تغییرات فراوانی در شخصیت پردازی مسیح انجام داده بودند که با مسیح اصلی اصلا نمی خواند و در نتیجه مسیح را باور نکردند و زیر دعاهای خود زدند و عهد خود را شکستند.
مجموعه مقالات این وبلاگ تحت عنوان جادوی شیاطین، راهنمایی است برای شما. امیدوارم که زیر دعاهای خود نزنید و به پیام خدا در قرآن ایمان آورید.
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
جادوی شیاطین (قسمت چهل و سوم)
محدوده فریب شیاطین(بخش دوم)
در قسمت چهل و یکم ، محدوده فریب شیاطین مشخص شد. بخاطر اهمیت این موضوع بسیار مهم، ادامه آن مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت قبل، هفت مرحله از هوشیاری یک انسان را بررسی کردیم که طبق شکل زیر از سمت راست ، به ترتیب از بیداری کامل شروع شده و به خواب عمیق در سمت چپ منتهی میشود.
در شکل بالا، زیر هر کدام از مراحل، فرکانس مغزی مربوطه نوشته شده است. هر چقدر که ما از حالت هوشیاری به خواب نزدیکتر شویم، فرکانس مغزی ما کم شده و در نتیجه مغز ما هم سردتر میشود.
ذکر این نکته خیلی مهم است که شیاطین فقط در دو مرحله آلفا و تتا میتوانند انسان را تحت کنترل خویش در آورند. بنابراین تمام تلاش آنان این است که انسانها را وارد این مرحله کنند و بطور مداوم در این دو مرحله نگهدارند. به زبان دیگر شیاطین و اجنه سعی دارند که انسان را در این دو مرحله نگهدارند، زیرا که ماندن در آلفا و تتا به معنای آنلاین بودن انسانها برای شیاطین است. بیشتر خوابهای صادقه در مرحله دلتا صورت می گیرد. تتا یک نوع خواب سبک است که شیطان میتواند در این حالت در خوابها دخالت کند و رویاهای کاذب به افراد نمایش دهد. بنابراین خوابهایی که در تتا می بینیم، زیاد قابل اعتماد نیست و بیشتر ناشی از استرسها و مشغله ها و اضطرابهای روزانه است. گاهی هم نیازهای بدن فیزیکی ما در خواب تتا بصورت خواب نمایش داده میشود که روانشناس مشهور فروید روی این قسمت از خواب متمرکز شده بود و خوابهای دلتا را در نظر نگرفته بود. بنابراین تحلیلهای فروید در مورد خواب دیدن، فقط از جنبه کالبدی صادق است و نمیتوان روی تحلیلهای او زیاد تکیه کرد. نکته مهم دیگری که در این مبحث باید توجه کنیم این است که شیطان بر بندگان مخلص خدا هیچ قدرتی ندارد. طبق آیات قرآن، خود شیطان اقرار میکند که بندگان مخلص خدا را نمیتواند اغوا و گمراه کند.
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۸۲﴾
[شیطان] گفت پس به عزت تو سوگند که همگى را جدا از راه به در مى برم (۸۲)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿۸۳﴾
مگر آن بندگان مخلص تو را (۸۳)
شیطان اقرار میکند که بر بندگان مخلص خدا قدرتی ندارد و البته این مورد نه به این خاطر است که شیطان به فکر ماست؛ بلکه تواناییش را ندارد. یعنی طبق آیه، رعایت دو شرط مهم، ما را از تیررس شیاطین دور نگه میدارد و در دسترس آنان نیستیم. این دو شرط در دو کلمه عباد و مخلصین نهفته است. کسی که این دو شرط را نگهدارد به معنای آن است که در آلفا و تتا نمی ماند. این دو شرط باید هر دو با هم و همزمان در فرد باشند تا فرد از دست شیطان در امان باشد. یعنی بندگی خدا همراه با خالص بودن. بندگی است که خالص بودن را تضمین میکند و خالص بودن است که ادامه بندگی را تضمین میکند. مثلا کسی که خود را بنده خدا میداند، باید از لهو و لعب خود را دور نگهدارد. افرادی هستند که خود را دیندار میدانند ولی به محض مشاهده لهو و لعب، تا حدی زیر لفظی و پنهانی در نهاد خویش جذب آن میشوند و به این طریق خالص بودن خود را زیر سوال میبرند. ما ناخواسته وارد مراحل آلفا و تتا خواهیم شد ولی مهم این است که آگاهانه در آن دو مرحله نمانیم.خلوص یعنی اینکه کاری کنید در مرحله آلفا و تتا نمانید تا که در تیررس شیطان قرار نگیرید. یوسف دقیقا این دو شرط (عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ) را با هم داشت که توانست از حیله های زنان مصر نجات یابد.
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ﴿۲۴﴾
و در حقیقت [آن زن] آهنگ وى کرد و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او میکرد چنین [کردیم] تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود (۲۴)
عبادت برای از بین بردن عادت است. در صورتیکه عبادت به یک عادت تبدیل شود، افراد وارد آلفا و تتا خواهند شد و خلوص خود را از دست میدهند. ما نباید بگذاریم که عبادات ما مخصوصا نماز به عادت تبدیل شود. بلکه نماز ما باید آگاهانه باشد و در خود آگاه ما انجام شود. کسانی هستند که نماز بجا می آورند طوریکه بعد از اتمام نماز متوجه میشوند که نماز خوانده اند و این نوع نماز همان نماز در مستی است. لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری
این آیه می فرماید که نزدیک نماز نشوید اگر در مستی، خماری، آلفا، تنبلی، و .. هستید. به زبان دیگر خدای مهربان می فرماید که نماز را به عادت تبدیل نکنید.
إِنْ کَانُوا لَیَقُولُونَ ﴿۱۶۷﴾
و [مشرکان] به تاکید مى گفتند (۱۶۷)
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِکْرًا مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۶۸﴾
اگر پند [نامه ا]ى از پیشینیان نزد ما بود (۱۶۸)
لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿۱۶۹﴾
قطعا از بندگان خالص خدا مى شدیم (۱۶۹)
طبق آیه بالایی ، بهانه مشرکان این خواهد بود که اگر راهنمایی هایی مثل راهنماییهای گذشتگان می داشتیم، جزو بندگان خالص خدا می شدیم. هر چند این حرف مشرکین فقط یک بهانه است ولی اصل کلام صحیح است. زیرا آنان خود را پیرو پیامبر ابراهیم می نامیدند و چه کسی یکتاپرست تر از ابراهیم برای پیروی. اما این که مشرکین گره مشکلات خویش را در دو کلمه عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ خلاصه کردند، قابل تامل است. وقتی ما گهگاهی تحت زینتهای دنیایی قرار می گیریم و دنیا را باور میکنیم یعنی آگاهانه در آلفا و تتا مانده ایم و این یعنی عدم اخلاص. بعضی مواقع هم افراد خود را بی نیاز از انجام عبادات میدانند و حتی عبادت مهمی مثل نماز را وقت گیر و دست و پا گیر میدانند. به این طریق نقض هر کدام از این دو شرط، اتوماتیک دیگری را نقض میکند.
مرحله گاما ، مهمترین مرحله این نمودار است که به معنای تلاش و کوشش و جهاد در راه خداست. کسانی که در امور دینی تلقید میکنند، هیچوقت وارد این مرحله نخواهند شد. بنابراین مقلدین دینی هیچ وقت به یقین نخواهند رسید و هیچ وقت هم هدایت نخواهند شد ، مگر اینکه خودشان در این راه تلاش و کوشش و جهاد کنند.
پیشرفت خارجی ها بخاطر تلاش و کوششان است و نه بخاطر دینشان. بعضی از کشورهای خارجی که در علوم مختلف پیشرفت میکنند، بخاطر حقانیت دین آبا و اجدادیشان نیست؛ بلکه بخاطر تلاش و کوششان است . آنان بدون اینکه از دین اسلام چیزی بدانند، در راه علم و دانش تلاش و کوشش و جهاد میکنند و پیشرفتشان به این دلیل است.
وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾
و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (۳۹)
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿۴۰﴾
و [نتیجه] کوشش او به زودى دیده خواهد شد (۴۰)
شیطان خیلی زیرکانه، مراحل تلاش و کوشش و بیداری و خواب را در همان محدوده آلفا و تتا تعریف میکند و به این طریق افراد در حالیکه در آلفایند، فکر میکنند دارند در راه خدا تلاش و کوشش میکنند. بیشتر صوفیان و شعراء در همین نقطه فریب خوردند و گرفتار شیطان شدند. مثلا در یوگا افراد در آلفا فرو میروند و بعد پیش خود فکر میکنند در حال مکاشفه و دیدار با معبود هستند! در حالیکه در آن محدوده ، چیزی جز ایده های شیطان و غفلت وجود ندارد. بنابراین شیطان جهاد را برای آنها بصورت کشف و مکاشفه و مدیتیشن و ... معرفی میکند. افراد طرفدار این حالات اینطوری مکاشفه را تعریف میکنند.
((( مکاشفه عبارت است از سیرکردن روح، به مطالعه در امور غیبی و به عبارت دیگر مکاشفه ظهور شیء است برای قلب به جهت غلبه ذکر یا حصول امر عقلی است که به الهام و بدون فکر در حال بین خواب و بیداری، برای انسان رخ میدهد. )))
در تعریف بالا چند کلمه به چشم میخورد که بسیار مهم هستند و ماهیت این حالات را مشخص میکند: بدون فکر در حال بین خواب و بیداری. بدون فکر در حالت بین خواب و بیداری یعنی معلق ماندن در حالات آلفا و تتا. متاسفانه شیطان بطرز باورنکردنی ای و فوق العاده ای افراد را فریب داده است و میدهد، طوریکه با کلماتی همچون مکاشفه و آرامش و عرفان و الهام و... افراد را سرکار میگذارد و آنان را در حالت آلفا نگه میدارد و به این طریق خلوصیت افراد را می گیرد. در حالیکه خدا میفرماید که هدایت در گرو تلاش و کوشش و جهاد است و لا غیر. جهاد همان گاماست یعنی بیداری کامل و کار و تلاش و کوشش و جهاد در راه خدا.
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ ﴿۶۹﴾
و کسانى که در راه ما کوشیده اند به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است (۶۹)
بنابراین برخلاف صوفی ها و یوگی ها و عرفانی ها و مقلدین و سایر مکاتب بشری، که هدایت را در آلفا و خلسه و توقف فکر و تقلید میدانند؛ خدا هدایت را در تلاش و کوشش و جهاد میداند.
اقامه کردن نماز، افراد را از آلفا خارج میسازد و به حالت بیداری و تلاش و کوشش می برد. به این طریق افراد را از آلفا دور میسازد. افرادی که در حالتهای تلاش و کوشش و جهاد باشند، خوابشان هم در دلتا خواهد بود و در نتیجه از دست شیطان در امان خواهند بود. به همین خاطر خدا می فرماید نماز از فحشاء و منکر جلوگیری میکند. همین نکته خودش ثابت میکند که محیطهای آلفا و تتا مملو است از فحشاء و منکرات.
اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾
آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپا دار که نماز از کار زشت و ناپسند باز مى دارد و قطعا یاد خدا بالاتر است و خدا مى داند چه مى کنید (۴۵)
اشعار در این دوحالت سروده میشوند. اگر شعری در حالت تتا توسط شیطان بر شاعر الهام شود، شاعر فکر میکند که شعر از عالم غیب بر او الهام شده است و به این طریق فریب میخورد. شما در اشعار هر گونه منکر و فحشایی را خواهید خواند. بعضی از شعراء، پرده حیا را دریده اند و هر سخنی را در قابل شعر بر زبان میرانند و رانده اند. خیلی از فیلمها، خیانت کردن را در قالب آهنگهای زیبا و کلمات زیبا، عادی سازی میکنند. بیشتر آهنگها یک نوع طلسم هستند ولی مردم متاسفانه نمیدانند. جادو همین جور چیزهاست که به اشتباه معنای جادو را به درستی برای ما بیان نکرده اند. در تمام قسمتهای مجموعه مقالات جادوی شیاطین هدف این بود که اهمیت نماز و روزه و زکات گفته شود. از اولش هم هدف این بود که ثابت شود بدون نماز و روزه و زکات نمیتوان از دست شیطان نجات پیدا کرد.
جوانانی هستند که بیشتر وقتشان را آهنگ گوش میدهند، حتی در حین کار. آنها با این کار سطح بیداری خویش را تا حد ممکن پایین می آورند. من نمی گویم که تمام آهنگها نامناسب هستند ولی آدمی باید با خودش رو راست باشد و طرف خودش را مشخص کند. کسی که طرف خودش را مشخص نکند به آن معناست که نمیخواهد خالص باشد. خلوصیت دقیقا به این معناست.
کلمات به هم ریخته "آمد باران مرد در" را در نظر بگیرید. مغز ما اتوماتیک بسته به شرایط موجود، به محض شنیدن این کلمات به هم ریخته، با کلمات بالا جمله ای را درست میکند و اینطوری به خود خواهد فهماند که منظور چیه. اما وقتی انسانها بوسیله شعر و آهنگ و سایر ابزارها وارد خلسه (آلفا) میشوند. در آن صورت معانی دیگری از جمله بالا به ذهن خطور میکند. در بعضی فرهنگها، بعضی کلمات دو پهلو بیان میشود که یک وجه آن نامناسب است. مغزهای خمار پهلوی نامناسب را عادی سازی میکنند. یکی از نشانه های آلفارفتگی یک جامعه همین است. خلوصیت افراد از بین رفته است.
فرکانسهای مغزی متفاوت، دید متفاوتی از کلمات به هم ریخته بوجود میاورند. این دقیقا یک نوع طلسم است. طلسمی که معانی را برای کلمات عوض میکند. حتی معانی قضاوت کردن در مورد حوادث در آلفا اشتباه است. در آلفا قضاوتها سریع خواهد بود. موسیقی راک و فیلمهای با موضوع Love و عشق بیشترش خیالی و توهمی است و هیچوقت واقعیت ندارد. اینها فقط در آلفا اتفاق می افتد. افراد در آلفا، خودبخود دیدشان نسبت به زندگی عوض خواهد شد و زینتهای زمینی را جدی میگیرند.
مثلا جمله "دنیا فانی و چند روز است؛ پس باید در این دنیا نهایت لذت را ببریم"؛ در آلفا یک جمله صحیح و منطقی است و بسیار جدی گرفته میشود. اما در بیداری و گاما؛ این جمله فقط قسمت اول آن صحیح و قسمت دوم جمله نتیجه نادرست است از قضایا. به این طریق جملات و کلام، بسته به فرکانسهای مغزی، بطرز متفاوتی تعبیر خواهند شد.
نهایت تلاش و کوشش این است که آنقدر خدا را عبادت کنیم تا به مرحله طمانینه و یقین برسیم و این فقط در حالا گاما و بتا صورت میگیرد. یعنی با تلاش و کوشش و جهاد در راه خدا میتوان به آن دست یافت. زیرا عبادت باید همراه با تلاش و کوشش باشد و گرنه یک عادت است و نه عبادت.
