اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
همانطور که میدانید، در دنیایی که ما به آن تبعید شده ایم، ما وجودمان محدود به سه بعد است و بعد چهارم که زمان است هم به طور محدود و اجباری در اختیار ما قرار گرفته است. موجودات دو بعدی فقط بر طول و عرض خود مسلطند. موجودات سه بعدی هم بر طول و عرض و عمق خود آگاهی دارند. موجودات دو بعدی وقتی متوجه موجودات سه بعدی میشوند که سایه آنها در محیط دو بعدیشان بیفتد. زیرا سایه یک جسم سه بعدی، دو بعدی است.
ما بعنوان موجودات سه بعدی، اجسام دو بعدی را می بینیم ولی آنها ما را نمی بینند، و ما برای آنها نامرئی هستیم. مگر اینکه سایه ما در محیط آنها بیفتد.
بعد چهارم زمان است. از آنجا که ما فقط بر سه بعد تسلط داریم، توانایی مشاهده اجسام چهار بعدی را نداریم. اجسام چهار بعدی ، ما فقط سایه آنها را می بینیم و در آنصورت بعد زمان در سایه آنها موجود نیست و تصویر یک لحظه از آنها را نمایش میدهد.
شیطان و اجنه دارای بعد دیگری هستند که ما نداریم و به همین خاطر ما قادر به دیدن آنها نیستیم ولی آنها ما را می بینند.
یا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾
اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا عورتهایشان را بر آنان نمایان کند در حقیقت او و قبیله اش شما را از آنجا که آنها را نمى بینید مى بینند ما شیاطین را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمى آورند (۲۷)
فرشتگان دارای ابعاد دیگری هستند که ما و اجنه را میبینند و آنها دارای ابعاد دیگری هستند که ما و اجنه نداریم. اما خدای قادر متعال به اندازه صفاتش ابعاد دارد و قابل وصف و درک نیست. به همین خاطر خدا براحتی بر همه چیز مسلط است و بر همه چیز احاطه دارد و ایجاد هر چیزی برای او مثل کن فیکون است.
زمانی که موسی خواست خدا را ببیند، خدا به او فرمود که تو هرگز مرا نخواهی دید، زیرا خدا دارای ابعاد زیادی است و کسی را یارای تسلط بر او نیست. زمانی هم که خدا فقط یک اپسیلون زمان خودش را به کوه نشان داد، کوه در جا پودر شد و نابود شد. این نشان میدهد که دنیای آسمان یکم، از ذرات محدود در سه بعد و توخالی درست شده اند و توانایی پذیرش نور خدا را ندارند و به محض ورود خدا به آسمان یکم، همه چیز به هم میخورد و کل سیستم آنها به هم میریزد. همان اتفاقی که در قیامت اتفاق می افتد. حوادث مربوط به قیامت به این دلیل پیش می آید که خدا همراه با فرشتگان به آسمان یکم حضور فیزیکی پیدا میکنند و به خاطر نامرغوب بودن جنس آسمان یکم، تمام سیستم آن به هم میخورد و به اصطلاح قیامت میشود.
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِکَةُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۲۱۰﴾
مگر انتظار آنان غیر از این است که خدا و فرشتگان در [زیر] سایبانهایى از ابر سپید به سوى آنان بیایند و کار [داورى] یکسره شود و کارها به سوى خدا بازگردانده مى شود (۲۱۰)
وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿۲۲﴾
و پروردگارت و فرشته[ها] صفدرصف آیند (۲۲)
وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿۲۳﴾
و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است که انسان پند گیرد و[لى] کجا او را جاى پندگرفتن باشد (۲۳)
خدا دارای ابعادی است که هیچ موجود دیگری ندارد. خدا بر تمام اعمال و پندار و گفتار تمام موجودات جهان تسلط دارد. شرک یعنی اینکه ابعاد خدا را برای موجودات دیگر در نظر گرفتن. بعضی از صفات خدا که در قرآن آمده است :
بار، باطن، بدیع، بر، بصیر، اله، احد، صمد، اول، آخر، السمیع، البصیر، القدیر، القادر، العلی، الاعلی، البدیع، الاکرم، الحی، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحق، الحسیب، الحمید، الرب، الرحمن، الرحیم، الرازق، الرقیب، الرؤف، السلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبار، المتکبر، الشهید، العفو، الغنی، الفاطر، الفتاح، الملک، القدوس، القوی، القریب، القیوم، المجید، المولی، المحیط، المبین، المصور، الکریم، الکبیر، الکافی، النور، الوهاب، الواسع، الودود، الوکیل، التواب، الخبیر، الخالق، الشکور، العظیم، اللطیف
خدا بر تمام این صفات مسلط است و به همین خاطر گرداندن امور جهان برای او بسیار ساده ست. به همین خاطر، خدای مهربان، مردم را به صفات خویش دعوت میکند و آنان را راهنمایی میکند که فقط او از رگ گردن به موجودات نزدیکتر است. فقط او خبیر ، علیم ، سمیع الدعاست. اگر ما دعاهای خویش را به موجود دیگری مثلا فرشتگان که دارای ابعاد بیشتری از ما هستند، ارائه دهیم، در آنصورت آنان از آنجا که خبیر، علیم، سمیع الدعا نیستند؛ از دعا بی خبرند و بی خبر خواهند بود و دعا ها برآورده نخواهد شد. در آنصورت اجنه و شیاطین که بر ما مسلطند و ما را میبینند، سایه هایی در ذهن ما ایجاد میکنند و ما را فریب میدهند و تحت تسلط خود خواهند آورد.
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ﴿۶۰﴾
و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کبر مى ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى آیند (۶۰)
کسانی که خدا را نمی خوانند، گیر شیاطین خواهند افتاد و همراه آنان به جهنم وارد خواهند شد. جهان کاملا براساس اصول علمی اداره میشود و خدا بر این اصول علمی کاملا مسلط و استوار است.
الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿۵۹﴾
همان کسى که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش روز آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره اى بپرس [که مى داند] (۵۹)
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾
و چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده کنید مى گویند رحمان چیست آیا براى چیزى که ما را [بدان] فرمان مى دهى سجده کنیم و بر رمیدنشان مى افزاید (۶۰)
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
براساس نظریه نسبیت عام انشتین، مسیر نور هنگام عبور از یک میدان گرانشی بصورت منحنی است. هر چقدر که مقدار خمیدگی نور بیشتر باشد، در آن قسمت زمان کندتر میگذرد. سیاه چاله ها و کرم چاله ها نمونه واقعی توقف زمان و یا کند کردن زمان هستند. خلاصه نظریه انشتین این است که نیروهای گرانش بسیار قوی، تغییرات قابل توجهی در زمان ایجاد میکند. بطرز خارق العاده ای ، مثالی از سفر در زمان در قرآن آمده است. هفت نفر و یک سگ از سیستم بت پرستی زمان خویش فرار میکنند و وارد یک غار میشوند. خدای مهربان در آن نقطه درون غار چنان نیروی گرانشی ای ایجاد میکند که نور خمیده میشود. در این حالت زمان برای آن هفت نفر، به اندازه یک روز یا کمی بیشتر میگذرد ولی برای فضای بیرون از غار 309 سال طول میکشد.
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا ﴿۱۶﴾
و چون از آنها و از آنچه که جز خدا مى پرستند کناره گرفتید پس به غار پناه جویید تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در کارتان گشایشى فراهم سازد (۱۶)
وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِی فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِدًا ﴿۱۷﴾
و آفتاب را مى بینى که چون برمى آید از غارشان به سمت راست مایل است و چون فرو مى شود از سمت چپ دامن برمىچیند در حالى که آنان در جایى فراخ از آن [غار قرار گرفته]اند این از نشانه هاى [قدرت] خداست خدا هر که را راهنمایى کند او راهیافته است و هر که را بى راه گذارد هرگز براى او یارى راهبر نخواهى یافت (۱۷)
قسمتی از آیه میفرماید که: و آفتاب را مى بینى که چون برمى آید از غارشان به سمت راست مایل است و چون فرو مى شود از سمت چپ دامن برمىچیند. متن آیه صراحتا از خمیدگی شعاع نور در آن قسمت سخن میگوید. گرانش آن نقطه آنقدر قوی نیست که نور را کامل جذب کند، بلکه فقط شعاع نور را خم میکند. یعنی گرانش آن نقطه به اندازه یک سیاه چاله نیست که کلا نور را کامل جذب میکند. یعنی به اندازه تغییر زمان در حد 309 سال. در پایان آیه خدا میفرماید که این از نشانه های بزرگ خداست. قطعا تابش عادی نور به غار در جاهای دیگر از کره زمین هم اتفاق می افتاد و خدا منظورش از نشانه این نکته نیست، بلکه در اینجا اختصاصا چنین پدیده ای را توضیح میدهد. پدیده سفر در زمان.
وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿۱۸﴾
و مى پندارى که ایشان بیدارند در حالى که خفته اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى گردانیم و سگشان بر آستانه [غار] دو دست خود را دراز کرده [بود] اگر بر حال آنان اطلاع مى یافتى گریزان روى از آنها برمى تافتى و از [مشاهده] آنها آکنده از بیم مى شدى (۱۸)
وَکَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءَلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّهَا أَزْکَى طَعَامًا فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَدًا ﴿۱۹﴾
و این چنین بیدارشان کردیم تا میان خود از یکدیگر پرسش کنند گوینده اى از آنان گفت چقدر مانده اید گفتند روزى یا پاره اى از روز را مانده ایم [سرانجام] گفتند پروردگارتان به آنچه مانده اید داناتر است اینک یکى از خودتان را با این پول خود به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک از غذاهاى آن پاکیزه تر است و از آن غذایى برایتان بیاورد و باید زیرکى به خرج دهد و هیچ کس را از [حال] شما آگاه نگرداند (۱۹)
نیروی گرانش بسیار قوی باعث متلاشی شدن ماده هم میشود و به همین خاطر نیروی گرانش داخل غار باعث تغییر در قیافه ظاهری اصحاب کهف شده بود و به همین خاطر مردم عادی با دیدن آنها دچار ترس و رعب میشدند. زمانی که بیدار میشوند، از همدیگر سوال میپرسند که چقدر خوابیدیم، آنها میگویند که یک روز یا کمی بیشتر. در واقع آنها راست میگفتند. زیرا زمان برای آنها تا حدی متوقف شده بود و یک روز آنان داخل غار به اندازه 300 سال عادی روی کره زمین بود. اینطوری خدا یک مثال کامل از بعث و معاد به جهانیان ارائه میدهد.کتاب قرآن به معنای واقعی از غیب خبر میدهد و به معنای واقعی کلمات خداست.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در قسمتهای قبلی عرض شد که ماه و خورشید نقطه کنترل حوادث روی زمین هستند. جزر و مد و سونامی و زلزله و بارش و ... توسط گرانشهای ماه و خورشید ایجاد میشود. اگر خدا اراده کند که در یک نقطه از زمین سونامی و یا زلزله ایجاد کند، با تغییر چند درجه ای مدار ماه توسط فرشتگان ، براحتی میتواند این کار را انجام دهد. بدون کره ماه، پیش بینی آب و هوا عملا غیر ممکن خواهد شد. در این شرایط، متوسط اختلاف دما میان گرم ترین و سردترین نقاط زمین به حدی زیاد خواهد شد که حیات بشر به خطر خواهد افتاد. به گزارش سایت بیگ بنگ، چرخش منحصر بفرد و مطلوب محور زمین فصول را تعیین میکند، و آب و هوای ما را در راستای بقای حیات نگه می دارد. ماه ، زمین را بر روی محورش ثابت نگه می دارد، بنابراین زمین لرزش کمی دارد و قابل سکونت است.
در زمان پیامبر نوح، تغییرات ناگهانی در مدار ماه باعث سیل و طوفان فوق العاده ای شد که بشر تا آنوقت با آن روبرو نشده بود. گردش ماه به دور زمین صرفا یک مدار دائمی مارپیچی کامل و ساده نیست، بلکه به گفته ناسا، مدار چرخش آن تغییرهای اساسی و نوسانهایی دارد. این تغییرهای نوسانی آرام ، جزر و مدهای روی زمین را یا تشدید میکند یا مانع بروز آنها میشود.
ماه طریقه زمانبندی، زمان روزه و حج را در زمین برای مردم تعیین میکند. هیچ قمری در منظومه شمسی به نسبت اندازه سیاره اش، به اندازه ماه بزرگ نیست. زیرا قطر ماه تقریبا یک چهارم قطر زمین است. این میزان قطر برای یک قمر خیلی زیاد است و دانشمندان ناسا در تعجبند که چطوری زمین چنین قمر بزرگی را نگه میدارد! و حتی بعضی ها به نظریه توخالی بودن کره ماه روی آورده اند. به هر حال نقش ماه حتی در روح و روان آدمیان غیرقابل انکار است. در زمان قرص کامل ماه، گرانش قوی آن باعث تاثیر در اعصاب و روان بشر خواهد شد.
بشقاب پرنده ها تکنولوژی عالم بالاتر هستند و بنابراین بشر هنوز خیلی با آن فاصله دارد. دانشمندان آمریکایی قطعاتی از بشقاب پرنده سقوط کرده را مورد آزمایش قرار دادند، بطوریکه ضخامت آن از یک ورقه نازک کاغذی هم کمتر بود. آن ها با پتکهای قوی هم نتوانستند آن را خم کنند. در کوره های ذوب آهن هم ذوب نشد و حتی گرم هم نشد. قطعا چنین آلیاژی در زمین یافت نمیشود. تکنولوژی بشقاب پرنده که بوسیله آن از سرعت نور هم بیشتر میتوان اوج گرفت. دانشمندان میگویند که یک بشقاب پرنده تمام تکنولوژی یک کیهان را در خود دارد.
بشر هم اکنون در دنیا در اوج پیشرفت خود قرار دارد . اما در مقابل علم عالم بالاتر هنوز در دوران بچگی خود قرار دارد. برخلاف باور عموم، عالمی که ما از آنجا تبعید شده ایم، آنچنان پیشرفته است که بشر حتی تصورش را هم نمیتواند بکند.
نکته مهمی را در پایان این قسمت خدمت عرض میکنم. مردم زمان ابراهیم تاثیرات ماه و خورشید و ستارگان را بر روی زمین و زندگی خویش دریافته بودند، آنها بعد از طوفان نوح از طریق پیامبرانی بعد ازنوح و یا خود نوح دریافته بودند که ماه تاثیر شگرفی بر ایجاد طوفان نوح داشته است. اما اشتباه آنها این بود که آنها می گفتند خدا ماه و خورشید را برای کنترل جهان خلق کرده است زیرا آنها را در مکان بلند تر گذاشته و آنها را ارجمند کرده و آنها در پیشگاه خدا دنیا را کنترل می کنند! آنها میگفتند که پس در نتیجه ما انسانها هم باید آنها را مقدس دانسته و برایشان احترام قائل بشویم و این اراده خداست و انسانها باید چیزی را که خدا با احترام نگاه می کند انسان هم باید برایش احترام قائل شود! و احترام قائل شدن برای ستاره ها و ماه و کرات دیگر مثل احترام گذاشتن برای خدا است! بعد از مطرح شدن این تصور، آنها شروع به ساختن معبدهایی برای ماه و ستارگان کردند و برایشان قربانی می کردند آنها ماه و ستارگان را با کلمات تقدیس و بزرگ می پنداشتند و در مقابل آنها سجده می کردند و با این تفکر اشتباه ، سعی در کامل کردن اراده پروردگار می کردند و این بنیان و اساس پرستش بتها و خدایان اشتباه بود. و این منطق آنها بود که باید ماه و ستارگان پرستش شوند.
و این در تورات سوره ارمیا ( ۱۰ : ۷-۸) نقل شده است؛که می فرماید:
کسانی که از تو ای خدای بزرگ نمی ترسند، و این ترس شایسته تنها تو میباشد. در میان تمامی بزرگان این ملت و در تمام سرزمین هایشان کسی مانند تو نیست. و آنها این پندار و آموزه احمقانه را تصور کردند. و تفکر نابخردانه آنها این بود که این گفتار بی اساس و پوچ را از اراده تو پنداشتند در حالیکه این طور نیست.
