خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی
خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی

دانلود کلیه مقالات جادوی شیاطین


بنام خدا بخشنده مهربان

مجموعه مقالات جادوی شیاطین در یک فایل زیپ شده را میتوان از این لینک دانلود کرد.


جادوی شیاطین (قسمت هفتاد و دو) آخر الزمان ( قسمت ده ) دفع دیوها (بخش ششم)

 pdf

  

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم 


جادوی شیاطین (قسمت هفتاد و دو)

آخر الزمان ( قسمت ده )

دفع دیوها (بخش ششم)


 

                                  

در قسمتهای قبل گفته شد که در آخر عصرها (دوره ها) ، شیاطین به دنیای انسانها حمله میکنند. این حمله نادیدنی است و ما آن را نمی بینیم ولی از آشفتگیهایی که در جامعه بوجود می آید متوجه میشویم که بحران بسیار بزرگی بوجود آمده است و ترکشهای این حملات در جامعه انسانی با بوجود آمدن بحرانهای اخلاقی ، سیاسی، احتماعی ، اقتصادی خود را نشان میدهند. اجنه و شیاطین بسیار بیشتر از انسانها عمر میکنند و تعداد آنان بسیار بیشتر از انسانهاست؛ زیرا وقتی یک انسان می میرد، جن همزاد او آزاد میشود و چند هزار سال دیگر زنده می ماند. به همین دلیل تعداد آنان از تعداد انسانها بسیار بیشتر است. وقتی از اعداد بسیار بزرگ و یا بسیار کوچک یاد کرده شود، مغز ما به‌دلیل در اختیار نداشتن معیاری برای مقایسه، قدرت درک خود را در مورد این اعداد از دست می‌دهد. اما از شدت بحرانی که پیش آمده است و میاید ، میتوان متوجه ابعاد قضیه شد. وقتی از تعداد مورچه ها صحبت می کنیم، عدد بسیار بزرگی بدست میاید که برای ما قابل درک نیست ؛ اما اگر بگوئیم به ازای هر انسان یک میلیون مورچه وجوددارد، آنوقت ذهن ما بزرگی این عدد را بهتر درک خواهد کرد.

در بابِل قدیم همین مشکل پیش آمده بود. اجنه و شیاطین آن موقع به صورت دیو و جسمانی وارد دنیای انسانها شده بودند و بحران عجیبی پیش آمده بود. در آن حالت خدای قادر حکیم برای رفع این مشکل، انسانها را هبوط داد و همچنین اجنه و شیاطین ضعیفتر و محدودتر شدند و قدرتهای زیادی از آنان گرفته شد (از جمله قدرت حضور جسمانی در میان انسانها). در این عصر و زمانه هم چنین اتفاقی خواهد افتاد و شیاطین ضعیف تر میشوند. با آشکار نمودن روشهای فریب، آنان ضعیفتر میشوند. در آخر هر عصری انسانها هبوط پیدا میکنند و در جبهه مقابل، شیاطین هم ضعیفتر میشوند. هبوط انسان در مقابل ضعیف شدن شیاطین. این فرصت بسیار خوبی است تا این بحران را به سلامت روانی طی کنیم و خود را تزکیه دهیم و زندگی اخروی خود را تضمین کنیم. هم هبوط انسان و هم ضعیف تر شدن شیاطین هر دو برای حفظ نسل بشریت است؛ در غیر آن صورت انسانها خودشان، خود را نابود میکنند.

در قسمت های اخیر جادوی شیاطین، ذکر شد که انسان چطوری هبوط پیدا میکند و ذکر شد که انسان در آخر عصرها چطوری امکانات طبیعی را از دست میدهد و انسان مجبور میشود که با علمش این امکانات را بدست آورد. از جمله کمبود منابع آب و برق و مشکلات تغذیه و سایر موارد. زمانی از چشمه های طبیعی آب تهیه میکرد و حالا سدهای زیادی درست کرده است ولی باز هم جوابگو نیست و مجبور میشود از اقیانوس آب شور را بگیرد و با هزینه زیاد آنرا شیرین و قابل استفاده کند و با هزینه زیاد به جاهای دیگر انتقال دهد. خدا قبلا بوسیله بارش باران این کار را میکرد ولی بشر قدر این را ندانست و ناسپاسی کرد. انسان در آینده خیلی نزدیک مجبور خواهد شد که بوسیله پرورش مولکولهای گوشت، گوشت مصنوعی درست کند؛ تا بتواند مشکل تغذیه را حل کند. این مشکلات به علت هبوط بشر پیش خواهد آمد؛ یکی از دلایل هبوط این است که منابع زمین دیگر جوابگوی انسان اسرافگر و زیاده خواه نیست. بحران آخر عصر به این معناست که انواع استرسها و مشکلات بمرور زمان برای بشر پیش خواهد آمد. انسان خواه ناخواه سرمایه های در دسترس زمین را پودر میکند و آن را از دست خواهد داد و توانایی های انسان هم کمتر میشود و این ضرر بزرگی برای انسان است. ضررات آخر عصرها مربوط به انسانهاست ولی برای شیاطین هم اتفاقاتی خواهد افتاد. ما از بُعد شیاطین خبر نداریم و نمی دانیم در آسمان چی می گذرد و چه اتفاقاتی برای آنها در حال رخ دادن است. شاید فرآیند ضعیف تر شدن و محدود تر شدن شیاطین در حال به وقوع پیوستن است ولی ما از این بُعد قضیه بی خبریم. ولی بر اساس آیه قرآنی متوجه میشویم که هر بار انسان امکانات زندگیش محدودتر شود و هبوط پیدا کند، شیاطین هم محدودتر و ضعیف تر میشوند.

 

قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ ﴿۱۳

فرمود از آن [مقام] فرو شو تو را نرسد که در آن [جایگاه] تکبر نمایى پس بیرون شو که تو از خوارشدگانى (۱۳)

 

براساس فرموده خدای مقدس در آیه بالایی، با هر بار هبوط ، شیطان هم جایگاه و مقام قبلی خود را از دست میدهد و ضعیف تر و خوارتر میشود (إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ ). از آنجا که شیطان ضعیفتر و خوارتر میشود، نسبت به انسان کینه بیشتری پیدا میکند و هر بار خیلی جدی تر آدمیان را می فریبد.

 

قالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿۱۶

گفت پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى من هم براى [فریفتن] آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست (۱۶)

 

ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ ﴿۱۷

آنگاه از پیش رو و از پشت‏ سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى‏ تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت (۱۷)

 

در زمان زرتشت، شیاطین در شکل دیو به دنیای انسانها حمله کرده بودند و در آن موقع عصر به پایان خود رسیده بود. در آن موقع زرتشت برای عبور از بحران پیش آمده، از دستور مهم پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک استفاده کرد و بحران در آن مقطع زمانی حل شد. این دستور مهم در سوره العصر بطور دقیق آمده است و انسان در این سوره به عنوان یک موجود ضرر کننده و زیاندیده معرفی شده است ، مگر اینکه چهار دستور مهم سوره را بکار گیرد.

 

وَالْعَصْرِ ﴿۱

سوگند به عصر [دوره زمانی] (۱)

 

إِن ٱلْإِنسَٰنَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲

که واقعا انسان دستخوش زیان است (۲)

 

إِلَّا الَّذِین آمَنوا وَعَمِلُوا ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳

مگر کسانى که ایمان آورده (پندار نیک) و کارهاى نیک کرده (کردار نیک) و همدیگر را به حق سفارش (گفتار نیک) و همدیگر را به شکیبایى (گفتار صبر) توصیه کنند (۳)

 

هر انسانی یک همدم شیطانی دارد که نماینده ایده های شیطان است. همدم شیطانی ما فقط زمانی به انسان فشار بیشتری می آورد که پی ببرد پندارمان نیک نیست. انسانها پندار نیک همدیگر را متوجه نمی شوند، زیرا ما از باطن هم دیگر بی خبریم. اما همدم شیطانی ما از پندار نیک و یا بد ما خبر دارد. در صورتی که پندار ما نیک نباشد و انسان خودش را اصلاح نکند ، همدم شیطانی ما بصورت دیو (شیطان جسمانی یا شیطان مغناطیسی) در وجود انسان نفوذ میکند. اما در صورت توبه ، همدم شیطانی توانایی خود را از دست خواهد داد. توبه نصوح در قرآن اشاره به این مورد دارد (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا). توبه نصوح یعنی توبه ای که پندارتان را درست و تصحیح کند. باور غلط هم نوعی پندار بد است. کافیست که پندار ما نیک باشد و از پندارهای بد پرهیز شود ، خودبخود روان ما شفا پیدا میکند؛ مثل یک مریض جسمی که کافیست از خوردن بعضی غذاهای مضر امساک کند و مدتی استراحت کند، بدن او بلد است که چطوری خودش را درست کند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۸

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید به درگاه خدا توبه‏ اى راستین کنید امید است که پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد در آن روز خدا پیامبر [خود] و کسانى را که با او ایمان آورده بودند خوار نمى‏ گرداند نورشان از پیشاپیش آنان و سمت راستشان روان است مى‏ گویند پروردگارا نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاى که تو بر هر چیز توانایى (۸)

 

با یک مثال بیشتر توضیح میدهم. یک کسی که اعتیاد شدید به ماده مخدر دارد را در نظر بگیرید که از کنار شما رد میشود، اگر به شما نگاه کند، اولین چیزی که به فکرش خطور میکند این است که آیا شما اهل ماده مخدر هستید یا نه؟ اگر نباشید، از کنار شما رد میشود ولی اگر بداند که شما اهل ماده مخدر هستید، به شما پیله کرده و شاید بخواهد که با او باشید و یا ماده مخدری به او برسانید. همدم شیطانی ما هم اینطوری عمل میکند. وجود پندار نیک ، از تنزل شیاطین بصورت دیو بر شما ممانعت خواهد کرد.

ایجاد صحنه خیر در جهان دنیوی وظیفه ماست. پندار نیک علاوه بر دفع شیاطین فایده های دیگری هم دارد و آن هم این است که همانطور که ما با کردار و گفتار نیک صحنه های خیر در کره زمین ایجاد می کنیم؛ به همان طریق با پندار نیک خود، در دنیای پنهانی (که اجنه و شیاطین در آن حضور دارند) صحنه های خیر ایجاد می کنیم. در زمانه ما نفوذ پندار بد در ذهن ها بسیار راحت است. زیرا با وجود تصاویر و کلیپهای اینترنتی و فیلمهای تلویزیونی و ماهواره ای و انواع آهنگهای نسل جدید و نسل قدیم؛ دوری از پندار بد بسیار مشکل است. بیشتر آهنگها یک نوع طلسمند و بیشتر فیلمها و تصاویر انسانها را وارد پندار بد میکند. سنگینی حاصل از پندارهای بد، ناشی از فشار شیاطین است و این سنگینی در نهایت به غرور و تکبر تبدیل میشود. بنابراین راهکارهای خدای حکیم در قرآن برای برون رفت از این حالت بسیار مهم است.

حتی به توصیه خدای مقدس در قرآن، بعضی مواقع باید زکات و صدقه بصورت آشکارا و بعضی مواقع هم بصورت پنهانی باشد تا که پیامی برای اطرافیان باشد. بصورت پنهانی باشد تا ما پندار نیک خود را آزمایش و به اجرا بگذاریم و بعضی مواقع هم آشکارا باشد تا نیتمان را به کسانی که پندار نیک ما را متوجه نمیشوند، نمایش دهیم.

 

إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَیُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿۲۷۱

اگر صدقه ‏ها را آشکار کنید، این‏، کار خوبى است‏، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این براى شما بهتر است‏؛ و بخشى از گناهانتان را مى‏ زداید، و خداوند به آنچه انجام مى‏ دهید آگاه است‏. (۲۷۱)

 

خدای مقدس دستور می فرماید که صدای نماز گزار نه چنان آهسته باشد و نه چنان بلند. کسی که نماز بجا می آورد، دیگر به او مشروب الکلی تعارف نمی کنند. انسانها با نماز خواندن و روزه گرفتن و زکات دادن آشکار و پنهان، عملا مرز معنوی خود را با دیوها و سایر انسانها مشخص میکنند و  این مرز بسیار مناسب است و از افتادن در تله شیاطین جلوگیری میکند. دستورات و فرامین خدای حکیم در قرآن بسیار زیبا و حکیمانه است و واقعا خیلی حیف است که خود را از کلمات خدای مقدس و حکیم محروم کنیم.

 

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا ﴿۱۱۰

بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر کدام را بخوانید براى او نامهاى نیکوتر است و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهسته‏ اش مکن و میان این [و آن] راهى [میانه] جوى (۱۱۰)

 

قبلا در بهشت، پندار شیطان با یک دستور خدای مقدس افشا شد، پندار انسانها هم با یک دستور ساده افشا میشود. شیطان از طریق عرفانهای جدید و قدیم دنبال این بود که "صلح کل" را مطرح کند. البته منظورش از صلح کل این بود که هر ایده ای به هر طریقی صحیح است. اما اسم صلح کل برای این ایدئولوژی فریبنده است و بهتر است اسم "جنگ کل" برایش انتخاب شود. کلا مفاهیم شیطانی، در اصل مفهومی متضاد دارند. مثلا وقتی در سیستم شیطانی از تغییر صحبت میشود، منظورش تغییر در جنسیت و تغییر در ظاهر با اعمال جراحی و تتو است. در حالی که در نظام رحمانی،  رشد نفس مطرح است. در نظام شیطانی، مودت و رحمت به عشق تبدیل میشود. در نظام شیطانی، شفا به روانگردانی تغییر یافته است. در نظام شیطانی، این معانی و ارزشها تغییر یافته اند. آخر دوره ها و عصرها، خیلی از مفاهیم ، ماهیت واقعی خویش را از دست میدهند.

در تبلیغات تلویزیونی برای یک کالا، از ماهیت و کیفیت خود کالا برای جذب مشتری استفاده نمیشود؛ بلکه از استایل و قیافه ظاهری یک سلبریتی برای جذب دیگران به آن کالا استفاده میشود. این روش یک نوع فریب است. شیطان هم در کارهایش، فریبهای زیادی از این نوع نهفته است.

پندار نیک ما، تعیین می کند که شیطان چه اندازه در زندگی ما میتواند اسب دوانی کند و چه اندازه قدرت دارد. یکی وارد پاساژی شد و کالاهای آن را نگاه کرد و گفت خدایا شکرت که من به خیلی از این کالاها نیاز ندارم و هزینه ام نسبت به دیگران کمتر است. اما یکی دیگر وارد پاساژ شد و چیزی جز حسادت و افسوس و غبطه برایش نماند. یکی وارد بیمارستان میشود و خدا را شکر میکند که این چنین مشکلاتی را ندارد؛ او پندار نیک مناسبی برگزیده است. اما یکی دیگر بی هیچگونه پندار نیکی در مورد خدا، از آن می گذرد. ما باید نسبت به خدا پندار نیک داشته باشیم و نسبت به خدای عالمیان حسن ظن داشته باشیم.

 

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ ﴿۶

اى انسان چه چیز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته (۶)

 

الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ ﴿۷

همان کس که تو را آفرید و [اندام] تو را درست کرد و [آنگاه] تو را سامان بخشید (۷)

 

فِی أَیِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَکَّبَکَ ﴿۸

و به هر صورتى که خواست تو را ترکیب کرد (۸)

 

انسان در حین مشکلات، نسبت به خدا شک و گمان بد پیدا میکند (وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا) و اینطوری پندار خود را از نیک به بد تغییر میدهد.

 

إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴿۱۰

هنگامى که از بالاى [سر] شما و از زیر [پاى] شما آمدند و آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به گلوگاهها رسید و به خدا گمانهایى [نابجا] مى ‏بردید (۱۰)

 

ناشکری و ناسپاسی و عدم ستایش و عدم عبادت خدا همگی جزو پندارهای بد نسبت به خالق جهان به حساب می آیند و هر گونه پندار نامناسبی، دروازه ذهنی ما را برای شیطان باز می گذارد. فقط مخلصین میتوانند از دست شیطان رهایی یابند. قدرت شیطان نمی تواند بر محدوده و قلمرو مخلصین اثر گذارد. مخلصین کسانی هستند که پندار و کردار و گفتارشان نیک باشد و همگی در یک راستا باشد. کسانی که نسبت به پروردگارشان و دستورات و وعده های او پندار و گمان نیک دارند و از آن دستورات در زندگی استفاده میکنند، با پروردگار جهانیان ملاقات خواهند کرد و به سوی او بر خواهند گشت.

