خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی
خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی

ابعاد و صفات خدا

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


همانطور که میدانید، در دنیایی که ما به آن تبعید شده ایم، ما وجودمان محدود به سه بعد است و بعد چهارم که زمان است هم به طور محدود و اجباری در اختیار ما قرار گرفته است. موجودات دو بعدی فقط بر طول و عرض خود مسلطند. موجودات سه بعدی هم بر طول و عرض و عمق خود آگاهی دارند. موجودات دو بعدی وقتی متوجه موجودات سه بعدی میشوند که سایه آنها در محیط دو بعدیشان بیفتد. زیرا سایه یک جسم سه بعدی، دو بعدی است.

 

ما بعنوان موجودات سه بعدی، اجسام دو بعدی را می بینیم ولی آنها ما را نمی بینند، و ما برای آنها نامرئی هستیم. مگر اینکه سایه ما در محیط آنها بیفتد.

بعد چهارم زمان است. از آنجا که ما فقط بر سه بعد تسلط داریم، توانایی مشاهده اجسام چهار بعدی را نداریم. اجسام چهار بعدی ، ما فقط سایه آنها را می بینیم و در آنصورت بعد زمان در سایه آنها موجود نیست و تصویر یک لحظه از آنها را نمایش میدهد.

شیطان و اجنه دارای بعد دیگری هستند که ما نداریم و به همین خاطر ما قادر به دیدن آنها نیستیم ولی آنها ما را می بینند.

 

یا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾

اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا عورتهایشان را بر آنان نمایان کند در حقیقت او و قبیله‏ اش شما را از آنجا که آنها را نمى ‏بینید مى ‏بینند ما شیاطین را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمى ‏آورند (۲۷)

 

فرشتگان دارای ابعاد دیگری هستند که ما و اجنه را میبینند و آنها دارای ابعاد دیگری هستند که ما و اجنه نداریم. اما خدای قادر متعال به اندازه صفاتش ابعاد دارد و قابل وصف و درک نیست. به همین خاطر خدا براحتی بر همه چیز مسلط است و بر همه چیز احاطه دارد و  ایجاد هر چیزی برای او مثل کن فیکون است.

زمانی که موسی خواست خدا را ببیند، خدا به او فرمود که تو هرگز مرا نخواهی دید، زیرا خدا دارای ابعاد زیادی است و کسی را یارای تسلط  بر او نیست. زمانی هم که خدا فقط یک اپسیلون زمان خودش را به کوه نشان داد، کوه در جا پودر شد و نابود شد. این نشان میدهد که دنیای آسمان یکم، از ذرات محدود در سه بعد و توخالی درست شده اند و توانایی پذیرش نور خدا را ندارند و به محض ورود خدا به آسمان یکم، همه چیز به هم میخورد و کل سیستم آنها به هم میریزد. همان اتفاقی که در قیامت اتفاق می افتد. حوادث مربوط به قیامت به این دلیل پیش می آید که خدا همراه با فرشتگان به آسمان یکم حضور فیزیکی پیدا میکنند و به خاطر نامرغوب بودن جنس آسمان یکم، تمام سیستم آن به هم میخورد و به اصطلاح قیامت میشود.

 

هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِکَةُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۲۱۰﴾

مگر انتظار آنان غیر از این است که خدا و فرشتگان در [زیر] سایبانهایى از ابر سپید به سوى آنان بیایند و کار [داورى] یکسره شود و کارها به سوى خدا بازگردانده مى ‏شود (۲۱۰)

 

وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿۲۲﴾

و پروردگارت و فرشته[ها] صف‏درصف آیند (۲۲)

 

 وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿۲۳﴾

و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است که انسان پند گیرد و[لى] کجا او را جاى پندگرفتن باشد (۲۳)

 

خدا دارای ابعادی است که هیچ موجود دیگری ندارد. خدا بر تمام اعمال و پندار و گفتار تمام موجودات جهان تسلط دارد. شرک یعنی اینکه ابعاد خدا را برای موجودات دیگر در نظر گرفتن.  بعضی از صفات خدا که در قرآن آمده است :