در واقع مردم، این فکر گمراه را گسترش دادند که خدا خودش اراده کرده تا خورشید و ماه و ستارگان تقدیس شوند و شریک خدا قرار داده شوند. بعد از گذشت مدتی، پیامبران دروغین زیادی به انسانها دستور می دادند که به ستارگان خدمت کنید و برای آنها قربانی بدهید. و تمثال هایی از آنها بسازید تا زن و مرد و کودک همه برای آنها تعظیم کنند و ادعا می کردند که آنها دریافته اند که این تصویر خاص برای آن ستاره می باشد و آن را از طریق وحی به دست آورده اند یعنی به آنها وحی شده است و بعد ازآن مردم در زیر درختان و در بالای کوه معابدی را ساختند و مردم دور هم جمع می شدند و برای آنها تعظیم می کردند و پیامبران دروغین می گفتند که این تمثال ها منبع ضرر و سود می باشند و باید از آنها ترسید و برایشان تعظیم کرد و موجب موفقیت شما می شود و باید این کارها را انجام بدهید و این کارها را انجام ندهید!
و بعد از آن افراد دروغگوی دیگری نیز می گفتند ماه یا فلان ستاره یا فرشته به او الهام کرده که مرا اینگونه و به روشی خاص بپرستید و کارهای خاصی را انجام بدهید.
ابراهیم در دورانی این مراحل را طی کرد. او ابتدا به ستارگان و ماه و خورشید اعتقاد داشت و به سمت آنان گرایش پیدا کرد.
وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿۷۵﴾
و این گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد (۷۵)
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ ﴿۷۶﴾
پس چون شب بر او پرده افکند ستاره اى دید گفت این پروردگار من است و آنگاه چون غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم (۷۶)
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ﴿۷۷﴾
و چون ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است آنگاه چون ناپدید شد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم (۷۷)
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ﴿۷۸﴾
پس چون خورشید را برآمده دید گفت این پروردگار من است این بزرگتر است و هنگامى که افول کرد گفت اى قوم من من از آنچه [براى خدا] شریک مى سازید بیزارم (۷۸)
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۷۹﴾
من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (۷۹)
ابراهیم در نهایت درس بزرگی به بشریت داد و گفت: روى خود را به سوى کسى گردانیدم که ماه و خورشید و ستاره و آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم. درست است که ماه تاثیرات زیادی روی سیل و زلزله و ... در زمین دارد ولی ما موظفیم که فقط خدا را عبادت کنیم و فقط او را پرستش کنیم. درست است که ملائکه بوسیله ماه ، زلزله و سیل ایجاد میکنند، ولی ما موظفیم که فقط خدا را تاثیر در امور بدانیم و در رفع نیازها و بلاها، فقط او را بخوانیم. ما نباید ملائکه مسئول سیل و زلزله را در دعاهای خویش بخوانیم. بلکه باید فقط خدا را بخوانیم. درست است که پیامبر محمد کتاب قرآن بر او نازل شد و او آن را بر مردم ابلاغ کرد، ولی ما مسئولیم که فقط خدا را در دعاهای خویش بخوانیم.
فرقه ای به اسم رائیلیان چندین سال پیش در فرانسه پیدا شدند که سرنشینان بشقاب پرنده ها را خالق خویش میدانستند. آنها هنوز منتظرند که سرنشینان بشقاب پرنده ها بیایند و آنان را نجات دهند! آنها معتقدند که بشقاب پرنده ها آنان را خلق کرده اند و زمین محل این آزمایشگاه بوده است. آنها ایده هایی درست را با غلط آمیخته اند.
در کتابهای آسمانی تورات و قرآن تاکید شده است که خدا بشر را به زمین تبعید کرده است و ملائک را مسئول خدمات رسانی به آنان طی زمان تبعید، کرده است. ولی تمام این کارها برای این است که بشر دوباره به طرف خدا برگردد.
در واقع بشر موظف است که فقط خدا را موثر در امور بداند ولی بشر متوهم سلسله مراتب امور خدا را قطع میکند و کار را نیمه کاره رها میکند و به این طریق وسائل را بجای خدا پرستش میکند. ایمان به ملائکه جزو لوازم ایمان است ولی ما موظفیم فقط خدا را پرستش کنیم و فقط او را بخوانیم و فقط او را عبادت کنیم.
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۷۹﴾
من از روى اخلاص پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم (۷۹)
از شیطان رانده شده به خدا پناه می برم
بنام خدا بخشنده مهربان
سوره فصلت آیه ۳۰
إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ﴿۳۰﴾
به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خدای یگانه است!» سپس در این راه استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!
هر فردی در طول زندگیش باید موقعیت و جبهه خودش را در مورد خدا مشخص کند. کسانی که خدا را بدون هزینه میخواهند، وارد بهشت نخواهند شد و مثل این است که خدا را نخواسته باشند. آدمی باید با جان و مال و موقعیت و مقام خودش و حتی خاطرات نوستالژیک در راه خدا تلاش و کوشش کند و در عقیده خداپرستی پایدار و استقامت کند. شما نمی توانید از یک طرف ادعای خداپرستی کنید و از طرف دیگر نسبت به تعدادی از هموطنان خویش که پیامبر و امامان را در حد خدا بالا میبرند، بی تفاوت باشید. ابراهیم نمونه کامل یک فرد یکتاپرست بود که خانواده و پدر خویش را بخاطر خدا ترک کرد. خاطرات نوستالژیک مهمترین عامل عدم ترک سنتهای مخالف با خداپرستی است. کسانی هستند که میگویند ما میدانیم که نباید کسی را با خدا خواند و نباید برای غیر خدا نذر کرد ولی ما از بچگی اینجوری بزرگ شده ایم و با این فرهنگ انس گرفته ایم و خاطرات نوستالژیک مان را نمی توانیم فراموش کنیم. باید بدانیم که بهشت براحتی بدست نمی آید. آدمی باید با تمام چیزهایی که دارد در راه خدا تلاش و کوشش کند. آدمی باید چیزهایی را از دست دهد تا بتواند چیزهایی را بدست آورد. این آزمایش دنیاست که اینجوری طراحی شده است. اینکه نزدیکان شما خداپرستی را با شرک مخلوط کرده اند و شما بخاطر تعصب نسبت به سنتهای فرهنگی، نصیحتشان نکنید، به معنای عدم تعیین تکلیف نفس خویش نسبت به خداست و بهشتی در کار نخواهد بود. قبل از اینکه دیر شود ، موقعیت خود را نسبت به خدا مشخص کنید و نسبت به آن استقامت کنید حتی اگر به ضررتان تمام شود. البته این جور ضررها، در اصل ضرر نیست، بلکه سود است به نسبت چندین برابر که از طرف خدای عالمیان دریافت خواهید کرد.
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید تعجب کنید از این گفته؛ که جهنمیان، آتش را به دلخواه خویش انتخاب میکنند. بهتر است که در این مورد کلام خدا را بخوانیم.
یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۱۲﴾
آن روز که مردان و زنان مؤمن را مى بینى که نورشان پیشاپیششان و به جانب راستشان دوان است [به آنان گویند] امروز شما را مژده باد به باغهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در آنها جاودانید این است همان کامیابى بزرگ (۱۲)
یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿۱۳﴾
آن روز مردان و زنان منافق به کسانى که ایمان آورده اند مى گویند ما را مهلت دهید تا از نورتان [اندکى] برگیریم گفته مى شود بازپس برگردید و نورى درخواست کنید آنگاه میان آنها دیوارى زده مى شود که آن را دروازه اى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد (۱۳)
یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿۱۴﴾
[دو رویان] آنان را ندا درمى دهند آیا ما با شما نبودیم مى گویند چرا ولى شما خودتان را در بلا افکندید و امروز و فردا کردید و تردید آوردید و آرزوها شما را غره کرد تا فرمان خدا آمد و [شیطان] مغرورکننده شما را در باره خدا بفریفت (۱۴)
خدا در آیات بالایی می فرماید که مومنین در روز قیامت دارای نور هستند ولی منافقین نوری ندارند و در ظلمات بسر می برند. نور مومنان در جلو و کنار آنان حرکت میکند و به همین خاطر مومنان براحتی مسیر را طی میکنند. اما منافقین در تاریکی و ظلمات مطلق بسر می برند و نمیتوانند حرکتی از خود انجام دهند زیرا دور و بر خویش را نمی بینند و در تاریکی مطلق بسر میبرند. اینکه کافران نور ندارند، به این معناست که آنان در صحنه قیامت در ظلمات بسر میبرند و این ظلمات و تاریکی خطر بزرگی برای آنها محسوب میشود. زیرا در آنروز حوادث وحشتناکی رخ میدهد و صاعقه و ظلمات و بارش شهاب سنگ و ... تمام آسمان را در بر میگیرد. هر چند هم اکنون به گفته ستاره شناسان، رنگ تیره، رنگ غالب کهکشانهاست. رنگهایی که ما در زمین میبینیم، نتیجه تابش نور است. اما در فضا اصلا چنین چیزی وجود ندارد و تاریکی مطلق حکمفرماست. عکسهایی که از سطح ماه گرفته شده ، نشان میدهد که حتی سایه اشیاء در ماه، تماما تیره است. از آنجا تمام آسمان هم تیره و تار است. ستاره ها آنطوری که در زمین دیده میشوند؛ در فضا قابل مشاهده نیستند.
در روز قیامت، بطور پیش فرض تمام کهکشانها تیره و در ظلمات کامل بسر میبرند. مومنان از آنجا که در این جهان، اعمال صالح انجام داده اند ، نور برای خود فراهم کرده اند و بنابراین آنان در این تاریکی مطلق بوسیله آن نور ره می پیمایند تا به مسیر مشخصی برسند و از آنجا وارد محیط دیگری شوند. اما کافرین نوری ندارند و در تاریکی مطلق نمی دانند چکار کنند و سر در گم می مانند. تاریکی مطلق برای آنان دلهره آور است. نهایتا خدا میفرماید که : فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿۱۳﴾ آنگاه میان مومنان و کافرین دیوارى زده مى شود که آن را دروازه اى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد. مومنان با استفاده از نور خود وارد آن محوطه میشوند . اما کافران در تاریکی مطلق نمیتوانند وارد این محیط دیوار دار شوند و در نتیجه جا میمانند، یعنی بدون نور نمیتوان وارد این محوطه شد. محیط دیوار دار مومنان را از خطرات تاریکی مطلق و صاعقه و بارش شهاب و ... حفظ میکند و آنان را به بهشت و یا بعد دیگر منتقل میکند. اما کافران در بیرون از دیوار میمانند و خدا کافران را در تاریکی مطلق رها میکندو مومنان را از آنجا نجات میدهد. بعد از نجات مومنان؛ کافران در تاریکی مطلق ، یک آتشی می بینند و آنها از آنجا که هیچ نوری ندارند، جذب آتش میشوند و به طرف آن میروند. این آتش همان آتش جهنم است. خیلی جالب است که کافرین و منافقین ، آتش (النار) را بجای نور انتخاب میکنند. زیرا آنها نور ندارند و بخاطر نجات از تاریکی مطلق و خطرات و ترس از آن، ناچارا آتش را انتخاب میکنند و به سمت آن میروند. به همین خاطر خدا میفرماید که در آن روز آتش جهنم برای آنان پناهگاه و یاور است (مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ). آنان به دلخواه خویش آتش را بر میگزینند. تاریکی مطلق فضا که هر لحظه صاعقه می آید و هرلحظه شهاب سنگ می آید و خطرات بسیار زیاد دیگر ؛ آنان را به انتخاب آتش جهنم راهنمایی میکند.
فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿۱۵﴾
پس امروز نه از شما و نه از کسانى که کافر شده اند عوضى پذیرفته نمى شود جایگاهتان آتش است و آتش مولای شماست و چه بد مسیری است (۱۵)
آنان نار را بجای نور در این جهان برای آخرت خود انتخاب کرده بوده اند. این دقیقا نتیجه اعمال خودشان است. زیرا بجای تواضع، تکبر؛ بجای صبر، خشم؛ بجای صلح، جنگ؛ بجای صحبت آرام، توهین؛ بجای دوستی، دشمنی؛ بجای مهربانی، کینه؛ بجای نور، النار و ... را رویه زندگی خویش کرده بودند. به همین خاطر در جهان آخرت نوری ندارند و مجبورند النار را انتخاب کنند. تنها النار موجود در آن قسمت از کیهان، آتش جهنم است. بعدا جهنمیان قصد خروج از آتش جهنم را دارند، اما هر بار که از شدت غم و غصه میخواهند از آتش خارج شوند، تاریکی مطلق و خطرات مربوط به آن ، آنان را دوباره بر میگرداند به داخل جهنم.
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۱۶﴾
آیا براى کسانى که ایمان آورده اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دلهایشان سخت گردید و بسیارى از آنها فاسق بودند (۱۶)
جهنمیان در آنروز شیطان و رهبران و کسانی که از آنها پیروی کرده اند را بخاطر گمراه کردن آنان، مورد مواخذه قرار میدهند و آنان را لعنت میکنند. اما شیاطین و کبراء جوابی ندارند و تقصیر را به گردن خود تقلید کنندگان می اندازند. شیاطین و کبراء بخاطر روبرو نشدن با گمراهان، به قسمتهای سخت جهنم میروند و در آنجا عذاب بیشتری را می بینند. زیرا در جهنم، هر لعنتی که برای شیاطین فرستاده میشود، در دل آنان میماند و تاثیر میگذارد و برخلاف حافطه مردم در این دنیا، حافظه جهنمیان، چیزی را فراموش نمی کند و حرفها و لعنتها بر عذاب آنان می افزاید و لعنتها برای همیشه در وجود آنان میماند. به همین خاطر شیطان وسایر کبراء به قسمتهایی از جهنم میروند که بسیار وحشتناکتر است تا که با گمراه شدگان روبرو نشوند.
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۲۲﴾
و چون کار از کار گذشت [و داورى صورت گرفت] شیطان مى گوید در حقیقت خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطى نبود جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید من به آنچه پیش از این مرا [در کار خدا] شریک مى دانستید کافرم آرى ستمکاران عذابى پردرد خواهند داشت (۲۲)
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
1) ارزش نعمتهای روی زمین
در صنعت فضانوردی، اصطلاحی است به نام زمینی سازی مریخ و یا ماه. یعنی شرایطی را در مریخ و یا ماه فراهم کنند تا که زندگی در آن میسر باشد. بهتر است بدانید که قیمت هر لیتر آب برای سازمان های فضایی بین المللی بطور متوسط حدود ۴۵۰۰ دلار، یعنی به پول ایران در حال حاضر 100 میلیون تومان در میاد. هر فضانورد بطور متوسط روزی چهار لیتر آب مصرف میکند. یعنی هر فرد در طول روز 400 میلیون تومان فقط آب مصرف میکند. به همین خاطر سازمانهای فضایی دستگاهی ساخته اند که تصفیه ادرار فضانوردان را انجام داده و دوباره استفاده میشود. این کار از طریق دستگاههای پیشرفته ای انجام می پذیرد. استحمام با حوله خیس و تقریبا با کمترین آب انجام می پذیرد. در زمینه مصرف غذاها، تقریبا هیچگونه اسرافی انجام نمی پذیرد و ... چرا بشر در این مواقع درست عمل میکند و اسراف نمی کند؟ زیرا هزینه بردار است و هزینه اش را خود بشر باید بدهد.
بشر آنقدرها از نظر علمی توانمند است که بتواند چنین دستگاههایی بسازد و ساخته است. اما در صداقت بشر شک زیادی وجود دارد. زیرا همان اهمیتی که برای نعمتهای خدا در یک ایستگاه فضایی قائل است، روی زمین اصلا هیچ توجهی نمیشود. و اصلا چرا اینجور تکنولوژیها را در روی زمین برای آباد کردن بیابانهای زمین بکار نمی برند!
از یک طرف کشورهای فقیر با داشتن انبوه زمین های بایر ، معادن غنی و متنوع ، هنوز مردم این دیارها دنبال ساده ترین امکانات زندگیند. بشری که بتواند یک موبایل با کلی امکانات پیشرفته بسازد، بعید است که نتواند دستگاه نانوایی بسازد که اتلاف نان نداشته باشد. بعید است که نتواند تصفیه خانه آب برای مناطق با آب آلوده بسازد.
اگر ارزش کل نعمتهایی که ما در زمین به هدر میدهیم، حساب کنیم ؛ عدد بزرگی بدست می آید که بوسیله آن میتوان کل کمبودهای فقرا را جبران کرد.