 

وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ ﴿۴۵

از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است مگر بر فروتنان (۴۵)

 

الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿۴۶

همان کسانى که مى‏ دانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوى او باز خواهند گشت (۴۶)

 

قوانین رحمانی، باعث راحت تر شدن زندگی ها خواهد شد. وقتی خدای رحمان، فرونشاندن خشم و بخشش را پیشنهاد میکند (وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ) ، مطمئن باشید که یک فلسفه و علت رحمانی پشت آن نهفته است. با عصبانیت هورمون‌های اسیدی در بدن ترشح می‌شود که باعث اختلال در جذب کلسیم و درنتیجه به مرور زمان موجب پوکی استخوان میشود و مشکلات زیاد دیگری پیش خواهد آورد.

 

الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۳۴

همانان که در فراخى و تنگى انفاق مى کنند و خشم خود را فرو مى ‏برند و از مردم در مى‏ گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد (۱۳۴)

 

وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿۱۳۵

و آنان که چون کار زشتى کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد مى ‏آورند و براى گناهانشان آمرزش مى‏ خواهند و چه کسى جز خدا گناهان را مى ‏آمرزد و بر آنچه مرتکب شده‏ اند با آنکه مى‏ دانند [که گناه است] پافشارى نمى کنند (۱۳۵)

 

با اجرای دستورات خدای رحمان، بار ما سبک میشود و مشکلات کمتری برای ما پیش خواهد آمد. پندار نیک آنقدر مهم است که بدون پندار نیک، عمل صالح پذیرفته نخواهد شد.

 

مَن عَمِلَ صَالِحًا مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِن فَلَنحْیِیَنهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنجْزِیَنهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَن مَا کَانوا یَعْمَلُون ﴿۹۷

هر کس از مرد یا زن کار نیک کند و مؤمن باشد (پندار نیک داشته باشد) قطعا او را با زندگى پاکیزه‏ اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏ دادند پاداش خواهیم داد (۹۷)

 

گاهی یک پندار غلط ، افراد را از نظام رحمانی خارج میکند. شاید شنیده باشید که بعضی از مردم، یکی از اعضاء بدن یک حیوان را برای بدست آوردن خوشبختی و شانس، خوب میدانند و شروع به شکار آن حیوان می کنند و نسل آن حیوان بیچاره را  به خطر می اندازند. این پندار غلط که یک پندار خرافی است؛ چنان خطرناک است که تعادل طبیعت را به هم می ریزد. چندی پیش یک عقیده خرافی در مورد خاصیت بزاق دهان خفاش، شایع شده بود؛ طوری که نسل خفاشان به خطر افتاده بود. خفاش جزو جانورانی است که آفات زمینهای کشاورزی را از بین می برد و نقش مهمی در حفظ محیط زیست دارد. اما یک عقیده خرافی براحتی نظام رحمانی را نشانه میرود. یا اینکه عده ای خرافاتی مهره مار را مایه شانس و خوشبختی میدانند و نسل این حیوان بیچاره را به خطر می اندازند. در حالیکه مار نقش مهمی در حفظ محیط زیست دارد.

شیطان میخواهد که با شایع کردن این دستورات ، نظام رحمانی را به هم بریزد. زمانی که پیش یک دعانویس بروید، او برای خوشبخت کردن و حل مشکل شما، داشتن یک مهره مار یا یک چیز نایاب دیگر (شیر مرغ و یا حتی جان آدمیزاد) را به شما پیشنهاد میکند. این دستورات از جانب نظام شیطانی بر او الهام میشود. زیرا هدف این است که نسل آن موجود نایاب تمام شود و تعادل نظام رحمانی به هم بریزد. گاهی در جامعه تقلید گرا چنان رسم میشود که هر کس ماشین آخرین سیستم و خانه چند صد متری لوکس داشته باشد، خوشبخت است. افرادی که این رسم و قاعده غلط را باور میکنند، دنبال بدست آوردن اینها می افتند و بعد از مدتی تمام منابع طبیعی آن کشور صرف بدست آوردن اینها میشود و بعد از مدتی می بینید که در این راه چندین دریاچه خشک شده اند. به این طریق شیطان میخواهد در نظام رحمانی خلل ایجاد کند. بعضی امکانات و زیور آلات شاید از نظر پولی ارزش داشته باشند، ولی واقعا ارزش ندارند که برای بدست آوردن اینها نظام رحمانی ضربه بخورد. ما قبلا رزقهای نازل شده و مقدر شده را کافی می دانستیم و در نظام رحمانی خلل ایجاد نمیشد. اگر مقدار مصرف از مقدار نازل شده بالاتر بزند، دیگر لذتبخش نیست. ایدئولوژیهای غلط مذهبی و غیر مذهبی یک نوع پندار غلط هستند و در نظام رحمانی خلل ایجاد میکنند و تعادلها و میزان ها را به هم می ریزند.

 

 

أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸

تا مبادا از اندازه درگذرید (۸)

 

وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ ﴿۹

و وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید (۹)

 

وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰

و زمین را براى مردم نهاد (۱۰)

 

خدای مهربان و مقدس، زمین را برای مردم نهاده است و امکانات و برگهای آن جوابگوی همه نیازهای انسان است، به شرطی که انسان از اندازه نگذرد و زیاده روی نکند. هر گونه پندار غلطی، باعث به هم ریختن این میزان خواهد شد. مقدس دانستن و غلو در مورد هر چیزی و یا هر کسی غیر از خدا باعث ایجاد یک عقیده خرافی خواهد شد و همین عقیده خرافی محیط زیست آدمیان را به خطر می اندازد. شریک قائل شدن برای خدا، میتواند یک منطقه را به فساد بکشاند.

 

لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿۲۲

اگر در آنها [=زمین و آسمان] جز خدا خدایانى [دیگر] وجود داشت قطعا [زمین و آسمان] تباه و فاسد مى ‏شد پس منزه است‏ خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى کنند (۲۲)

 

بعد از این عصر جدید، شیاطین ضعیف تر میشوند و مثل سابق نمیتوانند طرحهای خدا را پیش بینی کنند. شیاطین سعی دارند که طرحهای خدا برای بشریت را بدزدند و بشریت را به گمراهی بکشانند. استراق سمع روش اجنه و شیاطین برای اخذ اطلاعات از آسمانهای دیگر است. طبق گفته خود اجنه در قرآن؛ آنان قبلا (قبل از پایان یافتن عصر قبلی) میتوانستند، از آسمان یکم از طریق برجهایی که در آن قرارداده شده است، اطلاعاتی از آسمانهای دیگر کسب کنند و از آینده خبرهایی بگیرند ولی بعد از پایان عصر در آن زمان؛ دیگر این امکان از آنان گرفته شد. در پایان عصرها شیاطین ضعیف تر میشوند، به این معناست که یک سری امکانات و توانایی ها را از دست خواهند داد. اکنون هم یک سری امکانات و توانایی ها را از دست خواهند داد. به همین خاطر در زمان فرعون، جادوگران از طریق شیاطین توانستند، زمان تولد پیامبر موسی را پیدا کنند و به فرعون اعلام کنند. فرعون هم، هر بچه ای که در آن روز متولد شده بود را کشت. البته قدرت خدا بالاتر از هر قدرتی است ، زیرا موسی دقیقا در آغوش خود فرعون بزرگ شد!

 

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ ﴿۱۶﴾

و به یقین ما در آسمان برجهایى قرار دادیم و آن را براى تماشاگران آراستیم (۱۶)

 

وَحَفِظْنَاهَا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿۱۷﴾

و آن را از هر شیطان رانده‏ شده‏ اى حفظ کردیم (۱۷)

 

إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِینٌ ﴿۱۸﴾

مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابى روشن او را دنبال مى ‏کند (۱۸)

 

اما از زمان پایان عصر در قدیم ، برجهای آسمان، بطرز شدیدی محافظت شد و شیاطین نتوانستند پیامهای آسمانهای دیگر را رصد کنند و نتوانستند فرکانسهای آن را کامل دریافت کنند.

 

وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا ﴿۸﴾

و ما بر آسمان دست‏ یافتیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهاى شهاب یافتیم (۸)

 

وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا ﴿۹﴾

و در [آسمان] براى شنیدن به کمین مى ‏نشستیم [اما] اکنون هر که بخواهد به گوش باشد تیر شهابى در کمین خود مى‏ یابد (۹)

 

وَأَنَّا لَا نَدْرِی أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا ﴿۱۰﴾

و ما [درست] نمى‏ دانیم که آیا براى کسانى که در زمینند بدى خواسته شده یا پروردگارشان برایشان هدایت‏ خواسته است (۱۰)

 

اما هنوز هم استراق سمع هست. شیاطین از برجهای آسمان استراق سمع میکنند ولی از آنجا که توسط شهابهایی مورد حمله قرار می گیرند، استراق سمع آنان ناکامل و ناقص است و حتی یک هزارم واقعیت هم نیست. آنان محدودتر شده اند و محدودتر هم خواهند شد و در نهایت گرفتار خواهند شد و در بند خواهند شد.

زمانی که ابراهیم، دین یکتاپرستی اسلام را بنیاد نهاد، دو پسر داشت. اما تا مدتها نسل نبوت از طریق اسحاق ادامه پیدا کرد. در بچگی، اسماعیل و مادرش مهاجرت کردند. طبق گفته تورات اسماعیل در کودکی، اسحاق را اذیت میکرد؛ سارا نتوانست این را تحمل کند و از ابراهیم خواست که اسماعیل را از آنجا ببرد. زمانی که اسماعیل و مادرش به یک بیابان کوچ داده شدند، شیاطین فکر میکردند که اسماعیل از گردونه وحی خارج شده است. اما خدا مکر کرد و شیاطین فریب خوردند. زیرا در زمان مسیح ، ادامه پیام دینی از طریق نوادگان اسحاق غیر ممکن شد و شیاطین فکر میکردند که دین ابراهیم به بن بست خورده است. اما مهاجرت اسماعیل به جای دیگری، برای این روز گذاشته شده بود و پیام از طریق نوادگان پسر دیگر ابراهیم جریان یافت و به این طریق شیاطین در مکر خدای مقدس گرفتار شدند. مسیحیت و یهودیت باید این مکر خدا را متوجه شده باشند و نباید در همان تله فکری شیاطین بیفتند و باید به قرآن به عنوان پیام آسمانی و تصدیق کننده تورات و انجیل ایمان آورند. در هیچ کتاب آسمانی ای، هیچوقت بطور واضح و مستقیم اسم رسول بعدی نیامده است بجز بصورت استعاره و یا لقب. خدای مهربان و حکیم پلانهای مختلفی دارد که هیچوقت شیاطین جن و انس به آن پی نخواهند برد.

 

لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸

تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند هر چند بزهکاران خوش نداشته باشند (۸)

 

شیطان از همان مکانیزمی که خدا در طبیعت نهاده، جهت فریب و کنترل مردم استفاده می کند. موسیقی و حرکات ریتمیک و یا حتی مجالس و بعضی مراسم مذهبی که همراه با آوازخوانی است، مهمترین مکانیزم شیطان در کنترل افراد است. باید توجه کنیم که هر متنی که به زبان عربی بود، دلیل بر دینی بودن آن متن نیست. فقط متن قرآن، یک متن دینی است و لا غیر. سرودهایی که به زبان عربی پخش میشود و برای مردم جنبه مقدس و مذهبی دارد، یک نوع طلسم هستند که مردم را به آلفا می برند.

موزیک و صدا و همچنین امواج مغزی هردو براساس فرکانس هستند. دانشمندان ثابت کرده اند که وقتی یک صدا با تن مثلا 100 و صدایی دیگر با تن 106 هرتز نواخته میشود. در این بین تنی دیگر هم با فرکانسی در این بین (بین 100 و 106) شنیده میشود. این تن صدا که شنیده میشود، اصلا نواخته نشده است. اما این یک مکانیزم فیزیکی و علمی است که خدا در مغز انسان گذاشته است. ولی اجنه از این خاصیت علمی جهت ایجاد رعب و وحشت و ترس و ابهام استفاده می کنند و در نتیجه فرد را با زیرکی به آلفا می برند و در آلفا دستورات خود را به او دیکته می کنند. در آیه زیر منظور از صوت شیطان (بِصَوْتِکَ) همین حربه های ریتمیک است که شیاطین مردم را بوسیله آن به آلفا می برند.

 

وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۶۴

و از ایشان هر که را توانستى با آواى خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده و شیطان جز فریب به آنها وعده نمى‏ دهد (۶۴)

 

در بعضی قبایل آفریقا و هند از موسیقی راک (که اصالتا ابداع قبیله های بومی آفریقاست) برای فراخوانی الهه هایشان استفاده می کنند.  الهه این اقوام که همان شیاطین رانده شده از درگاه خدایند، فقط با موسیقی های خاصی قابل فراخوانی اند. البته این افراد با این کار خود را به آلفا می برند و خود را در کنترل شیاطین قرار می دهند. فراخوانده شدن الهه ها مساوی است با در کانال آلفا قرار گرفتن پیروان این اقوام.

ریتم موسیقی حتی میتواند ریتم بدن و ضربان تنفس و ضربان قلب را هم تغییر دهد. در بابِل قدیم، عبادتهایشان با موسیقی همراه بوده است. خوشحالی و گریه ، بیهوشی و جیغ زدن در این نوع موسیقی ها به علت تغییر فرکانسهای مغز است و فرد را به آلفا می برد. اقوامی در تبت ، در حین مراسم مذهبی، از طبل استفاده می کنند. آنان هر ثانیه 8 ضربه می زنند (توجه کنید که فرکانس فضای آلفا از 8 تا 14 است). اکثر مذاهب منحرف از موسیقی و مراسم های خاصی استفاده می کنند تا که اجنه هایشان را صدا زنند و تحت کنترل آنان قرار گیرند. دانشمندان طی آزمایشی یک فرکانس را از یک گوش و فرکانسی دیگر را از گوش دیگر نواختند. اما با کمال تعجب یک فرکانس در این بین شنیده میشد. دو نیم کره مغز انسان هر دو فرکانس را پردازش می کند. اما بعد از مدتی فرکانس دریافتی هردو نیمکره یکی میشود و در نتیجه فرد براحتی در آلفا قرار می گیرد. تمام مکانیزم شیاطین براساس مکانیزم طبیعت انجام میشود. فقط بی اطلاعی و عدم اطاعت از امر و نهی های خدا باعث در دام افتادن افراد میشود. در عصر ما هم؛ موسیقی های راک و موسیقی های نسل جدید و سنتی و مذهبی و .. همه جا را گرفته است و اینها بیشترشان یک نوع طلسم هستند و به نوعی فراخوانی شیاطین هستند. همان مشکل در زمان بابِل قدیم پیش آمده است. به همین خاطر عصر به پایان میرسد تا نسل بشر از بین نرود.

براساس گفته تورات؛ در بابِل قدیم، برجی ساخته شد که بسیار بلند بود. سازندگان این برج به قول خودشان میخواستند با ساختن این برج به دروازه های بهشت، دروازه های خدا، دروازه های خوشبختی دست یابند، این برج در زمان ما همان مدیتیشن و چشم سوم و یوگاست. در تورات ذکر شده است که بعد از ساختن این برج، مردم زبانهای همدیگر را متوجه نمیشدند. البته این به آن معنا نیست که به یکباره زبانشان را از یاد بردند. بلکه به معنای باز شدن چشم سوم و گوش سوم و زبان دوم است.

 

وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ ﴿۳۶

و فرعون گفت اى هامان براى من کوشکى بلند بساز شاید من به آن راهها برسم (۳۶)

 

أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِبًا وَکَذَلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِیلِ وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ ﴿۳۷

راههاى [دستیابى به] آسمانها تا از خداى موسى اطلاع حاصل کنم و من او را سخت دروغپرداز مى ‏پندارم و این گونه براى فرعون زشتى کارش آراسته شد و از راه [راست] بازماند و نیرنگ فرعون جز به تباهى نینجامید (۳۷)

 

خدا در نهایت این برج را نابود کرد، خدای حکیم جهت حفظ نسل بشریت، ساخته دست بشر را نابود می کند تا از نابودی او جلوگیری کند. طرح و پلان خدا این بود که فعلا بشر با دست خودش، خودش را نابود نکند.