بار، باطن، بدیع، بر، بصیر، اله، احد، صمد، اول، آخر، السمیع، البصیر، القدیر، القادر، العلی، الاعلی، البدیع، الاکرم، الحی، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحق، الحسیب، الحمید، الرب، الرحمن، الرحیم، الرازق، الرقیب، الرؤف، السلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبار، المتکبر، الشهید، العفو، الغنی، الفاطر، الفتاح، الملک، القدوس، القوی، القریب، القیوم، المجید، المولی، المحیط، المبین، المصور، الکریم، الکبیر، الکافی، النور، الوهاب، الواسع، الودود، الوکیل، التواب، الخبیر، الخالق، الشکور، العظیم، اللطیف

خدا بر تمام این صفات مسلط است و به همین خاطر گرداندن امور جهان برای او بسیار ساده ست. به همین خاطر، خدای مهربان، مردم را به صفات خویش دعوت میکند و آنان را راهنمایی میکند که فقط او از رگ گردن به موجودات نزدیکتر است. فقط او خبیر ، علیم ، سمیع الدعاست. اگر ما دعاهای خویش را به موجود دیگری مثلا فرشتگان که دارای ابعاد بیشتری از ما هستند، ارائه دهیم، در آنصورت آنان از آنجا که خبیر، علیم، سمیع الدعا نیستند؛ از دعا بی خبرند و بی خبر خواهند بود و دعا ها برآورده نخواهد شد.  در آنصورت اجنه و شیاطین که بر ما مسلطند و ما را میبینند، سایه هایی در ذهن ما ایجاد میکنند و ما را فریب میدهند و تحت تسلط خود خواهند آورد.

 

وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ﴿۶۰﴾

و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‏آیند (۶۰)

 

کسانی که خدا را نمی خوانند، گیر شیاطین خواهند افتاد و همراه آنان به جهنم وارد خواهند شد. جهان کاملا براساس اصول علمی اداره میشود و خدا بر این اصول علمی کاملا مسلط و استوار است.

 

الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿۵۹﴾

همان کسى که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش روز آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره‏ اى بپرس [که مى‏ داند] (۵۹)

 

 وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾

و چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده کنید مى‏ گویند رحمان چیست آیا براى چیزى که ما را [بدان] فرمان مى‏ دهى سجده کنیم و بر رمیدنشان مى‏ افزاید (۶۰)

 

سفر در زمان

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


براساس نظریه نسبیت عام انشتین، مسیر نور هنگام عبور از یک میدان گرانشی بصورت منحنی است. هر چقدر که مقدار خمیدگی نور بیشتر باشد، در آن قسمت زمان کندتر میگذرد. سیاه چاله ها و کرم چاله ها نمونه واقعی توقف زمان و یا کند کردن زمان هستند. خلاصه نظریه انشتین این است که نیروهای گرانش بسیار قوی، تغییرات قابل توجهی در زمان ایجاد میکند. بطرز خارق العاده ای ، مثالی از سفر در زمان در قرآن آمده است. هفت نفر و یک سگ از سیستم بت پرستی زمان خویش فرار میکنند و وارد یک غار میشوند. خدای مهربان در آن نقطه درون غار چنان نیروی گرانشی ای ایجاد میکند که نور خمیده میشود. در این حالت زمان برای آن هفت نفر، به اندازه یک روز یا کمی بیشتر میگذرد ولی برای فضای بیرون از غار 309 سال طول میکشد.