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا ﴿۲۶﴾
و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راهمانده را [دستگیرى کن] و ولخرجى و اسراف مکن (۲۶)
إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا ﴿۲۷﴾
چرا که اسرافکاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است (۲۷)
2) ما چرا به زمین آمدیم؟
ما به این علت در این دنیا بسرمی بریم که گناهی بس هولناک مرتکب شده ایم، و زندگی این دنیا فرصتی است که به ما داده شده تا دیگر بار خود را نجات دهیم، شرک خود را علناً محکوم کنیم، و به درگاه خدا بپیوندیم.تمام ماجرا از آنجا آغاز شد که میلیاردها سال پیش ” نزاعی در ملکوت اعلی درگرفت “ ٦٩:٣٨ ). یکی از مخلوقات بلند پایه، یعنی شیطان، از روی جاه طلبی و تفرعن به فکر افتاد که خود نیز می تواند با قدرتی که خدا به او داده در کنار خدا خدایی کند و بدین ترتیب مقام قدوسی خدا را زیر سوال برد. پندار شیطان نه تنها کفرآمیزTبود، بلکه بکلی نیز غلط بود - فقط خداست که توانایی و قابلیت را برای خدایی دارد. به دنبال این کفر شیطانی، در ملکوت اعلی تفرقه ایجاد شد، و کلیه مخلوقاتی که در قلمرو خدا بودند به چهار دسته طبقه بندی شدند: T
١. فرشتگان: مخلوقاتی که از اول به مقام قدوسی خدا معترف بودند.
٢. حیوانات: مخلوقاتی که اول عصیان ورزیدند ولی بعد دعوت خدا را برای توبه پذیرفتند.
٣. جن ها: مخلوقاتی که با شیطان موافق بودند؛ که او نیز می تواند ”خدا” باشد.
٤. آدمیان: مخلوقات غیرمصمم؛ آنها نتوانستند با قاطعیت پای این اعتقاد بایستند که مقام قدوسی فقط از آن خداست.
3) کلام خدا با کلامهای دیگر خیلی فرق دارد
قرآن، آخرین کتاب خدا به جهانیان است. بی شباهت به هر کتاب دیگری، قرآن را خدا تعلیم می دهد ؛ خدا از طریق قرآن آنچه را که ما باید بدانیم در زمانی که باید آنرا بدانیم به ما تعلیم می دهد. به همین دلیل است که قرآن را صدها بار می خوانیم و خسته نمی شویم. برای مثال، یک کتاب داستان را فقط یکبار می توان خواند. ولی قرآن را بارها و بارها می توان مطالعه کرد، و هربار اطاعات جدید و ارزشمندی از آن بدست آورد. وقتی قرآن را میخوانید، انگار که نامه ای از طرف خدا را میخوانید. نامه را از یک جای دیگری برای ما نوشته اند. نامه را از جایی فرستاده اند که از آنجا تبعید شده ایم. هر بار که دلتنگ بهشتیم، باید این نامه را بخوانیم تا که راه را کج نرویم. مثل یک زندانی که چند عکس یادگاری از خانواده اش در زندان دارد و هر روز نگاهش میکند. ما هم باید نسبت به قرآن کلام خدا اینطوری باشیم و هر روز دلتنگش شویم و او را با اشتیاق بخوانیم و عمل کنیم. خدا می فرماید که اگر این قرآن را بر کوه وحی می کردیم، می دیدی که کوه در برابر اینهمه عظمت سر فرود می آورد، و از ترس خدا می ریخت. این مساله نشان میدهد که قرآن برای ما تبعید شده ها نازل شده است نه حیوانات و جمادات روی زمین. حیوانات و جمادات خداپرستند و مشکلی ندارند. ما باید خود را طوری عادت دهیم که مطمئن شویم خدا بیش از هر کس و هر چیزی فکر ما را به خود مشغول می دارد. خواندن قرآن به ما یاد میدهد که این عادت های نجات بخش را در خود ایجاد کنیم تا روح خود را نجات دهیم و از این تبعید گاه خلاص شویم. جهت اینکار هیچ نامه ای موثر تر از کلام خدا نیست.
تبعید شدگانی که قرآن را با صداقت مطالعه نمی کنند، همان کسانی که قرآن را می خوانند تا در آن ایراد پیدا کنند و یا آن کسانی که قرآن را میخوانند تا ایده های از قبل انتخاب شده را تایید کنند؛ از قرآن منحرف می شوند . از آنجا که قرآن پیامی است که خدا برای همه مردم فرستاده است، هرکس که مومن باشد، علیرغم زبان مادری خود، می تواند آنرا بفهمد.گواه این پدیده ی شگرف این است که: مومنانی که عربی نمی دانند قرآن را بهتر از کافران عرب زبان می دانند. بخاطر وجود همان نیروهای نامریی که در خدمت قرآن هستند، مومنان براحتی می توانند به مفاهیم کتاب آسمانی پی ببرند و از آن لذت می برند، و در عین حال کسانی که ایمان ندارند نمی توانند به مفاهیم کتاب دسترسی پیدا کنند.
4) ارزشها
آنچه اکثر مردم نمی دانند این است که پایمال شدن ارزشهای اخلاقی در زندگی برای آنان بسیار گران تمام می شود. تنها قانونی که بر جهان حکمفرماست، قانون خداست، و سرپیچی آشکار از قوانین خدا، موجب بدبختی و مشکلات فراوان است. جامعه امروز پر از وسوسه های نفسانی است. هم اکنون در ایران، حتی پدران و مادران هم درباره اینکه فرزندانشان دوست پسر، یا دوست دختر بگیرند با آنها صحبت می کنند! آمار نشان می دهد که درصد نگران کننده ای از جوانان کشور، با آنکه هنوز بالغ نشده اند، از نظر جنسی فعال هستند، و از همه مهمتر با ارزشهای اخلاقی کاملا بیگانه هستند. از جمله پیامدهای سقوط این ارزشهای اخلاقی: کودکان ناخواسته، پدران و مادران غافل و غیرمسئول، جنایتکارانی که هیچ ارزشی برای جان و مال مردم قائل نیستندو میلیونها وصله ناجور در اجتماع، است. فرمان خدا برای حفظ نجابت ، چه پیش از ازدواج یا پس از ازدواج ؛ به سود خود ماست. خدا بر سلامتی، دارایی، خوشبختی، و بدبختی ما کنترل دارد و در واقع رعایت نکردن دستورات خدا در قرآن ؛ به فرزندان ما ضرر میزند و نسل آینده رو به نابودی خواهد رفت. از زمان آدم تا بحال ، خدا هزاران بار نسل بشر را تصفیه کرده است و عذابهای زیادی بر ملل وارد کرده است و تعداد زیادی را از بین برده است. البته اگر از بین نبرده بود، تابحال بشر خودش را از بین برده بود. طوفان نوح و عاد و ثمود و ... برای نجات نسل بشر بوده است. و البته این روال همچنان ادامه دارد و نسل ما در ایران بشدت در خطر است.
5) گمراهی روشن در مقابل ابلاغ روشن
تمام پیامبران در طول تاریخ، پیام خود را بطور آشکار به مردم گفته اند. طوری که مردم پیام را بفهمند. اما مردم در عوض آنها را در گمراهی آشکار میدیدند. ابلاغ آشکار در مقابل گمراهی آشکار!
وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ﴿۱۷﴾
و بر ما [وظیفه اى] جز رسانیدن آشکار [پیام] نیست (۱۷)
قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿۶۰﴾
سران قومش گفتند واقعا ما تو را در گمراهى آشکارى مى بینیم (۶۰)
6) دو چیز که عمل به آن بر تبعیدشدگان بسیار گران است
دو چیز که بر انسانها انجامش سخت است، صبر و نماز است. مشکلات انسان از یک طرف مربوط به مسائل تبعید است و از طرف دیگر بخاطر در معرض وسوسه های شیطان بودن است.
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ ﴿۴۵﴾
از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است مگر بر فروتنان (۴۵)
اولی یعنی صبر و استقامت بخاطر گذراندن شرایط تبعید است. ما اگر در مقابل حوادثی که در زندگی پیش میاید یا دیگر انسانها برایمان پیش میاورند، صبر نداشته باشیم، نمی توانیم دوران تبعید را با موفقیت طی کنیم. نماز هم برای غلبه بر وسوسه های شیطان است که روزانه باید انجام پذیرد.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ﴿۱۵۳﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید از شکیبایى و نماز یارى جویید زیرا خدا با شکیبایان است (۱۵۳)
خدا پیام مهمی برای تبعید شده ها دارد و آن هم این است که خودش میفرماید: براستی خدا با صابران است. اگر کسی صبر داشته باشد و نمازش را بدرستی بجا آورد، خدا با اوست. ما در این تبعید گاه فقیریم و نیاز به کمکهای روحی، فیزیکی داریم. وقتی خدا با ما باشد، مشکلات ما خیلی راحت حل میشوند. پس راز موفقیت ما در تبعیدگاه زمین، صبور بودن است. صبور بودن در مقابل کاستی ها، کمبودها، نزاعها و ... وقتی صبور باشیم، خدا با ماست. تمام رنج و عذابهای جهنمیان، بخاطر این است که خدا با آنها نیست.
کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿۱۵﴾
زهى پندار که آنان در آن روز از پروردگارشان جدا خواهند بود (۱۵)
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ ﴿۱۶﴾
آنگاه به یقین آنان به جهنم درآیند (۱۶)
جدا بودن از پروردگار (کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ) در آن روز نتیجه قطعیش این است که وارد جهنم میشوند (ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ). وقتی خدا با ما باشد، از سختی های زمین هم در امانیم و در نتیجه وارد جهنم هم نمیشویم. صبر و نماز راهی است که خدای مهربان برای غلبه بر سختی ها در تبعیدگاه زمین به ما معرفی کرده است. نماز و صبر برخلاف تصورات مردم، باری بر دوش نیستند، بلکه باری از دوش بر میدارند. سلامت روانی انسانها فقط بوسیله صبر و نماز تضمین میشود. شرایط زندگی در زمین طوری است که انسانها بوسیله صبر میتوانند روح خود را تزکیه کنند تا که به بهشت برگردند.
سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۴﴾
[و به آنان مى گویند] درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر کردید راستى چه نیکوست فرجام آن سراى (۲۴)
با استراتژی صبر در امور دنیایی، انسان در اعمال شیطانی داخل نمیشود. کسی که صبر داشته باشد، خشمگین نمیشود، ظلم نمیکند،زود تصمیم نمی گیرد، توهین نمیکند، عصبانی نمیشود، جنگ نمی کند، غیبت نمی کند، قتل نمی کند، زنا نمی کند، دزدی نمی کند و خلاصه در همه چیز صبر میکند. خدای نادیدنی درکنار اوست. این به معنای واقعی یعنی مبارزه با شیطان و ایجاد سلامت روانی در نفس خویش.
7) دنیا پر از ناپاکی است
اگر کسی یک کیف پول پیدا کند و آن را به صاحبش تحویل بدهد، او را تشویق میکنند و ممکن است انعام هم بدهند. اگر کسی یک حیوان را از یک چاله خارج کند و او را نجات دهد، مردم او را قهرمان میدانند و فیلم آن در فضای مجازی میلیونها لایک میخورد. تعداد این افراد زیاد نیست، به همین خاطر مردم ، این کارها را بزرگ می دارند. ما در جهانی زندگی میکنیم که چیزی که سرجایش نیست را اگر سرجایش قرار دهید، تشویق میشوید! در حالیکه این گونه کردارها و کارها، باید عادی میبود. بیشتر مشکلات بشر از همینجا شروع میشود که حسهای دزدی ، ریا، رشوه، فرصت طلبی و ... را در خود نمیکشد. کسب و کار خود را بدرستی انجام نمی دهد؛ ما باید ایمان بیاوریم که بشر نتیجه آنچه که انجام میدهد، را بزودی می بیند. متاسفانه بیشتر مردم در خفا به بدی گرایش دارند و تعداد اندکی به خوبی گرایش دارند.
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿۴۱﴾
به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشکى و دریا نمودار شده است تا [سزاى] بعضى از آنچه را که کرده اند به آنان بچشاند باشد که بازگردند (۴۱)
البته به قول خدای رحیم در قرآن، قدیمی ها اکثرا مشرک بوده اند. به همین خاطر، خدا ادامه دادن راه قدیمیان را باطل میداند و آن را پیروی کورکورانه میداند. هرکسی موظف است که اصول دین را برای خود دوباره روشن کند.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ ﴿۴۲﴾
بگو در زمین بگردید و بنگرید فرجام کسانى که پیشتر بوده [و] بیشترشان مشرک بودند چگونه بوده است (۴۲)
8) در خوشیهای دنیا زیاده روی نکنید
تجربه نشان داده است کسیکه زیاد شیرینی بخورد و مدتها ادامه دهد، به بیماری دیابت مبتلا میشود؛ کسی که زیاد غذاهای شور بخورد، به بیماری فشارخون مبتلا میشود و به قلب خود ضرر میزند و ...
ما در این دنیا ، بسادگی نتیجه کارهای خویش را می بینیم. بخاطر افراط و تفریطهای خویش در تغذیه براحتی سلامتی خویش را به خطر می اندازیم. هیچ جانداری بجز انسان به این واضحی تجربه و دانسته هزار ساله خویش را زیر پا نمی گذارد. ما میدانیم که حسادت، کینه، عصبانیت و سایر صفات شیطانی برای روان و جسم ما مضر است؛ اما بشر دست بردار نیست. بشر عصبانی وقتی براثر عصبانیت و خشم زیاد دچار زخم معده شود و بیمار بشود، سعی میکند که بیماریش را گردن طرف مقابل بیندازد تا که چی؟ برای اینکه دست از آن عادتش برندارد. برای این که دست از عادت بد عصبانیت و خشم و کینه برندارد!
در زمان قدیم، بعضی از مردم مارها را دشمن خونی خویش میدانستند و هرجا ماری میدیدند، سعی در کشتن او میکردند؛ بعد از مدتی جمعیت موشها آنقدر زیاد شد که وارد زندگی و خوراک آدمها شدند و آدمها را به طاعون مبتلا کردند . این را گفتم که بدانید، آدمی اگر دست از اعمال بدش برندارد، خودش و یا بچه هایش نتیجه اش را می بینند و این چرخه طبیعی دنیاست. افراط و تفریط در امور دنیا، توازن را به هم میزند. یکی از کاستی های زمین همین است که براحتی با افراط و تفریط آدمی، سیستمش به هم میخورد. گاهی مواقع خدا خودش دخالت میکند و آن را به حالت نرمال بر میگرداند؛ چون بالاخره باید زمین فعلا ادامه پیدا کند و نسلهای بعدی هم استفاده کنند. اگر قوم نوح و عاد و ثمود بوسیله عذاب خدا نابود نشده بودند، تابحال زمین از بین رفته بود.
وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ ﴿۳۴﴾
و [ما] در هیچ شهرى هشداردهنده اى نفرستادیم جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند ما به آنچه شما بدان فرستاده شده اید کافریم (۳۴)
9) شجره ممنوعه
در بهشت، خدا گناهی را به عنوان شجره ممنوعه معرفی کرد و اعلام فرمود که کسی که این گناه را مرتکب شود، به زمین دنیا تبعید خواهد شد. حالا در اینجا هم ، شجره ممنوعه ای را برای مردم تعیین کرده است. ما از گناهی که در بهشت انجام شده، بغیر از گفته های قرآن ، اطلاع دیگری نداریم. اما خدا خودش، شجره ممنوعه را روی زمین برای ما مشخص کرده است. آن شجره ممنوعه روی زمین ، شریک قرار دادن برای خداست.
إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِیمًا 48
مسلماً خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمى آمرزد، و غیر آن را براى هر کس که بخواهد مى آمرزد و هر که به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگى را مرتکب شده است.
گناهی که قابل آمرزش نیست و این دقیقا همان شجره ممنوعه است و مرتکبین آن قطعا به جایگاه دیگری به اسم جهنم تبعید خواهند شد برای همیشه. خدای مهربان میفرماید که :
وَقُلنَا یَــَادَمُ ٱسکُن أَنتَ وَزَوجُکَ ٱلجَنَّةَ وَکُلَا مِنهَا رَغَدًا حَیثُ شِئتُمَا وَلَا تَقرَبَا هَذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّـلِمِینَ 35
و گفتیم: اى آدم! تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جاى آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد.
