خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی
خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی

جادوی شیاطین (قسمت پنجاه و دو) استجابت دعا (بخش سوم)

pdf 

اعوذ بالله من الشیطن الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جادوی شیاطین (قسمت پنجاه و دو)

استجابت دعا (بخش سوم)

 

جملات طلایی قرآن و عقاید بنیادی پیامبر ابراهیم که باید هر بچه ای از بچگی با آن آشنا شود، در قرآن ذکر شده است. این آیات پنج مرحله موحدانه زندگی هر انسانی را بیان میدارد. کسی که بتواند مثل این آیات فکر کند و به این طریق بیندیشد؛ یک مسلمان و موحد واقعی است.

 

الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿۷۸﴾

آن کس که مرا آفریده و همو راهنماییم مى ‏کند (۷۸)

 

وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿۷۹﴾

و آن کس که او به من خوراک مى‏ دهد و سیرابم مى‏ گرداند (۷۹)

 

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿۸۰﴾

و چون بیمار شوم او مرا درمان مى ‏بخشد (۸۰)

 

وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿۸۱﴾

و آن کس که مرا مى‏ میراند و سپس زنده‏ ام مى‏ گرداند (۸۱)

 

وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿۸۲﴾

و آن کس که امید دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشاید (۸۲)

 

بر طبق فرموده پنج آیه بالایی ، پنج مرحله زندگی هر انسان موحدی به ترتیب زیر باید باشد:

 

1- خلق و سپس هدایت

2- اطعام و اسقا

3- مریضی و بعد شفا

4- مرگ و سپس برانگیختن

5- بخشش گناهان در روز جزا

 

هر پنج مرحله ، به خدای مهربان نسبت داده شده است. قسمت جالب این است که بر طبق آیات، سیر شدن و سیراب شدن هم کار خداست. طبق فرموده خدا در قرآن، در جهنم غذایی به اسم زقوم هست که نه سیر میکند و نه سیراب میکند و فقط درد و رنج است. بعضی ها هر چقدر که میخورند ، سیر نمیشوند. بعضی ها خیلی ثروت و امکانات دارند ولی سیر نمیشوند. بعضی ها مریض میشوند، ولی شفا نمی یابند و فقط توسط قرصها و داروهای شیمیایی از حالی به حال دیگر می روند و روانگرانی میشوند. کسی نمیتواند مرحله 1 و 4 و 5  را به خدا نسبت دهد ولی مرحله 2 و 3  را  به غیر خدا نسبت دهد. ما کاری نداریم که این کارها توسط چه کسی به امر خدا و طی چه مراحلی انجام میشود؛ ما وظیفه داریم که به خدا نسبتش دهیم. مدیری یک متخصص را می بیند و مدیر کارهای متخصص را می پسندد و خوشش می آید. برای او هدیه ای توسط پست می فرستد. آیا هدیه از جانب مدیر است یا از جانب پستچی؟

شما از خدا تقاضای نزول باران می کنید و خدا دعای شما را برآورده میکند و توسط فرشتگان دعای شما را برآورده کرده و باران می باراند. مهم این است که دعای شما توسط خدا برآورده شده است و نه فرشتگان. ما سلسله مراتب امور را کامل نمی دانیم و لزومی هم ندارد بدانیم. فقط میدانیم که خدا انجام دهنده امور است. کسی که موحد است ، باید به مرحله ای از رشد برسد که عمیقا و از ته دل تمام پنج مرحله بالایی را از جانب خدای متعال بداند و لا غیر.