 

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا ﴿۱۶﴾

و چون از آنها و از آنچه که جز خدا مى ‏پرستند کناره گرفتید پس به غار پناه جویید تا پروردگارتان از رحمت‏ خود بر شما بگستراند و براى شما در کارتان گشایشى فراهم سازد (۱۶)

 

 وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِدًا ﴿۱۷﴾

و آفتاب را مى ‏بینى که چون برمى ‏آید از غارشان به سمت راست مایل است و چون فرو مى ‏شود از سمت چپ دامن برمى‏چیند در حالى که آنان در جایى فراخ از آن [غار قرار گرفته]اند این از نشانه‏ هاى [قدرت] خداست‏ خدا هر که را راهنمایى کند او راه‏یافته است و هر که را بى‏ راه گذارد هرگز براى او یارى راهبر نخواهى یافت (۱۷)

 

قسمتی از آیه میفرماید که: و آفتاب را مى ‏بینى که چون برمى ‏آید از غارشان به سمت راست مایل است و چون فرو مى ‏شود از سمت چپ دامن برمى‏چیند. متن آیه صراحتا از خمیدگی شعاع نور در آن قسمت سخن میگوید. گرانش آن نقطه آنقدر قوی نیست که نور را کامل جذب کند، بلکه فقط شعاع نور را خم میکند. یعنی گرانش آن نقطه به  اندازه یک سیاه چاله نیست که کلا نور را کامل جذب میکند. یعنی به اندازه تغییر زمان در حد 309 سال. در پایان آیه خدا میفرماید که این از نشانه های بزرگ خداست. قطعا تابش عادی نور به غار در جاهای دیگر از کره زمین هم اتفاق می افتاد و خدا منظورش از نشانه این نکته نیست، بلکه در اینجا اختصاصا چنین پدیده ای را توضیح میدهد. پدیده سفر در زمان.

 

 وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿۱۸﴾

و مى ‏پندارى که ایشان بیدارند در حالى که خفته‏ اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى‏ گردانیم و سگشان بر آستانه [غار] دو دست ‏خود را دراز کرده [بود] اگر بر حال آنان اطلاع مى‏ یافتى گریزان روى از آنها برمى‏ تافتى و از [مشاهده] آنها آکنده از بیم مى ‏شدى (۱۸)

 

 وَکَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءَلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾

و این چنین بیدارشان کردیم تا میان خود از یکدیگر پرسش کنند گوینده‏ اى از آنان گفت چقدر مانده‏ اید گفتند روزى یا پاره‏ اى از روز را مانده‏ ایم [سرانجام] گفتند پروردگارتان به آنچه مانده‏ اید داناتر است اینک یکى از خودتان را با این پول خود به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک از غذاهاى آن پاکیزه‏ تر است و از آن غذایى برایتان بیاورد و باید زیرکى به خرج دهد و هیچ کس را از [حال] شما آگاه نگرداند (۱۹)

 

نیروی گرانش بسیار قوی باعث متلاشی شدن ماده هم میشود و به همین خاطر نیروی گرانش داخل غار باعث تغییر در قیافه ظاهری اصحاب کهف شده بود و به همین خاطر مردم عادی با دیدن آنها دچار ترس و رعب میشدند. زمانی که بیدار میشوند، از همدیگر سوال میپرسند که چقدر خوابیدیم، آنها میگویند که یک روز یا کمی بیشتر.  در واقع آنها راست میگفتند. زیرا زمان برای آنها تا حدی متوقف شده بود و یک روز آنان داخل غار به اندازه 300 سال عادی روی کره زمین بود. اینطوری خدا یک مثال کامل از بعث و معاد به جهانیان ارائه میدهد.کتاب قرآن به معنای واقعی از غیب خبر میدهد و به معنای واقعی کلمات خداست.

 

کره ماه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


در قسمتهای قبلی عرض شد که ماه و خورشید نقطه کنترل حوادث روی زمین هستند. جزر و مد و سونامی و زلزله و بارش و ... توسط گرانشهای ماه و خورشید ایجاد میشود. اگر خدا اراده کند که در یک نقطه از زمین سونامی و یا زلزله ایجاد کند، با تغییر چند درجه ای مدار ماه توسط فرشتگان ، براحتی میتواند این کار را انجام دهد. بدون کره ماه، پیش بینی آب و هوا عملا غیر ممکن خواهد شد. در این شرایط، متوسط اختلاف دما میان گرم ترین و سردترین نقاط زمین به حدی زیاد خواهد شد که حیات بشر به خطر خواهد افتاد. به گزارش سایت بیگ بنگ، چرخش منحصر بفرد و مطلوب محور زمین فصول را تعیین میکند، و آب و هوای ما را در راستای بقای حیات نگه می دارد. ماه ، زمین را بر روی محورش ثابت نگه می دارد، بنابراین زمین لرزش کمی دارد و قابل سکونت است.