همانطور که مشاهده کردید، خدا میفرماید که به درخت ممنوعه نزدیک نشوید. حتی نزدیک شدن به آن را هم ممنوع کرده است. زیرا خدا میدانست که نزدیک شدن به درخت ممنوعه همانا و مرتکب شدن گناه اعظم همانا.
حیطه شرک آنقدر خطرناک است که باید دلیل قطعی برای نزدیک شدن به آن (نه ارتکاب آن) از قرآن داشته باشید؛ و الا ممنوع است. زیرا نزدیک شدن به شرک دقیقا به معنای ارتکاب آن است.
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾
[این بتان] جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کرده اید [و] خدا بر [حقانیت] آنها هیچ دلیلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پیروى نمى کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است (۲۳)
10) کنترل تبعید گاه دست خداست
خدا طرحهایش را در زمین با قدرت تمام به پیش می برده است و میبرد. زمانی جادوگران خواب فرعون را تعبیر میکنند که کسی متولد میشود که سلطنت تو را به خطر می اندازد. فرعون دستور میدهد که تمام فرزندان ذکور تازه متولد شده میان بنی اسرائیل در زمان خاصی نابود شوند. اما خدا به مادر موسی وحی میکند که فرزندت را به رود نیل بسپار. نوزاد از رود نیل که زیر تخت فرعون قرار دارد میگذرد، توجه زن فرعون به نوزاد جلب میشود و نوزاد را به فرزندی خویش می پذیرند. فرعون پیش خود فکر کرد که این نوزاد پیش خود من بزرگ میشود و غیر ممکن است که علیه خودم باشد. موسی بزرگ شد و تفکراتش از فرعونیان فاصله گرفت و در نهایت همان کسی شد که فرعون از او واهمه داشت. خدا موسی را بغل دست فرعون بزرگ کرد. ذلیل بودن دیکتاتورها از همین جا مشخص میشود.
یکی از خاصیتهای زمین این است که فرعون و هیچ کس دیگری نمیتواند تکتازی خویش را همیشه ادامه دهند؛ خدا چرتشان را پاره میکند. خدا با قدرت تمام حرف میزند. خدا به مادر موسی وحی کرد که نترس و غمگین نباش و نوزاد را در یک سبد روی آب بینداز؛ آن را به تو بر میگردانم. وقتی خدا میگوید که نوزاد را به تو بر میگردانم، یعنی بر میگرداند و هیچ مانعی سر راه نیست. خدا قدرت مطلق است و وضعیت تمام تبعید شده ها را می بیند. ترس و غم برای کسی که خدا به همراه اوست راه ندارد. اعتماد به خدای نادیدنی، ایمان میخواهد؛ ولی گاهی دلبستگیهای دنیوی شک ایجاد میکند. مخصوصا دلبستگی مادر فرزندی یعنی قویترین دلبستگیهای دنیوی؛ البته اگر خدا کمکش نکرده بود، مادر موسی همه چیز را لو میداد.
11) قناعت نکردن یعنی تن به ذلت دادن
زمانی بنی اسرائیل به موسی گفتند که ای موسی ما در این بیابان از غذای تکراری خسته شده ایم. به خدا بگو که غذاهای دیگر مثل سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز برای ما مهیا کند. خدا در جواب گفت که ای مردم آنچه که شما میخواهید، در شهر است و در اینجا نیست. شما توجه نمی کنید که برای چی اینجا هستید، شما در این مکان خلوت و غیر شهری مشغول تزکیه نفس خویش هستید. در ضمن شما در اینجا دارید از من و سلوی میخورید و این غذای آسمانی است و از چیزهایی که شما میخواهید خیلی بهتره. آیا بین خوب و بد، شما بد را انتخاب میکنید!؟ حالا که خودتان اینطوری میخواهید، وارد شهر شوید و از آنچه که میخواستید، پیدا میشود ولی به خواری و ذلت دچار خواهید شد. زیرا شما بدون تکمیل تزکیه نفس خود وارد محیط پر زرق و برق شهری میشوید و بنده و برده شهری ها میشوید.
وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾
و چون گفتید اى موسى هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمین مى رویاند از [قبیل] سبزى و خیار و سیر و عدس و پیاز براى ما برویاند [موسى] گفت آیا به جاى چیز بهتر خواهان چیز پست ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواسته اید براى شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پیشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانه هاى خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بناحق مى کشتند این از آن روى بود که سرکشى نموده و از حد درگذرانیده بودند (۶۱)
بنی اسرائیل بدون تزکیه نفس وارد شهر شدند و تحت تاثیر زرق و برق شهریها قرار گرفتند و از راه به در شدند و به همین خاطر دچار خواری و خفت شدند. ذلیل شدن بنی اسرائیل بسیار طبیعی بود زیرا آدمی اگر نفس خویش را تزکیه نکرده است؛ بهتر است که وارد هر محیطی نشود تا تحت تاثیر زرق و برق آنجا قرار نگیرد و اذیت نشود. آدم بهتر است قناعت کند ولی عزت نفس خود را حفظ کند. ما تبعید شده ها در زمین بهتر است که به آنچه که خدا به ما داده است قناعت کنیم و به قیمت از دست دادن نفس خویش، تنوع طلب نباشیم. تنوع بد نیست ولی نه به هر قیمتی! اگر در محیطهایی تزکیه نفس خویش را از دست میدهیم، واردش نشویم تا زمانی که آمادگی روانی را پیدا کنیم.
12) پوشش بنی آدم
آدم و حوا در بهشت که بودند، با انجام گناه بزرگ، پوشش خود را از دست دادند و بلافاصله شروع کردند به پوشاندن خود بوسیله برگهای بهشت.
فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿۲۲﴾
پس آن دو را با فریب به سقوط کشانید پس چون آن دو از [میوه] آن درخت [ممنوع] چشیدند برهنگى هایشان بر آنان آشکار شد و به چسبانیدن برگ[هاى درختان] بهشت بر خود آغاز کردند و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد مگر شما را از این درخت منع نکردم و به شما نگفتم که در حقیقت شیطان براى شما دشمنى آشکار است (۲۲)
بعداً در کره زمین، بشر مجبور شد بوسیله لباس از خود محافظت کند. لباس آدمی را از نور خورشید و آسیبهای دیگر محافظت میکند. مهمتر از لباس فیزیکی، لباس تقواست که آدمی باید به تن کند و گرنه پوششهای فیزیکی بدون تقوا بیفایده است.
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۲۶﴾
اى فرزندان آدم در حقیقت ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده مى دارد و [براى شما] زینتى است و[لى] بهترین جامه [لباس] تقوا است این از نشانه هاى [قدرت] خداست باشد که متذکر شوند (۲۶)
شیطان ما را از بهشت بیرون راند و لباس را از تنمان برکند تا عورتهایمان و عیبهایمان را بر خودمان نمایان کند. به همین خاطر ما مجبوریم که در دنیای فانی، بوسیله لباس و سایر پوششها خودمان را از خطراتی که در زمین هست حفظ کنیم. حتی زن و مرد میتوانند همدیگر را در زندگی در مقابل خطرات و عیوب و کاستی ها بپوشانند (هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ). از یک طرف بنابه پیشنهاد شیطان، زن و مرد میتوانند لباس هم نباشند و آبروی همدیگر را بریزند و مشکلات زیادی در زندگی برای هم فراهم کنند. اما یک پوشش دیگر هست که آدمی خودش برای خودش تهیه میکند و آن هم پوشش و لباس تقواست. خیلی از خطرها در دنیا، فقط بوسیله لباس تقوا دفع میشوند(لِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ) . خیلی ها در زمین بخاطر پوشش عیوب خیالی و توهمات خویش گاها دست به کارهای نادرست میزنند؛ مثلا بدون هیچ دلیل پزشکی اعضاء بدن خویش را جراحی و دستکاری میکنند و یا سعی دارند با لباسهای گران قیمت و انواع مدها و اتوموبیلهای گران قیمت، عیوب خویش را بپوشانند.
در جهنم، تبعیدگاه آخری، تنها پوشش، پوست است که خود به یکی از بزرگترین اسباب زجر تبدیل میشود. خیلی جالب است که در دنیای فانی، آفتاب اذیتمان میکند اما در جهنم شدت اذیت آفتاب (آفتابها) آنقدر زیاد است که پوستها کامل میسوزد و بدن بشر جهنمی طوری طراحی شده که پوست دوباره سبز میشود و روز بعد دوباره زجر تکرار میشود. در بهشت، با انجام گناه، لباس از بین رفت، در جهنم پوستها از بین میرود و درصد خطر بطرز وحشتناکی بالا میرود. اینها نکاتی است که باید بشر روی آن تفکر نماید.
13) قوم هود
زمانی که هود ، قوم عاد را نصیحت کرد که دست از گرانفروشی و کم فروشی بردارند، کسی به حرفش گوش نداد و او را مسخره میکردند. خدا در راستای این ناسپاسی، خشکسالی بر آنها نازل کرد و مردم از دست خشکسالی به ستوه آمده بودند ولی به گناه خویش اقرار نمیکردند. در نهایت عذاب خدا ظاهر شد؛ بعد از مدتها خشکسالی، ابرهای سیاه ظاهر شدند؛ مردم به هم مژده میدادند که ابر سیاه نشانه بارش فراوان است! به شادی و پایکوبی می پرداختند. هود به آنها گوشزد کرد که این ابر نشانه باران نیست ، بلکه نشانه عذاب است. هنوز فرصت دارید که به طرف خدا برگردید. اما مردم باز هم او را مسخره کردند.
إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳۷﴾این جز شیوه پیشینیان نیست (۱۳۷)
وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿۱۳۸﴾و ما عذاب نخواهیم شد (۱۳۸)
عذاب خدا نازل شد و همه نابود شدند بجز مومنین. بشر تبعیدی نشانه های زمین را درک نمیکند. حیوانات دیگر، زمین لرزه را براحتی درک میکنند و قبل از آن به جنب و جوش می افتند ولی بشر عین خیالش نیست. بشر از آنجا که در توهمات خودباوری بسر می برد، فرق بین عذاب و برکت را نمی داند. بیشتر مردم در حین زمین لرزه در خواب بسر می برند. بیشتر مردم نشانه های عذاب را نمی بینند.
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۶۵﴾
و به سوى عاد برادرشان هود را [فرستادیم] گفت اى قوم من خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست پس آیا پرهیزگارى نمى کنید (۶۵)
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿۶۶﴾
سران قومش که کافر بودند گفتند در حقیقت ما تو را در [نوعى] سفاهت مى بینیم و جدا تو را از دروغگویان مى پنداریم (۶۶)
قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفَاهَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿۶۷﴾
گفت اى قوم من در من سفاهتى نیست ولى من فرستاده اى از جانب پروردگار جهانیانم (۶۷)
أُبَلِّغُکُمْ رِسَالَاتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ ﴿۶۸﴾
پیامهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و براى شما خیر خواهى امینم (۶۸)
أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْکُمْ لِیُنْذِرَکُمْ وَاذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْکُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۶۹﴾
آیا تعجب کردید که بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را هشدار دهد و به خاطر آورید زمانى را که [خداوند] شما را پس از قوم نوح جانشینان [آنان] قرار داد و در خلقت بر قوت شما افزود پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید باشد که رستگار شوید (۶۹)
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿۷۰﴾
گفتند آیا به سوى ما آمده اى که تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدرانمان مى پرستیدند رها کنیم اگر راست مى گویى آنچه را به ما وعده مى دهى براى ما بیاور (۷۰)
قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ ﴿۷۱﴾
گفت راستى که عذاب و خشمى [سخت] از پروردگارتان بر شما مقرر گردیده است آیا در باره نامهایى که خود و پدرانتان [براى بتها] نامگذارى کرده اید و خدا بر [حقانیت] آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مى کنید پس منتظر باشید که من [هم] با شما از منتظرانم (۷۱)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَمَا کَانُوا مُؤْمِنِینَ ﴿۷۲﴾
پس او و کسانى را که با او بودند به رحمتى از خود رهانیدیم و کسانى را که آیات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ریشه کن کردیم (۷۲)
14) انسان اطلاعات غیر مفید زیادی می آموزد
بسیاری از پرندههای مهاجر، هنگام زمستان که غذا کمیاب میشود مهاجرت میکنند. آنها هزاران کیلومتر از محل زندگی خود دور میشوند، اما وقتی هوا گرم شود دوباره باز میگردند. کاری که برای انسانها بدون نقشه غیرممکن است. فیلها بوسیله گوشهای خیلی بزرگشان میتوانند نزدیک شدن طوفان را از فاصله 240 کیلومتری تشخیص دهند. سوسکهای سرگین جمع کن یک حافظه داخلی از موقعیت ماه، خورشید و ستارگان ایجاد میکنند و میتوانند از این تصویر ذخیره شده برای سفر به جایی که میخواهند بروند استفاده کنند و موقع برگشت از همان نقشه در حافظه خود استفاده میکنند. آنها توجهی به آنچه در زمین است ندارند و از آسمان برای مکانیابی استفاده میکنند. آنها از آنجا که روی زمین چرخان چرخان و غلطان غلطان ، خود و غذای خویش را حرکت میدهند، مسیریابی فضایی را مناسب خود میدانند. و صدها هزار مورد از این توانایی ها را میتوان نام برد. خدای مهربان حکیم جهت زندگی بومیان زمین، هر آنچه که برای آنها لازم است ( و نه اضافی ) در وجود آنها نهاده است. یک پرنده بدون قطبنما و جی پی اس ماهواره ای ، مسافت بین کشورها را براحتی رفت و برگشت میکند؛ این خاصیت را در وجود یک جاندار دیگر قرار نداده است، زیرا لازم نبوده است. یک کلاغ بوسیله هوشش غذایش را بدست می آورد. شاید یکی از باهوش ترین جانداران روی زمین، کلاغ باشد که از بسیاری از انسانها باهوشتر است. اما انسان بعنوان موجود تبعید شده ، خواص بهینه شده را ندارد و هر چیزی را باید بوسیله توانایی علمیش حل و فصل کند و برای یافتن راه و روش زندگی در زحمت است. هرچند اگر بتواند از تواناییش در راستای درست و خیر استفاده کند، مورد رحمت و مغفرت خدا قرار می گیرد و دوباره به بهشت بر میگردد. ما در زمین هوشمندتریم ولی لزوما خوشبختر نیستیم. هر چی سخت بگیرید در امورات زندگی، سخت تر میگذرد.
وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ ﴿۳۸﴾
و هیچ جنبنده اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند مگر آنکه آنها [نیز] گروه هایى مانند شما هستند ما هیچ چیزى را در کتاب [لوح محفوظ] فروگذار نکرده ایم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گردید (۳۸)
خدا نشانه هایش را در زمین و آسمان و خودمان و آفاق و انفس به ما می نمایاند، تا که ما بوجود او ایمان آوریم.
سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿۵۳﴾
به زودى نشانه هاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است (۵۳)
أَلَا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ ﴿۵۴﴾
آرى آنان در لقاى پروردگارشان تردید دارند آگاه باش که مسلما او به هر چیزى احاطه دارد (۵۴)
ما باید روی نشانه هایی که در اطراف خویش می بینیم ، فکر کنیم و نسبت به وجود خدا اطمینان پیدا کنیم و به وجود آن قادر مطلق ایمان آوریم، تا وقتیکه به یقین برسیم و آنگاه خدا ما را به لانه اصلی خویش یعنی بهشت بر میگرداند.
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿۹۹﴾
و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد (۹۹)
15) توانایی علمی بشر ، لطف خداست
اگر پیشرفتی در علم و تمدن بشر ایجاد شده است، به لطف پروردگار بوده است. خدای رحمان همیشه در مورد تبعید شده ها روی زمین، لطف زیادی داشته است و انسان عقب افتاده را به زور به جلو برده است. حتی بزرگترین کشفیات تاریخ بوسیله بزرگترین دانشمندان سرشناس، خیلی از مواقع از یک خواب، رویا، الهام و ... شروع شده است. تا وقتی خدا خودش اجازه ندهد، و لطف نکند، بشر در تاریکی مطلق است. خیلی دیگر از کشفیات، نتیجه کار گروهی انسانهاست در اقصا نقاط جهان. گاها یک چیز ساده در دو تمدن مختلف دور از هم شبیه هم اختراع شده اند. اگر خدا خودش الهام نمیکرد، نوح نمیتوانست کشتی بسازد و مردم را از طوفان نجات دهد. آمدن طوفان و عذاب برای بقای زمین آنقدر قطعی و مهم است که نوح دهها سال مشغول درست کردن کشتی شد. خدا میتوانست با کن فیکون آن اقوام را نابود و قوم دیگری جایگزین کند، ولی خدا اینطوری نمیخواهد؛ بلکه آن حکیم قادر توانا میخواهد که تبعید شده ها و نسلهای بعدی را تربیت کند و نفس آنان را آماده برگشت به بهشت کند؛ اگر نفسها آماده نشوند، سرنوشت قطعی بشر جهنم است. در جهنم ، الهام و کمکی از طرف خدا وجود ندارد و به همین خاطر کسی نمیتواند چیزی اختراع کند و در اوج عقب ماندگی بسر میبرند.
قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَنْ مَعَکَ قَالَ طَائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾
گفتند ما به تو و به هر کس که همراه توست شگون بد زدیم گفت سرنوشت خوب و بدتان پیش خداست بلکه شما مردمى هستید که مورد آزمایش قرار گرفته اید (۴۷)
16) بومیان زمین بدن و وتوانایی های خویش را می شناسند
بومیان زمین برخلاف انسانها، بدن خود و توانایی های خویش را می شناسند. آیه ای از قرآن نقل قول یک مورچه را بیان میدارد. مورچه اى به زبان خویش گفت که اى مورچه ها به خانه های خویش بروید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته شما را خرد و پایمال کنند. مورچه در این جا ، لغت یحطمنکم را بکار می برد. لغت یحطمنکم در عربی به معنای شکسته شدن و خرد شدن بکار می رود. جاندارانی مثل مورچه مانند انسان ، استخوان ندارند تا بدنشان فرم خود را حفظ کند. بلکه بدن آنان توسط پوسته ای سفت و شکننده تشکیل شده است ؛ که اگر اینطور نبود، دیگر قادر به راه رفتن روی پاهای خویش نبودند. مورچه برای این پوسته شکننده ، لفظ خرد شدن را بکار می برد.
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾
تا آنگاه که به وادى مورچگان رسیدند مورچه اى [به زبان خویش] گفت اى مورچگان به خانه هایتان داخل شوید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را خرد و پایمال کنند (۱۸)
این نکته یکی از میلیونها نکته جالب قرآن است که ثابت میکند که قرآن کلام راستین و صادق خداست. خدا براستی و بدرستی داستان یک مورچه را بیان میدارد و از لابلای کلمات، نکته های شگرفی نمایان میشود. داستانهای قرآن ، کلمه به کلمه واقعیتها را بیان میدارند و مثل کتابهای حدیث و اساطیر نیست که براساس حدث و گمان نوشته شده اند.
در این آیه چند نکته مشخص میشود. یکی اینکه مورچه ها در مقابل خطرات پیش رو، برای محافظت خود اقدام میکنند و دوم اینکه آنان سلیمان را با نام میشناسند و میدانند که بشر اصالتا زمینی نیست و آنان میدانند که بشر در زمین نسبت به جانداران بومی زمین خواسته یا ناخواسته بی توجهی میکند؛ سوم اینکه بدن آنان از ماده ای شکننده تشکیل شده است. 1400 سال پیش هنوز علم آنقدر پیشرفت نکرده بود که این نکات مشخص شود. قرآن کلام راستین و بی شبهه خدای عالمیان است. مورچه ها با روش خویش با هم حرف میزنند. یکی از بزرگترین صداهای روی زمین، صدای مورچه است که آنقدر بلند است که در آستانه شنوایی انسان قرار ندارد. که اگر صداهای مورچه ها در آستانه شنوایی ما قرار داشت، بعلت آلودگی صوتی زیاد، کسی نمیتوانست روی زمین زندگی کند. خدا در روی زمین ، هیچ خصوصیاتی از جانداری را مزاحم جاندار دیگر قرار نداده است.
بومیان زمین توانایی های بدن و محیط خویش را میشناسند. یک مورچه میداند که بدنش شکننده است و از خطرات مربوط به آن پرهیز میکند. اما یک انسان مغرور بدون توجه به توانایی های خویش ، خود را سرور دیگران میداند و دیگران را به بردگی میکشد. بیشتر بردگان هم توانایی های خویش را نمی دانند و به همین خاطر همچنان برده می مانند.
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
1) جهنمیان در جهنم هم دچار توهماتند
جهنمیان به راه و روشی که در دنیا داشته اند، ایمان کامل دارند. آیه زیر نشان میدهد که جهنمیان از راه خود کامل مطمئنند.
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾
و مى گویند ما را چه شده است که مردانى را که ما آنان را از [زمره] اشرار مى شمردیم نمى بینیم (۶۲)
یعنی افراد جهنمی ، کسانی را که در این جهان اشرار می شمردند، در جهنم نمی بینند و از این موضوع تعجب میکنند و برای آنها غیر قابل باور است. این نشان میدهد که اشرار شمردن مردان پاک، از سر دشمنی و عداوت نبوده است؛ بلکه واقعا آنها را بی ایمان می شمرده اند و حتی این ایده ها و توهمات به جهنم هم راه پیدا میکند.
2) پسر نوح
زمانی که طوفان شروع شده بود و نوح فرزندش را برای آخرین بار به سوی خدا دعوت کرد، او پسرش را "پسرکم (یا بنی)" صدا کرد. میخواست او را به حالت بچگانه صدا بزند تا شاید که پسرش دلش به رحم آید و به طرف خدا برگردد. نوح نسبت به خانواده اش دل رحم بود ولی چه میشود کرد که این حربه هم کارساز نبود. پسر نوح شقی بود و از رحم چیزی نمی دانست. او محبت و توجه پدرش را درک نمیکرد و بی توجه بود. او در جواب نوح گفت که من به کوه پناه میبرم زیرا کوه مرا از آب حفاظت میکند. پسر نوح نمیدانست که کوه و آب فرقی ندارند. هر دو تحت امرخدایند. انسان در زمین بیگانه ست و زمانی که عذاب خدا بیاید، کوه و آب و دره و آتشفشان و باد و ... همگی تحت امر خدایند و با هم هماهنگند و کسی نمی تواند از عذاب خدا در کره زمین فرار کند. تمام عوامل در کره زمین برای انسانهای تبعیدی هماهنگند و انسان نمیتواند از چنگال این عوامل فرار کند، مگر اینکه خدا رحم کند.
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلَا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ ﴿۴۲﴾
و آن [کشتى] ایشان را در میان موجى کوه آسا مى برد و نوح پسرش را که در کنارى بود بانگ درداد اى پسرک من با ما سوار شو و با کافران مباش (۴۲)
قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ﴿۴۳﴾
گفت به زودى به کوهى پناه مى جویم که مرا از آب در امان نگاه مى دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاهدارنده اى نیست مگر کسى که [خدا بر او] رحم کند و موج میان آن دو حایل شد و [پسر] از غرق شدگان گردید (۴۳)
یکی میگفت که ( جهنم وجود ندارد، زیرا چطوری خدا راضی میشود که من به بهشت بروم و بچه ام، جگر گوشه ام به جهنم برود؛ آیا آنوقت من در بهشت زجر میکشم یا خوشی؟! وقتی می بینم که بچه ام در جهنم زجر میکشد، منم دیگر در بهشت خوش نیستم!!)
شاید چنین دیدگاهی از اینجا ناشی میشود که آدمها فقط خودشان را در نظر میگیرند. آیا قابیل که برادرش، هابیل را کشت، نباید مجازات شود، زیرا تا آدم و حوا پدرو مادرشان در بهشت ناراحت نشوند! هرکسی در این جهان مسئولیت اعمال خویش را باید بپذیرد و گرنه عدالت بی معناست. شاید چنین چالشهایی در زندگی هرکسی پیش آید ولی بطور منطقی باید جوابی برای آن یافت. نوح برای پسرش از خدا میخواهد که او را نجات دهد؛ نوح میگوید خدایا پسرم جزو خانواده من است! اما خدا میفرماید که ای نوح از جاهلین مباش و چنین درخواستی نکن، زیرا پسرت دیگر جزو خانواده تو نیست. این آیه نشان میدهد که انساب نزد خدا تا وقتی معنا دارد که صالح باشند و گرنه کسی که خدا را نخواهد، دیگر شایستگی بهشت را ندارد.
وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ ﴿۴۵﴾
و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از کسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترین داورانى (۴۵)
قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿۴۶﴾
فرمود اى نوح او در حقیقت از کسان تو نیست او [داراى] کردارى ناشایسته است پس چیزى را که بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مى دهم که مبادا از نادانان باشى (۴۶)
قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿۴۷﴾
گفت پروردگارا من به تو پناه مى برم که از تو چیزى بخواهم که بدان علم ندارم و اگر مرا نیامرزى و به من رحم نکنى از زیانکاران باشم (۴۷)
3) کووید 19
مبدا کووید 19 از خفاش بوده است. خیلی جالب است که خفاش یکی از جانداران موثر و مفید برای حفاظت از مزرعه ها و طبیعت است. دانشمندان محیط زیست به این نتیجه رسیده اند که خفاش بسیاری از آفتهای طبیعت را از بین میبرد. این نکته حاوی پیام بسیار مهمی است که ویروس کووید 19 ، بیشتر برای دفاع از طبیعت و جانداران آن بوجود آمد. اینبار خفاش انسانها را به عنوان آفت طبیعت هدف قرار داد! خفاشها روزانه شش هزار نوع حشره را کنترل میکنند و باعث میشوند آفتها از بین بروند و طبیعت تعادل پیدا کند. به قول یک فعال محیط زیست، اگر خفاشها نباشند کاکتوسها و گیاهان بیابانی نمیتوانند گردهافشانی کنند و در نتیجه از بین میروند و اگر از بین بروند، خاک بیابانها و دشتها موجب ایجاد ریزگردها و گرد و غبار میشود. جانداران روی زمین بغیر از انسان، در مقابل تعدی و طمع انسان بسیار صبور هستند و لی بعضی مواقع جانداران روی زمین برای دفاع ا ز همان طبیعت، به امر خدا دست بکار میشوند و البته چاره ای جز این نیست. همانطور که خفاشها ، برای طبیعت لازمند، کووید 19 هم برای طبیعت لازم بوده است و مرحله ای از مراحل دفاع از طبیعت بوده است.
4) فرعون
فرعون و سایر متکبرین تبعید شده به زمین، از آنجا که به خدا و روز آخرت ایمان ندارند، عباراتی که در مورد بهشت فردوس بکار میرود، را در مورد ملک خویش در زمین بکار می برند. مثلا عبارت ( تجری من تحتها الأنهار) را برای ملک فانی خویش در زمین بکار می برند. این عبارت در مورد بهشت برین بکار برده شده است.
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۵۱﴾
و فرعون در [میان] قوم خود ندا درداد [و] گفت اى مردم [کشور] من آیا پادشاهى مصر و این نهرها که از زیر [کاخهاى] من روان است از آن من نیست پس مگر نمى بینید (۵۱)
و فرعون در میان قوم خود ندا در داد و گفت اى مردم کشور من آیا پادشاهى مصر و این نهرها که از زیر کاخهای من جاری است از آن من نیست؟ فرعون و متکبرین دنبال اعتلا در زمین هستند. آنها به خیال خود همان شرایط بهشت را در روی زمین برای خود بوجود آورده اند، البته به قیمت بردگی زیردستان خود. در حالیکه آنها به زمین تبعید شده اند و دلیل اصلی تبعید به زمین هم ، اینجور ظلم و جورها بوده است. فرعون و آل فرعون آنچنان غرق در زمین بودند که چندین نشانه از طرف خدا (طوفان، هجوم ملخها، شپش، قورباغهها و قرمز شدن آبها و خون و کمبود محصولات و ...) را نادیده گرفتند و سرانجام به عذاب نهایی دچار شدند و غرق شدند. عذابهای اولی فقط جهت هشدار بوده است و پیش نیاز عذاب نهایی بوده است و البته این نوع پیش عذابها در مورد تمام عذابهای ملل دیگر هم صدق میکند. آیا کم آبی، مشکلات اقتصادی، گرانی، بیکاری، گرد و غبار، آلودگی هوا، خشک شدن دریاچه ها و کمبود محصولات و ... در جامعه ما، پیش نیاز یک عذاب بزرگ نیست؟ متاسفانه فرعون پیش عذابها را نفهمیدند و درکش نکردند و بدبخت شدند.
5) قارون
آنچه که ما از کره زمین با خود میبریم، ساختمان و پول و مادیات نیست، بلکه اعمال ماست که با همراه میشود. هر آنچه ما در کره زمین جمع کرده ایم، در همین کره زمین میماند و کسی نمیتواند اپسیلونی از آن خارج کند. نمونه چنین افرادی در قرآن ذکر شده است به اسم قارون که گنج های زیادی جمع آوری کرده بود. ولی بعلت ستمهایی که بر مردم روا میداشت و بعلت اینکه از چیزهایی که خدا به او داده بود، به مردم دیگر نمی بخشید، خدا او و ثروتش را در زمین فروبرد. گنج قارون از زمین استخراج شده بود ولی در نهایت به همان زمین برگشت و البته صاحبش را هم با خودش غرق کرد.
إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ ﴿۷۶﴾
قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم کرد و از گنجینه ها آن قدر به او داده بودیم که کلیدهاى آنها بر گروه نیرومندى سنگین مى آمد آنگاه که قوم وى بدو گفتند شادى مکن که خدا شادى کنندگان را دوست نمى دارد (۷۶)
وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿۷۷﴾
و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همچنانکه خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و در زمین فساد مجوى که خدا فسادگران را دوست نمى دارد (۷۷)
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾
[قارون] گفت من اینها را در نتیجه دانش خود یافته ام آیا وى ندانست که خدا نسلهایى را پیش از او نابود کرد که از او نیرومندتر و مال اندوزتر بودند و[لى این گونه] مجرمان را [نیازى] به پرسیده شدن از گناهانشان نیست (۷۸)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ﴿۷۹﴾
پس [قارون] با کوکبه خود بر قومش نمایان شد کسانى که خواستار زندگى دنیا بودند گفتند اى کاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم] داده مى شد واقعا او بهره بزرگى [از ثروت] دارد (۷۹)
وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿۸۰﴾
و کسانى که دانش [واقعى] یافته بودند گفتند واى بر شما براى کسى که گرویده و کار شایسته کرده پاداش خدا بهتر است و جز شکیبایان آن را نیابند (۸۰)
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ ﴿۸۱﴾
آنگاه [قارون] را با خانه اش در زمین فرو بردیم و گروهى نداشت که در برابر [عذاب] خدا او را یارى کنند و [خود نیز] نتوانست از خود دفاع کند (۸۱)
وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ ﴿۸۲﴾
و همان کسانى که دیروز آرزو داشتند به جاى او باشند صبح مى گفتند واى مثل اینکه خدا روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا تنگ مى گرداند و اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را [هم] به زمین فرو برده بود واى گویى که کافران رستگار نمى گردند (۸۲)
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿۸۳﴾
آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است (۸۳)
تجربه و تاریخ ثابت کرده است که گاهی آدمیزاد تبعید شده، گنجهایی از طلا در زمین برای خود جمع میکند و البته در 90 درصد موارد به درد خودش نمی خورد. شما میتوانید خودتان آزمایش کنید. نصف ثروتتان را به طلا تبدیل کنید و آن را در جایی مخفی کنید و بمدت بیست سال نگهدارید؛ بعد از طی بیست سال ، متوجه شده اید که زندگی شما بدون آن قطعه طلا هم سپری شده است! ، آن قطعه طلا در زندگی شما تاثیری نداشته است. دقیقا به این خاطر است که در اندوختن ثروت باید به حلال بودن آن بسیار توجه کرد، زیرا واقعا شایسته نیست و ارزشش را ندارد که بخاطر چیزی که فایده ای برات نداره ، ایمانت را از دست دهید.
انسانهای مومیایی کشف شده از قشر فقرا نبوده اند، بلکه همگی از افراد ثروتمند و سلاطین زمان خویش بوده اند. بشر تبعید شده، برای ادامه زندگی روی کره زمین دست به مومیایی کردن خویش هم زده است و فکر کرده است که به این طریق آینده خویش را تضمین میکند! هیچ جاندار دیگری بغیر از انسان، چنین تصوری در مورد زمین ندارد. اگر چه آنها بومیهای زمین هستند و بهتر از ما زمین را درک میکنند.