 

معمولاً مردم در بعضی مسائل اصلاً از خدا چیزی نمی خواهند و به درگاه او دعا نمی کنند؛ مثلاً کمتر کسی است که از خدا بخواهد که داماد خوبی نصیب دخترش کند، یا کمتر کسی است که از خدا بخواهد عروس خوبی نصیب پسرش کند؛ زیرا مردم پیش خود فکر میکنند و میگویند که اگر داماد مناسبی نبود، با وثیقه هایی که می گذارم عاقلش می کنم! ، یا اگر عروسم سازش نکرد و در زندگی پسرم مشکل ایجاد کرد او را طلاق میدهیم و عروس دیگری انتخاب میکنیم! مردم به طور پیش فرض بعضی چیزها را که در کنترل خود ندارند و برهمین منوال فکر می‌کنند که در کنترل خدا هم نیست. یهودی ها معتقد بودند که خدا هرکاری را نمی تواند انجام دهد. بعضی از آنها معتقد بودند و هنوز هم هستند که دست خدا در بعضی امور بسته است. این تفکر کفرآمیز در بیشتر جنبه های زندگی انسان ها دیده می شود و فقط مربوط به یهودیت نیست.

 

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿۶۴﴾

و یهود گفتند دست ‏خدا بسته است دستهاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آنچه گفتند از رحمت‏ خدا دور شوند بلکه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مى ‏بخشد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغیان و کفر بسیارى از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنى و کینه افکندیم هر بار که آتشى براى پیکار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمین براى فساد مى ‏کوشند و خدا مفسدان را دوست نمى دارد (۶۴)

 

انسانها وقتی فکر میکنند، دست خدا در بعضی امور بسته است؛ در نتیجه راه حلهای اختراعی خود را بکار می برند. خدا از مردم تقاضای چیزی نمی کند و آن خالق مطلق از کسی برای امری اجازه نمی گیرد ولی در عوض با مردم عهد و میثاق می بندد.  به نظر من کسی که عهد و میثاقش با خدا را بشکند؛ هر گونه عهد و میثاق دیگری را هم میشکند.

 

الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ ﴿۲۰﴾

همانان که به پیمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمى ‏شکنند (۲۰)

 

وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿۲۱﴾

و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده مى ‏پیوندند و از پروردگارشان مى‏ ترسند و از سختى حساب بیم دارند (۲۱)

 

وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۲﴾

و کسانى که براى طلب خشنودى پروردگارشان شکیبایى کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم نهان و آشکارا انفاق کردند و بدى را با نیکى مى‏ زدایند ایشان راست فرجام خوش سراى باقى (۲۲)

 

زوجی بودند که یکیشان از این شکایت میکرد و میگفت که همسرش اوائل آشنایی درباره خدا حرف میزند و از "عشق" چیز زیادی نمی گوید. این فرد در اشتباه هولناکی افتاده بود و فکر میکرد که ذکر نام خدا ، در تضاد با روابط زناشویی است. او روابط زناشویی را با عشق اشتباهی گرفته بود، زیرا دو ایتم عشق و ذکر نام خدا با همدیگر سازگار نیستند و عشق یک مفهوم شیطانی است. آنچه که خدا بیان فرموده است مودت و رحمت است که یک رابطه دو طرفه است و در تمام زندگی باید ساری و جاری باشد. برخلاف عشق که یک رابطه خودخواهانه و زوری است. خدا قبل از تولد از ما عهد و میثاق مهمی گرفت و آن هم این بود که خدا رب و تربیت کننده ماست (أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ).

 

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ ﴿۱۷۲﴾

و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم گفتند چرا گواهى دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم (۱۷۲)

 

این عهد و میثاق مهم، برای همه انسانهاست و کسی که به این عهد پایبند نباشد، قطعا به عهدهای دنیایی مثل زناشویی و سایر عهدهای دیگر هم پایبند نخواهد بود. خیلی از افراد خردمند فهمیده اند که مفهوم عشق با مفهوم ربوبیت خدا سازگار نیست. در ربوبیت، خدا پرورش دهنده و رب و پروردگار ماست و تمام مواردی که در زندگی ما پیش می آید ، بخاطر پرورش ماست و باید به عنوان یک چالش به آن نگاه کرد. حتی زوجی که خدا برای ما در نظر گرفته است و سر راه ما قرار میدهد، هم بخاطر پرورش و تربیت و رشد ماست. عشق دقیقا این مفهوم را هدف گرفته است و میخواهد رَب (پروردگار) را از زندگی ها حذف کند. زندگیهایی که برمبنای عشق آغاز شده اند؛ فاقد مودت و رحمت هستند و زندگی ماشینی و بی روحی در جریان است که هر کدام از زوجین میخواهد دیگری را تملک کند و زیر سلطه خویش آورد.