در زمان پیامبر نوح، تغییرات ناگهانی در مدار ماه باعث سیل و طوفان فوق العاده ای شد که بشر تا آنوقت با آن روبرو نشده بود. گردش ماه به دور زمین صرفا یک مدار دائمی مارپیچی کامل و ساده نیست، بلکه به گفته ناسا، مدار چرخش آن تغییرهای اساسی و نوسان‌هایی دارد. این تغییرهای نوسانی آرام ، جزر و مدهای روی زمین را یا تشدید می‌کند یا مانع بروز آن‌ها می‌شود.

ماه طریقه زمانبندی، زمان روزه و حج را در زمین برای مردم تعیین میکند. هیچ قمری در منظومه شمسی به نسبت اندازه سیاره اش، به اندازه ماه بزرگ نیست. زیرا قطر ماه تقریبا یک چهارم قطر زمین است. این میزان قطر برای یک قمر خیلی زیاد است و دانشمندان ناسا در تعجبند که چطوری زمین چنین قمر بزرگی را نگه میدارد! و حتی بعضی ها به نظریه توخالی بودن کره ماه روی آورده اند. به هر حال نقش ماه حتی در روح و روان آدمیان غیرقابل انکار است. در زمان قرص کامل ماه، گرانش قوی آن باعث تاثیر در اعصاب و روان بشر خواهد شد.

بشقاب پرنده ها تکنولوژی عالم بالاتر هستند و بنابراین بشر هنوز خیلی با آن فاصله دارد. دانشمندان آمریکایی قطعاتی از بشقاب پرنده سقوط کرده را مورد آزمایش قرار دادند، بطوریکه ضخامت آن از یک ورقه نازک کاغذی هم کمتر بود. آن ها با پتکهای قوی هم نتوانستند آن را خم کنند. در کوره های ذوب آهن هم ذوب نشد و حتی گرم هم نشد. قطعا چنین آلیاژی در زمین یافت نمیشود. تکنولوژی بشقاب پرنده که بوسیله آن از سرعت نور هم بیشتر میتوان اوج گرفت. دانشمندان میگویند که یک بشقاب پرنده تمام تکنولوژی یک کیهان را در خود دارد.

بشر هم اکنون در دنیا در اوج پیشرفت خود قرار دارد . اما در مقابل علم عالم بالاتر هنوز در دوران بچگی خود قرار دارد. برخلاف باور عموم، عالمی که ما از آنجا تبعید شده ایم، آنچنان پیشرفته است که بشر حتی تصورش را هم نمیتواند بکند.

نکته مهمی را در پایان این قسمت خدمت عرض میکنم. مردم زمان ابراهیم تاثیرات ماه و خورشید و ستارگان را بر روی زمین و زندگی خویش دریافته بودند، آنها بعد از طوفان نوح از طریق پیامبرانی بعد ازنوح و یا خود نوح دریافته بودند که ماه تاثیر شگرفی بر ایجاد طوفان نوح داشته است. اما اشتباه آنها این بود که آنها می گفتند خدا ماه و خورشید را برای کنترل جهان خلق کرده است زیرا آنها را در مکان بلند تر گذاشته و آنها را ارجمند کرده و آنها در پیشگاه خدا دنیا را کنترل می کنند! آنها میگفتند که پس در نتیجه ما انسانها هم باید آنها را مقدس دانسته و برایشان احترام قائل بشویم و این اراده خداست و انسانها باید چیزی را که خدا با احترام نگاه می کند انسان هم باید برایش احترام قائل شود! و احترام قائل شدن برای ستاره ها و ماه و کرات دیگر مثل احترام گذاشتن برای خدا است! بعد از مطرح شدن این تصور، آنها شروع به ساختن معبدهایی برای ماه و ستارگان کردند و برایشان قربانی می کردند آنها ماه و ستارگان را با کلمات تقدیس و بزرگ می پنداشتند و در مقابل آنها سجده می کردند و با این تفکر اشتباه ، سعی در کامل کردن اراده پروردگار می کردند و این بنیان و اساس پرستش بتها و خدایان اشتباه بود. و این منطق آنها بود که باید ماه و ستارگان پرستش شوند.