6) خوشبختی از نگاه تبعید شده ها
قارون در یک مراسم جشن برای تفاخرو خودنمایی، زیور آلات خویش را به مردم مینمایاند؛ تعدادی از مردم میگفتند که قارون چقدر خوشبخت است، ای کاش ما هم مثل اوخوشبخت بودیم! این تصور مردم در مورد خوشبختی جالب است! هر آنچه که می بینند ، به خوشبختی تعبیر میکنند. در حالیکه خود قارون، ثروتش را بخاطر تفاخر و خودنمایی نمایش میداد و حس خودنمایی خویش را ارضا میکرد. خودنمایی یک حس شیطانی است و قارون داشت یک حس شیطانی را در وجود خویش ارضا میکرد و اصلا تعداد گنجینه های خویش برایش مهم نبود و حتی تعدادش را هم نمیدانست. ولی مردم فقط در آنچه که میبینند قضاوت میکنند و واقعیتها را توجه نمیکنند. مثل یک معتاد که در حین مصرف مواد مخدر، نعشه میشود و حرفهای گنده گنده میزند. در این حالت مردم فکر میکنند که او چقدر داناست! در حالیکه فرد معتاد فقط دارد خودش را ارضا میکند و به آنچه که میگوید ایمان ندارد و عمل هم نمی کند.
بعد که خانه قارون و گنجهایش در زمین فرو رفتند، همان عده از مردم اینبار گفتند که: واى مثل اینکه خدا روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا تنگ مى گرداند و اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را هم به زمین فرو برده بود! این طرز تعویض رفتارها و گفتارها، نشان از این دارد که بشر تکلیفش را با خود مشخص نکرده است و هنوز نمیتواند بپذیرد که زمین محل آزمایش است. تعریف خوشبختی از نگاه بشر تبعید شده، بسیار متغیر است زیرا بشر به آنچه که می بیند توجه میکند و به آن حسادت می ورزد. در این جا بشر باز هم صفت شیطانی به اسم حسادت را در وجود خویش ارضا میکند. تمام تعبیرهای بشر از خوشبختی، از یک سری صفات شیطانی نشات میگیرد. ما در زندگی خویش در کره زمین، اگر صفات خدایی مثل بخشش، گذشت، مهربانی، خوش خلقی و ... را در خود تقویت کنیم؛ در آن صورت به همان بهشت گمشده خویش بر میگردیم؛ اما اگر صفات شیطانی مثل بخل، حسادت، طمع، ریا، خودنمایی و ... را در خود تقویت کنیم؛ در آن صورت شایستگی به بهشت رفتن را نداریم . اگر این صفات شیطانی در انسان قوی شود، نیاز به آبیاری دارد و بشر را معتاد خویش میکند. و در آنصورت بشر در یک سیکل باطل صفات شیطانی گیر می افتد و خوشبختی معنایش را از دست میدهد. او بعد از مدتی متوجه میشود که به جای خوشبختی به یک سری صفات شیطانی، از جمله بخل، خودنمایی، ریا و ... روی آورده است. دقیقا به این خاطر خدا می فرماید که به زمین نچسبید و الا شیطان کاری میکند که در همان زمین قورت داده شوید.
7) سیستم ایمنی
این یک واقعیت است که سیستم ایمنی بدن انسان تبعید شده ، به نسبت سیستم ایمنی بدن جانداران بومی زمین، کم و کاستیهای زیادی دارد. بسیاری از مردم در طول روز همیشه خسته اند. یکی از دلایل آن این است که سیستم ایمنی بدن انسان در تلاش برای دفاع از خود است و خیلی از مواقع بزحمت می افتد و باعث کسلی و خستگی مداوم بدن میشود و سطح انرژی ما پایین می آید. از یک طرف دیگر بیماریهای روحی روانی، افراد تبعید شده به زمین را تهدید میکند. شیطان متاسفانه تلاش دارد که مردم را دیوانه کند. حتی متشخص ترین انسانها هم در حین بحثهای اجتماعی و یا خانوادگی، کنترل خویش را از دست میدهند و بسیاری از مردم از این نوع بیماریهای روانی ؛ که به وسیله آن به روان خویش حمله میکنند، آگاه نیستند. غفلت از خدا و دستورات خدا باعث این چنین اتفاقاتی است. زندگی و جهان بینی ما در زمین باید براساس دستورات خدا باشد و لاغیر.
8) حیات دنیا
زندگی روی کره زمین، در قرآن حیات دنیا نامیده شده است. "دنیا" در قرآن به معنای پایین و دون است. یعنی زندگی در پایین و یا زندگی پست. این دقیقا مهمترین دلیل بر تبعیدی بودن ماست و نشان میدهد که زندگی روی کره زمین بسیار پست و ناچیزه به نسبت جایی که قبلا آنجا بودیم.
9) پرندگان
بومیهای زمین در استفاده از آب، کاملا بهینه عمل میکنند. یک پرنده از قطرات آبی که ما بی ارزش میپنداریم، مینوشد. آنها طریقه گذران زندگی در زمین را میدانند.
در تبعیدگاه آخری، جهنم، پرندگان و جانداران بومی زمین وجود ندارند و فقط انسانها و اجنه حضور دارند. زیبا بودن نسبی زمین هم بخاطر حضور پرندگان و سایر موجودات غیر از انسان است. اگر چنین موجوداتی در محیط زندگی وجود نداشته باشند، واقعا زجرآور است.
10) هیتلر
بررسی هیتلر و ایده هایش شاید بهترین عبرت باشه برای تبعید شده ها تا که در طریقه زندگی خویش بازنگری انجام دهند. بعضی تفکرات پوپولیستی که در ظاهر ساده هستند ولی عواقب بسیار خطرناکی در آینده خواهند داشت. برای نمونه توجیهات هیتلر برای کشتار اسلاوها و یهودیان را بخوانید.
هیتلر و همکارانش معتقد بودند که : زمانی که در جبههها بهترین فرزندان کشور فنا میشوند دستکم باید در درون کشور حشرات (منظورش کسانی بود که در جنگ هیتلر را همراهی نمی کردند) از میان برداشته شوند! هیتلر آدمهایی که با حزب او همکاری نمی کردند را بی مصرف و خطرناک خطاب میکرد. آنها بسیاری از کودکان محله های یهودی نشین و اسلاوها را بی مصرف و در نتیجه "خورندگان بی فایده" قلمداد می کردند. یهودیها اصولا در هر کشوری که بوده اند، خود را متعلق به آن کشور نمی دانستند و دنبال اهداف مذهبی خویش بوده اند. به همین خاطر هیتلر کینه خاصی نسبت به این قشر از مردم که با هیتلر بیعت نمی کردند، در دل داشت و بعدا تعداد زیادی از این اقشار را قتل عام کرد. این اتفاق برای بنی اسرائیل در طول تاریخ گذشته مصر هم اتفاق افتاده بوده است. فرعون بنی اسرائیل را به بندگی و بردگی گرفته بود زیرا بنی اسرائیل تعلق خاطری نسبت به فرعون نداشتند. اگر سیاستهای فرعون را قبول می کردند ، مثل آل فرعون میشدند ولی بنی اسرائیل با تفکرات فرعون همراهی نکردند و به همین خاطر فرعون آنان را از همه چیز محروم میکرد و آنان را به بردگی میگرفت.
11) حیوانات در قرآن
از نظر قرآن، تمام جانداران و حیوانات خدا را سجده میکنند و او را تسبیح میگویند. اما ممکن است که بعضی بگویند پس چرا خدا به صدای کره الاغ میگوید انکر الاصوات؟
در توضیح باید گفت که بعضی خصوصیات در وجود حیوانات هستند که برای یک انسان ناخوشایند است و البته برای موجودات دیگرلزوما ناخوشایند نیست. زیرا همه آیتمهای زمین با بشر مناسب نیست؛ بشر تبعید شده است و قرار نیست تمام خصوصیات موجودات زمین مناسب و خوشایند بشر باشند.
بنابر این نباید در مورد حیوان ها با منطق انسانی قضاوت کنید چون حیوان ها مقهور طبیعت هستند و چرخه غریزی خود را طی میکنند؛ اگر صفت بدی در یک حیوان موجود است، جزو خاصیت اوست و غریزی است و عمدی در کار نیست. مثلا صدای کره الاغ ناخوشایند است؛ موش موذی است؛ گربه بی صفت است؛ سگ وفادار است؛ گرگ درنده است؛ اینها خاصیت طبیعت زمین است و طبیعت زمین مثل طبیعت بهشت کامل و ایده آل نیست. زیرا قرار بوده است محل تبعید شده ها باشد؛ به همین خاطر حیوانات زمین هم تمام صفاتشان به مذاق ما خوشایند نیست. در قرآن، لقمان به پسرش توصیه میکند که صدایش را مثل صدای کره الاغ بلند نکند؛ این توصیه برای یک انسان بوده است و نشان میدهد که خصوصیت انکر الاصوات بیشتر در میان انسانها رایج است. حتی در مجادله های خانوادگی، بلند کردن صدا مهمترین علت مشاجره هاست.
مثلا بهانه گیری ، عادت مناسبی نیست. اما خیلی از بچه ها بهانه گیرند. بهانه گیری برای یک بچه عیب نیست ولی برای یک فرد بزرگ ، ناپسند است، زیرا بچه هنوز به فهم کامل نرسیده است. صدای بلند برای یک کره الاغ عیب نیست ولی برای یک انسان بسیار ناپسند است. وقتی میگوئیم مثل بچه بهانه گیر است؛ قصدمان توهین به بچه نیست؛ بلکه فقط تشبیه کلامی است جهت رساندن مفهوم آنچه که در دل داریم.
خدا به چهارپایان اهلی در قرآن انعام میگوید. مثل گاو، گوسفند، خر، بز، شتر و... اما باید توجه شود که چهارپایان اهلی، رام و مطیع انسانند. مثلا شاید شنیده باشید که میگویند مثل گوسفند دنباله رو هر چیزی نباش. ولی از یک نظر باید بدانیم که حلقه به گوش بودن و مطیع بودن گوسفند یک نعمت است برای ما انسانها. زیرا اگر یک گاو و یا یک گوسفند، مطیع ، بهره ده، بدون توقع و حلقه به گوش نباشد، چه کسی میتوانست شیر آنها را بدوشد! اگر یک گاو مثل یک شیرو یا یک روباه حمله گر، سیاست باز و زیرک باشد؛ دیگر در آن موقع تحت کنترل انسان قرار نمی گرفت و هیچ فایده ای نداشت. عده ای در هندوستان، گاو را مقدس و مایه برکت میدانند و گوشت او را بر خود حرام میدانند. در هندوستان گاو بجای اینکه به انسانها فایده برساند، بیشتر سربار آنهاست. اگر گاو برکت دارد، بخاطر شیرش، گوشتش، پوستش و ... است.
در میان یک خانواده هم این قاعده ها برقرار است. تفاوت زن ومرد، تفاوت بزرگ و کودک ، تفاوت انسان و انعام، تفاوت اهلی و وحشی؛ اینها همگی جزو ذات زمین است. مثلا چندین نفر نمیتوانند یک شیر یا یک فیل را کنترل کنند، ولی یک چوپان میتواند هزاران گوسفند را کنترل کند. حلقه به گوش و مطیع بودن گوسفند یک نعمت است برای ما. زیرا مفید بودن گوسفند و گاو و خر در اطاعت بی چون و چرا بودن آنهاست.
در یک خانواده اگر زنها مرد باشند و مردها زن ؛ در آنصورت زندگی بی فایده است. اگر یک کودک ادای بزرگا را دربیاره؛ بنیان خانواده ها از هم میپاشه. این فقط کره الاغ نیست که صدایش ناخوشایند است؛ بلکه خدا در قرآن صدها صفت بد از انسان ذکر نموده است. بیشتر صفات ناپسندی که در قرآن موجود است، 99/99 درصد مربوط به انسان است.
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ﴿۱۸﴾
آیا ندانستى که خداست که هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و [تمام] ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیارى از مردم براى او سجده مى کنند و بسیارى اند که عذاب بر آنان واجب شده است و هر که را خدا خوار کند او را گرامى دارنده اى نیست چرا که خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد (۱۸)
خدا در قرآن وصف حال آنان که علم تورات بر آنان نهاده شد و بدان مکلف شدند ولی آن را حمل نکردند و خلاف آن عمل نمودند در مثل به حماری ماند که بار کتابها بر پشت بکشد و از آن هیچ نفهمد. این صفت از الاغ از نگاه ما ناپسند است ولی یک الاغ کارش را انجام میدهد و تصور کنید که یک الاغ ، کتابهایی که بر پشتش گذاشته شود، حمل نمی کرد و از محتویاتش سوال میکرد! در این صورت الاغ به عنوان یک حیوان سودمند باربر، دیگر بیفایده بود. اما خدا بعضی علمای تورات را به الاغی تشبیه کرده که کتابی را حمل میکنند ولی محتویاتش را نمی دانند. برای یک انسان که خدا به او فکر داده، این خاصیت بسیار ناپسند است؛ اما برای یک الاغ ، ناپسند نیست. ولی قرآن به هر حال برای فهم بعضی مسائل از قصص و مثالها بهره می برد. قصد خدا توهین به الاغ نیست. بلکه خدا خالق ماست و او میداند که هر جانداری چه خصوصیت منفی و چه خصوصیت مثبتی دارد.
12) مریخ
ناسا تصاویر زیادی از سیاره مریخ تهیه کرده است. از نظر خاک و سنگ و کوه و تپه، خیلی شبیه به زمین است.
اما جو مریخ فاقد اکسیژن است و همچنین مهمتر از همه اینکه مریخ آب ندارد و مریخ مثل زمین لایه ازن ندارد تا که مردم را از خطر اشعه های مضر خورشید محافظت کند. بشر از نظر علمی پیشرفت زیادی کرده است. به جز انسان، هیچ جاندار دیگری نسبت به یافتن امکان زندگی روی سیاره ای دیگر کنجکاوی نشان نمی دهد. همین نکته ، نشان از شور و اشتیاق انسان تبعید شده برای رفتن از زمین دارد. اما هیچ سیاره دیگری در نزدیکی زمین قابل سکونت نیست. اگر سیاره ای قابل سکونت کشف شود، آنقدر دور است که هزاران سال نوری طول میکشد و عملا بی فایده ست. شاید هزینه زندگی روی سیاره دیگری آنقدر زیاد باشد که برای هر ثانیه زندگی روی آن میلیونها دلار هزینه بردارد. ما واقعا در زمین گیر افتاده ایم و چاره ای جز زندگی در زمین نداریم. تنها راه برون رفت از زمین، تقاضای کمک از خداست و فقط او میتواند ما را از تبعیدگاه زمین نجات دهد. اما از یک طرف دیگر ، زمین با همه امکاناتش در اختیار انسان تبعید شده قرار گرفته است و نیازهای بدیهی شامل اکسیژن، انرژی، لایه محافظت کننده ازن، خاک نرم، درختان، چارپایان و... مفت و رایگان در اختیار او قرار گرفته است، تا که بشر خدا را عبادت کند و دوباره به سوی خدا برگردد. این نیازهای بدیهی در سیارات دیگر نیست و برای بدست آوردن آن باید برای هر نفر میلیاردها دلار هزینه کرد. تنها راه کم هزینه برای برون رفت از زمین، تقوا و پرهیزگاری است تا که خدا خودش ما را به خانه اصلی یعنی بهشت برگرداند.
یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾
اى گروه جنیان و انسیان اگر مى توانید از کرانه هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید پس رخنه کنید [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى کنید (۳۳)
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾
پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید (۳۴)
یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾
بر سر شما شراره هایى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از کسى] یارى نتوانید طلبید (۳۵)
حتی اگر روزی انسان بتواند وارد مریخ شود، اما مرگ را چکار میکند. این حقیقت انکار ناپذیر و حتمی که هیچ چاره ای ندارد. در سطح مریخ ، هیچ میکروبی وجود ندارد و اصولا شرایطی برای زندگی میکروبها در آن نیست. پس بااین اوصاف فردی که می میرد، جسدش برای همیشه در آنجا مثل جسد مومیایی شده باقی میماند. اما در زمین اجساد مردگان، بعد از چند سال بوسیله میکروبهای زمین تجزیه شده و از بین می روند. این مورد از مشکلات اولیه بشر بوده است. بشر ابتدا نمیدانست که جسد مرده را چکار کند تا اینکه از یک موجود بومی زمین به اسم کلاغ یاد گرفت. بشری که به زمین تبعید شده است، حالا اگر بخواهد از زمین خارج شود و جایی دیگر زندگی کند، بسیار به سختی بتواند جسد مردگانش را از بین ببرد و این مساله ساده به یکی از بزرگترین مشکلاتش تبدیل خواهد شد. در اینجا متوجه خواهیم شد که هر ثانیه زندگی ما در زمین میلیاردها دلار برای خود انسان هزینه بر میداشت؛ اگر خدا همه چیز را آماده در اختیار انسان نمی گذاشت. خدا فقط عبادت و پرهیزگاری و تقوا از ما میخواهد و بس.