شاید فیلم میلیونر زاغه نشین را دیده باشید ، در آن فیلم یک پسر بچه فقیر در یک مسابقه با سوالات چند جوابی شرکت کرد و بطرز عجیبی برنده شد. او قبلا در زندگی خویش بمرور زمان حوادث نادری برایش پیش آمده بود که بطور اتفاقی جواب سوالات مسابقه در آن بود.  هیچ برگی از درخت، بدون رضایت خدا و بدون هدف پشت پرده به زمین نمی افتد. خدای حکیم در تمام حوادثی که در زندگی ما پیش می‌آورد نکات و درسهایی قرار داده است تا ما آن را درک کنیم و بوسیله آن نفس خویش را رشد دهیم . هر مصیبت و حادثه‌ای که برای ما پیش آید میتوان از آن عبرت گرفت. اگر در آن فیلم، پسربچه فقیر در حوادث پیش آمده گذشته خویش دقت کافی نمیکرد، قادر به برنده شدن در مسابقه نبود . این یک اصل اساسی است که هدف از این دنیای فانی، رشد نفس است. خدا این جهان فانی را عبث و بیهوده نیافریده است و ما هم عبث و بیهوده به دنیا نمی آییم ، بلکه هدف مهمی پشت آن است. خدا می خواهد غفوریت و رحیمیت خود را در مورد ما بکار برد و کسانی که خواهان رشد هستند را ارتقاء بخشد و رشد دهد. تمام حوادث زندگی ما، توشه و راه حل معماهای بعدی ما هستند و بنابراین حذف خدا در زندگی ها به معنای از بین بردن تمام این حوادث و توشه هاست. عشق و توهمات، نقش این حوادث و توشه ها را کم رنگ میکند و یا از بین می برد. غافل از آنکه خدا احسن الخالقین است و او هر حادث ای را بر اساس هدفی در زندگی ما می آفریند و خدا رب و پرورش دهنده ماست. اما عشق و توهمات، اصلیت انسان را از بین می برد و ما را در توهمات و خیالات فرو می برد.

بدترین بت پرستی ها این است که خدا را خالق آسمانها و زمین بدانیم و خدا را نازل کننده باران بدانیم و خدا را خالق خود و هر آنچه در آسمانها و زمین است بدانیم ولی او را در زندگی خویش تاثیر ندهیم و او را در حوادث زندگی خویش موثر ندانیم و او را پرورش دهنده خویش ندانیم.

اگر خدا پول زیادی به ما نمی دهد، بخاطر صفات ربوبیت اوست و خدا میخواهد ما را پرورش دهد. کسی که پول زیادی داشته باشد می‌تواند خیلی از مشکلات را به خیال خودش با پول حل! کند (یعنی رد کند و از آن فرار کند). مثلاً به محض کوچکترین درگیری با همسرش، او را طلاق میدهد و یا طلاق می گیرد، به این طریق زمینه برای پرورش نفس فراهم نخواهد بود زیرا یکی از آزمایشات مهم بشریت این است که در صلح و سازش با دیگران عمل کنند و از طریق صلح و سازش مشکلات را حل کنند و صبر پیشه کنند. و تکبر و غرور و خشم خود را از بین ببرند. اگر همه مردم ثروتمند بودند، دیگر بیشتر مردم، مفاهیم صبر، فروخوردن خشم، مودت و رحمت و زحمت و انتظار و  ... را درک نمی کردند.  بعضی مواقع هم که افراد ربوبیت خدا را قبول ندارند، خدا توفیق هدایت را از آنها می گیرد و آنها بدون هدایت و پاس مرحله فعلی پرورش، به مراحل بعدی آزمایش می روند و گمراه میشوند.