و این در  تورات سوره ارمیا ( ۱۰ : ۷-۸) نقل شده است؛که می فرماید:

کسانی که از تو ای خدای بزرگ نمی ترسند، و این ترس شایسته تنها تو میباشد. در میان تمامی بزرگان این ملت و در تمام سرزمین هایشان کسی مانند تو نیست. و آنها این پندار و آموزه احمقانه را تصور کردند. و تفکر نابخردانه آنها این بود که این گفتار بی اساس و پوچ را از اراده تو پنداشتند در حالیکه این طور نیست.

 

در واقع مردم، این فکر گمراه را گسترش دادند که خدا خودش اراده کرده تا خورشید و ماه و ستارگان تقدیس شوند و شریک خدا قرار داده شوند. بعد از گذشت مدتی، پیامبران دروغین زیادی به انسانها دستور می دادند که به ستارگان خدمت کنید و برای آنها قربانی بدهید. و تمثال هایی از آنها بسازید تا زن و مرد و کودک همه برای آنها تعظیم کنند و ادعا می کردند که آنها دریافته اند که این تصویر خاص برای آن ستاره می باشد و آن را از طریق وحی به دست آورده اند یعنی به آنها وحی شده است و بعد ازآن مردم در زیر درختان و در بالای کوه معابدی را ساختند و مردم دور هم جمع می شدند و برای آنها تعظیم می کردند و پیامبران دروغین می گفتند که این تمثال ها منبع ضرر و سود می باشند و باید از آنها ترسید و برایشان تعظیم کرد و موجب موفقیت شما می شود و باید این کارها را انجام بدهید و این کارها را انجام ندهید!

و بعد از آن افراد دروغگوی دیگری نیز می گفتند ماه یا فلان ستاره یا فرشته به او الهام کرده که مرا اینگونه و به روشی خاص بپرستید و کارهای خاصی را انجام بدهید.

ابراهیم در دورانی این مراحل را طی کرد. او ابتدا به ستارگان و ماه و خورشید اعتقاد داشت و به سمت آنان گرایش پیدا کرد.

 

وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿۷۵﴾

و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین‏ کنندگان باشد (۷۵)

 

 فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ ﴿۷۶﴾

پس چون شب بر او پرده افکند ستاره‏ اى دید گفت این پروردگار من است و آنگاه چون غروب کرد گفت غروب ‏کنندگان را دوست ندارم (۷۶)

 

 فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ﴿۷۷﴾

و چون ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است آنگاه چون ناپدید شد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم (۷۷)

 

فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ﴿۷۸﴾

پس چون خورشید را برآمده دید گفت این پروردگار من است این بزرگتر است و هنگامى که افول کرد گفت اى قوم من من از آنچه [براى خدا] شریک مى‏ سازید بیزارم (۷۸)

 

 إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۷۹﴾

من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (۷۹)

ابراهیم در نهایت درس بزرگی به بشریت داد و گفت: روى خود را به سوى کسى گردانیدم که ماه و خورشید و ستاره و آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم. درست است که ماه تاثیرات زیادی روی سیل و زلزله و ... در زمین دارد ولی ما موظفیم که فقط خدا را عبادت کنیم و فقط او را پرستش کنیم. درست است که ملائکه بوسیله ماه ، زلزله و سیل ایجاد میکنند، ولی ما موظفیم که فقط خدا را تاثیر در امور بدانیم و در رفع نیازها و بلاها، فقط او را بخوانیم. ما نباید ملائکه مسئول سیل و زلزله را در دعاهای خویش بخوانیم. بلکه باید فقط خدا را بخوانیم. درست است که پیامبر محمد کتاب قرآن بر او نازل شد و او آن را بر مردم ابلاغ کرد، ولی ما مسئولیم که فقط خدا را در دعاهای خویش بخوانیم.