13) سایه در جهنم
با دقت در تصاویری که از کره ماه گرفته شده است، متوجه میشویم که سایه های اشیاء خاصیت عجیبی دارند و آن هم این است که سایه ها کاملا تاریک هستند؛ بحدی تاریک که انگار حفره ای تاریک ایجاد شده است.
به همین خاطر خدا سایه های زمین را برای بشر نعمت میشمارد.
وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلَالًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبَالِ أَکْنَانًا وَجَعَلَ لَکُمْ سَرَابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ کَذَلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾
و خدا از آنچه آفریده به سود شما سایه هایى فراهم آورده و از کوهها براى شما پناهگاه هایى قرار داده و براى شما تنپوشهایى مقرر کرده که شما را از گرما [و سرما] حفظ مى کند و تنپوشها [=زره ها]یى که شما را در جنگتان حمایت مى نماید این گونه وى نعمتش را بر شما تمام مى گرداند امید که شما [به فرمانش] گردن نهید (۸۱)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ﴿۸۲﴾
پس اگر رویگردان شوند بر تو فقط ابلاغ آشکار است (۸۲)
اما سایه در جهنم ، نعمت نیست؛ بلکه نهایت عذاب است. خدا میفرماید که بروید به سوى آن سایه سه شاخه؛ نه سایه دار است و نه از شعله حفاظت مى کند. هنوز بشر آنقدر علمش پیشرفت نکرده است که بتواند شرایط جهنم را توضیح دهد و بگوید که سایه سه شاخه چیست. اما نزدیکترین احتمال این است که جهنم دارای سه خورشید حرارتی است و هر چیزی سه سایه خواهد داشت. قطعا هر چیزی هست، راحتی و آسایش و آرامش در آن نیست. بلکه پر از غم و اندوه و درد و عذاب است. خدایا ما را از آتش جهنم محفوظ کن.
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿۲۸﴾آن روز واى بر تکذیب کنندگان (۲۸)
انْطَلِقُوا إِلَى مَا کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴿۲۹﴾بروید به سوى همان چیزى که آن را تکذیب میکردید (۲۹)
انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِی ثَلَاثِ شُعَبٍ ﴿۳۰﴾بروید به سوى [آن] سایه سه شاخه (۳۰)
لَا ظَلِیلٍ وَلَا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ ﴿۳۱﴾نه سایه دار است و نه از شعله [آتش] حفاظت مى کند (۳۱)
إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ ﴿۳۲﴾[دوزخ] چون کاخى [بلند] شراره مى افکند (۳۲)
کَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ ﴿۳۳﴾گویى شترانى زرد رنگند (۳۳)
اعوذ بالله من الشیطن الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا ما به زمین تبعید شده ایم؟
از آیات قرآن
براحتی میتوان فهمید که بشر از بهشت به زمین تبعید شده است. شما می بینید که تمام حیوانات
و موجودات دیگر قبل از بشر در زمین بوده اند و زمین جایگاه زندگی آنها بوده است. حیوانات
لباس ندارند و مشکلی با این موضوع ندارند. آنها کمتر مریض میشوند. آنها از هر چیزی
درست و بجا استفاده میکنند. این فقط انسان است که نمی داند درست از نعمتهای زمین استفاده
کند. این انسان است که زیاد مریض میشود. این انسان است که اگر زیاد زیر آفتاب بماند،
پوستش میسوزد، ولی حیوانات دیگر اینجوری نیستند. زیرا بشر روحیتا متعلق به جای دیگری
است. درست است که بدنش از خاک زمین درست شده است ولی روانش با حیوانات و سایر موجودات
فرق میکند. اختراع میکند و کار بجایی رسیده است که به کرات دیگر میرود. در حالی که
سایر موجودات زمین چنین استعداد و تمایلی ندارند. بشر متعلق به زمین نیست و موقتی به
زمین تبعید شده است و به همین خاطر در زمین بیشتر زجر میکشد تا خوشی. این حادثه بخاطر
مجادله و جنگی بود که در ملاء اعلی اتفاق افتاد و بشر بعد از آن به زمین تبعید شد تا
روز مشخصی که تکلیفش مشخص شود.
مَا کَانَ لِیَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾
مرا در باره ملاء اعلى هیچ دانشى نبود آنگاه که مجادله میکردند (۶۹)
نکاتی در این مورد وجود دارد که قابل تامل است:
1) آدم فضایی ها خود ماییم که وارد زمین شدیم
یک گاو را در نظر بگیرید. او غذایش در زمین آماده است. لزومی ندارد سبزیجات و گیاهان را به قورمه سبزی تبدیل کند تا بتواند بخورد. لازم نیست که غذایش را در داخل روغن سرخ کند تا بخورد. زیرا زمین برای زندگی آنها مناسب است و در اصل حیوانات و سایر جانداران بومیهای زمین هستند و ما انسانها در زمین بیگانه ایم. آن آدم فضاییهایی که بیشتر مردم کنجکاوی نشان میدهند تا بدانند کی ها هستند که بزمین آمده اند، خود ماییم! چند هزار سال پیش آدم و حوا به عنوان موجودات فضایی که از بهشت رانده شدند وارد زمین شدند ولی با بدنی زمینی. شرایط بدن زمینی ما زیاد با زندگی در زمین سازگار نیست. بشر بسیار زیاد بیمار میشود ، در حالیکه حیوانات دیگر اینجوری نیستند. بیماری سرطان در میان حیوانات بسیار کم و نادر است. در حالیکه به وفور در میان انسانها یافت میشود. سیستم ایمنی بدن انسان ضعیف است. این به خاطر شرایط ماست که زیاد با زمین جور نیست. زیرا ما تبعیدی هستیم و تبعید شده ها در شرایط سخت به سر می برند. وقتی کسی را بجایی تبعید کنند، او را به جای خوش آب و هوا تبعید نمی کنند، بلکه به جایی تبعید میکنند که سختی باشد. نوزاد انسان در مقایسه با نوزاد سایر حیوانات بسیار ناتوان است؛ به گونهای که اگر تا چندسال اول زندگی به نیازهای حیاتی او پاسخ داده نشود قادر به ادامه حیات نیست. یک سری از بیماریها و باکتریها توسط سیستم ایمنی بدن حیوانات براحتی نابود میشود ولی همین باکتریها براحتی انسان را از پای در میاورد مثل کووید 19. استرس و نا امیدی بر سلامتی بشر تاثیر گذار است. حیوانات استرس و ناامید نیستند. حیوانات زمین را خانه خود میدانند و به همین خاطر هیچگونه استرسی ندارند و طمعکار نیستند.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿۴﴾
براستى که انسان را در رنج آفریده ایم (۴)
2) شرایط بدنی بشر بطور کامل با زمین جور نیست
یک سگ براحتی بدون هیچگونه لباسی در تابستان و زمستان بر روی زمین میخوابد ولی یک انسان هیچوقت نمی تواند چنین باشد، زیرا بشر اصالتا از جای دیگری است. تمام موجودات و جانداران دیگر غذایشان در طبیعت آماده است و نیازی به پخت و پز ندارند. این فقط انسان است که طبعش متفاوت است و نیاز به تغییرات در غذاهای زمینی است تا بتواند مصرفش کند. به همین خاطر در ترکیب غذاها گاها اشتباه میکند، یا شور است یا شیرین است و کامل متعادل نیست . به همین خاطر بعد از مدتی دچار فشار خون، چربی خون و دیابت و ... میشود و بدنش بیمار میشود. بخاطر اینکه انسانها غذاهای کاملا سالم و متعادل مصرف نمی کنند. چرا شکم خیلی از انسانها گنده ست؟ زیرا در ترکیب غذاها، تعادل را رعایت نمی کنند و مثلا چربی زیاده از حد مصرف میکنند.
یک شیر فقط به اندازه ای شکار میکند که نیاز دارد. ولی انسان این خصوصیت را ندارد. آنقدر زباله پلاستیکی در طبیعت رها کرده است که چند هزار سال طول میکشد تا طبیعت به حالت اولیه اش برگردد. انسان حتی نمیداند که چگونه از محیط زندگی اش مواظبت کند. ولی حیوانات دیگر در تعادل هستند. اگر انسان روی کره زمین زندگی نکند، تمام طبیعت کره زمین به حالت سالم ومتعادل و اولیه اش بر میگردد.
3) نور خورشید
این انسان است که اگر زیاد زیر آفتاب بماند، پوستش میسوزد، ولی حیوانات دیگر اینجوری نیستند. ما قبلا در بهشت توسط نور، اصلا اذیت نمیشدیم. سرما و گرما اذیتمان نمیکرد. ولی در کره زمین اذیت میشویم. اما در جهنم، نوری که تابانده میشود، مثل دستگاه جوشکاری، آتش بیرون میدهد. خورشید و یا منبع نور جهنم آنقدر قوی و نزدیک است که زندگی در جهنم را به زجر تبدیل میکند. در جهنم نمیتوان به هیچ عنوان از این نور قوی از خود محافظت کرد.
4) دید یک مورچه نسبت به ما
از نظر یک مورچه ، ما آدم فضایی هستیم که به محیط آنان وارد شده ایم و خواسته و ناخواسته مشکلاتی را برای آنان ایجاد میکنیم.
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾
تا آنگاه که به وادى مورچگان رسیدند مورچه اى [به زبان خویش] گفت اى مورچگان به خانه هایتان داخل شوید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند (۱۸)
5) نور خورشید بطور کامل مناسب پوست انسان نیست
بشر میتواند از نعمتهای زمین استفاده کند ولی هیچوقت به آن رضایت کامل و دلخواه خویش نخواهد رسید. مثلا ما در بهشت که بودیم، آفتاب اذیتمان نمی کرد ، تشنگی و گرسنگی نداشتیم. زیرا همه چیز آماده و در تعادل بود.
فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾
پس گفتیم اى آدم در حقیقت این [ابلیس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناک] است زنهار تا شما را از بهشت به در نکند تا تیره بخت گردى (۱۱۷)
إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾
در حقیقت براى تو در آنجا این [امتیاز] است که نه گرسنه مى شوى و نه برهنه مى مانى (۱۱۸)
وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾
و [هم] اینکه در آنجا نه تشنه مى گردى و نه آفتابزده (۱۱۹)
در بهشت پوست ما هیچوقت سوخته نمیشد و هیچوقت آفتاب زده نمی شدیم. زیرا همه چیز متعادل بود. ولی در زمین با کمی قرار گرفتن در زیر آفتاب، براحتی آفتاب سوخته میشویم. ولی حیوانات دیگر اینطوری نیستند. با آنکه هیچ لباسی ندارند. زیرا بشر اصالتا اهل زمین نیست و برای محافظت از خودش باید بزحمت بیفتد.
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا یَبْلَى ﴿۱۲۰﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت اى آدم آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمى شود راه نمایم (۱۲۰)
فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾
آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت (۱۲۱)
در آیه بالایی چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود کنایه از آن است که آدمی دیگر محافظت شده نیست و جهت رتق و فتق امور زندگی به زحمت می افتد. آدمی بعد از آن به زمین تبعید شد.
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى ﴿۱۲۳﴾
فرمود همگى از آن [مقام] فرود آیید در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگر است پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مى شود و نه تیره بخت (۱۲۳)
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى ﴿۱۲۴﴾
و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى کنیم (۱۲۴)
6) ما قبلا بهشتی بودیم
ما قبلا پیش خدا در بهشت بسر می بردیم. ولی بنا بر وسوسه شیطان ، به خود ظلم کردیم و شایستگی در جوار خدا بودن را از دست دادیم. به همین خاطر خدا میفرماید خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد. خدا کلمه بازگشتن را استفاده مینماید. این نشان میدهد که ما قبلا در بهشت زندگی میکرده ایم. بعد از نافرمانی کردن خدا به زمین تبعید شدیم.
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾
اى نفس مطمئنه (۲۷)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿۲۸﴾
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (۲۸)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿۲۹﴾
و در میان بندگان من درآى (۲۹)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿۳۰﴾
و در بهشت من داخل شو (۳۰)
ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم، البته اگر نیکوکار و یکتاپرست باشیم.
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿۱۵۶﴾
[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم (۱۵۶)
یعنی هدف نهایی زندگی در این جهان کوتاه مدت این است که ما به سوی خدا بازگردیم و دوباره وارد بهشت او شویم و از خستگیها و زحمات کره زمین خلاص شویم و دوباره به موطن اصلی خویش برگردیم و از دست تبعید گاه بعدی یعنی جهنم خلاص شویم.
7) بشر نمی داند چطوری از این تبعیدگاه خارج شود
البته متاسفانه بشر برای رهایی از این تبعیدگاه به در و دیوار میزند تا که رهایی یابد. بشر این حس را در قالبهای مختلف نشان میدهد، مثلا بیشتر از هر موجود دیگری به آسمان نگاه میکند و بیشتر از هر موجود دیگری کنجکاو درباره کهکشانهای دیگر است. در این تبعید فقط انسان نیست که تبعید شده است، بلکه اجنه و شیاطین هم تبعید شده اند. حتی اجنه و شیاطین جهت رهایی از این تبعید دست به استراق سمع از آسمانهای دیگر میزنند و قصد دارند که راهی برای رهایی خویش بیابند.
یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾
اى گروه جنیان و انسیان اگر مى توانید از کرانه هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید پس رخنه کنید [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى کنید (۳۳)
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ ﴿۱۶﴾
و به یقین ما در آسمان برجهایى قرار دادیم و آن را براى تماشاگران آراستیم (۱۶)
وَحَفِظْنَاهَا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿۱۷﴾
و آن را از هر شیطان رانده شده اى حفظ کردیم (۱۷)
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِینٌ ﴿۱۸﴾
مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابى روشن او را دنبال مى کند (۱۸)
جن و انس هنوز نفهمیده اند که تنها یک راه برای رهایی از این تبعیدگاه و ورود به بهشت هست و آن هم این است که خدا را عبادت کرد و پرهیزگار بود. خدا در آیات زیر راه رهایی از این تبعیدگاه را به سادگی بیان نموده است. خدا تنها راه حل و بهترین راه حل را به ما نشان داده است.
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾
و جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا بپرستند (۵۶)
مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ ﴿۵۷﴾
از آنان هیچ روزیى نمى خواهم و نمى خواهم که مرا خوراک دهند (۵۷)
فَأَمَّا مَنْ طَغَى ﴿۳۷﴾
اما هر که طغیان کرد (۳۷)
وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿۳۸﴾
و زندگى پست دنیا را برگزید (۳۸)
فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿۳۹﴾
پس جایگاه او همان آتش است (۳۹)
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿۴۰﴾
و اما کسى که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس باز داشت (۴۰)
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿۴۱﴾
پس جایگاه او همان بهشت است (۴۱)
این آیات را باید هر انسانی که مایل به نجات خویش از زمین است، هر روزه بخواند و روی آن تفکر کند و حتی آن را با خط زیبا بنویسد و در اتاقش قرار دهد تا یادش نرود که برای چی اینجاست.
8) بعدا متوجه خواهیم شد که فقط چند روزی در زمین بوده ایم
جالب است که زندگی در روی کره زمین از نظر بهشتی ها فقط چند روزی است. ما نباید بخاطر چند روز زندگی ناچیز ، خود را بدبخت کنیم و به جهنم برویم.
کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿۴۶﴾
روزى که آن را مى بینند گویى که آنان جز شبى یا روزى درنگ نکرده اند (۴۶)
به همین خاطر خدا نمی خواهد که ما زیاد به زمین بچسبیم. خدا زندگی در روی زمین را فقط به عنوان یک مسافرت کوتاه و یک آزمایش عنوان میکند.