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿۹۹﴾
و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد (۹۹)
باید در ماه رمضان، تلاش و کوشش کنید تا به آن نتیجه ای که خدا از روزه رمضان انتظار دارد برسید. خدا خیر ما را میخواهد که نماز و روزه و زکات را بر ما نوشته است و آن را یک فرض عینی قرار داده است. (إِنَّ الصَّلَاةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَوْقُوتًا) (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ). خدا خالق ماست و بهتر از هرکسی سرنوشت ما را میداند و میداند که بدون نماز و روزه نمیتوان نفس را رشد داد. وقتی ابراهیم به درگاه خدا دعا کرد، برای مال دنیا یا درخواست تندرستی نبود؛ هدیه ای که او درخواست کرد این بود:
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿۴۰﴾
پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعاى مرا بپذیر (۴۰)
تکالیف دین که خدا آنها را مقرر کرده است در واقع هدیه ای بزرگ از جانب خداست . آنها غذای نفس ما هستند و ما برای بزرگ کردن نفسمان بدانها نیاز داریم. اگر نفس ما رشد نکند، این توانایی را نخواهیم داشت که روز داوری در برابر انرژی بیکران خدا تاب آوریم. ایمان داشتن به خدا، برای آمرزش کافی نیست؛ بلکه باید نفس خود را نیز تقویت کنیم. بعلاوه، آیه وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ می گوید که تکالیفی که خدا ما را به انجام آن فرمان داده ، وسیله ای است که به کمک آنها می توانیم به یقین برسیم. برای آنکه بتوانی یقین پیدا کنی، پروردگارت را عبادت کن.
نمازهای پنجگانه، غذای اصلی نفس است. گرچه ممکن است که کسی بی آنکه نماز بخواند، بتواند با کارهای درستی که انجام می دهد تا اندازه ای رشد کند و بر وسعت نفس خود بیفزاید، ولی این مانند آن است که کسی فقط با تنقلات خود را زنده نگاه دارد، و هرگز یک غذای درست و حسابی و مفید نخورد. برای هر نماز، از زمانی که ساعتش رسیده باشد تا فرا رسیدن وقت نماز بعدی فرصت هست . اگر نماز را در زمان تعیین شده بجا نیاورید، فرصتی است که از دست رفته و قابل جبران نیست. یعنی نماز قضا پذیرفته نیست؛ اگر نمازی از دست برود، تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که توبه کنیم و از خدا طلب بخشایش کنیم و سعی کنیم که دیگر از دستش ندهیم.
بجا آوردن نماز صبح مانع از آن می شود که بدن برای یک مدت طولانی همچنان بی حرکت در خواب باشد؛ امروزه ثابت شده است که حرکت، از ورم مفاصل جلوگیری می کند. در ضمن، سحر خیزی برای غلبه کردن بر افسردگی و دیگر مشکلات روانی بسیار سودمند است . حرکت سجود که چندین بار در نماز تکرار می شود، باعث می شود که خون بیشتری به مغز برسد، و همین از سردرد جلوگیری می کند. وقتی هنگام رکوع خم می شویم، این حرکت برای مفاصل و ستون فقرات ورزشی سودمند است. تمام اینها از نظر علمی ثابت شده است . وضو که لازمه ی نماز است ما را بر آن می دارد که بیشتر به دستشویی برویم . این عادت ما را از ابتلا به سرطان رایج و کشنده روده حفظ می کند. در ادرار و مدفوع مواد زیانبار شیمیایی وجود دارد. اگر این مواد برای زمان زیاد در روده بمانند، دوباره جذب بدن می شوند و باعث سرطان می شوند. روزه در ماه رمضان باعث می شود که معده های ما که در طول سال باز شده اند، جمع شوند و بحالت طبیعی برگردند، کم آبی موقت باعث می شود فشار خون پایین آید، و کلیه ها بیشتر استراحت کنند، در ضمن روزه باعث می شود که سموم بدن دفع شود، و چربی های اضافی و زیانبار آب شوند و از وزن ما کاسته شود . اینها چند نمونه از فواید عبادات است که گفته شد. اگر بخواهیم این فواید را ریزتر بررسی کنیم؛ نیاز به یک مقاله مفصل در این زمینه است.
در فضای آلفا و تتا؛ صبر معنا ندارد. هر مشکلی پیش آید؛ افراد فورا با پرخاشگری و تهمت و صفات رذیله دیگر سعی در حل آن دارند. در حالیکه کارهایی که در آلفا انجام می پذیرد، حلال هیچ مشکلی نیست. نشانه های کسانیکه در آلفایند این است که نمازها را بجا نمی آورند و وقتی برای انجام آن ندارند.
یک مطلبی است به اسم جن گیری (exorcize). در زمان قدیم، افرادی که از نظر اخلاقی از حالت نرمال خارج می شدند، را جن زده معرفی میکردند و سعی می کردند جن را از بدن او خارج کنند و پلیدی را از او بیرون کنند. اما واقعیت این است که اکنون روش نفوذ اجنه و شیاطین به بدن انسانها عوض شده است. در زمانه ما از طریق بردن انسانها و نگهداری آنان در آلفا و تتا؛ اجنه و شیاطین به درون انسانها نفوذ میکنند و آنان را کنترل میکنند. روشها عوض شده است و در نتیجه راه حلها هم باید عوض شود. متاسفانه انسانها کم یا زیاد، توسط اجنه و شیاطین کنترل میشوند. تنها راه حل بیرون راندن پلیدی ها و اجنه از وجود خودتان، باید از آلفا و تتا بیرون آیید و اجنه و شیاطین را از وجود خویش دور سازید. شما نباید در مقابل این مشکل، چشمهای خود را ببندید. یک بچه از یک چیزی می ترسد، سعی می کند چشمان خود را ببندد تا ترسش بریزد. انسانها هم در مقابل خطرات واقعی مثل نفوذ اجنه به بدنشان، جدی نمی گیرند و مثل بچه در مقابل ترس رفتار می کنند. افرادی هستند که بیشتر مواقع سرشان توی گوشی است و بیشتر این کنکاشها بخاطر لذتگرایی است. انسانها در محاصره مغناطیس شیاطین قرار گرفته اند و به همین خاطر خدا از نجات انسانها صحبت میکند. در واقع خدا می خواهد ما را از این حالت نجات دهد.
قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْهَا وَمِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ ﴿۶۴﴾
بگو خداست که شما را از آن [تاریکیها] و از هر اندوهى مى رهاند باز شما شرک مى ورزید (۶۴)
داستایوفسکی نویسنده معروف روسی؛ یک کتاب دارد به اسم جن زدگان؛ او در این کتاب؛ روءسا و عوامل پدید آورنده وضعیت اجتماعی آشفته آن دوران را جن زده معرفی میکند. هر چند این کتاب فقط یک داستان است ولی حرف اصلیش صحیح است. جامعه بیمار، یک جامعه جن زده است. بیشتر مردم جنها را موجوداتی وحشتناک معرفی میکنند که هر از چند گاهی دیده میشوند و مردم را می ترسانند؛ غافل از آنکه اجنه همیشه و ثانیه به ثانیه با ما هستند و از هرفرصتی برای انحراف انسان استفاده میکنند. هر گناهی که ما مرتکب میشویم، نشان از تسلط و نزدیکی شیاطین بر ما دارد. ترس واقعی از شیاطین را باید در انجام گناهان جستجو کرد و نه ترس از شیاطین در تاریکی شبها. اتفاقا تاریکی شب نوعی آرامش است برای انسانها. چیزی که خوفناک است، لحظات گرگ و میش (حالات ورود به آلفا بوسیله خیالات،، آهنگها، اشعار، توهمات و ...) است که شیطان در آن لحظات بر نفس انسانها تسلط پیدا میکند. این حالات در سوره فلق مشخص شده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدای رحمتگر مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾
بگو پناه مى برم به پروردگار سپیده دم (۱)
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾
از شر آنچه آفریده (۲)
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾
و از شر تاریکى چون فراگیرد (۳)
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿۴﴾
و از شر دمندگان افسون در گره ها (۴)
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾
و از شر [هر] حسود آنگاه که حسد ورزد (۵)
ما باید برای خود مشخص کنیم که در زندگی خویش از چی محافظت می کنیم. بیشتر آدمیان از تصویری که از خودشان در ذهن خودشان ساخته اند، دفاع میکنند و این فقط در آلفا اتفاق می افتد. هر کسی در زندگی خویش از چیزی محافظت میکند. یکی هست که از تصویری که از خودش ساخته است، محافظت میکند و یکی دیگر از موقعیت خودش محافظت میکند. بعضی ها هم که در ورزش و تفریح افراط میکنند، از قیافه خویش محافظت میکنند. ولی افراد مومن از نمازشان و از فروجشان (اعضاء تناسلی) محافظت میکنند.
وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾
و کسانى که پاکدامنند (۵)
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ ﴿۶﴾
مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانى که به دست آورده اند که در این صورت بر آنان نکوهشى نیست (۶)
وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ ﴿۹﴾
و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مى نمایند (۹)
أُولَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿۱۰﴾
آنانند که خود وارثانند (۱۰)
خالص بودن و همزمان بنده خدا بودن؛ تنها راه فهمیدن معنای وقایع جهان است. مثلا کسی که در آلفاست و در انواع لذتها غرق شده است؛ نمیداند که چرا کرونا پیش آمد؛ نمیداند چرا زلزله آمد؛ نمیداند چرا گرانی پیش میاید؛ نمیداند چرا مشکلات برای مردم پیش میاید و ... زیرا آنها نمیخواهند از خواب بیدار شوند. به همین خاطر وقتی گفته شود که مشکلات اینچنینی، نتیجه کارهای خودمان است؛ تعجب میکنند.
بعضی ها نماز را با مدیتیشن و یوگا شبیه میدانند. ولی من میگویم که نه تنها شبیه نیستند، بلکه ضد همدیگر هستند. نماز میخواهد ما را از آلفا و تتا خارج کند و به مراحل بتا و گاما ببرد. اما یوگا و مدیتیشن عملا آدمی را به آلفا و تتا می برند. نماز مهمترین فریضه ای است که خدا دستور به انجام آن داده است. کسی که فرصتی برای انجام نماز ندارد؛ یعنی دارد مسیر را اشتباهی و برعکس میرود ولی خودش خبر ندارد.
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
روزه ماه مبارک رمضان فرصتی است برای تزکیه نفس و پرورش خود،تا که بیشتر به خدا نزدیک شویم. جزئیات روزه در آیات 183 تا 187 سوره بقره ذکر شده است. اما متاسفانه بعد از مرگ پیامبر محمد این فریضه الهی همچون نماز دستخوش تحریف گشت.
أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ﴿۱۸۷﴾
در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گردیده است آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستید خدا مى دانست که شما با خودتان ناراستى میکردید پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت پس اکنون [در شبهاى ماه رمضان مى توانید] با آنان همخوابگى کنید و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید و در حالى که در مساجد معتکف هستید [با زنان] درنیامیزید این است حدود احکام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیک نشوید این گونه خداوند آیات خود را براى مردم بیان مى کند باشد که پروا پیشه کنند (۱۸۷)
زمان روزه دستخوش تغییر گشت. قرآن زمان روزه داری را از نماز فجر (صبح) تا نماز عشاء قرار داده است اما مسلمانان آن را از نماز صبح تا نماز مغرب قرار دادند. براساس آیه 187 سوره بقره وقت روزه داری از نماز صبح است تا نماز عشاء زیرا اللیل به نماز عشاء اشاره دارد. میتوانید به آیه 11:114 مراجعه کنید . میبینید که در آن آیه خدای مهربان از نماز عشاء به عنوان نماز شب یاد کرده است. پس براساس ایات 2:187 و 11:114 زمان روزه داری از نماز صبح است تا نماز عشاء . در این حالت حدودا یک ساعت و یا یک ساعت و نیم به زمان روزه داری اضافه میشود. از نظر علمی هم ثابت شده است که روزه در لحظات آخرش هر چقدر بیشتر طول بکشد، فایده اش بیشتر است و به زبان ساده فایده اصلیش بعد از مغرب اتفاق می افتد. روزه داری و گرسنگی دادن به بدن، فایده اصلی آن در لحظات آخر آن اتفاق می افتد. ویدئوی زیر را نگاه کنید.
https://s23.picofile.com/file/8448945450/sawm.mp4.html
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
جادوی شیاطین (قسمت چهل و دوم)
زلزله
هیچکس جز خدا از آینده خبر ندارد و هیچ راه حل کوتاهی برای جلوگیری و کنترل زلزله وجود ندارد. اگر هر چیزی یا هر کسی را در زندگی خود مهمتر از خدای عالمیان قرار دهید، مثل مُلک و املاکتان؛ در آنصورت اشتباهی واقعی مرتکب شده اید. زیرا تمام اینها به زمین تعلق دارد و ما فقط موقتی روی آن ساکن هستیم. نفس واقعی ما در بهشت، گرفتار شیطان شد و باعث شد که از آنجا رانده شویم و به زمین منتقل شویم. مشکل ما این بود که متوجه موضوع نبودیم. بین انتخاب خدا و شیطان؛ خدا ما را مختار گذاشت ولی نفسهای مغرور و جاهل، خواستند شاهد نمایش مغرورانه شیطان باشند. شیطان پیشنهادات دیگری برای عرضه داشت. شیطان میگفت شما را به مرحله جاودانگی و ملائکه راهنمایی میکنم. نفسهای آن موقع خواستند که این موضوع شیطان را آزمایش کنند. آنها گفتند که شاید شیطان راست بگوید و با انجام مراحل پیشنهادی شیطان، به جاودانگی و قدرتهای خدایی برسند. اما موجودیت بنی آدم، دوست داشت که ریسک کند و پادشاهی شیطان را ببیند. خدا مهربانتر از هر کسی است، او به زور مخلوقات را به طرف خود متمایل نمی سازد؛ او به انسان این فرصت را داد تا بین خدا و شیطان، انتخابش را انجام دهد.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ﴿۷۲﴾
ما امانت [نمایشهای شیطان] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود (۷۲)
با کمال تعجب هنوز هم تعداد زیادی از انسانها دنبال جاودانگی و ملائکه شدن هستند! این همان استراتژی شیطان است. آنها در به در دنبال جاودانگی هستند. آنها میخواهند قدرتهای خدایی پیدا کنند و یا دنبال ملائکه شدن هستند.
ما در طول زندگی خود در زمین، بارها شاهد تاریکی و نور خواهیم بود و براحتی میتوان تشخیص داد که شیطان دروغگو ترین است و تمام حرفهایش براساس دروغ و به ضرر انسان است. چیزهای متضادی که در این کره خاکی پیش میاید، بخاطر این است که ما را در شناسایی این موضع کمک کند.
انسان در این جا جز حیرانی و سرگشتگی چیزی برایش نمانده است. کسانی که نمایشهای شیطان را جدی گرفته اند، به طور جدی باور کرده اند که حق با شیطان است. آنان حرفهایشان را از طرق مختلف و اشعار بیان میدارند. بطور مثال متن یکی از آهنگها که یک خواننده به آواز خوانده است.
هزار سال است که به گوش بشر
میخوانند جهان کارگاه خداست
یکی میگه شیطان فریبت میده
یکی میگه دوزخ پر از اژدهاست
میگن که خدا مهربان است ولی
هزار سال است از بهشت رانده ایم
یکی دیگه یک سیب چید از درخت
مباید که تاوان شه پس بدیم
درین اعتقادی که حتی خدا
گهی دشمن بنده هایش میشه
مجازات یک تار موی زنان
سگ چهار چشم جهنم میشه
نمازی که با حرص جوی بهشت
بخوانین که دکان مکاره هاست
بهشت پر از حوری لخت و اور
بهشت نیست بازار زن باره هاست
همانطور که می بینید، شاعر در این شعر، فرضیات غلطی را در مورد خدا مطرح میکند و بر این اساس قضاوت میکند. در این فرضیات غلط، خواننده فکر میکند که حق با شیطان است. حیله ای که شیطان بین مردم از طریق اشعار، شایع کرده است، باعث شک و گمان بد نسبت به خدا میشود. بعضی شعراء مثل مولوی می گوید:
شمس من و خدای من
نکته ای که در این اشعار مخفی است ؛ این است که خود انسان خداست و خبر ندارد! در زمانه ما هم اینجور تفکرات به صورتهای دیگری وجود دارد. مدتی پیش تعدادی از دانشمندان روی این مورد مطالعه می کردند که کره زمین چطوری از خطرات محافظت می شود. زمین همواره توسط آتشفشان ها، زلزله ها، سیل، خشکسالی و تغییرات آب و هوایی مورد آسیب قرار می گیرد ولی هر چند مدت یکبار این آسیب ها نرمال می شوند و وضعیت زمین دوباره برای سکونت بشر هموار می شود در حالیکه اگر این آسیب ها همواره ادامه پیدا کند وزمین ترمیم نشود، زمین برای سکونت دیگر مناسب نخواهد بود؛ به همین دلیل دانشمندان به این نتیجه رسیدند که زمین دارای خاصیتی است به نام خود ترمیمی به این صورت که هر از چند مدت گاهی زمین خودش را ترمیم می کند و دوباره مناسب زندگی می شود. این دانشمندان به این نتیجه رسیدند که زمین خودش، خودش را ترمیم میکند و یک نوع اتوماسیون است. اما بیایید این نظریه را موشکافانه تر و موحدانه بررسی کنیم. موضوع اتوماسیون زمین، از نظر یکتاپرستان و آزادیخواهان جهان اینطور است که خدا زمین را همواره برای زندگی ما آماده می کند و آن را از خطرات حفظ می کند. با یک مثال موضوع را بیشتر بشکافیم. تصور کنید که یک آبگرمکن داریم وقتی دمای آب از ۵۰ درجه پایین بیاید اتوماتیک روشن میشود و دمای آب را دوباره بالا میبرد. از نظر یک فرد عامی این آبگرمکن اتوماتیک است اما از نظر یک فیزیکدان و یا یک مکانیک این آبگرمکن دارای ترموستات است و عملیات عادی خودش را انجام میدهد. اتوماتیک بودن آن برای یک فیزیکدان اصلا مطرح نیست. زیرا فرد عامی از روال کار آن خبر ندارد و طرز کار آن برایش جالب و مجهول است ولی یک مکانیک به روال کار آن آگاه است. قضیه زمین هم همینطوری است. خدا بلایا را از زمین دور می کند، زلزله ها و آتشفشان ها را کنترل میکند، شهاب سنگ ها را از زمین دور می کند. مردم آن را خاصیت خود محافظتی زمین می نامند اما در دید بالاتر این خداست که این کار را می کند و زمین را برای زندگی ما محافظت می کند. مومنان هر کار و هر امری را تحت امر و فرمان خدا می دانند آنان می دانند که بدون اجازه خدا حتی برگی از درخت نمی افتد این معنای واقعی خدا پرستی است که ما باید نفس و روان خود را با آن هماهنگ کنیم. چه کسی این آبگرمکن را درست کرده است؟ اگر گاز به او نرسد چه میشود؟ اگر مشکل فنی پیدا کند چه کسی حل میکند؟ برای نگهداری زمین همه این مسائل مطرح است. خدا خالق هر چیزی است بشر بر اساس علم ناقص خود در زمان های قدیم، خورشید و ماه و ستاره ها را عامل اتوماسیون می دانستند و به همین دلیل آنان را پرستش می کردند این نوع دید نسبت به خلقت یک نوع دید جاهلی است و صرفاً اتکا به داشته های ناقص علمی است و یک دید جاهلی نامیده می شود. خدا، حافظ و نگهدار هر چیزی است. خدا نگهدارنده هر چیزی است (اللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ). بشر بالاخره از نظر تئوری در نهایت به خدا خواهد رسید و او را پیدا خواهد کرد. ابراهیم الگوی یکتاپرستان جهان، ابتدا ستارگان و ماه و خورشید را عامل اتوماسیون میدانست؛ ولی نفس پاک او به سمت واقعیت متمایل شد و در نهایت خدا را پیدا کرد.
دمای هوا در کره ماه شبها به 173 درجه زیر صفر میرسد و روزها هم خیلی گرم میشود و تا 120 درجه بالای صفر میرسد. در فضا، رگهای خونی تغییر شکل میدهند، قلب ضعیف میشود و استخوانها ضعیف میشوند. مغز آسیب می بیند، مخصوصا قسمتی از مغز که حرکات بدن را کنترل میکند. گاهی ما فکر میکنیم که خدا برای زمین زلزله ایجاد میکند تا که ساکنان آن را اذیت کند. اما اگر به خصوصیات زلزله های مریخ و ماه دقت کنید؛ متوجه میشوید که اگر زلزله های زمین کنترل نشوند، زمین قابل سکونت نخواهد بود. پارسال ناسا زلزله ای بیش از ۴ ریشتر در مریخ ثبت کرده است. این زلزله حدود یک ساعت و ۳۰ دقیقه طول کشیده است! اگر در زمین زلزله یک ساعت و نیم طول بکشد، دیگر نمیتوان روی زمین زندگی کرد. یک زلزله در زمین، نهایتش یک دقیقه طول میکشد. نکته جالب توجه در رابطه با زلزلههایی که در ماه رخ میدهند این است که مدت زمان وقوع آنها بسیار بیشتر از زمین است و در حالیکه اکثر زلزلههای زمین کمتر از یک دقیقه طول میکشند، زلزلههای ماه چند ساعت ادامه دارند!
در واقع خدا رحم زیادی به مردم ساکن زمین دارد. زلزله هایی که در زمین اتفاق می افتد، بعلت آنچه است که خود مردم با دستهای خود کسب و ایجاد کرده اند و باعث و بانی این زلزله ها خود مردم هستند. این قسمت از آیه (فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ) نشان از این موضوع دارد. طبیعت زمین روال کار خودش را بطور معمولی انجام میدهد. زمانی که رودخانه خشک است؛ فردی داخل رودخانه برای خودش خانه میسازد؛ بهار که می آید آب زیاد میشود و خانه داخل رودخانه را آب می برد. این جزو خصوصیات زمین است. بشر بی توجهی های خویش را به عذاب خدا ربط میدهد. خدای رحمان و رحیم زلزله ها و حوادث زمین را 99 درصد کنترل میکند و این بشر است که با طمع کاریهای خودش نمیداند چطوری در زمین زندگی کند. منابع طبیعی برای همه کس هست ولی زیاده خواهیهای بعضیها، دیگران را محروم نگه میدارد.
دانشمندان علم زمین شناسی وجود سد آتاتورک را بی تاثیر در زلزله اخیر ترکیه نمی دانند. زیرا این سد بسیار زیاده خواهانه است و همین زیاده خواهی زمینه ساز ایجاد زلزله بوده است.
وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ ﴿۳۰﴾
و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیارى درمى گذرد (۳۰)
وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ﴿۳۱﴾
و شما در زمین درمانده کننده [خدا] نیستید و جز خدا شما را سرپرست و یاورى نیست (۳۱)
اما پس از وقوع، خدا دخالت کرده و مدت زمان آن را بسیار کم میکند؛ که اگر مدت زمان وقوع زلزله در زمین کم نشود؛ بمدت یک ساعت و نیم زمین در همان ریشتر خواهد لرزید و در این شرایط جنبنده ای قادر به زندگی روی زمین نیست. اما خدا همان مدت کم، زلزله را کنترل نمی کند تا مردم بدانند که با خود چه میکنند و کرده اند!
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
[آیا شریکانى که مى پندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن کوه ها را [مانند لنگر] قرار داد و میان دو دریا برزخى گذاشت آیا معبودى با خداست [نه] بلکه بیشترشان نمى دانند (۶۱)
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ ﴿۶۲﴾
یا [کیست] آن کس که درمانده را چون وى را بخواند اجابت مى کند و گرفتارى را برطرف مى گرداند و شما را جانشینان این زمین قرار مى دهد آیا معبودى با خداست چه کم پند مى پذیرید (۶۲)
بعضی از عذاب ها که پیش می آید اختصاصی است. در این حالت خدا بوسیله فرشتگان عذاب خاصی را بر یک ملت نازل میکند. در این حالت فقط گناهکاران از بین میروند. اما موارد دیگری هست که خود مردم برای خود ایجاد می کنند مثلاً از زمین آنقدر آب بیرون می کشند تا که محیط زیست خویش را نابود می کنند و در نتیجه خودشان نتیجه کارهای خودشان را می بینند این نوع عذاب عمومی است و بیشتر زلزله ها از این نوع است. خدای مهربان به مردم رحم کرده و این نوع عذاب ها را کنترل می کند. زلزله در مریخ یک ساعت و نیم طول میکشد اما در زمین یک دقیقه و یا شاید کمتر طول میکشد. اگر زلزله زمین مثل زلزله مریخ زمان زیادی طول بکشد؛ جنبنده ای روی زمین نمی ماند. ما تا به حال به اشتباه فکر میکردیم که خدا زلزله ها را ایجاد میکند برای عذاب مردم؛ در حالیکه بیشتر این عذابها را خود مردم برای خود ایجاد می کنند. مردم میتوانند برای عذاب هایی که خود ایجاد میکنند مثل زلزله تمهیداتی برقرار کنند که کمتر خسارت ببینند. اما عذابهای اختصاصی را نمیشود پیش بینی کرد و نمیتوان جلوش را هم گرفت. به طور مثال قوم لوط و صالح؛ خدا برای آنها عذاب اختصاصی نازل کرد این نوع عذاب را نمی شود پیش بینی کرد با هیچ نوع تکنولوژی ای. قوم صالح در میان کوه ها برای خود خانه ایجاد کرده بودند و در دل سنگ ها مامن هایی برای خود ایجاد کرده بودند، اما عذاب های اختصاصی را با بناهای محکم نمیتوان جلوش را گرفت. دست خدا بالای همه دستهاست.
بیشتر مصیبتهایی که روی زمین اتفاق افتاده است، را خود بشر بانی اش بوده است. آب و هوای کره زمین، زمانی که هنوز انسان به زمین تبعید نشده بود؛ در مدت چند میلیارد سال گذشته دستخوش تحولات بزرگی شده است، از فورانهای عظیم آتشفشانی در سراسر زمین گرفته تا عصر یخبندان و تغییرات چشمگیر در تابشهای خورشیدی. با تمام این احوال زمین هنوز پابرجاست. از زمانی هم که انسان وارد زمین شد؛ زمین تغییرات آنچنانی نکرده است که بشر نتواند روی آن زندگی کند. خدا شرایط را طوری نگهداشته است که بشر بتواند زندگی کند. این همان نکته ای است که بشر نمیخواهد بفهمد. برای مثال، گناهانی همچون کم فروشی و گران فروشی به مرور زمان باعث به هم خوردن تعادل اجتماعی و طبیعی خواهد شد و باعث اسراف و زیاده روی در منابع طبیعی میشود و به این طریق مردم برای خود زلزله ایجاد میکنند. ه همین دلیل 99 درصد زلزله ها را خود مردم برای خود ایجاد میکنند. شرایط زندگی بشر خیلی فرق کرده است؛ بشر دارد به خودش کلک میزند. او در کوتاه مدت به دیگران کلک میزند ولی در دراز مدت به خودش و جامعه اش کلک میزند. نظم اجتماعی به هم ریخته است. این امر بمرور و یواش یواش واقع شده است که ما متوجه آن نیستیم. اگر یک نفر مُرده که پنجاه سال پیش مُرده است زنده شود، و بطور مثال قرقره نخ امروزی را به او نشان دهید، متوجه موضوع خواهد شد. شما یک قرقره قدیمی و قرقره جدید را مقایسه کنید که چطور خیلی زیرکانه از حجم نخ آن کم شده است . این اتفاق یک روزه اتفاق نیفتاده است؛ بلکه در طول زمان اتفاق افتاده است بطوری که برای ما به یک امر عادی تبدیل شده ست. دو نوع قرقره قدیمی و جدید را در شکل زیر مقایسه کنید.
همانطور که می بینید، قرقره سفید رنگ(قدیمی) ، چندین برابر قرقره سیاه رنگ (جدید) نخ میتواند داشته باشد. قرقره جدید کلا شده پلاستیک. این نوع فریبها در جامعه ما آنقدر زیاد شده است که کسی متوجه موضوع نیست. متاسفانه نسل جدید، روش مناسبی را برای زندگی انتخاب نکرده است.
أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ ﴿۱۸۱﴾
پیمانه را تمام دهید و از کمفروشان مباشید (۱۸۱)
وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿۱۸۲﴾
و با ترازوى درست بسنجید (۱۸۲)
وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿۱۸۳﴾
و از ارزش اموال مردم مکاهید و در زمین سر به فساد بر مدارید (۱۸۳)
یا روی بعضی از بسته بندی ها نوشته شده وزن 850 گرم. ولی خریدار در ذهنش فکر میکند یک کیلوست. شما وقتی میخواهید مثلا نخود بخرید، میگویید یک کیلو یا دو کیلو نخود میخواهم. هیچ کسی به مغازه دار نمی گوید لطفا 850 گرم نخود بدهید. اینها نوعی فریب است که بسیار سیستماتیک انجام میشود. این نوع فریب، یک نوع فریب ذهن است و مثل یک شعبده بازی است و در واقع این یک نوع جادوست. این قسمت از آیه(وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ) به این موضوع اشاره دارد. ممکن است کسی بگوید که عدد 850 گرم بصورت ریز روی بسته بندی نوشته شده است. این حرف به این معناست که به فردی کلک بزنید و بعد بگویید که خودش باید می فهیمد کلک بوده است!
یک نوع دسته بندی مواد غذایی رواج پیدا کرده است که از زیر ظرف بسته بندی، به درون فرورفته است و هدف از این کار این است که ظرف بزرگتر نمایش داده شود ولی محتوای آن کمتر باشد.
اینها فقط نمونه ست. از این نمونه ها بسیار زیاد است و میتوان هزاران نوع بر شمرد. بشر این جور کارها را کسب و کار و یا زیرکی خودش بحساب می آورد.
یا اینکه بعضی از مراکز آموزشی، با تبلیغات اغراق آمیز (مثلا: یادگیری زبان در چند ماه، صد در صد تضمینی!) افراد را جذب میکنند ولی بیشترش گزاف است. در حالی که افرادی هستند که دکترای زبان را گرفته اند ولی اینچنین مدعی یادگیری کامل زبان نیستند. نمونه بارز این دروغها؛ فروش قرصهای لاغری، قرصهای چاقی و قرصهای جوانی ... که در ظاهر شاید فرد را لاغر و یا چاق کنند ولی ضرر فوق العاده ای به سلامتی او میزنند. اینها نمونه کم فروشی و گران فروشی و ضرر فروشی است و همه اش یک نوع فریب در آنها نهفته است. یا اینکه جایزه بانکها که بیشترش اغراق و کلک است. خیلی از تخفیف ها یک نوع فریب است و این را همه میدانند. اینها همگی یک نوع روانشناسی دروغ است که اسمش را گذاشته اند تجارت، کسب و کار و جذب مشتری!
وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ﴿۳۵﴾
و چون پیمانه مى کنید پیمانه را تمام دهید و با ترازوى درست بسنجید که این بهتر و خوش فرجامتر است (۳۵)
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿۹۱﴾
پس زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هایشان از پا درآمدند (۹۱)
الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا الَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْبًا کَانُوا هُمُ الْخَاسِرِینَ ﴿۹۲﴾
کسانى که شعیب را تکذیب کرده بودند گویى خود در آن [دیار] سکونت نداشتند کسانى که شعیب را تکذیب کرده بودند خود همان زیانکاران بودند (۹۲)
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ کَافِرِینَ ﴿۹۳﴾
پس [شعیب] از ایشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى که پیامهاى پروردگارم را به شما رسانیدم و پندتان دادم دیگر چگونه بر گروهى که کافرند دریغ بخورم (۹۳)
در آیه دیگری خدا می فرماید ویل للمطففین. یعنی وای بر کم فروشان. تابحال مطففین را به معنای کم فروش معنا کرده اند ولی معنای آن بسیار گسترده تر است. مطففین یعنی کسانی که منافع را به سمت خود می کشانند. مثلا شما می روید پیش میوه فروش؛ خودت میوه را انتخاب می کنید و بهترین ها را انتخاب می کنید ولی میوه فروش هم از ترس اینکه میوه های با کیفیت کمتر روی دستش نماند، همزمان با تو میوه را برایت انتخاب می کند. هر دو تلاش میکنند یکی برای اینکه میوه های خوب را انتخاب کند و دیگری برای اینکه میوه های با کیفیت کمتر روی دستش نماند. به این طریق این دو گروه هر دو پیمانه را به سمت خود می کشانند. بنابراین مطففین فقط مخصوص فروشنده ها نیست بلکه مخصوص مشتری هم هست. خدا خیلی دقیق کلمات را بیان میدارد.
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ﴿۱﴾
واى بر کمفروشان (۱)
الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ﴿۲﴾
که چون از مردم پیمانه ستانند تمام ستانند (۲)
وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ﴿۳﴾
و چون براى آنان پیمانه یا وزن کنند به ایشان کم دهند (۳)
أَلَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿۴﴾
مگر آنان گمان نمى دارند که برانگیخته خواهند شد (۴)
لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿۵﴾
[در] روزى بزرگ (۵)
خدای مهربان در آیه 7:91 می فرماید:
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿۹۱﴾
پس زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هایشان از پا درآمدند (۹۱)
این آیه در مورد قوم شعیب است که کم فروش و یا گران فروش بودند و البته در مورد زمانه هم میتواند صادق باشد. باید توجه کنیم که کسی که بوسیله اتوموبیلش مزاحم دیگران میشود، این مشکل او یک روزه و دو روزه بوجود نیامده است. یا ملتی که منابع طبیعیشان اعم از آب و غیره را بدون محدودیت مصرف میکنند، در یک حالت خاصی به سر می برند که یک روزه دو روزه بوجود نیامده است. بلکه این حالات طی سالها بمرور در آن ملت ریشه دوانده است. گرانفروشی و کم فروشی و هر گناه دیگری حالات روحی خاصی در افراد بوجود میاورد که در نهایت منجر به استفاده بیش از حد از منابع طبیعی خواهد شد. هر گونه کلکی که در جامعه اتفاق می افتد، حالت خاصی را در بین طرفین ایجاد میکند که باعث ایجاد نا امنی در روابط اجتماعی میشود. مثلا شما سالها از یک موسسه خرید میکنید ولی بعد از مدتی، اجناس او گران و بی کیفیت میشود و در مقابل آن هم هیچ مسئولیتی قبول نمی کند. به این طریق روابط دو طرفه شما به هم می خورد. شما دیگر محتاطانه تر برخورد می کنید و دیگر به هر کسی اعتماد نمی کنید و در نتیجه افراد از همدیگر دور میشوند و برای تامین امنیت خودشان سعی میکنند که بیشتر منابع طبیعی را هزینه کنند و مدام جمع کنند. یک بچه به پدر و مادرش اعتماد دارد و به همین خاطر اصلا نگران فردایش نیست. زیرا روابط درستی بین بچه و والدین در این مورد برقرار است.
اما در روابط ناسالم مردم فکر میکنند که تنها راه حل تامین امنیتشان، تبدیل هر چه بیشتر منابع زمین به پول است. گرانی، فریب، هر گونه غل و غش در معاملات بصورت دومینویی در جریانات تاثیر دارد. یک نظریه هست به اسم اثر پروانه ای (لینک). اثر پروانهای نام پدیدهای است که به دلیل حساسیت سیستمهای آشوبناک به شرایط اولیه ایجاد میشود. این پدیده به این اشاره میکند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوبناک چون جو سیاره زمین (مانند بالزدن پروانه) میتواند باعث تغییرات شدید (وقوع طوفان در کشوری دیگر) در آینده شود. اثر پروانهای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب و بی نظمی است. در نظریه آشوب یا بینظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیدهها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آنها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستمهای جوی از اثر پروانهای برخوردارند. هر گونه کم فروشی و گران فروشی باعث اثرات پروانه ای در جامعه خواهند شد و باعث اسراف و زیاده روی خواهند شد. بطور مثال ، گرانفروشی و یا کیفیت نامناسب مصالح ساختمانی باعث میشود که مردم ساختمانها را سست درست کنند و در مقابل زلزله مقاومت لازم را ندارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿۱﴾
آنگاه که زمین به لرزش [طبیعی] خود لرزانیده شود
وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿۲﴾
و زمین بارهاى خود را برون افکند
وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا ﴿۳﴾
و انسان گوید [زمین] را چه شده است
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾
آن روز است که [زمین[خبرهاى خود را باز گوید
بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا ﴿۵﴾
]همان گونه] که پروردگارت بدان وحى کرده است
یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿۶﴾
آن روز مردم [به حال] پراکنده برآیند تا ]نتیجه] کارهایشان به آنان نشان داده شود
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ﴿۷﴾
پس هر که هموزن ذره اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید
وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿۸﴾
و هر که هموزن ذره اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید
این سوره در مورد زلزله قیامت صحبت میکند ولی در مورد زلزله های قبل از آن روز هم صادق است. در زمانهای قدیم ضررات ناشی از زلزله ها بسیار کم بود و خیلی کمتر اتفاق می افتاد ولی اکنون زلزله ها زیاد شده است و زیادتر هم خواهد شد. ما تا به روز قیامت نزدیکتر شویم، زلزله ها شدتش و تعدادش بیشتر خواهد شد. طوریکه نزدیکیهای قیامت، شاید هر ماه یک زلزله قوی ظاهر شود و بشر هم مجبور است که محیط زندگی خویش را بر اساس آن وفق دهد و تمهیدات لازم را برای بقای خود بکار برد. این خاصیت طبیعی کره زمین است که در مقابل تغییرات زیاد و مسرفانه واکنش نشان میدهد و اگر بشر در مصرف منابع طبیعی صرفه جوئی نکند و بخواهد این منابع را به پول تبدیل کند؛ محیط زندگی خویش را ناامن میکند.
براساس آیه دوم، زلزله بارها و نتایجی را بوجود می آورد. این بارها شاید نتایج مفید و شاید نتایج مضری باشند که براساس عملکرد آن جامعه خواهد بود. وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿۲﴾ و زمین یونها و بارهاى خود را برون افکند. در حین آمدن زلزله، انسان به هم می ریزد و از آمدن زلزله تعجب می کند در حالیکه خودش در بروز آن مقصر است. وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا ﴿۳﴾ و انسان گوید [زمین] را چه شده است بعد از آمدن زلزله، ماهیت افراد و جامعه روشن میشود و همه چیز آشکار می گردد و به همین خاطر خدا می فرماید که آن روز است که [زمین[ خبرهاى خود را باز گوید. یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾ آن روز است که زمین خبرهاى خود را باز گوید مدیریت بحران ، نیروها، طریقه گفتار مسئولین مملکتی، طریقه رفتار آنان با حادثه زلزله و مردم آسیب دیده، همگی نشان از ماهیت وجودی آنان دارد. آنان بدون آنکه خود بفهمند، ماهیت خود را به نمایش می گذارند و در دام می افتند. این وعده خداست که در سوره آمده است. انسان در مواقع حساس مثل وقوع زلزله، ماهیت خود را نشان می دهد. مردم و مسئولین نتایج اعمال خود را در آن روز می بینند. اگر پیمانکاران و مسئولین ساختمانهای سست بنیاد و خانه های نامستحکم درست کرده اند، دلیلش رشوه و تبانی و ظلم و ستم و فساد در بین مسئولین و مردم است و آنان در این کار، خیر و شر کارهای خود را می بینند. شاید در یک زلزله اینچنینی 95 درصد تلفات بخاطر زیرساختها و ساختمانهای نامستحکم است و این چیزی نیست جز آن که بدست خود این دولتها و ملتها درست شده است و آنان شر و خیر کارهای خود را می بینند و دستاورد و اعمال خود را می چشند. خدا به هیچ ملتی ذره ای ظلم نخواهد کرد. خدا عادلترین است. یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿۶﴾ آن روز مردم [به حال] پراکنده برآیند تا [نتیجه] کارهایشان به آنان نشان داده شود. مردم در زلزله خیر و شر خود را می بینند. گاها زلزله اثرات مضر و یا مفیدی هم برای آن جامعه در آینده دارد. خدا از طریق زلزله تغییرات اقلیمی در آن مناطق بوجود می آورد و ممکن است که این تغییرات بد و یا خوب باشند. در سال 1994 در مغولستان زلزله ای اتفاق افتاد که این زلزله سبب شد دشت خشک مغولستان صاحب تغییر سفره های آب زیر زمینی و جهت مسیر در زیر گسل شود و عمق دست یابی به 7 متر کاهش یابد. و به این طریق مردم آن منطقه بعد از زلزله از دست آن دشت خشک خلاص شدند. اینها از جانب خداست. خدا خیر و شر هر امتی را بعد از زلزله مشخص کرده است و می کند. در سال 1995 در کشور چاد زلزله ای اتفاق افتاد که این زلزله سبب شد هجوم 38 میلیون ملخ در صحرای افریقا و تخریب هکتارها زمین کشاورزی در شمال افریقا پایان یابد با این زلزله ملخ ها با امواج فراصوتی زمینگیر شدند و قادر به پرواز نبودند و به سبب گرسنگی همخواری کرده و کلا از زبین رفتند. زلزله اثرات مضری هم بر جای می گذارد. در خیلی از موارد شهرهای دست بشر نابود شده اند و با خاک یکسان شده اند. فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ﴿۷﴾ پس هر که هموزن ذره اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿۸﴾ و هر که هموزن ذره اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید. زلزله هشداری است از طرف خدای قادر توانا به مردم تا که به خود آیند و تغییری در خود بوجود آورند. اگر امیدی به تغییر یک جامعه نباشد، در آنصورت خدا زلزله های طبیعی زمین را بمدت کمی اجازه وقوع میدهد تا زمینه تغییرات لازمه را فراهم کند. خدا در ایجاد زلزله ها ، رحیم ترین و عادلترین است. او ذره ای به مردم ظلم نخواهد کرد. او به نسل باقیمانده از زلزله فرصت محدود دیگری اعطا می کند تا که بخود آیند و تغییری در سرنوشت خود بوجود آورند. همانطور که می بینید، بیشتر آسیبهای زلزله به ساخته های خود انسانها بر می گردد. یعنی زلزله نتایج خیر و شر اعمال آن جامعه است. در ژاپن زلزله های بزرگتر از زلزله های ترکیه و ایران می آید و ضرری به مردم نمی زند و گاها فواید هم دارد. مثلا یکی از زلزله ها در ژاپن در سال 1990، سبب شد جزیره فکودیمو ژاپن ظاهر و یکی از آب های گرم اقیانوسی بسمت جزایر آمد و رونق بسیار ماهیگیری راسبب شد. یعنی در یک زلزله در ژاپن، یک جزیره به جزایر آنان اضافه شد.
اثرات دومینویی و پروانه ای گرانی و کم فروشی ، بمرور باعث ایجاد عدم تعادل در استفاده از منابع زیر زمینی خواهد شد و زمین براساس طبیعت خود، برای دفاع از خود، لرزش ایجاد میکند. حتی سونامی و سیل و سایر بلایا هم بخاطر همین مورد است.
شعیب در این مورد به شهر مدین هشدار داد. بیایید شهر مدین که در قرآن آمده است را از نظر ریاضی بررسی کنیم. اگر حروف ابجد مدین (104) و تهران (656) را با هم جمع کنیم.
656+104 = 760 = 19*40
این رابطه ضریب نوزده است. شهر و یا قومی که شعیب به آنان هشدار داد با دو اسم مختلف ذکر شده اند. یکی مدین و دیگری الایکه. از نظر تاریخی شاید اینها دو قوم مختلف بوده اند و یا اینکه اولی اسم شهر و دیگری اسم یک قوم خاص است. اگر الایکه (67) را با مدین (104) هم جمع کنیم؛ باز ضریب نوزده خواهد بود.
67+104=171 = 19*9
مقدار ابجد شعیب (382) و الایکه (67) و اسم من به عنوان اخطار دهنده این موضوع (اسعد حسینی) (273) را با هم جمع می کنیم.
382+67+273 = 722 = 19*19* 2
این رابطه دوبار ضریب نوزده است و نشان از اهمیت هشدار میدهد. حالا بیایید الایکه را با تهران عوض کنیم. مقدار ابجد شعیب (382) و تهران (656) و اسم من به عنوان اخطار دهنده این موضوع اسعد حسینی (273) را با هم جمع می کنیم.
382+656+273 = 1311= 19*69
هیچکدام از این روابط تصادفی نیستند و قطعا هشدار مهمی است. آیه 7:91 در مورد عذاب قوم شعیب صحبت میکند. حالا کد این آیه که بصورت 791 نوشته میشود را با اسم من (273) جمع میکنیم.
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ ﴿۹۱﴾
پس زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هایشان از پا درآمدند (۹۱)
791+273 = 1064 = 19*56
باز هم ضریب نوزده است. شاید عدد 791 به ریشتر7.9 اشاره دارد.
این هشدار توسط اسعد حسینی (273) مدین فعلی یعنی تهران (656) براساس آیه 79:1 گفته شده است. این رابطه را بصورت ریاضی بنویسیم.
273656791= 19 * 14402989
باز هم ضریب نوزده است. خطر زلزله فقط برای تهران نیست و بلکه برای کل ایران (262) است. سوره زلزله 99 اُمین سوره است.
262+99 = 361 =19*19
در زلزله مردم ، نتایج کارها و اعمال خویش را می بینند و من خودم شخصا دوست ندارم که چنین اتفاقی بیفتد ولی زمین خاصیت خودش را دارد و ما نمی توانیم آن را کنترل کنیم. فقط خدا خودش میتواند کنترلش کند. بنابراین تنها راه، برگشت به سمت خداست و تنها راه این است که خاضعانه و خاشعانه از درگاه خدای متعال بخواهیم تا زمین را کنترل کند و نگذارد زلزله های طبیعی زمین، زندگی مردم را به هم ریزد و به آنان آسیب برساند. اینها که گفتم شعبده بازی و بازی ریاضی نیست و یک پیام واقعی است.
وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّی أَرَاکُمْ بِخَیْرٍ وَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ ﴿۸۴﴾
و به سوى [اهل] مدین برادرشان شعیب را [فرستادیم] گفت اى قوم من خدا را بپرستید براى شما جز او معبودى نیست و پیمانه و ترازو را کم مکنید به راستى شما را در نعمت مى بینم و[لى] از عذاب روزى فراگیر بر شما بیمناکم (۸۴)
وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿۸۵﴾
و اى قوم من پیمانه و ترازو را به داد تمام دهید و حقوق مردم را کم مدهید و در زمین به فساد سر برمدارید (۸۵)
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ ﴿۸۶﴾
اگر مؤمن باشید باقیمانده [حلال] خدا براى شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم (۸۶)