فرقه ای به اسم رائیلیان چندین سال پیش در فرانسه پیدا شدند که سرنشینان بشقاب پرنده ها را خالق خویش میدانستند. آنها هنوز منتظرند که سرنشینان بشقاب پرنده ها بیایند و آنان را نجات دهند! آنها معتقدند که بشقاب پرنده ها آنان را خلق کرده اند و زمین محل این آزمایشگاه بوده است. آنها ایده هایی درست را با غلط آمیخته اند.

در کتابهای آسمانی تورات و قرآن تاکید شده است که خدا بشر را به زمین تبعید کرده است و ملائک را مسئول خدمات رسانی به آنان طی زمان تبعید، کرده است. ولی تمام این کارها برای این است که بشر دوباره به طرف خدا برگردد.

در واقع بشر موظف است که فقط خدا را موثر در امور بداند ولی بشر متوهم سلسله مراتب امور خدا را قطع میکند و کار را نیمه کاره رها میکند و به این طریق وسائل را بجای خدا پرستش میکند. ایمان به ملائکه جزو لوازم ایمان است ولی ما موظفیم فقط خدا را پرستش کنیم و فقط او را بخوانیم و فقط او را عبادت کنیم.

 

إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۷۹﴾

من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (۷۹)

 

 

خاطرات نوستالژیک

از شیطان رانده شده به خدا پناه می برم

بنام خدا بخشنده مهربان

 سوره فصلت آیه ۳۰

إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ﴿۳۰﴾

به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خدای یگانه است!» سپس در این راه استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!

 

هر فردی در طول زندگیش باید موقعیت و جبهه خودش را در مورد خدا مشخص کند. کسانی که خدا را بدون هزینه میخواهند، وارد بهشت نخواهند شد و مثل این است که خدا را نخواسته باشند. آدمی باید با جان و مال و موقعیت و مقام خودش و حتی خاطرات نوستالژیک  در راه خدا تلاش و کوشش کند و در عقیده خداپرستی پایدار و استقامت کند. شما نمی توانید از یک طرف ادعای خداپرستی کنید و از طرف دیگر نسبت به تعدادی از هموطنان خویش که پیامبر و امامان را در حد خدا بالا میبرند، بی تفاوت باشید. ابراهیم نمونه کامل یک فرد یکتاپرست بود که خانواده و پدر خویش را بخاطر خدا ترک کرد. خاطرات نوستالژیک مهمترین عامل عدم ترک سنتهای مخالف با خداپرستی است. کسانی هستند که میگویند ما  میدانیم که نباید کسی را با خدا خواند و نباید برای غیر خدا نذر کرد ولی ما از بچگی اینجوری بزرگ شده ایم و با این فرهنگ انس گرفته ایم و خاطرات نوستالژیک مان را نمی توانیم فراموش کنیم. باید بدانیم که بهشت براحتی بدست نمی آید. آدمی باید با تمام چیزهایی که دارد در راه خدا تلاش و کوشش کند. آدمی باید چیزهایی را از دست دهد تا بتواند چیزهایی را بدست آورد. این آزمایش دنیاست که اینجوری طراحی شده است. اینکه نزدیکان شما خداپرستی را با شرک مخلوط کرده اند و شما بخاطر تعصب نسبت به سنتهای فرهنگی، نصیحتشان نکنید، به معنای عدم تعیین تکلیف نفس خویش نسبت به خداست و بهشتی در کار نخواهد بود. قبل از اینکه دیر شود ، موقعیت خود را نسبت به خدا مشخص کنید و نسبت به آن استقامت کنید حتی اگر به ضررتان تمام شود. البته این جور ضررها، در اصل ضرر نیست، بلکه سود است به نسبت چندین برابر که از طرف خدای عالمیان دریافت خواهید کرد.