 

وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۱۸۲﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند به تدریج از جایى که نمى‏ دانند گریبانشان را خواهیم گرفت (۱۸۲)

 

وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿۱۸۳﴾

و به آنان مهلت مى‏ دهم که تدبیر من استوار است (۱۸۳)

 

فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۴۴﴾

پس مرا با کسى که این گفتار را تکذیب مى ‏کند واگذار به تدریج آنان را به گونه‏ اى که در نیابند [گریبان] خواهیم گرفت (۴۴)

 

وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿۴۵﴾

و مهلتشان مى‏ دهم زیرا تدبیر من [سخت] استوار است (۴۵)

 

بعضی مواقع که با بعضی افراد نشست و برخاست می کنید؛ اگر از یک زمینی عبور کنند می‌گویند که این زمین قیمتش اینقدره! از کنار یک رودخانه رد شوند میگویند که خانه کنار این رودخانه خیلی گران است! به جای اینکه زمین و طبیعت و هر آنچه در آن هست را به خدا نسبت دهند، به تشریح مادیات زمین چسبیده اند؛ این حالت یعنی بی تقوایی. یعنی قطع ارتباط با خدا.  نوح وقتی که سوار کشتی شد گفت : بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا  (به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش)

وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۴۱﴾

و [نوح] گفت در آن سوار شوید به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است (۴۱)

 

نوح مغرور نشدو نگفت که چه کشتی محکمی درست کرده است بلکه او گفت به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش. غرور در بعضی افراد موج میزند و نشان از دست کم گرفته شدن خدا در ذهن آنان دارد.  از سازنده کشتی تایتانیک Thomas Andrwes توماس اندروز پرسیدند که کشتی شما چقدر محکم است؟ این فرد با غرور خاصی گفته است که این کشتی آنقدر محکم است که حتی خدا هم نمی تواند غرقش کند!  اما همگی دیدیم که کشتی تایتانیک و از جمله این فرد با خوردن به یک تکه یخ کوچک سوراخ شد و در کمال ناباوری مسافرانش، کشتی غرق شد. فکر نکنید این طرز تفکر فقط مختص چنین افراد مشهوری است. بلکه افراد عادی در زندگی خویش و در زمان عصبانیت و یا خماری بارها چنین حرفها و تفکراتی را ذکر می کنند. خدا روزنامه ای که این حرف متکبرانه سازنده کشتی تایتانیک را نوشته بود، تا به امروز سالم نگه داشته است و آن جمله متکبرانه را به نسلهای بعدی منتقل کرد تا به همگی ثابت کند که امنیت به نوع کشتی و استحکام آن نیست و بلکه امنیت (صد در صد ) نزد خداست و لا غیر.

همانطور که ابراهیم چهارچوب بیت را بر اساس خداپرستی بنا نهاد، ما هم باید چهارچوب زندگی خویش (بیت) را بر اساس خداپرستی بنا نهیم.

خیلی از مردم خیال می کنند که به روز آخرت ایمان دارند. درست است که آنها می دانند و علم دارند که روز آخرتی وجود خواهد داشت . اما از نظر قرآن تعداد بسیار کمی از مردم جهان به روز آخرت ایمان دارند. کسی که روز آخرت را بر این دنیا ترجیح ندهد ، یعنی اینکه به روز آخرت ایمان ندارد. خیلی از مردم ظاهرا روز آخرت را قبول دارند ولی در واقع به آن ایمان ندارند.  کسی که این دنیای فانی را بر جهان آخرت ترجیح دهد ، یعنی اینکه به روز آخرت ایمان ندارد. کسی که به روز آخرت ایمان دارد، باید روز آخرت را بر این جهان ترجیح و برتری دهد. اگر لازم باشد باید همه چیزش را برای آن روز بدهد، حتی جانش را. باید برای آن روز کار کند ، بطوریکه زندگی این جهان را به آن جهان متصل کند. باید برای ملاقات با پروردگار تلاش کند. طوریکه انگار فردا روز قیامت است. این یک معامله با خداست، و واقعا معامله پرسودی است.

 

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۹۷﴾

هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه‏ اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏ دادند پاداش خواهیم داد (۹۷)

 

إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ ﴿۴﴾

کسانى که به آخرت ایمان ندارند کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم [تا همچنان] سرگشته بمانند (۴)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد