اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
جادوی شیاطین (قسمت هشتاد و پنج)
روزه و استایل زندگی (بخش دوم)
خوشبختانه، رمضان نزدیک شده است. رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. قرآن برای کسانی که خواستار هدایتند، مایه سلامتی روح و روان و برای کسانی که خواستار هدایت نیستند، مایه خسران است. علاوه بر آن، خود روزه این ماه هم در سلامتی جسم ما تاثیر بسزایی دارد. این ماه ترکیبی است از سلامتی جسم و سلامتی روان برای آدمیان. در یکی از قسمتهای قبلی جادوی شیاطین که در مورد استایل زندگی نوشته شد، گفته شد که یکی از خواص مهم روزه گرفتن این است که در طول ماه رمضان، عادت ها شکسته می شوند. در رمضان سیستم عادات خودساخته به هم میریزد؛ عادت زیاد به گوشی؛ عادت به خوردن زیاد؛ عادت به خوابیدن زیاد؛ عادت به وعده های غذایی غیر لازم و هزاران عادت دیگر. ده روز اول رمضان، درگیر شکستن عادتها و مبارزه با عادتها هستیم؛ در دهه دوم رمضان، فرد روزه دار تا حدی خود را پیدا میکند و بر جسم خویش کنترل پیدا میکند و اما در دهه سوم، هم بر جسم و هم بر روان خویش کنترل پیدا میکند.
بعضی افراد که مشکلات گوارشی پیدا میکنند ، سریع در اینترنت جستجو میکنند که چه غذایی و یا چه میوه ای و یا چه قرص و دارویی برای این مشکل خوب است؛ تا که آن را بخورند و خوب شوند. یا اینکه دنبال انواع ویتامینها می گردند تا مشکل حل شود. بیشتر این راه حلها بر خوردن مبتنی است. اما در خیلی مواقع بزرگترین حلال مشکلات گوارشی این است که چیزی نخورید. نخوردن و نیاشامیدن در بازه زمانی مشخصی، بهترین و مهمترین ویتامین است. اکثر مشکلات گوارشی فقط با این روش حل میشوند. ماه رمضان بزرگترین مرکز پزشکی بدون هزینه و بدون روان گردانی است. علاوه بر فواید بدنی، روزه ماه رمضان فرصتی است برای تزکیه نفس و پرورش خود، تا که در چرخه نیک ثابت بمانیم. جزئیات روزه در آیات 183 تا 187 سوره بقره ذکر شده است. این فریضه الهی در طول زمان، همچون نماز دستخوش تغییر گشت و زمان افطار از نماز عشاء به مغرب کاهش یافت.
أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ﴿۱۸۷﴾
در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گردیده است آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستید خدا مى دانست که شما با خودتان ناراستى میکردید پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت پس اکنون [در شبهاى ماه رمضان مى توانید] با آنان همخوابگى کنید و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید و در حالى که در مساجد معتکف هستید [با زنان] درنیامیزید این است حدود احکام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیک نشوید این گونه خداوند آیات خود را براى مردم بیان مى کند باشد که پروا پیشه کنند (۱۸۷)
قرآن زمان روزه داری را از نماز فجر (صبح) تا نماز عشاء تعیین کرده است اما کسی به این نکته توجه نمی کند و از این دستور مهم قرآنی خود را محروم میکنند. براساس آیه 187 سوره بقره وقت روزه داری از شروع نماز صبح است تا شروع نماز عشاء، زیرا در آیه 187، کلمه شب ( اللیل ) به نماز عشاء اشاره دارد (أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ). برای روشن شدن موضوع، میتوانید به آیه 114 سوره هود مراجعه کنید؛ می بینید که در آن آیه خدای مهربان از نماز عشاء به عنوان نماز شب یاد کرده است.
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ ﴿۱۱۴﴾
و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار زیرا خوبیها بدیها را از میان مى برد این براى پندگیرندگان پندى است (۱۱۴)
پس براساس آیات 2:187 و 11:114 زمان روزه داری از نماز صبح است تا نماز عشاء. در این حالت حدودا یک ساعت در زمستانها و یا یک ساعت و نیم در تابستانها به زمان روزه داری اضافه میشود. زمان شروع نماز مغرب؛ هنوز هوا خیلی روشن است و حدودا یک ساعت تا یک ساعت و نیم طول میکشد تا این حالت گرگ و میش تمام شود و شب شروع شود.
از نظر علمی هم ثابت شده است که روزه در لحظات آخرش هر چقدر بیشتر طول بکشد، فایده اش بیشتر است و به زبان ساده تر، فایده اصلی روزه داری، بعد از مغرب اتفاق می افتد. روزه داری و گرسنگی دادن به بدن، فایده اصلی آن در لحظات آخر آن اتفاق می افتد. ویدئوی زیر را نگاه کنید که در آن، این نکته بطور علمی توضیح داده شده است.
https://s23.picofile.com/file/8448945450/sawm.mp4.html
روزه قبل از نزول قرآن هم بوده است ولی آن ملتها بمرور زمان، آن را گم کردند. همانطور که آیه می فرماید (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ) روزه بر شما نوشته شده است، همانطور که بر امتهای قبل مقرر شده بوده است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید (۱۸۳)
بسیاری از یهودیان روزه خود را در شب پایان می دهند که در آن تاریکی مطلق است و ماه در آسمان ظاهر می شود. تمام اینها مربوط به امتهای قبل است که هیچکدام زمان غروب آفتاب، روزه را افطار نمی کنند، بلکه زمانی روزه را افطار میکنند که ستاره ها و ماه در آسمان ظاهر شده اند و این همان زمان نماز عشاء است. زمان شروع و پایان ماه رمضان هم کاملا مشخص است. خدای متعال می فرماید:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۱۸۵﴾
ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید (۱۸۵)
در آیه می فرماید فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ هرکس از شما که ماه (الشَّهْرَ) را مشاهده کرد روزه بگیرد. در عربی، کلمه قمر و شهر هر دو برای ماه بکار میروند. خدای حکیم، در این آیه کلمه قمر را بکار نمیبرد و بلکه کلمه الشَّهْرَ را بکار میبرد. قمر یعنی ماه فیزیکی که ما در آسمان می بینیم ولی شهر یعنی ماه محاسباتی که ما آن را محاسبه می کنیم. خدای حکیم، وقتی از ماه رمضان صحبت میفرماید، میگوید شَهْرُ رَمَضَانَ و نمی فرماید قَمَرُ رَمَضَانَ. زیرا رمضان یک ماه محاسبه شدنی است. بنابراین برای شروع روزه، لزومی به دیدن ماه قمری (القمر) نیست و بلکه مشاهده ماه منطقی و محاسباتی (الشَّهْرَ) کافی است. علاوه بر آن، خدا از کلمه شَهِدَ استفاده میکند و نه کلمه رَایَ. فرق این دو کلمه این است که رای یعنی دیدن با دو چشمان سر؛ اما شهد
یک کلمه کلی تر است که به معنای دیدن از نظر منطقی و یا علمی و یا بصیرتی هم هست. مثلا شما مطمئنید که فردا صبح ساعت هفت، آفتاب طلوع میکند و در این شکی ندارید و به این می گویند شَهِدَ. ولی اگر شک داشته باشید، باید هر روز صبح ساعت هفت بلند شوید و نگاه کنید ببینید که آیا آفتاب طلوع کرده است یا نه و شما اگر چنین رابطه علمیی را قبول نداشته باشید، باید هر روز رَایَ بکار برید. خدا در قرآن دقیق کلمات را بیان میدارد بدون هیچگونه انحراف و اعوجاجی. حتی خدا کلمه الشَّهْرَ را با ال معرفه استفاده فرموده است. این یعنی ماه منطقی، معین و مشخص و قابل محاسبه است و میتوان آن را بدست آورد. خورشید و ماه و تمام ستارگان طبق قاعده مشخصی عمل میکنند و همگی قابل محاسبه اند.
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾ خورشید و ماه طبق محساباتى [روان]اند (۵)
حتی دانشمندان علم ستاره شناسی، تقویم دقیق سیاره مریخ و سایر سیارات منظومه شمسی را هم بدست آورده اند. زیرا اینها طبق فرمول مشخص و محاسبات خاصی عمل میکنند و حتی اگر اینها تاخیری داشته باشند؛ تاخیر یک ثانیه ای در چند میلیون سال است و این زمان برای ما آنقدر کوچک است که برای ما قابل درک نیست و قابل اغماض است و در محاسبات ما هیچ تاثیری ندارد. دیدن ماه قمری با چشمان دو سر، شامل خطاهای زیادی است و لزومی به این کار نیست. کسانی که این روش را انتخاب میکنند، بارها اشتباه کرده اند و باعث شده اند که یک روز ماه رمضان را از دست دهند.
هر انسانی که روزه می گیرد، باید در طول ماه رمضان چند کیلو وزن کم کند و این یک روال طبیعی است. حداقل باید یکی از وعده های غذایی کم شود و گرنه فواید جسمی روزه داری را از دست خواهد داد. وقتی در طول روز چیزی نمی خورید و هنگام افطار که گرسنه اید، غذا میخورید؛ درس بزرگی به ما میدهد و آن هم این است که هر وقت گرسنه بودید غذا بخورید و در صورت عدم گرسنگی لزومی به غذا خوردن نیست. گاهی مهمترین ویتامین موردنیاز بدن ما، ویتامینی به نام "نخوردن و نیاشامیدن" است. روزه به ما می آموزد که بر بدن خویش و اجزای آن کنترل داشته باشیم و در زمان پیری و بیماری ها؛ این خیلی به دردمان میخورد. آدمی ضعیف است و اگر چنین تمرینهایی نداشته باشد، بعدا اجزاء بدن او حرکات غیر ارادی انجام میدهند و ممکن است افراد در مواقع ضعف جسمانی، حتی نتوانند ادرار خود را کنترل کنند. کسانی که شب ادراری دارند، روزه این مشکل آنها را حل میکند و به آنها کمک میکند که بر سیستم گوارشی خود کنترل بهتری داشته باشند. در گرسنگی، سلولهای سرطانی و معیوب، نمی توانند عدم تغذیه را تحمل کنند و در نتیجه شروع میکنند به خوردن همدیگر و این فرآیند، بسیار بهتر از شیمی درمانی است و هیچ گونه عواقبی برای بدن ما هم ندارد و تعداد این سلولها را کاهش میدهد و قطعا بسیار بهتر از شیمی درمانی عمل میکند. هر کدام از صفتهای شرّ (غیبت، حسادت، طمع، تنبلی و ...) که دروجود انسان است، چندین دیو را تغذیه میکنند و اگر این صفات شرّ ترک شوند، دیوها به زحمت می افتند و اگر در مقابل فشارهای آنان صبر کنید، آنان مجبور به ترک شما میشوند و از دست آنها خلاص میشوید. خلاصی از دست دیوها، فقط با پندار نیک ممکن است. روزه مهمترین روش است تا که ما پندار مان را به سمت نیک ببریم. در حین روزه داری، انرژی انسان کم میشود و در نتیجه انرژیی نداری تا به جنها بدهی و این خودش یک نوع توفیق و پیروزی است.
تعریف خوردن (اکل) در قرآن، فقط خوردن غذا نیست. طبق قرآن غیبت کردن هم به نوعی خوردن گوشت جسد مرده برادر است (یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ). خدای مهربان از گرفتن ربا هم به عنوان خوردن یاد کرده است (الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا). گوساله گرائی و گرایش به عرفانهای شرقی و غربی و گرایش به اشعار و آهنگهای آلفایی و فیلمهای توهمی هم؛ نوعی نوشیدن است (وَعَصَیْنَا وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ). میراث دیگران را بزور گرفتن هم نوعی خوردن است (وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ). مال یتیمان را گرفتن هم نوعی خوردن ذکر شده است (یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى). اموال دیگران را گرفتن به روشهای باطل هم نوعی خوردن است (وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ). بنابراین دو نوع خوردن داریم؛ یکی خوردنی که وارد دستگاه گوارش ما میشود و دیگری خوردنی که وارد دستگاه روان ما میشود. خیلی از پزشکان همیشه از خوردن نوع اولی حرف میزنند و داروهایی برای درمان اولی می نویسند ولی حکیمان از نوع دومی هم حرف میزنند. بنابراین برای داشتن یک بدن از هر نظر سالم، حتما باید هر دو نوع خوردن را رعایت کرد. خوردن از نوع روانی، در همه حال باید رعایت شود ولی میتوان در ماه رمضان، روی آن با دقت کار کرد تا سوراخ سمبه های آن گرفته شود و دیگر خوردنی غیر مجاز وارد جسم و روان شما نشود. برای حل مشکلات از نوع روانی، شیطان قرصهای روانگردان و شیمیایی و مدیتیشن و چاکرابازی را پیشنهاد میدهد ولی خدا، خالق روان ما، پرهیز از این نوع خوردنیها را پیشنهاد میدهد. این نکته خیلی مهم است که بدون درمان خوردنیهای نوع دوم، بیماریهای ناشی از خوردن نوع اول هم قابلیت درمان واقعی ندارند.
فرق مهمی که این دو نوع تغذیه دارند، این است که اگر در تغذیه نوع اولی، افراط شود، بدن ما دچار چربی خون و قند و چاقی و بیماریهای جسمی دیگر میشود. اما تغذیه نوع دومی، باعث تغذیه دیوها خواهد شد و دیوها وارد محیط و جسم انسانها شده و باعث ایجاد بیماریهای روانی در انسان خواهد شد. برای اینکه واقعا بطور صد درصدی از مزایای روزه داری بهره مند شویم، حتما باید از هر دو نوع خوردن در ماه رمضان جدا خود داری شود. وقتی که دیوها بر روان انسان چنبره بزنند، دیگر خیلی سخت است که بدن را سالم نگه داشت. آیات مربوط به خوردن روانی ذکر میشوند:
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿۹۳﴾
و آنگاه که از شما پیمان محکم گرفتیم و [کوه] طور را بر فراز شما برافراشتیم [و گفتیم] آنچه را به شما داده ایم به جد و جهد بگیرید و [به دستورهاى آن] گوش فرا دهید گفتند شنیدیم و نافرمانى کردیم و بر اثر کفرشان [مهر] گوساله در دلشان سرشته شد بگو اگر مؤمنید [بدانید که] ایمانتان شما را به بد چیزى وامى دارد (۹۳)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ ﴿۱۲﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره اى از گمانها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه پذیر مهربان است (۱۲)
وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَمًّا ﴿۱۹﴾
و میراث [ضعیفان] را چپاولگرانه مى خورید (۱۹)
إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا ﴿۱۰﴾
در حقیقت کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى خورند جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى برند و به زودى در آتشى فروزان درآیند (۱۰)
وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۸﴾
و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [به عنوان رشوه قسمتى از] آن را به قضات مدهید تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخورید در حالى که خودتان [هم خوب] میدانید (۱۸۸)
الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷۵﴾
کسانى که ربا مى خورند، برنمى خیزند مگر مانند برخاستن کسى که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست.) و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس، هر کس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسید، و (از رباخوارى) باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار مى شود، و کسانى که (به رباخوارى) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. (۲۷۵)
خدا می فرماید که کسانى که ربا مى خورند، برنمى خیزند مگر مانند برخاستن کسى که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کرده است. بنابراین خوردن از نوع دوم؛ دقیقا باعث تسلط شیاطین بصورت دیو برانسان خواهد شد. در این نوع خوردن، شیطان با انسان مماس میشود (یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ)، و این یعنی شیطان دارد باطری به باطری میکند و از روان انسان تغذیه میکند. یا اینکه کسانی که اموال یتیمان را میخورند، انگار دارند آتش وارد بطون خود میکنند ( إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا). خوردن آتش معناهای زیادی میتواند داشته باشد، خدا در ادامه می فرماید وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا یعنی بزودی اینها به سعیر خواهند رسید. سعیر جنبه ای از جهنم است که در همین دنیا هم میتواند اتفاق بیفتد و همین نوع آتشهاست که انسانها را از این دنیا به جهنم وصل میکند. اتصال از این دنیا به جهنم از طریق این نوع خوردنها صورت می گیرد.
نیم ساعت وبگردی بی هدف که فقط حسادت، شهوت، غبطه و سایر صفات منفی بار انسان میکند، به اندازه یک روز خستگی می آورد. زیرا اینها تغذیه روانی هستند که فقط روان انسان را پر میکنند و گرنه ارزش تغذیه ای برای روح و روان ما ندارند و خیلی مضر هستند. دیگران را پر کردن، کنایه از این است که صفات بد را در او تحریک کردن. همانطور که در جهنم، جهنمیان فقط شکمهایشان پر میشود و هیچ فایده دیگری برای آنها ندارد (فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ). اما کسانی که بوسیله تلویزیون و وبگردی های ناسالم، ورودیهای ناسالم وارد روان خویش میکنند، بیمار میشوند و بعدا مجبورند که برای درمان این بیماری، کارهای خطرناکی انجام دهند و چیزهای خطرناک دیگری وارد روان خویش بکنند. آیه ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ کنایه از این موضوع است که جهنمیان بعد از میل غذایی که فقط بطنها و روانها را پر میکند، مجبورند که مایعی جوشان روی آن بریزند. به همین طریق اخذ اینپوتهای ناسالم از هر منبعی (تلویزیون، وبگردی، فیلم، آهنگ و رمان و ...) روان انسان را پر میکند و باعث زجر افراد میشود و افراد مجبورند که مایع جوشان (حمیم) روی آن بریزند. مایع جوشان اینجا کنایه ای از یک ورودی خیلی مضر است و اصل عذاب همین ورودی مضر است که بعد از خوردن اینپوت حرام شکل می گیرد.
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۶۶﴾ پس [دوزخیان] حتما از آن مى خورند و شکمها را از آن پر مى کنند (۶۶)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ ﴿۶۷﴾ سپس ایشان را بر سر آن آمیغى از آب جوشان است (۶۷)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿۶۸﴾ آنگاه بازگشتشان بى گمان به سوى دوزخ است (۶۸)
همانطور که می بینید، خوردن فقط غذا و مایعات نیست؛ بلکه خیلی کارهای دیگر هم به عنوان خوردن ذکر شده است. هر چند که خوردنیهایی مثل ربا و غیبت در همه حال حرامند. اما در روزه ماه رمضان، اختصاصا باید در نخوردن اینها دقت کنید تا اگر غل و غشی هست، ترک شود و از دست این عادات شیطانی خلاص شوید. این نوع خوردنهای غیر مادی، مهمترین ضرری که پشت آن است، این است که پندار نیک افراد را از بین میبرد و میسوزاند. مثلا کسی که ربا میخورد، به نوعی به سیستم شیطانی اطمینان پیدا میکند و نسبت به آن حسن ظن پیدا میکند. به این طریق پندار نیک او به پندار شرّ تبدیل میشود. به همین خاطر خدا از رباخوار به عنوان کسی که آتش میخورد ، یاد کرده است. خوردن آتش به معنای آتش ناشی از سوختن نفت و یا چوب نیست بلکه منظور آتشی است از نوع آتش شیاطین که این نوع آتش، پندار نیک را میسوزاند. به همین خاطر خدا در قرآن در تعریف ربا از عبارت یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ استفاده فرموده است.
الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷۵﴾
کسانى که ربا مى خورند، (از گور) برنمى خیزند مگر مانند برخاستن کسى که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست.) و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس، هر کس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسید، و (از رباخوارى) باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار مى شود، و کسانى که (به رباخوارى) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. (۲۷۵)
گناهان باطنی مثل ربا، غیبت و ... پندار نیک افراد را میسوزانند و عملا فرد به یک قربانی سوختنی برای شیطان تبدیل میشود. بدون این که فرد خودش متوجه باشد، خودش را قربانی شیطان کرده است. پس هدف اصلی شیطان، قربانی کردن آدمیان برای خودش است، تا از این قربانی تغذیه کند. سیستم شرّی که شیطان برپا کرده است، بر همین قربانیها استوار است.
همانطور که خوردن گناهان باطنی، پندار نیک را میسوزاند، خوردن مثلا مشروب الکلی هم تمام ویتامینهای مفید جسم ما را میسوزاند. مشروبات حاصل از میوه های قند دار گندیده هستند و چنان تغییر ماهیت می دهند که قند آنها به یک نوع قند غیر قابل تجزیه و غیر قابل استفاده برای بدن ما تبدیل میشود. بدن انسان نمیتواند از قند موجود در الکل استفاده کند و در نتیجه مصرف کنندگان بعد از مصرف ، کسل و ناتوانند، طوریکه بدن مجبور است از ویتامینهای از قبل موجود در بدن استفاده نماید. بدن ، بعد از مشروب خواریهای فراوان، ویتامینهای اصلی و ضروری خویش را از دست میدهد و آن را می سوزاند. اینپوتهای شرّ هم اینچنین پندار نیک آدمیان را از بین می برد و یا آن را کم رنگ میکند. پندار نیک تعیین میکند که شما در جبهه شرّ هستید یا در جبهه خیر.
فرض کنید که شما غذایی میخورید که ناسالم است، تا چند روزی کسل میشوید و اشتهای خوردن را از دست میدهید و برای بیشتر ما این اتفاق افتاده است. زیرا تا غذای فاسد از سیستم گوارشی ما بیرون نرود، نمی توان اشتهای خوردن غذای دیگری را کرد. روان ما هم اینطوری است. اگر ما ورودی فاسدی را از طریق چشمان، گوش و سایر اعضاء حس کنیم؛ یعنی آن ورودی فاسد را خورده ایم و بنابراین روان ما بیمار میشود و اگر تا موقعی که ورودی فاسد از روان ما بیرون نرود، نمی توان پندار خود را به سمت نیک متمایل کرد. زیرا همان موقع که ورودی فاسد وارد روان میشود، دیگر نمیتوان واقعیتها را فهمید. یکی از معانی توبه همین است که ورودی فاسد از روان بیرون رانده شود.
روزه بزرگترین کمپ ترک گناهان قلبی و بدنی هست. در روزه داری باید سطوح پندار،کردار، گفتار چک شوند و در نتیجه بهترین تمرین است برای برگشت به چرخه نیک. خدا می فرماید که آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ قطعا همه مردم دنیا بدون استثناء از آن کراهت دارند و چنین چیزی را دوست ندارند و همگی بدون استثناء می گویند خیر. اما خدا این مقایسه را ذکر کرده است تا نشان دهد که گناهان باطنی همچون غیبت و حسادت و کینه چقدر خطرناکند و اصلا عواقب و خطرات اینها قابل مقایسه با خطرات گناهان دیگر نیست. این آیه میخواهد به ما بفهماند که اگر ما گناهان را می دیدیم و تجسم می کردیم و می فهمیدیم که چه تاثیر مخربی در روح و روان ما دارند، هیچوقت دنبال آن نمی رفتیم. زیرا در حالت عادی، شما هیچوقت به خوردن گوشت برادر و گوشت هیچ کس دیگری فکر هم نمی کنید؛ و مقایسه غیبت با این کردار خیلی زشت؛ برای نشان دادن درجه کثیفی گناهان است. شما تصورکنید که دیوهایی که پشت این صحنه گردانی هستند؛ چقدر کثیفند. قرآن صحنه های روبرو شدن گناهکاران با دیوهای پشت صحنه را به تصویر میکشد:
حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ ﴿۳۸﴾
تا آنگاه که او [با همزادش] به حضور ما آید [خطاب به شیطان] گوید اى کاش میان من و تو فاصله خاور و باختر بود که چه بد همزادی بودی (۳۸)
مردم در قیامت از دیوهایشان منزجر و متنفر میشوند ولی آن موقع بیفایده است و مهم این دنیاست که باید این تنفر را اعلام کنیم. تنها راه دور کردن دیوها از خود و محیط خود، اخذ پندار نیک است. حتی کردار نیک و گفتار نیک هم برای ثبات بخشیدن به پندار نیک است.
روزه گرفتن، به تمام معنا دیوها را از محیط انسان بیرون میراند. در این مورد در انجیل هم آمده است که : دیو جز به دعا و روزه از جسم انسان بیرون نمیرود. تمام کتابهای آسمانی در ماه روزه داری برای انسان نازل شده اند؛ زیرا در این ماهها، شیاطین ضعیفتر میشدند و بصورت دیو، نمیتوانستند در متن کتابهای آسمانی دخالت کنند. همانطور که قرآن هم در ماه رمضان نازل شد.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿۱۸۵﴾
ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کرده است به بزرگى بستایید و باشد که شکرگزارى کنید (۱۸۵)
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى کنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند (۱۸۶)
جالب است که بعد از آیه در مورد ماه رمضان، خدا می فرماید که : هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند بگو من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مى کنم پس آنان باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند. آیه خیلی زیبا می گوید که ای پیامبر اگر بندگان من از تو درباره من سوال کردند و درخواستی داشتند؛ بگو که خدا نزدیک است و دعای هر دعاکننده ای را جواب میدهد. همین آیه خودش ثابت میکند که ما انسانها باید در دعاهای خویش فقط و فقط خدا را بخوانیم و درخواستهایمان را فقط به او ارائه دهیم. وقتی مردم زمان پیامبر محمد، پیش او می روند و از او درباره خدا می پرسند و یا از پیامبر درباره خدا چیزی میخواهند؛ پیامبر محمد آنان را راهنمایی کرده و میگوید که خدا نزدیک است و دعای هر دعاکننده ای را جواب میدهد؛ پس خودتان باید از خدا بخواهید. (فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ). اگر کسی در زمان پیامبر خواسته خود را از پیامبر می خواست و یا میخواست از طریق پیامبر خواسته را به خدا بگوید، حتی زمانی که پیامبر زنده بوده است ؛ خدا می فرماید که من نزدیکم و جواب هر دعا کننده ای را می دهم اگر مرا بخواند (فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ). خدا عمدا در این آیه از ضمیر مفرد (إِذَا دَعَانِ) استفاده می فرماید و می گوید : إِذَا دَعَانِ = زمانی که من را بخواند.
درخواست کمک از کسانی که مرده اند، به خدا نمیرسد و بلکه به دیوها میرسد و دیوها از این خواسته، تغذیه میکنند. اما اگر درخواست شونده، زنده باشد؛ خود ماهیت درخواست کردن مشکلی ندارد، زیرا درخواست کننده بالاخره جوابی می گیرد و درخواست شونده هم سخنی میگوید. پسران یعقوب از پدرشان میخواهند که پیش خدا برایشان طلب استغفار کند.
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿۹۷﴾
گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم (۹۷)
این درخواست مشکلی ندارد، زیرا یعقوب زنده بوده است و جوابی به پسرانش میدهد. یعقوب در جواب پسرانش می گوید:
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿۹۸﴾
گفت از پروردگارم براى شما آمرزش خواهم خواست که او همانا آمرزنده مهربان است (۹۸)
یعقوب، در جواب پسرانش از زمان آینده دور استفاده میکند (سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ) و به این طریق یعقوب نمیخواهد که خود را واسطه مستقیم بین خدا و پسرانش کند. بلکه او میخواهد که در آینده بطور خودجوش و خودخواسته، از خدا برای پسرانش طلب استغفار کند و این روش استغفار بدون مشکل است و از نظر قرآن ایرادی ندارد. اما اگر پسرانش بعد از مرگ پیامبر یعقوب، از پدرشان که مرده است، بخواهند که برای آنها استغفار کند، این نوع طلب، از نظر قرآن بیفایده و حتی مضرّ است؛ زیرا اولا یعقوب صدای پسرانش را نمی شنود و دوما نمی تواند جوابی بدهد. بنابراین این نوع دعا و استغفار، ابتر است و یک سر دیگرش به دیوها متصل است.
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿۵﴾
و کیست گمراه تر از آن کس که به جاى خدا کسى را مى خواند که تا روز قیامت او را پاسخ نمى دهد و آنها از دعایشان بى خبرند (۵)
وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَکَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِینَ ﴿۶﴾
و چون مردم محشور گردند دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انکار ورزند (۶)
إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ ﴿۱۴﴾
اگر آنها را بخوانید دعاى شما را نمى شنوند و اگر [فرضا] بشنوند اجابتتان نمى کنند و روز قیامت شرک شما را انکار مى کنند و [هیچ کس] چون [خداى] آگاه تو را خبردار نمى کند (۱۴)
زمانی که یعقوب زنده بود، پسرانش پیش او رفتند و از او خواستند که پیش خدا برایشان استغفار کند و یعقوب در این مورد آنان را سرزنش نکرد، بلکه گفت در آینده برای شما استغفار خواهم کرد. یعقوب به این خاطر این مساله را به آینده موکول کرد زیرا اصلا ماهیت دعا برای دیگران اینطوری است. اگر دعا خودجوش و آگاهانه نباشد، اصلا نزد خدا قابل قبول نیست و به خدا نمی رسد. ما انسانها می توانیم بطور خودجوش و هر وقت که خواستیم برای نزدیکانمان و افراد دیگر، از خدا تقاضای استغفار کنیم و این در قرآن مجاز است و یعقوب به همین خاطر آن را به آینده موکول کرد. اما درخواست از کسانی که مرده اند و از دعای ما بی خبرند، بی معنی است، زیرا آنها از تقاضای ما بی خبرند. به این خاطر است که خدای مهربان در قرآن، شفاعت کردن را مجاز دانسته است ولی شفیع گرفتن را مجاز نمیداند (وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ). بنابراین شفیع گرفتن مجاز نیست ولی شفاعت کردن مجاز است. شما می توانید برای هر کس که دوست داشتی ، دعای خیر کنید و این یک مساله خودجوش است و از نظر قرآن مشکلی ندارد. زیرا در شفاعت کردن؛ در واقع شما دارید خواسته ات را از خدا میخواهی.
وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۱۸﴾
و به جاى خدا چیزهایى را مى پرستند که نه به آنان زیان مى رساند و نه به آنان سود مى دهد و مى گویند اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند بگو آیا خدا را به چیزى که در آسمانها و در زمین نمى داند آگاه مى گردانید او پاک و برتر است از آنچه [با وى] شریک مى سازند (۱۸)
خدای مهربان، روشهای مرتاضان برای زندگی را قبول ندارد. آنها خود را از خیلی از غذاها محروم میکنند و تا آخر عمرشان، جامه های کهنه میپوشند. آیه ای از قرآن، این نوع زندگی را صراحتا رد میکند.
یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ﴿۳۱﴾
اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید و[لى] زیاده روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى دارد (۳۱)
البته در اصل، مرتاضان خود را از غذا بی نیاز نمی کنند، بلکه تعادل هورمونهای بدن خویش را به هم میزنند و به این طریق به هورمون دیگری معتاد میشوند. همانطور که در قسمت 47 ام جادوی شیاطین گفته شد؛ غذاهای گندیده و فاسد باعث تغییر ناگهانی سطح هورمونها در بدن میشوند. مشروبات الکلی هم حاصل میوه های گندیده است. بعضی مرتاضان برای تغییر سطح هورمون سروتونین، غذاهای فاسد مصرف میکنند و حتی بعضی از آنها در طول تاریخ برای بالابردن همین هورمون، به مدت چهل شبانه روز از ادرار خود می نوشیدند تا سطح غیر مجاز هورمونها را در بدن خود تولید کنند و به آن حالتی از ذهن، که خودشان آن را آرامش و مکاشفه! می نامند، برسانند. ترشح سروتونین باعث میشود که احساس گرسنگی طبیعی از بین برود و به همین خاطر مرتاضان هندی، احساس گرسنگی را در خود از بین میبرند و به این طریق هورمونهای طبیعی و خدادادی خویش را دستکاری میکنند. هورمون سروتونین بالا موجب ایجاد حس رضایت و شادی کاذب درونی فرد (گاهی بدون هیچ دلیلی) می شود. و البته این شادی کاذب نوعی اعتیاد است و مرتاضان تا آخر عمرشان معتاد این نوع کسب آرامش هستند و مغز خود را پوچ میکنند. خیلی از داروهای شیمیایی، باعث بهبودی بیماری نمیشوند و بلکه فقط سطح هورمونها را جابجا میکنند و بیمار بیچاره فکر میکند بیماریش خوب شده است.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿۳۲﴾
[اى پیامبر] بگو زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده و [نیز ] روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده بگو این [نعمتها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده اند و روز قیامت [نیز] خاص آنان مى باشد این گونه آیات [خود] را براى گروهى که مى دانند به روشنى بیان مى کنیم (۳۲)
بعضی از مردم به اشتباه فکر میکنند که خوشی و هدف این دنیا به لذتهایش است؛ ولی این نوع تفکر هم اشتباه و منحرف است. خوشی این دنیا به صحیح زندگی کردن است. آزمایشهای دوره ای محققین علم پزشکی ثابت کرده است که روزه واقعا از دیابت نوع دوم جلوگیری میکند و حتی آن را محو میکند. زیرا دیابت و بسیاری از بیماریهای دیگر از عدم تعادل بدنی نشات می گیرند. هنوز علم نتوانسته است که بطور کامل طریقه کامل سوخت و ساز بدن انسان را با جزئیات بفهمد و هیچوقت هم بطور کامل نخواهد فهمید. خدای مهربان که ما را خلق کرده است، بهتر از هر کسی میداند که چطوری بدن ما را تنظیم کند. آن خالق متعال میداند که روزه داری بهترین روش برای تنظیم سیستم گوارشی و هورمونی بدن است. روشهای پزشکی هیچوقت به اندازه روزه موثر نیستند. زیرا روزه فقط نخوردن غذا نیست، بلکه فرد روزه دار دیگر با چشمهایش و گوشهایش و تمام حسهای دیگرش گناهی انجام نمیدهد و اینپوتهای غلط وارد روان و بدن خویش نمی کند. بیشتر عدم تعادل هورمونها، از گناهان حاصل میشوند، وقتی شما پیش بعضی مراکز درمانی می روید، کمتر کسی شما را به عبادت و رعایت دستورات دینی مثل روزه نصیحت میکند. در حالی که منشاء اصلی بیماریها، عدم رعایت دستورات دینی است. متاسفانه مردم دیگر همدیگر را نصیحت نمی کنند و نقش سیاهی لشکر و ربات را برای هم بازی میکنند. اینها برخلاف آیه تواصو بالحق و تواصوا بالصبر است. در آینده هوش مصنوعی میتواند کار آنها را هم انجام دهد. فرق انسان با هوش مصنوعی همین است. انسانها باید همیشه همدیگر را نصحیت کنند البته با زبان نرم و خوش. هر انسانی به نصیحت نیک و صادقانه و سخنان نیک نیاز دارد، مثل نیاز به آب و غذا. گفتار نیک نمی گذارد که آدمها در خیالات زندگی کنند و آنان را از خواب و خیال بیدار میکند.
خیالپردازی و غرق شدن در اشعار و احساسات و توهمات باعث ابتلا به دیابت نوع دوم خواهد شد، زیرا خیالپردازی و توهمات و احساسات افراطی، بدن را فریب داده و باعث تولید سطح نامنظمی از هورمونها و سایر پارامترها در بدن میشود و تنظیمات طبیعی و نرمال بدن به هم میخورد و زمینه ابتلا به انواع بیماریها فراهم میشود. بنابراین بیماریهای انسان ، همیشه منشاء خوردن غذا ندارند و بیشتر مواقع منشاء روانی دارند و اگر فرد روزه دار، ورودیهای روان خویش را کنترل نکند و نفسش را تزکیه ندهد، سلامت جسمی خودش را هم به خطر می اندازد و سود زیادی از روزه جسمی نمی گیرد. بعضی ها میگویند روزه برای بدن مضر است! در واقع آنان چون تسلط کاملا علمی بر این موضوع ندارند، فقط جنبه رباتی آن را در نظر می گیرند و بقیه پارامترها را در نظر نمی گیرند. از نظر آنان روزه مضر است ولی داروهای شیمیایی و روان گردانی مجاز است! آنها متوجه نیستند که روزه چقدر اصولی تنظیمات جسمی و روحی روانی را با هم تنظیم میکند. تنظیمات جسمی و روانی هر دو وابسته به هم هستند و اگر چیزی تنظیم شود، باید هر دو با هم تنظیم شوند و گرنه مغلطه انداز است و روزه دقیقا اینکار را میکند.