دست یابی به نیروهای آسمانی (أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ)، هدف اصلی ساخت این برج و باروها و سیستمها بوده است. در واقع این ثابت میکند که بشر نمی تواند و نباید برای دست یابی به نیروهای آسمانی و  نیروهای کائنات تلاش کند. هر گونه تلاشی در این مورد، به شیاطین ختم میشود. دست یابی به این نیروها، یک طرفه است و خدا خودش آن را به انسانها میرساند و انسانها فقط کافیست که از خدا بخواهند و تسلیم خدا و دستورات او باشند. اصلا تعریف یکتاپرستی همین است. از کسی غیر خدا نباید تقاضای چیزی در آسمان بکنید. لا اله الا الله به این معناست.

این برج و باروها و سامانه ها همگی برای این است که مدیتیشن کنند و چشم سوم افراد باز شود و کلمات از معانی اصلی خویش تحریف شوند. در چنین جامعه ای ، مثلا کلمه دوست داشتن بسته به حالتهای مختلف، معانی مختلفی از آن بر میخیزد. گاهی یکی برای همشهریش مزاحمت ایجاد میکند، وقتی از او علت را می پرسید ؛ او در جواب می گوید دوست دارم که اینجوری کنم. در این حالت لغات دوست داشتن معنایی غیر از دوست داشتن دارد و به عبارتی با زبان دوم گفته شده است در حالت چشم سوم. در این حالت دوست دارم به معنای تنفر دارم است. یا اینکه در فلسفه عشق، معشوق،  ظرف عاشق را می شکند و هزار بار بی محلی میکند ولی عاشق این کارها را عاشقانه معنا میکند و به این طریق عشق یک زبان دیگر است و دامنه لغات آن بسیار محدود است و هر چیزی در آن به کلمات (مالک شدن کسی پیله کردن جذب شدگی جذب شدن ذوب شدن سوختن تنها خود را در نظر گرفتن و  به خواسته های خویش فکر کردن مزاحم دیگران شدن)  قابل تبدیل است. میتوان تمام دامنه لغات فرهنگ شیطانی عشق را با چند لغت محدود معنا کرد. 

در مدیتیشن احساس و منطق قاطی میشوند و زبانی دومی خلق میشود که معانی مختلفی از کلمات آن بر می خیزد. حس دوست داشتن در منطق شیطانی به عشق تبدیل میشود. وقتی چشم سوم باز باشد، دیگر احساس و منطق هیچکدام کار خود را بدرستی انجام نمی دهند. در عشق کارها نه منطقی است و نه حتی احساسی. چون حتی احساسات هم قواعد خودش را دارد. تمام صفات شیطانی ، اعم از خودخواهی، تکبر، حسادت، تنفر در این روشها نهفته هستند.

بعضی وکلا در نزاعهای خانوادگی، چشم سوم افراد را باز میکنند و در نهایت کار موکلشان به جدایی میکشد. یک ضرب المثلی هست که میگوید به عدد انسانها، راه به سوی خدا هست؛ که البته این ضرب المثل اشتباه است. در اصل باید گفت که به عدد انسانها چشم سوم های متفاوت است و هیچ کدام ، با آن یکی سازگار نیست. اشعار چشم سوم افراد را باز میکنند و از آن به بعد افراد، از طریق غیر رحمانی جهان را می بینند. خیالبافی هم نوعی تحریف وقایع و کلمات و معانی است. مثلا کسی خیالبافی می کند که قهرمان یک ورزش رزمی است ولی خودش هیچ وقت حوصله ورزش کردن ندارد ، این فرد توی خیالش قهرمان است، اما تو دنیای واقعی نه، این یعنی تحریف ، یعنی اینکه این فرد شاکر و راضی نیست و تو خیالش یک شخصیت درست میکند که ازش راضی است!

 

إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿۷

و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزارى کنید [نعمت] شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید قطعا عذاب من سخت‏ خواهد بود (۷)

 

اگر شکر گزاری کنی خدا نعمتت را افزایش می دهد اما اگر  ناشکر باشی نعمتت را کم می کند. شاید یک نفر خیالبافی می کند که یک خانه بزرگ و قشنگ دارد و همه از آن تعریف می کنند، این یعنی او شکر گزار نیست و راضی نیست و همین باعث میشود برود توی رویا برای خودش جهان دیگری درست کند با قوانین مخصوص خود. شیطان وعده داده است که کاری می کند که بیشتر مردم شکرگذار نباشند! این رفتار شیطانی مصداق آیه قرآنی زیر است.

 

ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ ﴿۱۷

آنگاه از پیش رو و از پشت‏ سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى‏ تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت (۱۷)

 

به همین دلیل ، حتی خیال پردازیهای مثبت هم نوعی پندار بد است. زیرا خیال پردازیهای مثبت نوعی ناشکری و ناسپاسی نسبت به زندگی واقعی است و ناسپاسی نوعی پندار بد بحساب میاید. به همین دلیل شکرگزاری بهترین راه است تا که انسان را از خیالبافی دور کند. کسانی که در خیالات زندگی می کنند، برای خود یک شخصیت کاذب و دنیای دیگری میسازند و با آن مانوس میشوند. این دنیای کاذب ساخته شیاطین است. زیرا دنیای واقعی ساخته خداست. این افراد کمتر به عمل صالح در دنیای واقعی عادت می کنند و به همین دلیل به مقدرات و ساخته های خدا راضی نیستند. دنیاهای خیالی در ذهن ما (حتی مثبت) ما را از کردار نیک باز می دارند. زیرا اینها نوعی پندار بد و نامناسب هستند و نمیتواند منجر به کردار نیک شود.

کسی که شکر گزار است، بیشتر عمل می کند، طبیعتا طبق وعده خدا نعمتها افزایش پیدا میکند ولی کسی که شکر گزار نیست و خیالبافی می کند و در نتیجه پسرفت می کند و توی ذهنش عقده درست میشود و بعضی اوقات با مواد مخدر و آهنگها و فیلمها این مشکلات ذهنی را می خواهد فراموش کند. در اصل شکر گزاری یعنی رضایت قلبی از خود و اعمال خود که در واقعیت به نتیجه ای رسیده اند و این تعریف دیگر پندار نیک است. این خیلی مهم است که اکثر آنهایی که معتاد شده اند یا شکست عشقی دارند ، آدمهای ناسپاسی بوده اند. یک شاعری میگفت که وقتی غذا میخورم، به خیال رخ یار می خورم! و همین خیال است که به من انرژی میدهد!. خیالات آنقدر خطرناکند که این چنین دنیای غیر رحمانی ای را برای افراد ایجاد میکنند. در واقع او با این نوع خیالات ، انرژی برای دیوهایش فراهم میکند ولی خبر ندارد. وقتی خدا می فرماید لا اله الا الله؛ یعنی هم در سطح پندار و هم در سطح گفتار و هم در سطح کردار باید این قانون حیاتی رعایت شود. کسانی که در خیالات از قانون دیگری پیروی میکنند، از نظام رحمانی خارج میشوند.

شیطان از همان ابتدا، استراتژی خود را برای فریب انسانها مشخص کرد.

 

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا ﴿۱۱۹

و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم کرد و وادارشان مى ‏کنم تا گوشهاى دامها را شکاف دهند و وادارشان مى ‏کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر کس به جاى خدا شیطان را دوست [خدا] گیرد قطعا دستخوش زیان آشکارى شده است (۱۱۹)

 

یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲۰

[آرى] شیطان به آنان وعده مى‏ دهد و ایشان را در آرزوها مى‏ افکند و جز فریب به آنان وعده نمى‏ دهد (۱۲۰)

 

أُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا یَجِدُونَ عَنْهَا مَحِیصًا ﴿۱۲۱

آنان جایگاهشان جهنم است و از آن راه گریزى ندارند (۱۲۱)

 

در آیه 119 سوره نساء، سه مرحله مهم را توضیح داده که بسیار اهمیت دارد :وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ

 

مرحله 1:  لَأُضِلَّنَّهُمْ  (تحریف معانی و کلمات و دور کردن از واقعیت)

مرحله 2:  لَأُمَنِّیَنَّهُمْ (توسط معانی و کلمات منحرف شده وارد خیالاتشان میکند)

مرحله 3:  لَآمُرَنَّهُمْ (بعد که در خیالات گیر انداخت، حالا به آنها امر و نهی می کند)

 

پس سه مرحله فریب شیطان که میلیاردها نفر در طول تاریخ را با همین شیوه بدبخت کرده است بصورت زیر است: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ  (فریب دادن ) وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ  (معتاد کردن به خیالات و معانی و مفاهیم خیالی) وَ لَآمُرَنَّهُمْ   (امر به گناه).

بعد از طی این سه مرحله؛ افراد براحتی خلقت خود و سایر جانداران را تغییر میدهند (فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ). کسی که به جنسیت خویش راضی نیست و تغییر جنسیت میدهد؛ قطعا مفاهیم و کلماتی تحریف شده را در ذهن خویش به خود قبولانده است. فمنیسم هم نوعی تحریف کلمات و واقعیتهاست. خدا هر چیزی را زوج آفریده است. اما در این آفرینش، همیشه یکی بر دیگری قوامیت دارد. همیشه یک دست ما از دست دیگر ما قوی تر است. بعضی پزشکان یکی از نشانه های سلامت جسمی یک فرد را قوامیت و برتری یک دست بر دست دیگر میدانند. همیشه یک چشم از دیگری قوی تر است. اینها نشان از عدم کارایی چشم دیگر و یا دست دیگر نیست؛ بلکه نشانه سلامتی است. خدای رحمان از آغاز آفرینش بین زوجین، هم چنین قوامیتی قرار داده است (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ ). اگر این قوامیت حفظ نشود، آن خانواده بیمار میشود.

نگه نداشتن این قوامیت، همان سحر شیاطین است که بوسیله آن بین زوجین اختلاف می اندازند. کافی است که تفاوت بین دو زوج را از بین ببرند، در آن صورت عدم تفاهمات در خانواده ها شروع میشود. وقتی از مدیتیشن صحبت میشود، مردم فکر میکنند که منظور نرمشهای کلاسیک یوگاست. اما این اشتباه فاحش باعث گمراهیهای زیادی در این مورد شده است. غرق شدن در فیلمهای تلویزیونی و ماهواره ای و کلیپها و وبگردیهای بی هدف و غرق شدن در آهنگها؛ همگی یک نوع مدیتیشن است. با این تعریف بیشتر مردم در زمانه ما رو به مدیتیشن آورده اند. دراویش جدید، صوفی های جدید، منزوی های جدید، یوگی های جدید و ... باید به فرهنگ لغات ما اضافه شوند. کسانی که میخواهند به روشی غیر از روش خدای رحمان آرامش کسب کنند. آنها میخواهند از طریق وبگردی های بی هدف، ول گردی در اینترنت، بی هدفی در تماشای تلویزیون و ماهواره و ... به جایی وصل شوند. این تعریف مدیتیشن به سبک جدید است. بنابراین دراویش جدید، صوفی های جدید و یوگی های جدید داریم. یکی دارد کلیپ در مورد مادر نگاه میکند و همان لحظه احساسی میشود و لذت می برد؛ ولی مادر خودش کنارش است و از او یک لیوان آب میخواهد، برایش نمی برد و میگوید که کار دارم. این فرد کارش اخذ احساسات است از طریق مدیتیشن (وب گردی بی هدف)! قطع کردن صله رحم به همین معناست. یعنی افراد بخاطر کسب لذتهای احساسی، وظایف اصلی خویش را در نظام رحمانی اجرا نمی کنند.

یکی دیگر از اهداف خطرناک مدیتیشن این است که زوجیتها را از بین ببرد و همه را یکی کند.

 

وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿۴۹﴾

و از هر چیزى دو گونه آفریدیم امید که شما عبرت گیرید (۴۹)

 

معمولا مرد دنبال زنی است که پاکدامن باشد با خصوصیات زنانگی. اما شیطان باعث می شود که این صفات فقط در مسئله جنسی منحصر شود و افراد همدیگر را فقط به دیده جنسی ببینند. زوجیت باید طبق سیستم رحمانی باشد و مدیتیشن این سیستم زوجیت را هدف قرار داده است تا آن را از بین ببرد؛ زیرا شیطان می داند جامعه ای که زوجیت را از دست دهد دچار مشکل می شود. مهمترین تاثیر جادو بر یک جامعه، در روابط بین زوجین اتفاق خواهد افتاد. زیرا این مساله خیلی حساس است و بسیار حیاتی. در زمان قدیم زمانی که شیاطین به صورت دیو به دنیای انسانها حمله کردند، روابط بین زوجین اولین چیزی بود که مورد حمله قرار گرفت. در زمان ما هم همین اتفاق افتاده است.

 

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾

و آنچه را که شیطانها در سلطنت‏ سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروى کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مى ‏آموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم نمیکردند مگر آنکه [قبلا به او] مى گفتند ما [وسیله] آزمایشى [براى شما] هستیم پس زنهار کافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى مى ‏آموختند که به وسیله آن میان مرد و زوجش جدایى بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمى‏ توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند و [خلاصه] چیزى مى ‏آموختند که برایشان زیان داشت و سودى بدیشان نمى ‏رسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره‏ اى ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر مى‏ دانستند (۱۰۲)

 

بعضی مواقع زن و مرد برای اینکه زوجیت خویش را از دست ندهند بر کار خراب تفاهم می کنند و به خیال خود جلو از دست رفتن زوجیت را  دارند میگیرند ولی نمی دانند که با این کار دقیقاً زوجیت خویش را از دست داده اند! بعضی زنها و مردها به علت اینکه در سیستم رحمانی نیستند زوج پذیر نیستند. شیطان از آنجا که بر خلاف سیستم رحمانی کار میکند، هر آنچه که در سیستم رحمانی آفریده شده باشد را سعی دارد منحرف کند و به این طریق در خلقت خدادادی دست کاری میکند. یکی از قوانین طبیعت زوجیت است که سیستم رحمانی بر آن استوار است و اگر این قانون به هم بخورد، کار شیطان برای منحرف کردن مردم خیلی راحت میشود. سیستم مدیتیشن زوجیت را از بین می برد و سعی میکند که نظام رحمانی را خنثی کند.

سیستم مدیتیشن سیری ناپذیر است. شعر یک نوع مدیتیشن است. شاعری که هفتاد سالش است، هنوز در فکر یک دختر بیست ساله است و به یاد خال و کمان ابروی او می سراید. اما سیستم رحمانی سیر کننده است. در نظام رحمانی، افراد به مرور نیازهایشان متعادل میشود و حرص و ولعشان کمتر میشود. وقتی آدمی پیر میشود، قطعا باید یک سری نیازها در او کمرنگتر شود ؛ اما در نظام شیطانی و مدیتیشن، نیازها پر رنگتر میشوند. اما از آنجا که فرد پیر شده است و توانایی های بدنی و جسمی اش کم و ضعیف شده است، بنابراین نمیتواند آن حرص و ولع ناشی از نفس سیری ناپذیرش را برآورده کند؛ پس به بن بست بر میخورد و به احساس رضایت از نظام رحمانی نخواهد رسید. فقط کسانی وارد بهشت برین خواهند شد که طی عمری که خدا به آنها میدهد، به این احساس رضایت رسیده باشند. رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً  در آیه زیر همین معنا را می رساند.

 

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷

اى نفس مطمئنه (۲۷)

 

ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿۲۸

خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (۲۸)

 

فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿۲۹

و در میان بندگان من درآى (۲۹)

 

وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿۳۰

و در بهشت من داخل شو (۳۰)

 

خیلی از افراد، بعد از مدیتیشن، اشعار زیادی سرودند ولی از آنجا که نیازهایشان پر رنگتر شد و نتوانستند برآورده اش کنند، معتاد ماده مخدر شدند و اینطوری نیازهایشان را برآورده کردند و به حس رضایت از نظام رحمانی نرسیدند. اشعار زیادی از شعراء این ناتوانی را اثبات میکند.

 

هر چه عاشق پیرتر عشقش جوانتر ای عجب

                              دل دهد تاوان اگر تن ناتوان است

 

رسیدن به حس رضایت از نظام رحمانی آنقدر مهم است که خدای مهربان آن را شرط ورود به بهشت برین اعلام کرده است. نفس مطمئن به چنین نفسی میگویند. اشعار و مدیتیشن نفس آدمیان را حیران و سرگردان میکنند.

جادوی شیاطین (قسمت هفتاد و یک) آخر الزمان (قسمت 9 ) دفع کردن دیوها ( بخش 5 )

pdf

 

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جادوی شیاطین (قسمت هفتاد و یک)

آخر الزمان (قسمت  9 )

دفع کردن دیوها ( بخش 5 )

 

زمانی که از بهشت به کره زمین در منظومه شمسی تبعید شدیم، پوششها و لباسهایمان را از دست دادیم و حالا مجبوریم که از امکانات و برگهای زمین استفاده کنیم تا نیازها و عیبهای خود را بپوشانیم. پوشش دادن این نیازها و عیوب، بسته به شرایط فکری ای دارد که در آن بسر می بریم. اگر طبق نظام رحمانی زندگی کنیم، می توانیم با کمترین ابزار و امکانات مقدر شده  و نازل شده ، زندگی دنیوی را طی کنیم. اما اگر طبق نظام رحمانی زندگی نکنیم، زندگی دنیوی بر ما مشکل میشود و امکانات مقدر شده و نازل شده، کافی و جوابگو نخواهد بود. در نظام رحمانی، اسراف و افراط و تفریط نیست. در نظام رحمانی، فقط خوردنیهایی حرام است که خدا حرام کرده است و کسی بجز خدا، حق حرام کردن چیزی را ندارد. در نظام رحمانی لباس و پوشش و  ابزاری وجود دارد که در هیچ نظام دیگری وجود ندارد.  این ابزار تقوا است و با این ابزار میتوان براحتی زندگی دنیوی را سپری کرد. تقوا طریق بکارگیری این پوشش ها و نیازها را برای ما مشخص میکند. اگر تقوا نداشته باشید، حتی اگر میلیاردر هم باشید، نمی توانید در زمین از چیزی (واقعا) لذت ببرید. تقوا زندگی ما در زمین را خیلی خیلی راحت تر و بی دغدغه تر میکند.

بدست آوردن آرامش ، هدف زندگی هر فردی است. اما نظام شیطان، راههای غلطی را معرفی میکند. مدیتیشن و یوگا راههای شیطان هستند که قربانیان را از نظام رحمانی خارج میکند. این حرکات یک نوع مخدر روانی هستند که به اسم ورزش خود را معرفی کرده اند. بعضی افراد مدیتیشن و آلفا را به مثبت و منفی تقسیم بندی میکنند و فکر میکنند که یک نماز خوب آگاهانه و یا قرآن با توجه و حضور دل انسان را می برد به آلفای مثبت و نوشیدن مشروب و قرص روان گردان و یا هر معصیتی انسان را می برد به آلفای منفی؛ به این طریق آلفا را به مثبت و منفی تقسیم بندی میکنند.

خدای مهربان در قرآن فرموده است که در حالت سکرات نماز بجا نیاورید و حتی نزدیکش نشوید (لَا تَقْرَبُوا الصَّلَوةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى).  سکاری یعنی حالتی از ذهن که رشته ذهنی شما بجای دیگری غیر از خدا وصل است. حتی کسانی که مشروب الکلی می نوشند، ادعا دارند که وارد مستی نمیشوند و کاملا از هر چیزی آگاهند. بنابراین مدیتیشن  و آلفای مثبت نداریم. ما در برهه ای از زمانها ناخواسته وارد آلفا میشویم. انسانها در طول زندگی خویش در حالتهای مختلفی ناخواسته وارد آلفا میشوند؛ اولی چند دقیقه قبل از خواب و دیگری چند دقیقه بعد از بیداری و همچنین در لحظات مرگ.  به همین خاطر خدا می فرماید که آغاز و پایان روز خود را با نام و یاد خدا شروع و خاتمه دهید.

سوره انسان آیه 25وَاذکُرِ اسمَ رَبِّکَ بُکرَةً وَأَصیلًا

ترجمه: و خدا را در اول صبح و آخر شب یاد کن.

در لحظات آخر زندگی هم افراد در حالت آلفا قرار می گیرند . حتی در این حالت شیاطین سعی دارند که افراد در حال مرگ را منحرف کنند و در آخرین لحظه زندگی هم دست بردار نیستند.

سوره قاف آیه 19 :  وَجاءَت سَکرَةُ المَوتِ بِالحَقِّ ذلِکَ ما کُنتَ مِنهُ تَحیدُ

ترجمه: سرانجام، سکرات اجتناب ناپذیر مرگ فرا می رسد؛ این همان است که سعی می کردی از آن بگریزی.

دلیل علمی این مطلب این است که چون در حالت بیداری انسان در بتا است و برای اینکه بخوابد باید فرکانس مغزی اش کاهش پیدا کند و به دلتا برود ولی برای رسیدن به دلتا باید از تتا و آلفا بگذرد تا به فرکانس مغز دلتا برسد. و یا برعکس وقتی بیدار میشود باید از دلتا به بتا برسد برای همین باید از مسیر فرکانس تتا و آلفا بگذرد تا به بتا برسد. کسانی که بیشتر وقت خویش را در آلفا هستند، در تعادل نخواهند بود. بمرور دچار کم خوابی و یا پرخوابی و انواع مشکلات دیگر خواهند شد.

به آلفا رفتن افراد ناخواسته است و خدای رحمان در برهه ای از زمانها در طول شبانه روز، چنین انسانها را تحت آزمایش قرار میدهد و البته روش مقابله با آن را هم گفته است و نصیحتهایی را برای عبور از این بحران ذکر فرموده است. خدا خیلی ساده دستور می دهد که در حالت آلفا نماز و عبادت بجا نیاورید . یعنی در حالتی که مغز انسان فعالیتش کم میشود و بیشتر احساسات و عواطف و توهمات غالب است، نباید نماز بجا آورد. نماز باید در حالت خود آگاهی انجام شود و نه در حالت ناخودآگاهی. با انجام مدیتیشن و قرار گرفتن در سطح امواج مغزی آلفا، تعداد ضربان قلب، مصرف اکسیژن توسط سلول های بدن و دفع دی اکسید کربن کاهش می یابد، متابولیسم بدن آهسته تر می شود و فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک نیز کاهش می یابد. کاهش مصرف اکسیژن در حالی که فرد در سطح آلفاست و در عین حال مشغول دیدن مثلا فیلم سینمایی است؛ باعث ضررات جبران ناپذیری به بدن میشود و گاها بیشتر بیماریها از همین نقطه ها ناشی میشوند. مهمترین علت سردی مداوم بدن ناشی از در آلفا بودن است. انسان در آلفا باشد ولی کارهای حالت بیداری انجام دهد؛ در این حالت با توجه مصرف کمتر اکسیژن، ضررات زیادی به اعضاء بدن وارد میشود.

در نظام رحمانی، خدا خیلی ساده ما را راهنمایی میکند و انجام کارهای ساده و معمولی باعث آرامش میشود و نیازی به یوگا و مدیتیشن  و به آلفا رفتن نیست. کره ماه نور بسیار کمتری نسبت به خورشید دارد، بنابراین وقتی کره ماه در آسمان ظاهر میشود، یعنی مردم وقت خوابتان است. وقتی آفتاب ظاهر میشود، یعنی وقت بیدار شدن است و دیگر خواب ضروری نیست و زمان تلاش و کوشش است. اما وقتی مردم تا ساعت یک و دو شب نمی خوابند، این ساده ترین تخلف است نسبت به دستور خدای رحمان. در این تخلف ، شیاطین دست دارند و اگر این تخلف ساده ، بارها تکرار شود و به یک عادت تبدیل شود، بعد از مدتی شیاطین در این مورد دخالت میکنند و افراد را زیر چتر خود میاورند. بدون رعایت این دستور ساده خدای رحمان، نمیتوان آرامش بدست آورد.

وقتی افراد نماز بجا نمی آورند و عباداتی که خدا توصیه فرموده است را پشت گوش می اندازند، جذب مدیتیشن و قانون راز و چشم سوم میشوند. زیرا بشر مثل غذا خوردن، به معنویت نیاز دارد و اگر این معنویت را از خدای رحمان نگیرد، از غیر او می گیرد؛ حالت سومی وجود ندارد. قوانین رحمانی پوشاننده هستند. قوانین خدای رحمان عیبها و نقصها و نیازهای ما را در کره زمین می پوشانند و برآورده می کنند. اما قوانینی غیر از این، عیبها و نقصها و نیازهای ما را پوشش نمی دهند و برعکس انسانها را تشنه تر و حریص تر و بی آبروتر میکنند.

در سال 1999 در دانشگاه ایروین کالیفرنیا مطالعه و تحقیقی انجام شد که شرکت کنندگان در آن به مدت مشخصی مشغول مدیتیشن شدند و بعد از انجام مدیتیشن، طبق نتایج مطالعه؛ آنها آگاهی بیشتری نسبت به خصوصیات منفی خودشان پیدا کرده بودند. به قول دیگر، آنها پوششهایی که داشتند را از دست داده بودند. انگار از موقعیت قبلی به موقعیت جدید هبوط داده شده اند مثل هبوط از بهشت به کره زمین.

این نکته بسیار مهم است. کسانی که در این آزمایش شرکت کرده بودند، آگاهی و اطلاع بیشتری نسبت به عیبها و نقصها و ویژگیهای منفی خویش پیدا کرده بودند. به این طریق مدیتیشن، عیبها و نیازها و نقصهای افراد را نمی پوشاند و بیشتر آشکار میکند. در حالی که خدای مهربان وقتی ما را به زمین تبعید نمود، اینطوری مقرر فرمود که ما بتوانیم طبق نظام رحمانی، نیازهای خود را پوشش دهیم و براحتی بتوانیم زندگی دنیوی را طی کنیم. در حالت مدیتیشن، دیگر ابزارهای رحمانی پوشاننده نیستند و افراد مجبورند که از ابزارهای غیر رحمانی برای پوشش نیازها و عیبهای خود استفاده کنند.

در یک تحقیق دیگر در سال 2017، شرکت کنندگان در مدیتیشن،  گفتند که بعد از مدیتیشن، تصویر و حضور شخصی خودشان را از دست داده اند و مرز بین خود و جهان پیرامونشان را از دست داده اند و برایشان مبهم شده است. به این طریق آنان واقعیت و ماهیت خودشان را از دست داده اند و اصالت خودشان را به فراموشی سپرده اند. اگر این مورد مداوم و ادامه دار باشد، آدمی خودش را گم میکند و اصل و نسب خود را فراموش میکند و دچار تکبر و افراط و تفریط خواهد شد.

اگر انسان موقعیت جسمی و مادی و سنی خویش را همیشه بیاد نداشته باشد، به احتمال خیلی زیاد، دچار توهمات و احساسات دروغین میشود و این خودش نوعی پندار منحرف و غلط است. توهمات و احساسات دروغین خوراک و تغدیه دیوهاست. شایسته است که آدمی هر از چند گاهی، بدون پیرایش و آرایش در آینه خود را ببیند و موی سفید شده و قیافه واقعی خویش را یاد آورد تا متوجه تغییرات خویش شود و ناخواسته وارد توهمات و خود جوان انگاری نشود. خود جوان انگاری و خود مقدس انگاری و خود دیگر انگاری نوعی پندار غلط است. پندار غلط خوراک و تغذیه شیاطین است. خیلی ها هم با اعمال جراحیهای متعدد و خود را شبیه دیگران کردن میخواهند همچنان در این پندار غلط بمانند.

از بدو تولد هر انسانی یک همزاد شیطانی همیشه با او هست که نماینده ایده ها و تفکرات شیطانی است. ما فقط با پندار نیک می توانیم، موقعیت و جبهه خود را به او بفهمانیم. اگر پندار ما نیک باشد، او از ما فاصله می گیرد و کمتر دردسر برای ما درست میشود. به همین خاطر ریاکاری بسیار خطرناک است. ریاکاری یعنی پندار بد و کردار خوب و یا گفتار خوب. در این حالت، همزاد شیطانی ما، جذب افراد میشود، زیرا او فقط پندار ما را متوجه خواهد شد. ممکن است که شما بتوانید، همسرتان و یا دوستانت را با کردار و گفتار خوب ظاهری فریب دهید، ولی همزاد شیطانی خود را نمی توانید فریب دهید؛ زیرا او پندار شما را متوجه شده است.

مدیتیشن، افراد را دچار خود دگر بینی میکند و همین خودش پایه و اساس اعمال جراحی های زیبایی و غیر ضروری و تغییر جنسیتها است. نماز برخلاف مدیتیشن است و صفات بندگی را به ما یادآور میشود و آدمی خودش را گم نمی کند. باز شدن چشم سوم، یکی از انواع مدیتیشن است که باعث میشود افراد بیشتر به عیوب خویش و دیگران حساس شوند و در آن حالت به فکر می افتند که فکری برای خویش بکنند و به فکر اعمال جراحی زیبایی و جذب مادیات میشوند. مدیتیشن دقیقا مخالف نماز است و به این طریق ضد تقوا هم است.

در تورات ، از دجالی صحبت شده است که یک چشم دارد و در نزدیکی قیامت ظاهر میشود. حالا پی می بریم که این دجال همان چشم سوم است که در مدیتیشن، افراد سعی دارند آن را فعال کنند. وقتی چشم سوم باز باشد ، دیگر زوجین به همدیگر راضی نخواهند بود و از چشم هم می افتند، زیرا آنها با چشم سوم همدیگر را می بینند و نه با دو چشمی که خدا خلق فرموده است. خدا دو چشم به ما داده است و نه یک چشم.

 

أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿۸

آیا دو چشمش نداده‏ ایم (۸)

 

وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿۹

و زبانى و دو لب (۹)

 

وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿۱۰

و هر دو راه [خیر و شر] را بدو نمودیم (۱۰)

 

کسانی که چشم سومشان باز است، بیشتر مواقع کلمات ذکر شده به زبان مادری خویش را به روش جنسی و غیر معمول معنا میکنند و همزمان به همدیگر می خندند. منحرف کردن معانی کلمات از نشانه های باز شدن چشم سوم و گوش سوم و لسان دوم است. شیطان برای قربانیانش چشم و گوش و لسان دیگری در کنار آفریده های خدا بطور مجازی تعریف میکند.

بیشتر افراد گوشهایشان را می بندند تا با واقعیت مواجه نشوند، آنها فقط گوش سوم را بکار می برند تا آن چیزی را بشنوند که دوست دارند. گاهی افراد در یک گفتگوی طولانی، فقط حرفهایی را میشنوند که دلشان می خواهد. فلسفه مدیتیشن هم همین است. مدیتیشن تقویت این حالت است. مدیتیشن یک نوع مستی است که افراد از ترس روبرو شدن با واقعیت ، به آن روی می آورند. مدیتیشن تلاشی است برای بکار گیری چشم سوم و گوش سوم و لسان دوم. به نظر شما برای چی افراد رو به مدیتیشن و حالت آلفا می آورند؟ آنها ساعتها بی حرکت می نشینند تا حسهای دیگری پیدا کنند و آن حسهای جدید برایشان باز شود. آنها می خواهند چشم دیگری پیدا کنند و دو چشمی که خدا بهشان داده است را استفاده ننمایند.

خدای بخشنده و مهربان دو لب به ما داده است (وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ). در تمام حروف عربی، فقط دو حرف "ب" و "م" با لبها تلفظ میشوند. جالب است که تعداد این دو حرف در سوره فاتحه 19 عدد است. فاتحه سوره ای است که ما در نمازها آن را به عربی می خوانیم و این تعداد خودش نوعی نماد برای حفظ سیستم رحمانی است و اتحادی است بین تمام مومنان. زیرا تمام لهجه ها و زبانها، این دو حرف را مثل هم تلفظ میکنند زیرا با لبها تلفظ میشوند و نه با زبان.

مردم وقتی از چشم سوم و گوش سوم و یا لسان دوم استفاده کنند، دیگر زبان هم دیگر را متوجه نخواهند شد و صافی و صداقت و سادگی خود را از بین می برند. این یک نوع جادوست. در زمان قدیم، در بابل مردم دچار این نوع سحر شده بودند و دو فرشته هاروت و ماروت برای از بین بردن این جادوها میان مردم آمدند. هم اکنون با گسترش مدیتیشن و چشم سوم و گوش سوم، مردم دیگر همدیگر را درک نمی کنند و ازواج با همدیگر نمی توانند تفاهم داشته باشند. پدیدار شدن عدم تفاهم بین دو زوج یک نوع سحر است.

طبق گفته تورات مردم در تمدن بابل قدیم با ساختن یک برج بلند به خیال خود میخواستند به دروازه های خدا و یا دروازه های بهشت دست یابند. در  تورات سِفر پیدایش آمده است، آدمیان در ابتدا همگی به یک زبان سخن می‌گفتند تا اینکه در شهر بابل شروع به ساخت برج بسیار بلندی کردند تا از آنجا به دروازه بهشت برسند. دست یافتن به دروازه های خدا و یا دروازه های بهشت و یا دروازه های خوشبختی همان اهداف مدیتیشن است. اما طریقه مدیتیشن در آن زمان با زمان ما فرق داشت. در آن زمان، شیاطین بصورت دیو از یک مکان بلند و مرتفع وارد دنیای انسانها میشدند. در آن زمان شیاطین بصورت دیو و جسمانی وارد دنیای انسانها میشدند و به همین خاطر خدای مهربان برای راهنمایی و کمک مردم و نجات آنان از دست سحر دیوها، فرشتگان را بصورت جسمانی برای آن جامعه فرستاد. حضور جسمانی فرشتگان در مقابل حضور جسمانی شیاطین. اما در زمان ما دیوها بصورت جسمانی نیستند، بلکه بصورت مغناطیسی هستند و بنابراین طریقه مدیتیشن هم متفاوت است. مردم در بابل پس از گرایش به چشم سوم و گوش سوم و لسان دوم، بعلت عدم درک یکدیگر ، نتوانستند کاری را که شروع کرده بودند کامل کنند. مردم چشم سوم و گوش سوم و لسان دوم را انتخاب کردند،زیرا دریچه ارتباط با شیاطین این روش بود؛ شیاطین این روشها را بلد بودند.  این برج کامل نشد و در نهایت فروریخت. آنها می خواستند به قدرتهای خدایی برسند. اما خدا برای زمین طرح دیگری ریخته بود. حادثه فروریختن برج بابل توسط خدای رحمان صورت پذیرفت، زیرا رحمانیت خدا را هدف قرار داده بود. خدا برای نجات بشریت، برج بابل را نابود کرد. کسانی که برج  بابل را درست کردند، فکر میکردند با ساخت این برج، از طوفانی مثل طوفان نوح در امان خواهند بود. این کوته فکری است که کسی بتواند از دست خدا فرار کند.

برج بابل نوعی بلند پروازی بود برای دور زدن رحمانیت خدا. مدیتیشن در حال حاضر به سبکهای مختلفی بین مردم رایج است. غرق شدن در فیلمها و کلیپها و شوها و غرق شدن در استایل زندگی مرفهین و سلبریتی ها، همگی نوعی بلند پروازی است برای رسیدن به دروازه های خوشبختی. این سبک زندگی کردن همان برج بابل است که به سبک دیگری ساخته شده است. اگر توجه کنید، بیشتر مردم همیشه سرشان توی گوشی است و خود را با آن مشغول میکنند و مثل یک دوست برای آنها عمل میکند. دیگر انسانها مثل سابق، دو دست ندارند. بلکه یک دستشان یک گوشی را حمل میکند و فقط یکی از دو دست انسان کاربرد واقعی دارد و یکی دیگر همیشه مشغول است. آیا خدا به ما دو دست نداده است؟ دیگر انسانها دو چشم ندارند و دو گوش ندارند. هر کسی را می بینید، یک هد فون توی گوشش است و سرش توی گوشی است. این فرد از چشمان و گوشهایش در دنیای واقعی استفاده نمی کند و در یک دنیای دیگری به سر می برد و از چشم سوم و گوش سوم بهره می برد. یا در یک مهمانی، همه سرشان توی گوشیه و کسی با کسی دیگر حرف نمی زند؛ انگار حرفهای همدیگر را متوجه نمیشوند. این شرایط حتی شیوه راه رفتن مردم روی زمین را هم عوض کرده است ، طوریکه انگار کج راه میروند. تمام این مشکلات به نوعی تغییر در خلقت خداست (فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ).

 

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِینًا ﴿۱۱۹

و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم کرد و وادارشان مى ‏کنم تا گوشهاى دامها را شکاف دهند و وادارشان مى ‏کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر کس به جاى خدا شیطان را دوست [خدا] گیرد قطعا دستخوش زیان آشکارى شده است (۱۱۹)

 

یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲۰

[آرى] شیطان به آنان وعده مى‏ دهد و ایشان را در آرزوها مى‏ افکند و جز فریب به آنان وعده نمى‏ دهد (۱۲۰)

 

أُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا یَجِدُونَ عَنْهَا مَحِیصًا ﴿۱۲۱

آنان جایگاهشان جهنم است و از آن راه گریزى ندارند (۱۲۱)

 

خدا دو چشم به ما داده است تا به وسیله آن ببینیم؛ اما شیطان یک چشم سوم برای افراد تعریف میکند تا آنها طور دیگری همه چیز را ببینند. شعرا ناخودآگاه برای چشم سوم تبلیغ میکنند.

 

هر دو چشمش که باز است

باز افتاده در چاه

چشم سوم نیاز است

 

شاعر توجه نمی کند که فردی که هر دو چشمش باز است و در چاه افتاده است، بخاطر این است که چشم سومش باز است. چشم سوم در نظام رحمانی کارایی ندارد. بلکه شما را به نظام شیطانی متصل میکند. یا اینکه شاعر از زبان چشم سوم صحبت میکند که زبان و حالت بخصوصی است که با او حرف میزند و دیگران را از خود بیخود میکند.

 

ناز نشسته با طرب،

چهره به چهره،لب به لب

گوشهٔ چشم مست تو ،

گفت و شنود می‌کند

 

یا مولوی خیلی خوب چشم سوم را وصف میکند و می گوید:

 

آن‌چه بینی، دلت همان خواهد

وآن‌چه خواهد دلت، همان بینی

 

یا شاعر دیگری می گوید:

 

پنجره٬‌فکر٬‌هوا‌٬عشق‌

زمین مال من است

چشمها را باید شست

جور دیگر باید دید

چترها را باید بست

زیر باران باید رفت

 

شعرا اصرار دارند که مردم را به چشم سوم مشغول کنند تا اینکه در آیات و نشانه های خدا تعمق و تفکر نکنند. شاعر در شعر زیر می گوید که خیره شدن در چشمان یار ، شبیه لذت شمردن ستاره ها در یک شب صحرایی است.

 

هنوز خیره شدن

در چشمان تو

شبیه لذت بردن

ازشمردن ستاره

در یک شب صحراییست

 

اصولا مبنای کار شعرا همین باز کردن چشم سوم است. آنها از نظام رحمانی ناراضیند و دلشان یک نظام دیگر می خواهد تا طبق هوای آنان باشد. البته توجه نمی کنند که چشم سوم دنیا را برای افراد تنگ میکند و انگار یک عینک است که واقعیات را نمی بینند و هر انچه که دلشان بخواهد می بینند. این همان تعریف دجال است که تعیین میکند افراد در دنیا، چی را چطوری ببینند و چی را چطوری نبینند. فقط تمرینات مدیتیشن و یوگا نیست که چشم سوم را باز میکند؛ بلکه غرق شدن در فیلمها و کلیپها و اشعار و آهنگها هم نوعی مدیتیشن است و بیشتر موارد باز شدن چشم سوم مربوط به اینها هستند. شاید تعداد کمی از مردم ، مشغول حرکات رسمی و کلاسیک مدیتیشن و یوگا باشند؛ اما بیشتر مردم در فیلمها و کلیپها و اشعار و آهنگها غرق شده اند و این نوع از مدیتیشن در جهان رواج بیشتری دارد. همینکه مردم تا ساعت دو شب مشغول و غرق در سریالها و فیلمها و شوها هستند؛ این خودش یک نوع مدیتیشن است.

عشق یک مفهوم خیالی و یک فلسفه شیطانی است. یک عاشق، ظرفش را میشکنند، ولی او با چشم سوم این حادثه را می بیند و فکر میکند که شکننده ظرف عاشقش است! افراد کوته بین، از این نوع ارتباط بی ربط، متعجب میشوند و لذت می برند و آن را یک امر معنوی تفسیر میکنند. در چشم سوم ، جمع اضداد براحتی امکان پذیر است و اصلا باز شدن چشم سوم به همین خاطر است تا فحشا و منکر در دنیای واقعی توجیه شوند.

بعضی از مردم که انواع کلیپهای نامناسب را می بینند، حریص میشوند و طرز نگرششان نسبت به زندگی و همسرشان عوض میشود و همین طرز نگرش منفی، باعث به هم خوردن تعادل و توازن زندگیشان میشود و کارشان به جدایی می کشد. کسی که گناه میکند، نسبت به باز شدن چشم سوم حریص تر میشود و اتوماتیک به سمت باز شدن چشم سوم میرود و گمراه تر میشود. گاها افراد در این مسیر دچار انواع بیماریهای روانی مثل اسکیزوفرنی هم میشوند.

یکی از مضرات نماز خواندن در توهمات و خیالات، باز شدن چشم سوم است. به همین خاطر خدای مقدس در قرآن دستور می فرماید که در حالات توهمات، خیالات و سکاری نه تنها نماز بجا نیاورید بلکه حتی نزدیک نماز هم نشوید (لَا تَقْرَبُوا الصَّلَوةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى). زیرا باز شدن چشم سوم آنقدر خطرناک است که بستن چشم سوم باز شده، شصت درجه از باز کردن آن مشکلتر است.  

تنها راه مقابله با باز شدن چشم سوم، تقواست. تقوا مخالف چشم سوم است وقتی چشم سوم باز شود، مثل این است که سیستم معنوی خود را (تقوا) خاموش کرده باشید؛ مثل روت کردن نرم افزار گوشی است؛ مثل یک کامپیوتر بی آنتی ویروس و بی محافظ هستید که هر کسی میتواند هکتان کند. پیش بینی های الکی، قضاوت کردنهای الکی همگی از نتایج باز شدن چشم سوم هستند. به همین خاطر خدا می فرماید که از ظن و گمان پرهیز کنید که بسیاری از شک و گمانها، نابجا هستند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ ﴿۱۲

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره‏ اى از گمانها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏ اش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه‏ پذیر مهربان است (۱۲)

 

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ﴿۱۳

اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بى‏ تردید خداوند داناى آگاه است (۱۳)

 

 

 

 

جادوی شیاطین (قسمت هفتادم) آخر الزمان (قسمت 8 ) دفع کردن دیوها ( بخش 4 )

pdf

 

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جادوی شیاطین (قسمت هفتادم)

آخر الزمان (قسمت  8 )

دفع کردن دیوها ( بخش 4 )

 

شیاطین برای فریب انسانها هیچ فرصتی را از دست نمی دهند. آنها تعدادشان بسیار بیشتر از انسانهاست و به اندازه کافی نیرو دارند و به همین خاطر سیستم شیطانی نمی خوابد؛ و شیاطین بیشتر مواقع به منبع شر متصلند و در حال فعالیت شرّ. خواب واقعی و صلح واقعی در نظام شیطانی امکان پذیر نیست و این نظام، همیشه مثل کوره آهنگری، میسوزاند و شراره میکشد. آنچه که مردم امروزه مدیتیشن و تمرکز می نامند، اتصال به منبع آرامش نیست، بلکه به نوعی اتصال دائمی به منبع شراره شیاطین است.

شرارتِ شیطان را خود افراد در آخر عصرها و دوره ها تجربه و مشاهده میکنند. دلیل این تجربه خیلی بدیهی است. شما نمی توانید به افرادی که هیچوقت انگشتشان نسوخته است بگویید آتش چقدر داغ و سوزاننده است.

 

وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا ﴿۷۱

و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد مى‏ گردد این [امر] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است (۷۱)

 

ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا ﴿۷۲

آنگاه کسانى را که پرهیزگار بوده‏ اند مى ‏رهانیم و ستمگران را به زانو درافتاده رها مى ‏کنیم (۷۲)

 

هر چند که آیات بالایی در مورد قیامت (عصر نهایی) صحبت میکند، ولی در مورد آخر عصرها و دوره های زمانی قبل از قیامت هم با شدت کمتری صادق است. برای درک شرارت شیطان، در آخر اعصار و دوره ها؛ هر فردی تجربیاتی از این شرارت مشاهده میکند. جهت فهم این مساله خدای مهربان در قرآن مثالی زده است از برزخ بین دو دریای شور و شیرین ؛ خدای مقدس می فرماید:

 

وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۵۳

و اوست کسى که دو دریا را موج‏زنان به سوى هم روان کرد این یکى شیرین [و] گوارا و آن یکى شور [و] تلخ است و میان آن دو مانع و حریمى استوار قرار داد (۵۳)

 

وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا ﴿۵۴

و اوست کسى که از آب بشرى آفرید و او را [داراى خویشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست (۵۴)

 

 

این برزخ مثل یک دیوار دو نوع آب با خاصیتهای متفاوت را از هم جدا میکند. اما گاهی امواج شدید می تواند این دو آب را روی هم بریزد و این دو آب در زمانهای خاصی روی هم می افتند. دنیای اجنه و انسانها هم مثل این است. خدای حکیم بوسیله برزخی و یا دیواری این دو بُعد و یا دو جهان را از هم جدا کرده است، طوری که اجنه برای انسانها پوشیده هستند. اما در آخر عصرها این برزخ رفتار متفاوتی از خود نشان میدهد. این دو جهان (جهان انسانها و جهان اجنه) در آخر اعصار بر اثر امواج و تلاطم شدید، روی هم می افتند و افتادن امواج روی هم، باعث بحرانهای شدیدی خواهد شد. بحرانهای ایدئولوژی، اجتماعی ، سیاسی، اخلاقی، جنسی ، جمعیتی و ... در این زمانها بوجود خواهند آمد. روی هم افتادن امواج دو بُعد باعث میشود که حق و باطل قاطی شوند و تشخیص حق از باطل مشکلتر میشود. جهت عبور از این بحران ، راه چاره این است که از این ساحل دور شد تا در معرض این تداخلات قرار نگیرید.

این تداخلات به علت حملات گسترده اجنه و شیاطین به دنیای انسانها شکل می گیرد. آنان تمام نیرو و ترفندها و هر آنچه که در چنته دارند، بکار می گیرند. به همین خاطر متضرر اصلی این ماجرا انسان است. خدا در سوره العصر به این نکته مهم اشاره میفرماید که متضرر اصلی این موضوع انسانها هستند (إِن ٱلْإِنسَٰنَ لَفِی خُسْرٍ ).

 

وَالْعَصْرِ ﴿۱

سوگند به عصر [دوره زمانی] (۱)

 

إِن ٱلْإِنسَٰنَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲

که واقعا انسان دستخوش زیان است (۲)

 

إِلَّا الَّذِین آمَنوا وَعَمِلُوا ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳

مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى نیک کرده و همدیگر را به حق سفارش و همدیگر را به شکیبایى توصیه کنند (۳)

 

در ادامه خدای مقدس راه حل اساسی برای جلوگیری از این خسران و ضربه مهلک را بیان می فرماید. انجام پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک و دوری از پندار بد، کردار بد، گفتار بد تنها راه حل این موضوع است. کسانی که این دو موضوع را با جزئیات کامل انجام میدهند، از امواج آخر عصرها دور مانده و به سلامتی بحران را طی میکنند. سوره العصر اشاره به این موضوع دارد. 

وقتی انسانها، این بحران را طی کنند، در آن موقع به هیچ و پوچی فریبها و وعده های شیاطین (شیاطین جن و انس) پی می برند. هم اکنون جبهه شر تمام موضوعاتش را رو کرده است و هر آن چه در چنته دارد، در میان گذاشته است و خیلی ها را به خود مشغول کرده است. صاحبان خرد باید متوجه شده باشند که راههای پیشنهادی شیطان، مثل آب شور و تلخ مزه است و هیچ ثمره ای ندارد.

 

وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۱۲

و دو دریا یکسان نیستند این یک شیرین تشنگى‏زدا [و] نوشیدنش گواراست و آن یک شور تلخ‏مزه است و از هر یک گوشتى تازه مى ‏خورید و زیورى که آن را بر خود مى ‏پوشید بیرون مى ‏آورید و کشتى را در آن موج‏شکاف مى ‏بینى تا از فضل او [روزى خود را] جستجو کنید و امید که سپاس بگزارید (۱۲)

 

روشهای شیطان برای زندگی شامل همجنس گرائی، فمنیسم، از بین بردن خاصیت زنانه ی زنان و خاصیت مردانه ی مردان، فاصله افتادن بین ازواج، رواج ربا و مصرف گرائی، رواج اعمال جراحی زیبایی (بکار بردن کلمه زیبایی در این مورد اشتباه است و بهتر است بگوییم دهن کجی به خلقت خدا) و اسراف و زیاده روی و مصرف مخدرات و غیره هستند. اینها در آخر عصرها به شدت رواج پیدا میکنند و بیشتر مردم را به خود مشغول میکند.

فردی یک کلیپ پنج دقیقه ای در اینترنت نگاه میکرد وقتی کلیپ را تا آخر نگاه کرد؛ گفت که لعنت به این کلیپهای مسخره! ولی نکته اشتباه ماجرا این بود که این فرد این کلیپ را تا آخر نگاه کرد! وقتی تمام شد بخاطر عذاب وجدانش این جمله را گفت. این نکات عدم هماهنگی پندار و گفتار و کردار مردم این زمانه را نشان میدهد. درست است که دیگران پندارهای بد ما را نمی بینند ولی با هر پندار بدی، این نوع فلسفه شیطانی در بُعد شیاطین یک تیک تائید می خورد و این موضوع بخصوص در جهان آنان بالا می آید و در نتیجه آنها روز به روز قوی تر و مطرح تر میشوند. دلیل اصلی حمله شیاطین به صورت دیو به دنیای انسانها همین نکته ست. آنقدر پندار منحرف و بد در جهان زیاد شده است که شیاطین دچار خود حق پنداری شده و مغرور شده و حمله میکنند و همین دلیل، علت بحرانهای آخر دوره ها و اعصار است.

مردم نمایشات و ایدئولوژیهای شیطانی را باور کرده اند و به آن امیدوارند. افراد جامعه ما از پیر و جوان ، شب و روز به خیال خویش مشغول تفریح و سرگرمی هستند و کلیپها و فیلمهایی را نگاه میکنند که آنها را وارد حیات خلوت شیاطین میکند و همیشه از خود می پرسند که چطوری آرامش بدست آوریم، اگر تا ساعت یک و دو شب شوها و فیلمها را نگاه نکنیم، پس چطوری آرامش به دست آوریم؟

درست است که مشغله های امروزی افزایش استرس و نگرانی را به ارمغان آورده است. اما اشتباهاتی که اکثریت مردم برای کسب آرامش انجام می دهند این است که آنها شب ها نمی خوابند و به خیال خویش به دنبال کسب آرامش هستند. مثلاً آنها تا ساعت یک و یا دو شب فیلم های سینمایی و تلویزیونی می بینند و شوهای مختلف می بینند و یا گوش می دهند یا اینکه استایل زندگی سلبریتی ها و مرفهین را در شبکه های اجتماعی دنبال میکنند و .... بطور خلاصه آنها آرامش را در به دست آوردن و ویوی این لحظات می دانند در حالی که خدای مهربان شب را برای آرامش و خواب و سکونت ما قرار داده است کسی که شب نمی خوابد و انواع فیلم ها را نگاه میکند، به نوعی خیال پردازی می کند.

 

وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿۴۷

و اوست کسى که شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مایه] آرامشى و روز را زمان برخاستن [شما] گردانید (۴۷)

 

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ﴿۱۹۰

مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏ هایى [قانع کننده] است (۱۹۰)

 

الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۹۱

همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند [که] پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده‏ اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار (۱۹۱)

 

مردم همین که در خانه دراز بکشند و  به دنبال این خیال پردازی ها باشند؛ را آرامش می نامند در حالی که اینها دقیقاً برهم زننده آرامش هستند. بعضی از مردم در حین کار آهنگ هایی را برای خود پخش می کنند خیال میکنند که دارند آرامش می یابند در حالیکه این ها دقیقا برهم زننده آرامش هستند. آهنگ ها و فیلم ها دقیقاً مثل خیال پردازی است؛ زیاده روی در آن بسیار خطرناک است و آدمی را از تلاش و کوشش باز میدارد.

آنقدر توجهات به کارهای شیطانی زیاد شده است که شیاطین فضا را برای حمله گسترده مهیا می بینند و دچار خود حق پنداری شده اند. هر توجهی به نمایشات شیطان (اعم از فیلمهای توهمی و دروغ و غیر واقعی و آهنگهای آلفایی و اشعار و ...) باعث میشود که این ایدئولوژیها در فضا و بُعد شیاطین ویو شوند و تیک تائید بخورند. حتی ویوی بدون تائید هم در بُعد آنان به معنای تائید است و این جور نگاه کردنها، برای آنان مغلطه انداز است و آنان مغرور شده و پا را فراتر از مرز تعیین شده می گذارند و به این طریق مشکلات فراوانی برای مردم پیش میاورند. هر گونه کمک به شیاطین  از این نوع ، شرک است.  پیامبر ابراهیم در این مورد خیلی زیبا می گوید که:

 

انِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۷۹

من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (۷۹)

 

او از روی اخلاص، توجهات خود را به خدای یگانه اختصاص داد و از نمایشات و صحنه سازیهای شیطان روی بر گرداند و به این طریق هیچ کمکی به نظام شیطانی نکرد.

این توجه جلب کردنها فقط مختص شیاطین نیست؛ بعضی افراد در فضای مجازی استایل پر زرق و برق زندگی مصرفگرای خویش را به رخ میکشند تا توجه دیگران را به خود جلب کنند. هر روز یک استایل گرانقیمت از زندگی خویش به نمایش می گذارند و دیگران هم ویو  میکنند. این ویو کردنها در بُعد ذهنی بسیار مهم است و باعث آشوب بین دو جهان انسانها و جنها خواهد شد.

مردم نیازهای کاذب زیادی برای خود ایجاد کرده اند. نیازهای کاذب بر خلاف نیازهای طبیعی، در زمانها و مکانهای نامناسب برآورده میشود. نیاز طبیعی به گرسنگی، در زمان غذا خوردن برطرف میشود. اما نیاز های کاذب مثل نیاز به احساسات توهمی، فقط از طریق فیلمها و آهنگها برطرف میشود. در برآورده شدن نیاز طبیعی، فقط دو عامل موثرند (استفاده کننده و نیاز). اما در نیازهای کاذب، شیطان به عنوان عامل سوم هم دخیل است. به همین خاطر نیازهای کاذب ، لذت واقعی ندارند و فقط افراد را در دام دیوها می اندازند. خریدهای اضافی بدون نیاز، تفریحات غیر ضروری، نخوابیدن شبها، گوش دادن آهنگهای آلفایی و همچنین فیلمهای توهمی و کاذب؛ در همگی اینها، عامل سوم یعنی دیوها دخیل هستند.  نیازهای کاذب کل وقت آدمی را می گیرد، زیرا آدمی را به مکانها و زمانهای بخصوصی می برد که این مکانها و زمانها با نظام رحمانی درگیر میشود. خدا شبها را برای خواب و سکوت گذاشته است ولی نیاز کاذب، شب آدمیان را می گیرد و نمی گذارد این دستور خدای رحمان اجرایی شود. در نظام رحمانی، بین شب و روز  تفاوت است ولی در نظام شیطانی شب برای خواب و آرامش نیست. در نظام رحمانی بین زن و مرد تفاوت هست ولی در نظام شیطانی، بین زن و مرد تفاوتی نیست. مردم زمان ما زیاد دوست ندارند، خدا را در معادلات زندگیشان وارد کنند. وقتی از یک معادله خدا را حذف کنید، به خیال خودشان نفس راحتی می کشند و احساس آرامش میکنند. در نظام شیطانی، بیشتر مردم، خدا را به عنوان مشکل اصلی و مانع اصلی سر راه خویش می بینند. آنها با پیام و کتاب آسمانی مشکلی ندارند، بلکه با خود خدای رحمان مشکل دارند.

 

قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ ﴿۳۳

به یقین مى‏ دانیم که آنچه مى‏ گویند تو را سخت غمگین مى ‏کند در واقع آنان تو را تکذیب نمى کنند ولى ستمکاران آیات خدا را انکار مى کنند (۳۳)

 

در نظام رحمانی، ظن و شک خیلی کم است، اما در نظام شیطانی شک و ظن به دل زندگی افراد راه می یابد. کسی که صرفا بخاطر زیبایی، بینی اش را عمل کرده است، هر لحظه می ترسد که در خواب روی  بینی اش بیفتد و برایش مشکلی پیش بیاید. او مثل سابق راحت نیست و هر لحظه باید مراقب باشد. او در واقع به منطقه شک و گمان وارد شده است. وقتی انسانها فکر کنند که در برهه ای از زمان، کنترل اوضاع از دست خدا خارج شده است، در آن صورت شروع به کارشکنی میکنند و کارهای غیر معمول انجام میدهند. تنها راه برای خروج از این حالت، تقواست. مردم دارند لباسی که خدا برای آنان نازل کرده است تا بوسیله آن عیبهایشان را بپوشانند از تن در میاورند. اگر تقوا نداشته باشید، همه چیز زندگی روی زمین میشود عیب و کمبود و دغدغه. بدون تقوا ، چشم دیگری در انسان فعال میشود که زندگی ها طور دیگری بوسیله آن دیده میشود و این را چشم سوم می گویند. توجه کنید که چشم سوم یکی از مراحل یوگا هم هست و مهمترین حربه شیطان برای انحراف مردم است. وقتی چشم سوم باز شود دیگر افراد وارد یک دنیای شیطانی با حساسیتهای بسیار بالا می شوند و از نظام رحمانی خارج میشوند. فردی در رینگ بوکس بازنده شده و در گوشه ای از رینگ افتاده است ولی طرف مقابل ول کنش نیست و او را تا سرحد مرگ میزند. فرد پیروز چیزهایی می بیند (بوسیله چشم سوم) که دیگران نمی بینند و دنبال آن چیزها میرود و به همین خاطر کشتن طرف مقابل برایش اهمیتی ندارد و فقط آن چیزی که در چشم سوم خود می بیند، برایش مهم است. وقتی چشم سوم افراد باز شود، دیگر دنیا را طور دیگری می بینند و اهمیت و ترتیب کارها برایشان عوض میشود. بنابراین در یک تصادف پیش آمده، بجای کمک به فرد تصادفی، از او فیلم می گیرند تا در فضای مجازی پخش کنند. فیلم گرفتن از کمک به افراد مهمتر و مقدم تر است. این یکی از نشانه های باز شدن چشم سوم است. آنها نجات جان یک انسان برایشان اهمیت کمتری دارد ولی تعداد فالوورها برایشان مهمتر است. در چشم سوم ایثار و فداکاری نیست و هیچ امری در جایگاه واقعی خویش نیست. به همین خاطر بجای کمک به تصادفی، در فکر فالوور جمع کردن است و کلا دیدگاهش فرق میکند. چشم سوم یک دیدگاه اشتباه است که زندگی افراد را نابود میکند. چشم و هم چشمی هم نوعی باز شدن چشم سوم است که زندگی رحمانی را کم رنگ میسازد. وقتی چشم سوم افراد باز شد، افراد به ظاهر کنار همند ولی همدیگر را نمی بینند.

 

أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿۷۵

آیا طمع دارید که [اینان] به شما ایمان بیاورند با آنکه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنیدند سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف میکردند و خودشان هم مى‏ دانستند (۷۵)

 

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۷۶

و [همین یهودیان] چون با کسانى که ایمان آورده‏ اند برخورد کنند مى‏ گویند ما ایمان آورده‏ ایم و وقتى با همدیگر خلوت مى کنند مى‏ گویند چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است براى آنان حکایت مى ‏کنید تا آنان به [استناد] آن پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند آیا فکر نمى ‏کنید (۷۶)

 

أَوَلَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿۷۷

آیا نمى‏ دانند که خداوند آنچه را پوشیده مى دارند و آنچه را آشکار مى کنند مى‏ داند (۷۷)

 

در زمان زرتشت، دیو پرستان، گاوها را با نیزه های خار دار آنقدر می زدند تا گاو با زجر کامل بمیرد. آنها کشتن گاو را به یک تفریح و کسب هیجان برای خود تبدیل کرده بودند. یکی از مواردی که زرتشت علیه آن سخن گفت ، همین طریقه کشتن وحشیانه گاو بود. دیو پرستان چیزی را در این هیجانات شیطانی می بینند که دیگران نمی بینند. این نوع دیدن همان چشم سوم است. چشم سوم مقابل چشم بصیرت در نظام رحمانی است. یکی در پروفایلش نوشته است که : هیچ کسی در این دنیا برایم مهم نیست و فقط خودم برایم مهم است.  وقتی چشم سوم افراد باز باشد، دیگر جملات عجیب و غریب از آنان صادر میشود که قابل درک نیست. وقتی چشم سوم باز باشد، دیگر دستورات خدای رحمان نفرت انگیز میشود و اهمیتش را از دست میدهد. افراد دیگر نماز را یک تکلیف و مشق و سربار میدانند. به همین خاطر بعد از مدتی نماز بجا نمی آورند. در حالی که در سیستم رحمانی، نماز یک نعمت و فرصت است. وقتی چشم سوم باز باشد، دیگر همسران از چشم هم می افتند. واقعا دو فرد که بیست سال با هم زندگی کرده اند و کمبودهای همدیگر را تحمل کرده اند، چطوری میتوانند فقط بخاطر دلایل واهی و براحتی از هم جدا شوند!  فقط در نظام شیطانی که چشم سوم را تبلیغ میکند، چنین اتفاقاتی می افتد. چشم سوم این چنین، افراد را بی چشم و رو میکند. دیوها چشم سوم افراد را باز میکنند. پرسه های بیخودی در اشعار و تلویزیون و ماهواره و اینترنت و سرک کشیدن در زندگی دیگران، مردم را به باز کردن چشم سوم ترغیب میکند. چشم سوم نوعی منطق منحرف است که روی سیستم عصبی انسان سوار میشود و آن را بیمار میکند (نوعی ویروس روانی). بیشتر بیماریهای روانی از این موضوع ناشی میشود. متاسفانه در روانشناسی، روشهای خاصی جایگزین تقوا میشود. در حالیکه تقوا مهمترین وسیله برای انسان است تا در زمین براحتی زندگی کند و از باز شدن چشم سوم جلوگیری میکند.

 

یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۲۶

اى فرزندان آدم در حقیقت ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده مى دارد و [براى شما] زینتى است و[لى] بهترین جامه [لباس] تقوا است این از نشانه‏ هاى [قدرت] خداست باشد که متذکر شوند (۲۶)

 

وقتی لباس تقوا بکار برده نشود، لباس خوف و جوع جایگزین آن میشود. هر لحظه مراقب است که دماغ عمل شده اش، نیفتد و این دغدغه هم به گرفتاریهاش اضافه میشود. اگر خوف و جوع ادامه پیدا کند، آدمیان به هیچی و پوچی می رسند. لباس تقوا سیستم عصبی انسان را تقویت میکند و از خیل زیادی از مشکلات جلوگیری میکند. یعنی با وجود لباس تقوا، آدمیان خیلی از مشکلات و جزئیات و دغدغه ها برایشان پیش نخواهد آمد. تقوا ریشه عزت نفس است. وقتی تقوا نداشته باشید، ممکن است که یکی با یک جمله و حرف سیستم عصبی شما را به هم بریزد و کلیت شما را زیر سوال ببرد.

دانشمندان وقتی اتم را شکافتند، دچار خوف شدند، زیرا پیش خود فکر کردند که این اتمها چطوری به هم وصلند!  اما وقتی خدا را در پشت ماجراها و علم ببینی، دیگر از چیزی خوف نخواهید داشت، زیرا خدا چیزی میداند که ما نمی دانیم.

عشق یک مفهوم شیطانی است، زیرا در عشق افراد تقوا را انتخاب نمی کنند، بلکه خوف و جوع را انتخاب میکنند ، زیرا در عشق آنها فقط معشوق را دارند؛ عشق یک نوع شبهه لباس است و در واقع فریب است که افراد بطرز عجیبی به کوهی از مشکلات می رسند. در نظریه شیطانی وحدت وجود، افراد بجای تقوا، لباس از بر میکنند.

 اگر خدا و عالم غیب در معادلات زندگی و علمی در نظر گرفته نشود، خیلی از علتها مجهول می شوند و در نتیجه افراد وارد جهل میشوند. واقعا مردم وارد عصر تنهایی شده اند و خود را از یک حفاظ مهم بنام تقوا محروم کرده اند.

 

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ ﴿۱۱۲

و خدا شهرى را مثل زده است که امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان مى ‏رسید پس [ساکنانش] نعمتهاى خدا را ناسپاسى کردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‏ دادند طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانید (۱۱۲)

 

سیستم اعصاب انسانها حساستر شده است و این به انتخاب نوع لباسی ربط دارد که ما برای زندگی انتخاب کرده ایم. لباس تقوا یا لباس خوف و جوع. حتی طوری شده است که در خانواده ها سر یک سفره غذا نمی خورند و حساسیت تا این حد گسترده شده است.  شب در قرآن به عنوان نوعی لباس تعریف شده است تا مردم در آن عیبهایشان را بپوشانند. اما مردم اکنون شبها انواع فیلمها و مهمانیها را راه می اندازند و بیش از پیش، عیبهای خود را در مقایسه با دیگران آشکار میکنند.

 

وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿۴۷

و اوست کسى که شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مایه] آرامشى و روز را زمان برخاستن [شما] گردانید (۴۷)

 

این ها همگی نشان از تغییر دوره و عصر است. عصر و دوره عوض میشود و مردم زندگی مشکلتری خواهند داشت و هبوط یعنی همین. انسانها به این دنیا آمده اند تا در نهایت آزادی، یا از مقام قدوسی خدا پاسداری کنند، یا از فرضیه های شیطان. برای اخذ تصمیم در این امر حیاتی، هر انسانی پیامی از سوی خدا دریافت می کند که  وی را به پاسداری از مقام قدوسی خدا فرا می خواند، و پیامی از سوی شیطان نیز دریافت می کند که مرام چند خدایی یا شرک را تشویق می کند. پیام خدا از طریق پیامبران و نشانه هایش در آسمانها و زمین است ولی پیام شیطان در همین نمایشاتی است که مردم فریبش را خورده اند.

 

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۰

پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خداى تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمى‏ دانند (۳۰)

 

مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۳۱

به سویش توبه برید و از او پروا بدارید و نماز را برپا کنید و از مشرکان مباشید (۳۱)

 

ما در دورانی زندگی می کنیم که بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی رو به ازدیاد گذاشته است. درصد طلاق بسیار بالا رفته است. بسیاری از ازدواجها، بمدت کمی دوام می آورند و متلاشی میشوند. در زمان هاروت و ماروت همین مشکلات پیش آمده بود و دیوها (شیاطین تنزل یافته به دنیای انسانها) بین زنان و مردان افتراق و اختلاف ایجاد کرده بودند. این اختلاف و تفرقه بین زوجین؛ بخاطر یک عدم تفاهم ساده نیست؛ بلکه بخاطر تعویض و تغییر ماهیت وجودی ازدواج و لذتهای حاصل از آن است. شیوه های زندگی گذشتگان رو به نابودی است و شیوه ای دیگر همراه با انتظاراتی دیگر در حال ظهور است. این مشکلات خواسته و ناخواسته سبب می شوند در زندگی یکایک افراد جامعه و در نتیجه در سطح کلی اجتماع تغییرات ناخواسته ای  به وجود آید. تنها دلیل این امر، این است که مردم امیال و شهواتشان تغییر کرده است.

یک مثل معروف هست که می گوید که عشق کور است. عشق از آن جهت کور است که مبنای انسانی ندارد و بلکه مربوط به شیاطین و اجنه است. هر چقدر که آدمیان مفاهیم عشق را جدی تر بگیرند، دچار افتراق و مشکلات بیشتری خواهند شد. همزاد شیطانی ما، بطور گسترده ای مفاهیم عشق را تنها راه رستگاری و خوشبختی بشر به ما معرفی میکند. پندار نیک، یک استدلال رحمانی است برای متقاعد کردن خودمان؛ بعد از آن ما باید همزاد شیطانی خود را به دیدگاه رحمانی متقاعد کنیم و باید هوای نفس را در خود بکشیم. همزاد شیطانی ما با پندار نیکی که ما انجام می دهیم، تصمیم خود را خواهد گرفت. و به این طریق اساسا، باید از قدرت آن بخش شیطانی که در همه ما هست (همزاد ما)، بکاهیم، و نفس خود را تزکیه دهیم. پس، می بینیم که هر یک از ما خودش تصمیم می گیرد که کجا باشد ؛ در بهشت یا جهنم. خدا هیچ کس را به جهنم نمی اندازد؛ انسانها و اجنه به جهنم می گریزند تا از دردی که در حضور خدای رحمان به آن دچار می شوند فرار کنند. انسانهای ناپاک در نظام رحمانی و با زندگی رحمانی راحت نیستند، در نتیجه آنها فرار می کنند به سوی حیات خلوت خویش با شیاطین.

 

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴

و چون با کسانى که ایمان آورده‏ اند برخورد کنند مى‏ گویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهاى خود خلوت کنند مى‏ گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند مى ‏کنیم (۱۴)

 

هر کس که عبادات و بندگی  و توجهات خود را فقط به خدا اختصاص ندهد، اسیر شیطان شده است  و از نظام رحمانی خارج شده است. ما هر چقدر  که کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک را بهتر اجرا کنیم، پاداش خیلی بهتری می گیریم.  هرگز در تصور ما نمی گنجد که چه خوشبختی و شادی بزرگی در انتظار یکتاپرستان است و آن هم فقط بخاطر اعمال مناسبی است که در این جهان انجام میدهند. در نظام رحمانی پاداشها فوق العاده است ولی در نظام شیطانی، هیچ پاداشی در کار نیست و افراد به هیچی و پوچی می رسند.

 

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۱۷

هیچ کس نمى‏ داند چه چیز از آنچه روشنى‏ بخش دیدگان است به [پاداش] آنچه انجام مى‏ دادند براى آنان پنهان کرده‏ ام (۱۷)

 

 

 

جادوی شیاطین (قسمت شصت و نه) آخر الزمان (قسمت 7 ) دفع کردن دیوها ( بخش 3 )

pdf

 

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جادوی شیاطین (قسمت شصت و نه)

آخر الزمان (قسمت  7 )

دفع کردن دیوها ( بخش 3 )

 

شیاطین در جایی میان انسانها در کره زمین فرود می آیند که تغذیه معنوی داشته باشند و در این حالت دیو نامیده میشوند. در این حالت توجه آنان به این مکانها و زمانها معطوف میشود. در مکانها و زمانهای بخصوصی، شیاطین بر دنیای انسانها تنزل پیدا میکنند. در آخر دوره ها و عصرها، تنزل و فرود آمدن شیاطین به دنیای انسانها بسیار جدی تر خواهد بود. در این حالت دیوها، بحرانهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی در جهان بوجود خواهند آورد و سوره العصر راه حل برون رفت از این بحران را به ما ارائه میدهد.

براساس سوره العصر، دستور پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک، گفتار صبر مهمترین روش برای  دَک و دفع کردن دیوهاست. البته عکس این قضیه یعنی دوری از پندار بد، کردار بد، گفتار بد هم در فرآیند رجم دیوها به همان اندازه مهم است. پندار و گفتار و کردار نیک، و همچنین دوری از پندار و کردار و گفتار بد ؛ جایی برای تغذیه شیاطین نمی گذارد و آنها تسلطشان را نسبت به انسانها از دست میدهند و از آن محیط فرار می کنند. این مهمترین نکته در دفع کردن دیوهاست.

 

وَالْعَصْرِ ﴿۱

سوگند به عصر [دوره زمانی] (۱)

 

إِن ٱلْإِنسَٰنَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲

که واقعا انسان دستخوش زیان است (۲)

 

إِلَّا الَّذِین آمَنوا وَعَمِلُوا ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳

مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى نیک کرده و همدیگر را به حق سفارش و همدیگر را به شکیبایى توصیه کنند (۳)

خدا در قرآن، پندار نیک را ایمان می نامد، زیرا پندار وقتی مفید است که در راستای ایمان به خدا باشد. ما وقت کم داریم و نباید وقت خود را با پندارهای بیهوده تلف کنیم؛ بلکه باید هر آنچه که رستگاری ما را تضمین میکند و در آن راستا مفید باشد را مد نظر داشته باشیم. در عصر ما، مردم بوسیله فیلمها، آهنگها و کلیپها دچار خیالات و توهمات میشوند. این ها نوعی پندار بد است. پندار بد تا وقتی که در سطح پندار است، کسی آن را نمی بیند. البته این نوع پنهان سازی پندارها، خودش نوعی پوشاندن حقیقت است. گفتار ، بیرونی ترین لایه است که لایه های پندار و کردار را میتواند بپوشاند. افراد میتوانند با بیان آنچه که انجام نمی دهند، مردم را فریب دهند. کردار هم میتواند، پندار بد مردم را پنهان کند.  اینها همگی نوعی ریاست. ریا نوعی عدم هماهنگی بین پندار و کردار و گفتار است. اگر این سه با هم هماهنگ و نیک نباشند، یعنی افراد در مرحله جادو و تسلط دیوها قرار گرفته اند. وقتی پندار و کردار و گفتار هر سه نیک باشند، افراد از تسلط و محدوده دسترسی دیوها خارج شده اند. برای خارج نشدن از این حالت، باید صبر و استقامت به خرج داد.

 

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿۱۳

محققا کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد (۱۳)

 

أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۱۴

ایشان اهل بهشتند که به پاداش آنچه انجام مى‏ دادند جاودانه در آن مى‏ مانند (۱۴)

 

استقامت در راه خدا، از اصول اولیه جنگ با دیوهاست. صبر نکردن در این راستا، یعنی افراد تحمل و توانایی سنگینی دیوها را ندارند. به همین خاطر خدا در سوره العصر، روش نجات انسان را به چهار قسمت تجزیه میکند. که یکی از آنها، صبر است.

 

پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک، گفتار صبر

 

هر عمل و گفتاری و پنداری که تقدس برای غیر خدا ایجاد کند، باطل است. تقدس قائل شدن برای غیر خدا و ستایش و نیایش کردن غیر خدا، انرژیهایی ساطع میکند که منبع تغذیه دیوهاست. اعمال عبادی اعم از زکات و روزه و نماز و قربانی، به نوعی از بین بردن تسلط و ارتباط با دیوها است. نماز برای این است تا که این ارتباطات پنهانی را قطع کند.

از آن چیزی که برایت عزیز و مهم است باید ببخشی و گرنه مثل این است که به جای سر مار، دُم مار را زده باشی.  بعضی ها به اشتباه، ارتباط با دیوها را بطور کامل قطع نمی کنند و این اشتباه است و به این طریق از دست دیوها خلاص نمیشوند.

 

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ﴿۹۲

هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعا خدا بدان داناست (۹۲)

 

طهارت مقدمه تزکیه است. تا وقتی شما خودتان را از دیوها و شیاطین پاک نکرده باشید، به تزکیه دست نخواهید یافت. قرآن را فقط کسانی بطور صحیح می فهمند که طهارت باطنی داشته باشند.

 

لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹

که جز پاک‏شدگان بر آن دست ندارند (۷۹)

 

تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۸۰

وحیى است از جانب پروردگار جهانیان (۸۰)

 

کسانی که کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک کافی انجام ندهند، پتانسیل گرایش به کردار بد و پندار بد و گفتار بد در آنها افزایش می یابد. دیده ای که بعضی ها می گویند که دلم پره! این گفته بعضی مواقع به آن معناست که افراد برای کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک تلاش نمی کنند تا از آن موقعیت خارج شوند و در نتیجه جو سنگینی بر روان آنان حکمفرماست. باید کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک بطور پیوسته جریان داشته باشد تا بتوانید از دست کنترل شیاطین نجات یابید.

شیاطین و دیوها این نکته را خوب میدانند و سعی دارند که این رابطه محکم را به هم ریزند. به نظر می رسد که دیوها، روابط سالم بین انسانها را از راه هایی که ما درک نمی کنیم، نابود می کنند، اما اکنون می توانیم نتایج بد این دخالت را ببینیم. انجام درست کارها از همان ابتدا از بسیاری از مشکلات در آینده جلوگیری می کند.

در سیستم و نظام غیر رحمانی، اعمالی لذت بیشتری دارد که خدا منع کرده است. دلیل لذت بیشتر این است که لذت کسب شده از نوع دیگری است و از نوعی نیست که جوینده دنبالش است. لذت حاصل از گناه، ربطی به عمل ندارد. مشروبات الکلی حاصل میوه های گندیده است ولی لذت این نوع مشروبات هیچ شباهتی به لذات حاصل از خوردن خود میوه ندارد و حتی نوع لذتهای آن دو متفاوت است. لذت حاصل از مشروب الکلی ، بخاطر خود میوه نیست. بلکه حاصل تسلط دیوها بر انسانهاست. لذتی که از مصرف مشروب الکلی بدست میاید حاصل از نشئگی و مستی ای است که برانسان مستولی میشود و به خود میوه ربطی ندارد و نوعشان کاملا متفاوت است. این گونه مواد، برای آنها حیات خلوت ایجاد میکند و به این طریق خود را به حیات خلوت می برند و اینها خلوتشان توی سیستم شیطانی است ولی از نعمات نظام رحمانی بطرز نادرست استفاده میکنند.

 

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴

و چون با کسانى که ایمان آورده‏ اند برخورد کنند مى‏ گویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهاى خود خلوت کنند مى‏ گویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند مى ‏کنیم (۱۴)

 

خساست و کینه و خیانت و سایر صفات شیطانی ، در حیات خلوت با شیاطین مجاز است و جزو لذتها بحساب میاید. کسی که خسیس است، خساست بر او چیره میشود و این همان تسلط دیوهاست. حس ناشی از این لذت فقط در نظام شیطانی قابل بیان است. در سیستم شیطانی، عشق ترویج میشود و همه لذتها را در عشق خلاصه میکند. اما در نظام رحمانی عشق یک مفهوم شیطانی است و خدای بجای عشق، مودت و رحمت را مطرح کرده است.

هر کسی باید توجه کند که حیات خلوت او کجاست. آیا حیات خلوت او در نظام رحمانی است یا در نظام شیطانی. وقتی افراد، پندار بد انتخاب میکنند ولی ظاهرا خود را خوب نمایش میدهند، یعنی حیات خلوت آنان در نظام شیطانی است. کسی که از نعمات خدا استفاده میکند ولی در تفریحات خود، از آهنگهای آلفایی و فیلمهای توهمی و خیانت و مشروبات الکلی و مخدرات استفاده میکند؛ یعنی حیات خلوت او با شیاطین است. بنده ی شکرگزار کسی است که از نظام رحمانی استفاده میکند و حیات خلوت و تفریح او در همان نظام رحمانی است. فلسفه شکرگزاری همین است.

 

وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا ﴿۶۲

و اوست کسى که براى هر کس که بخواهد عبرت گیرد یا بخواهد سپاسگزارى نماید شب و روز را جانشین یکدیگر گردانید (۶۲)

 

ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کَانَ عَبْدًا شَکُورًا ﴿۳

[اى] فرزندان کسانى که [آنان را در کشتى] با نوح برداشتیم راستى که او بنده‏ اى سپاسگزار بود (۳)

 

فلسفه شکرگزاری این است که مومنان حیات خلوت و تفریح و سرگرمیشان در همان نظام رحمانی باشد. در تقویم ما حتی یک روز هم برای گرامیداشت خدایی که ما را خلق کرده و آنهمه نعمتهای گوناگون را به ما اعطاء نموده است، تعطیل نشده است. شایسته است که روزهایی به عنوان روز شکرگزاری از خدا، تعطیل ملی اعلام شوند و در آن روز مردم نسبت به نعمتهایی که خدا به آنان داده است، شکرگزاری کرده و از روزی های حلال خدای متعال به محرومان جامعه انفاق نمایند و شادی و تفریحات خویش را به خدا نسبت دهند.

فرد شکرگذار یعنی فردی که حیات خلوتی با دیوها ندارد و هر چه هست در نظام رحمانی است. ما روزانه در پنج نماز خویش، میگوییم الحمد لله؛ یعنی ستایش و شکرگزاری خود را به فقط خدا نسبت و اختصاص دهیم. وقتی توبه میکنید یعنی باید حیات خلوت با دیوها را ترک کرده و به نظام رحمانی برگردید. متاسفانه انسان بسیار ناسپاس است و تفریحات و جشن های خویش را به نظام شیطانی اختصاص میدهد (آهنگهای آلفایی و اشعار و فیلمهای منحرف و توهمی و مشروبات الکلی و مواد مخدر جزو حیات خلوت با شیاطین است)؛ در حالیکه او از نعمات خدا استفاده میکند. شاعر میگوید آنم آرزوست که یافت می نشود. تفکرات شعراء مردم را به حیات خلوتها می کشاند و آنان را نسبت به نظام رحمانی مشکوک میکند و می راند. زیرا آنچه آنان میخواهند در نظام رحمانی نیست. وقتی شاعر می گوید آنم آرزوست که یافت می نشود،  یعنی دلش حیات خلوت با شیاطین میخواهد ولی نمیتواند با زبان بشری بیان کند که آن چیز چیست.

 

قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ ﴿۱۷

کشته باد انسان چه ناسپاس است (۱۷)

 

در آخر عصرها، اجنه و شیاطین بصورت تنزل یافته یعنی دیو به دنیای انسانها حمله میکنند ولی اینبار برخلاف زمان زرتشت؛ ما آنها را بطور جسمانی نمی بینیم. از بین رفتن ارزشهای اولیه رحمانی در میان مردم؛ نشانه حمله شدید شیاطین به دنیای انسانهاست. با تغییر دوره و عصر؛ انسان و محیط زندگی او هبوط میکند. شیاطین هم ضعیف تر میشوند و تسلط سابق را از دست میدهند.

پیامبر ابراهیم، خدا را سرور و بزرگِ خود میدانست. اما بیشتر مردم خدا را بزرگ خود نمی دانند. یکی پیش پزشک می رود و پزشک به او میگوید که اگر فلان غذا را بخورید، می میرید؛ فرد به حرف پزشک گوش میکند و عمل میکند و دیگر آن غذا را نمی خورد. او قرصهای پزشک را با دقت و سر وقت میخورد. اما خدای مهربان نصیحتهای مهربانانه ای در کتابش به ما میکند و انسان متاسفانه گوش نمی کند و برای خدا هیچ قدر و حرمتی قائل نیست. ما باید فقط خدا را بزرگ و سَرور خویش بدانیم. هیچکسی نباید در کنار خدا قرار گیرد و باید خدا در همه حال بزرگتر باشد.

در نظام رحمانی، مردم به اعمالی همچون نماز و روزه و زکات نیاز دارند ولی در نظام شیطانی مردم نماز بجا نمی آورند و یا با کسالت و تنبلی انجام میدهند؛ زیرا نیازی به آن ندارند. کسانی که نماز بجا نمی آورند، در واقع محیط خانواده خود و در مرحله بعدی، محیط جامعه را به خطر می اندازند. پرندگان و حیوانات و سایر موجودات همگی نماز و تسبیح خود را میدانند زیرا به آن نیازمندند و انجامش میدهند.

 

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ ﴿۴۱

آیا ندانسته‏ اى که هر که [و هر چه] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏ گویند و پرندگان [نیز] در حالى که در آسمان پر گشوده‏ اند [تسبیح او مى‏ گویند] همه ستایش و نیایش خود را مى‏ دانند و خدا به آنچه مى کنند داناست (۴۱)

 

اما انسانها به طرق مختلف از ماندن در نظام رحمانی سرباز میزنند. خدا یک سری ابزارها برای ماندن و استقامت ما در نظام رحمانی قرار داده است. نماز یکی از این ابزارهاست. خیلی از مردم نسبت به این موضوع غافلند و از این ابزار و نعمت بزرگ استفاده نمی کنند و نسبت به انجام نماز سهل انگارند.

 

الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵

که از نمازشان غافلند (۵)

 

الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ ﴿۶

آنان که ریا مى کنند (۶)

 

وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿۷

و از [دادن] زکات [و وسایل و مایحتاج خانه] خوددارى مى ‏ورزند (۷)

 

در نظام شیطانی، براحتی نمازها ضایع میشوند. مردم در حیات خلوت خویش، نمازها را ضایع میکنند. مردم دیگر انواع کلیپهای نامناسب را در اینترنت جستجو میکنند ولی جالب است که همزمان آن را نکوهش هم میکنند! در حالی که باید اصلا نمی بایست جستجو و کنجکاوی می کردند. این نوع کنجکاوی خودش جزو تله های شیاطین است. ضایع کردن نماز به این معناست که وقتشان را با این کارها تلف میکنند و تاثیر نماز را خنثی میکنند.

 

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا ﴿۵۹

آنگاه پس از آنان جانشینانى به جاى ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوسها پیروى کردند و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند دید (۵۹)

 

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُونَ شَیْئًا ﴿۶۰

مگر آنان که توبه کرده و ایمان آورده و کار شایسته انجام دادند که آنان به بهشت درمى ‏آیند و ستمى بر ایشان نخواهد رفت (۶۰)

 

جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا ﴿۶۱

باغهاى جاودانى که [خداى] رحمان به بندگانش در جهان ناپیدا وعده داده است در حقیقت وعده او انجام‏شدنى است (۶۱)

 

گاهی بعضی افراد آنقدر غرق در فیلمهای ماهواره ای و اینترنت هستند که نمازشان را به زمان پخش پیام بازرگانی می اندازند. آنها برای تفریحات خویش زمانبندی خاصی دارند، اما برای نماز ندارند. شیاطین و یا دیوها در اوقات و اماکن خاصی بر انسانها تسلط بیشتری پیدا میکنند و به همین خاطر خدای حکیم می فرماید که نماز ، یک کتاب مبتنی بر زمان و وقت است.  (إِنَّ الصَّلَاةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَوْقُوتًا). خدا نماز را کتاب زماندار می نامد. هر آن چیزی که خدا آن را کتاب بنامد، یعنی ما برای زندگی در نظام رحمانی به آن نیازمندیم و جزو اصول اولیه برنامه زندگی ما باید باشد.

نماز نوعی برنامه ریزی است تا نماز بعدی. هر نمازی ما را تا نماز بعدی بیمه میکند و از تسلط دیوها ما را دور نگه میدارد. با قیام، رکوع و سجود؛ هر بار؛ خودمان را ویروس کشی میکنیم و از حیات خلوت شیاطین خارج میشویم و به دنیای واقعی میاییم. نماز برای قطع ارتباط با حیات خلوت شیاطین و برگشت به دنیای واقعی است.

هبوط انسانها زمانی پیش میاید که مشکلات از سطح جامعه به سطح خانواده ها و به سطح ازواج برسد. در این حالت سقوط بشر به حد نهایی خویش میرسد و در این حالت عصر و زمانه عوض میشود.

وقتی در جامعه و خانواده عفو و گذشت پیشه سازید؛ مثل این است که به خدا قرض داده باشید و در این حالت نزد خدا ، برای خود اندوخته جمع کرده اید. بندگان رحمان کاری انجام نمی دهند که از نظام رحمانی خارج شوند و خشم خویش را کنترل میکنند. خارج نشدن از نظام رحمانی در میانه مشکلات و سختی ها بسیار با ارزش است و خدا این افراد را بندگان خود می نامد و برای آنان بهشت برین ساخته است.

 

وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿۶۳

و بندگان خداى رحمان کسانى‏ اند که روى زمین به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏ دهند (۶۳)

 

وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا ﴿۶۴

و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مى ‏آورند (۶۴)

 

وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا ﴿۶۵

و کسانى‏ اند که مى‏ گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان که عذابش سخت و دایمى است (۶۵)

 

إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۶۶

و در حقیقت آن بد قرارگاه و جایگاهى است (۶۶)

 

وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا ﴿۶۷

و کسانى‏ اند که چون انفاق کنند نه ولخرجى مى کنند و نه تنگ مى‏ گیرند و میان این دو [روش] حد وسط را برمى‏ گزینند (۶۷)

 

وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸

و کسانى‏ اند که با خدا معبودى دیگر نمى‏ خوانند و کسى را که خدا [خونش را] حرام کرده است جز به حق نمى ‏کشند و زنا نمى کنند و هر کس اینها را انجام دهد سزایش را ریافت‏ خواهد کرد (۶۸)

 

در آخر اعصار و دوره ها، زوجین می خواهند که همدیگر را به سطح همدیگر هبوط دهند و خیال میکنند که با هبوط اخلاقی ، هر دو هم سطح شده و خوشبخت میشوند و از هم لذت می برند!  متاسفانه زوجین می خواهند که همدیگر را به حالات کثیف و شیطانی ببرند تا از همدیگر لذت! ببرند. عشق همه این حالات را برای آدمیان پیش میاورد. وقتی فردی خوب توسط همسر و زوجش وسوسه و هبوط داده شود، در آن صورت فرد خوب میتواند به پایینتر هم هبوط کند و در آن موقع دیگر قابل کنترل نیست. خیلی از زنان و مردان، به خاطر توهمات عشق؛ نماز و روزه بجا نمی آورند؛ چند سال بعد؛ همان محبت ساده هم، میانشان برقرار نیست و به این طریق عشق نابود کننده خانواده هاست. عشق فقط در حیات خلوت با شیاطین امکان پذیر است، زیرا کسی که حیات خلوتش در نظام شیطانی باشد؛ دیگر درستی و نادرستی کارها برایش اهمیتی ندارد و به قول خودش؛ آب که از سر گذشت، چه یک وجب ؛ چه صد وجب.

در نظام شیطانی؛ گزاره ها بسیار متفاوت است. می گویند پر قو یا پشم گوسفند؟ آنها با مطرح کردن بعضی سوالات؛ عدالت را جابجا میکنند. در حالی که در نظام رحمانی، پر قو یا پشم گوسفند هر کدام که مقدر و قسمت شد؛ همان مناسب است. دو بچه یک نوع اسباب بازی دارند اما با رنگهای متفاوت؛ بچه ها از آنجا که نابالغ اند و عقلشان کامل نیست؛ رنگهای متفاوت را نشانه ناعدالتی میدانند و ممکن است هر کدام بهانه بگیرد که رنگ بخصوصی را میخواهد. بچه ها باید نفسشان رشد کند تا وارد نظام رحمانی شوند و سن رشد مربوط به جسم نیست و بلکه به نفس و روان مربوط است.

در نظام غیر رحمانی، نعمات رحمانی لذت چندانی ندارند و مردم فقط دنبال میوه های نایاب هستند. مردم میوه های غیر معمول و گران را نشان تفاخر میدانند. آنان دنبال آنچیزی هستند که نایاب است. در نظام رحمانی؛ هر نعمتی اهمیت و جایگاه خودش را دارد.

 

 وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿۳

و به خوراک‏ معمولی ترغیب نمى ‏کند (۳)

 

دولتها و ملتها مشکلات همدیگر را متوجه نمیشوند و دولتها ملتها را در مشکلات زندگی یاری نمی کنند و این برخلاف آن چیزی است که خدا در سوره العصر می فرماید (تواصوا بالحق). دیگر مردم همدیگر را به گفتار حق و نیک توصیه نمی کنند. بلکه آنان همدیگر را با چشم و هم چشمی و حسادت و رسومات خرافی اذیت میکنند . برای مثال یک بانک می گوید که وام ده درصد میدهد ولی فقط خودش میداند که این ده درصد چطوری محاسبه میشود. وقتی موقع بازگرداندن وام میشود؛ می بینید لفظ ده درصد فقط یک فریب بوده است و محاسبات بازپرداخت بانک اصلا طور دیگری است. اینها هیچکدام تواصوا بالحق نیست.

یک ضرب المثل هست که میگوید که همه راهها به خدا ختم میشود. در حالیکه این طرز فکر کاملا اشتباه است و تنها راه راستی به خدا ختم میشود. راه راستی همان صراط المستقیم است.  ما اگر طبق دستور سوره العصر عمل نکنیم؛  از صراط المستقیم ، خارج میشویم.

اگرتمام راههای ممکن پندار، کردار، گفتار را در نظر بگیریم؛ تنها یک راه در نظام رحمانی است و تنها آن راه صراط المستقیم است و بقیه راهها، راههای گمراهی و یا مغضوب علیهم است.  ما در نمازهای پنجگانه از خدا میخواهیم که ما را به راه راست (راه اولی) هدایت کند و ما را از راههای گمراهی (دوم تا هفتم) دور کند و از راه غضب شده (راه هشتم) محفوط کند.

1

پندار نیک

کردار نیک

گفتار نیک

صراط المستقیم یا راه راستی

2

پندار نیک

کردار نیک

گفتار بد

همزه لمزه = بدگوى عیبجویى 

3

پندار نیک

کردار بد

گفتار بد

گمراهی

4

پندار نیک

کردار بد

گفتار نیک

گمراهی

5

پندار بد

کردار نیک

گفتار نیک

نفاق و دورویی

6

پندار بد

کردار نیک

گفتار بد

گمراهی

7

پندار بد

کردار بد

گفتار نیک

شاعری

8

پندار بد

کردار بد

گفتار بد

مغضوب علیهم = نظام کاملا شیطانی

 

از نظر خدا، فقط راه اولی مورد قبول است. تمام راههای دوم تا هفتم در نهایت به راه هشتم تبدیل میشوند. وقتی آدمیان تلاش خود را نکنند و عزم جدی برای توبه و اصلاح نداشته باشند، بالاخره روزی به مرحله هشتم خواهند رسید. اگر در یک صندوق سیب، یک سیب گندیده قرار دهید؛ به مرور تمام سیبهای دیگر هم خواهد گندید. گاهی یک کردار بد و یا یک گفتار بد که ادامه دار باشد و کنترل نشود؛ بمرور زمان، شما را به مرحله هشتم خواهد رسانید. مثلا کسی را در نظر بگیرید که به هرکسی میرسد، میگوید: نوکرتم، چاکرتم، خاک زیرپایتم؛ تمام این گفتارهای مفرطانه نوعی زیاده روی و چاپلوسی است؛ ضرر مهم این نوع زیاده روی این است که در نهایت باعث گندیده شدن پندارها و کردارهای دیگر هم خواهد شد.

در آخر عصرها و دوره ها، بیشتر مردم از نظام رحمانی خارج میشوند و دلیل اصلی هبوط همین است. در آن موقع، خدا حیات خلوتها را به هم می ریزد تا مردم به خود آیند و دوباره به نظام رحمانی برگردند. با استناد بر میزان فساد، بیماریها، حوادث ناگوار، فقر و بدبختی، و افتراق بین زوجین و جنگها در دایره ی محدود قدرتنمایی و حیات خلوت شیطان اینک ثابت شده  است که شیاطین برای مدیریت کردن زمین هیچ گونه صلاحیتی ندارند و در نتیجه شیاطین ضعیف تر میشوند و قدرت آنان کمتر میشود. انسانهایی که شیطان را از خود دور می کنند، و مقام رحمانی خدا را عملا پاس می دارند، و از رفتن به حیات خلوت شیطان دست بر می دارند، دوباره در پناه خدا قرار می گیرند و براحتی میتوانند بر کیدهای شیطان غلبه کنند.

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿۲۰۸

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید همگى به اطاعت [خدا] درآیید و گامهاى شیطان را دنبال مکنید که او براى شما دشمنى آشکار است (۲۰۸)

 

فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْکُمُ الْبَیِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۲۰۹

و اگر پس از آنکه براى شما دلایل آشکار آمد دستخوش لغزش شدید بدانید که خدا تواناى حکیم است (۲۰۹)