9) تبعید گاه بعدی، بعد از زمین کجاست؟
اما این تبعید همچنان ادامه دارد ، البته نه برای مومنان و پرهیزگاران؛ بلکه برای گناهکاران. بعد از این زندگی ، انسانهای گناهکار وارد محیط دیگری میشوند به اسم جهنم که آنجا اصلا شرایطش با شرایط بدنی و جسمی انسان سازگار نخواهد بود. کسی که وارد جهنم شود، دیگر نمیتواند بیرون آید تا ابد. اگر بشر در کره زمین مقداری زجر میکشد و در زحمت است؛ اما به هر حال میتوان با این سختی ها ساخت. ولی در جهنم کلا همه چیز زجر است و هیچ شرایط مناسبی برای زندگی انسان مهیا نیست. در جهنم غذا میخورند ولی چه غذایی! درخت زقوم. در جهنم دوش میگیرند ولی چه دوشی، مایعات داغ. آنها جاودانه در آتش اند و آبى جوشان به خوردشان داده مى شود تا روده هایشان را از هم فرو پاشد. در آیه زیر میتوان غذاهای بهشتیان را با جهنمیان مقایسه کرد و دید که چقدر تفاوت است.
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ﴿۱۵﴾
مثل بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده [چون باغى است که] در آن نهرهایى است از آبى که [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جویهایى از شیرى که مزه اش دگرگون نشود و رودهایى از نوشیدنییی که براى نوشندگان لذتى است و جویبارهایى از انگبین ناب و در آنجا از هر گونه میوه براى آنان [فراهم] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست [آیا چنین کسى در چنین باغى دل انگیز] مانند کسى است که جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مى شود [تا] روده هایشان را از هم فرو پاشد (۱۵)
اگر در زمین پوست انسان زیر آفتاب زیاد بماند میسوزد ولی حیوانات دیگر اینجوری نیستند زیرا آنها بومی زمینند و این انسان است که از جایی دیگر آمده است . ولی زندگی در جهنم مثل زمین نیست بلکه بسیار دردناک است و در واقع نمیتوان اسمش را زندگی گذاشت. پوست آنان در جهنم بطور کامل و همیشه میسوزد. این است که خدا از قیامت به عنوان روز آخر یاد میکند و دیگر جهنم پایان کار گناهکاران است و انسانهای بد طینت به آنجا تبعید میشوند و برای همیشه در آنجا می مانند و جهنم تبعید آخری است. کسی که وارد جهنم شود، دیگر بیرون بیا نیست.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمًا ﴿۵۶﴾
به زودى کسانى را که به آیات ما کفر ورزیده اند در آتشى [سوزان] درآوریم که هر چه پوستشان بریان گردد پوستهاى دیگرى بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند آرى خداوند تواناى حکیم است (۵۶)
توصیف آبی که جهنمیان مینوشند:
لَا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿۲۴﴾در آنجا نه خنکى چشند و نه شربتى (۲۴)
إِلَّا حَمِیمًا وَغَسَّاقًا ﴿۲۵﴾جز آب جوشان و چرکابه اى (۲۵)
جَزَاءً وِفَاقًا ﴿۲۶﴾کیفرى مناسب [با جرم آنها] (۲۶)
10) در جهنم دوستی وجود ندارد
جهنمیان در کنار هم نمیتوانند دوست هم باشند. بلکه آنها دشمن هم خواهند بود و هیچگونه آرامشی در جهنم وجود ندارد. هر کسی در جهنم بغل دستی اش را لعنت میکند و با او دشمن است. به همین خاطر خدای قادر توانا میفرماید که جن و انس هیزم جهنم اند. یعنی وجود یک انسان در جهنم در کنار تو، بجای آنکه تسکینی باشد برای تو، عذابت را بیشتر میکند انگار هیزم آتش را بیشتر کرده باشند.
وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا ﴿۱۵﴾
ولى منحرفان هیزم جهنم خواهند بود (۱۵
قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِی النَّارِ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَکُوا فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَکِنْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾
مى فرماید در میان امتهایى از جن و انس که پیش از شما بوده اند داخل آتش شوید هر بار که امتى [در آتش] درآید همکیشان خود را لعنت کند تا وقتى که همگى در آن به هم پیوندند [آنگاه] پیروانشان در باره پیشوایانشان مى گویند پروردگارا اینان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده [خدا] مى فرماید براى هر کدام [عذاب] دو چندان است ولى شما نمیدانید (۳۸)
وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا کَانَ لَکُمْ عَلَیْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ ﴿۳۹﴾
و پیشوایانشان به پیروانشان مى گویند شما را بر ما امتیازى نیست پس به سزاى آنچه به دست مى آوردید عذاب را بچشید (۳۹)
اما در بهشت محیطی همراه با صلح و صفا برقرار است و نشاط فوق العاده ای بین بهشتیان حکمفرماست.
وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿۲۵﴾
و خدا [شما را] به سراى سلامت فرا مى خواند و هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند (۲۵)
اما در جهنم هیچگونه نشاطی برقرار نیست. غم و اندوه همیشه بر جهنمیان سیطره دارد. البته در زندگی زمینی هم اکنون، میتوان نشاط برای خود ایجاد کرد و همچنین میتوان زندگی را به جهنم تبدیل کرد.
وَالَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئَاتِ جَزَاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِمًا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷﴾
و کسانى که مرتکب بدیها شده اند [بدانند که] جزاى [هر] بدى مانند آن است و خوارى آنان را فرو مى گیرد در مقابل خدا هیچ حمایتگرى براى ایشان نیست گویى چهره هایشان با پاره اى از شب تار پوشیده شده است آنان همدم آتشند که در آن جاودانه خواهند بود (۲۷)
براساس آیه فوق جهنمیان تنها یک همدم دارند و آن هم گرما و آتش است.
11) جاذبه زمین ما را اذیت میکند
بیشتر مردم کره زمین بعد از چهل سالگی دچار کمر درد میشوند و این بخاطر جاذبه قوی زمین است. جاذبه ای که در بهشت وجود داشت، ضعیفتر بود و لذت بخش بود. اما جاذبه زمین قوی است. البته این جاذبه به حیوانات و موجودات دیگر هیچگونه آسیبی نمی رساند. فقط انسان است که جاذبه زمین، زیاد با بدن او متناسب نیست. هرچند که جاذبه زمین با بدن انسان تبعیدی زیاد سازگار نیست ولی باز هم میتوان با آن ساخت.
اما شما جاذبه ای که در جهنم حکمفرما میباشد را در نظر بگیرید؛ آنقدر قوی و نا متناسب است که راه رفتن افراد در جهنم مثل این است که به دست و پای فرد زنجیری وصل شده باشد.
إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِیرًا ﴿۴﴾
ما براى کافران زنجیرها و غلها و شعله هاى سوزان آتش آماده کرده ایم (۴)
جاذبه زمین ، بدن انسان را اذیت میکند. حیوانات دیگر اینطوری نیستند. یک سگ هیچوقت دیسک کمر نمی گیرد. ولی کمر درد در میان انسانها به وفور یافت میشود. یک مورچه چندین برابر وزن خویش را جابجا میکند ولی شرایط جاذبه زمین این اجازه را به بدن انسان تبعیدی نمی دهد.
اما جاذبه سیاره ای که جهنم در آن واقع است ، آنقدر با بدن انسان نا متناسب است که تمام بدن انسان همیشه درد میکند. راه رفتن آنقدر سخت است که انگار انسان غل و زنجیر به پایش بسته شده است.
12) خشنودی خدا
مهمترین خوشبختی اهل بهشت، خوشنودی خداست که واقعا این مورد کامیابی بزرگی است. و مهمترین عذاب جهنمیان لعنت خداست که برای همیشه از رحمت خدا محرومند. شاید تعجب کنید که اگر رحمت خدا نباشه، تمام مردم کره زمین در مدت زمان بسیار کمی پلاسیده میشوند و به فنا میروند. اما متاسفانه بیشتر مردم قدر این مورد را نمیدانند و فکر میکنند خدا نقشی در زندگی آنان ندارد.
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۷۲﴾
خدا به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است این است همان کامیابى بزرگ (۷۲)
13) زجرگاه جهنم خوار کننده است
خدا پر از فیض و رحمت است، او سرشار از محبت است. خدا خودش به بندگانش فرصت داده که حرفهای مختلف را بشنوند و بهترینش را انتخاب کنند.
الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾
به سخن گوش فرامى دهند و بهترین آن را پیروى مى کنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان (۱۸)
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ ﴿۱۹﴾
پس آیا کسى که فرمان عذاب بر او واجب آمده [کجا روى رهایى دارد] آیا تو کسى را که در آتش است مى رهانى (۱۹)
در بهشت که قبلا ما آنجا بودیم . هیچ سخن لغو و بیهوده ای نیست.
لا یسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً* إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً»[9]؛
در آن جا نه بیهوده ای می شنوند و نه [سخنی ] گناه آلود. آن جا سخنی جز سلام و درود و آرامش نیست.
اما در زمین، در اکثر نقاط، سخنان لغو و بیهوده بسیار زیاد است. بطوریکه بیشتر مردم متاسفانه براثر این سخنان لغو و بیهوده منحرف میشوند. اما باز هم محیطهایی وجود دارند که سخنان لغو و بیهوده کمتر است و مقداری آرامش میتوان یافت.
اما در جهنم ، هر فردی بغل دستی اش را لعنت میکند و مدام اعصاب بغل دستی اش را خط خطی میکند و آن آرامش کمی که در زمین هست، در جهنم وجود ندارد. این است که عذاب جهنم واقعا خوار کننده است . خدا ما را از شر آن حفظ کند.
14) گرمای جهنم سوزاننده تر است
آیه 81 سوره بقره نشان میدهد که ما باید سختی های این جهان را تحمل کنیم و با این سختی ها در راه خدا تلاش و کوشش کنیم و الا وارد جهنم خواهیم شد.
آیه 81 سوره بقره: "گفتند در این گرما بیرون نروید برای جهاد در راه خدا، بگو اگر دریابند گرمای جهنم سوزانتر است."
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَکَرِهُوا أَنْ یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ ﴿۸۱﴾
بر جاى ماندگان به [خانه] نشستن خود پس از رسول خدا شادمان شدند و از اینکه با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنند کراهت داشتند و گفتند در این گرما بیرون نروید بگو اگر دریابند گرمای جهنم سوزانتر است (۸۱)
هر وقت در راه خدا تلاش کردید و سختی کشیدید، این را در نظر بگیرید که سختی جهنم بسیار بسیار زیادتر است. سختی روی زمین به هر حال قابل تحمل است. عذاب جهنم خوار کننده است.
15) نور خورشید جهنم در دلها تاثیر میگذارد
کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾
ولى نه قطعا در آتش خردکننده فرو افکنده خواهد شد (۴)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾
و تو چه دانى که آن آتش خردکننده چیست (۵)
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾
آتش افروخته خدا[یى] است (۶)
الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾
[آتشى] که به دلها مى رسد (۷)
إِنَّهَا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾
و [آتشى که] در ستونهایى دراز آنان را در میان فرامى گیرد (۸)
فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿۹﴾
در ستونهای کشیده و طولانی! (۹)
آیه آخری (فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ) توصیف آتش جهنم را بیان میدارد. آتشی با ستونهای کشیده و طولانی. این نشان میدهد که این آتش از یک منبع مثل خورشید ساطع میشود و از آنجا که بر دلها نیز تاثیر گذار است(الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾) و نه فقط پوست، پس نوری مثل اشعه ایکس است که از پوستها رد میشود و بر اعضاء داخلی بدن هم تاثیر گذار است.
16) سایه در جهنم چطوری است؟
وَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبینَ
بروید به سوی آنچه قبلاً باور نداشتید.
انطَلِقوا إِلىٰ ما کُنتُم بِهِ تُکَذِّبونَ
بروید به سوی سایه ای از سه غلظت مختلف.
انطَلِقوا إِلىٰ ظِلٍّ ذى ثَلٰثِ شُعَبٍ
با این حال، آن نه خنکی فراهم می کند و نه از گرما محافظت می نماید.
لا ظَلیلٍ وَلا یُغنى مِنَ اللَّهَبِ
آن جرقه هایی به بزرگی کاخ ها پرتاب می کند.
إِنَّها تَرمى بِشَرَرٍ کَالقَصرِ
به زردی رنگ شتران.
آیات سوره مرسلات اعلام میدارد که در جهنم هم سایه وجود دارد. اما سایه ای با چگالی و سختی متراکم شده. که نه خنک میکند و نه از گرما حفاظت میکند و سایه در جهنم به نوعی بازهم برای جهنمیان زجر است. آیه آخری بیان میدارد که حتی رنگهای جهنم ، چشمها را اذیت میکند .
17) خانه در جهنم
سْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ ﴿۵۴﴾
و شتابزده از تو عذاب مى خواهند و حال آنکه جهنم قطعا بر کافران احاطه دارد (۵۴)
یَوْمَ یَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَیَقُولُ ذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۵﴾
آن روز که عذاب از بالاى [سر] آنها و از زیر پاهایشان آنها را فرو گیرد و [خدا] مى فرماید [نتیجه] آنچه را میکردید بچشید (۵۵)
ما در روی زمین میتوانیم یک خانه درست کنیم و در آن زندگی کنیم. اما در جهنم نمیتوان . آن روز که عذاب از بالاى [سر] آنها و از زیر پاهایشان آنها را فرو گیرد. خاک زمین در دستان ما نرم است و میتوان آن را به اشکال مختلف در آورد ولی خاک جهنم بر کافران احاطه دارد و بعلت خاصیت آن خاک، اجازه کاری نمیدهد.
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾
و یاران چپ کدامند یاران چپ (۴۱)
فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ ﴿۴۲﴾
در [میان] باد گرم و آب داغ (۴۲)
وَظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾
و سایه اى از دود تار (۴۳)
لَا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ ﴿۴۴﴾
نه خنک و نه خوش (۴۴)
إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ ﴿۴۵﴾
اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند (۴۵)
وَکَانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیمِ ﴿۴۶﴾
و بر گناه بزرگ پافشارى میکردند (۴۶)
بادی که در جهنم میوزد، با بادی که در زمین می وزد بسیار فرق میکند. بادگرم و گردو غباری از دود تار که نه خنک میکند و زجر آور است.
18) آلودگی صوتی جهنم
إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَهِیَ تَفُورُ ﴿۷﴾
چون در آنجا افکنده شوند از آن خروشى مى شنوند در حالى که مى جوشد (۷)
در بهشت همه چیز آرامش است ولی در زمین با این اوصاف خدا نعمتهای زیادی در اختیار مردم گذاشته است و از یک طرف مردم برای خود آلودگیهای صوتی عجیبی ایجاد کرده اند. ولی در جهنم آلودگی صوتی وحشتناکی وجود دارد که قابل مقایسه با آلودگی صوتی زمین نیست.
19) انسان تبعیدی تفاوتهای ساختاری زیادی با حیوانات بومی زمین دارد
انسانها تبعیدی هستند و موقت به کره زمین منتقل شده اند. شرایط زمین زیاد با انسان سازگار نیست. زایمان حیوانات غیر از انسان براحتی صورت میپذیرد ولی زایمان انسان به سختی صورت میگیرد. یک بچه نه ماه در شکم مادرش اذیت است و حین تولد هم سختی های زیادی هست. بعد از تولد هم تا چند سالی باید لحظه به لحظه مراقبش بود تا بزرگ شود. ولی بچه حیوانات اینطوری نیستند. این نشان میدهد که شرایط زمین با بدن انسانها زیاد جور نیست زیرا انسانها تبعید شده اند.
وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿۱۵﴾
و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و باربرداشتن و از شیرگرفتن او سى ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد مى گوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس گویم و کار شایسته اى انجام دهم که آن را خوش دارى و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمانپذیرانم (۱۵)
خدای مهربان در آیه فوق می فرماید که بارداری و شیردادن به نوزاد حدود سی ماه است و تا آنگاه که به رشد کامل روحی برسد و به چهل سالگی برسد. این ثابت میکند که مدت عمر انسان از زمانی است که نطفه بسته میشود و نه ماه داخل شکم مادر هم به سن فرد باید افزوده شود. و همچنین میتوان براحتی فهمید که بشر در سن چهل سالگی به بلوغ روحی میرسد. تمام کسانی که زیر چهل سالگی فوت نمایند، از آنجا که به بلوغ روحی نرسیده اند، براساس رحمت خدا به بهشت زیرین خواهند رفت.
20) انسان زندگی روی زمین را برای خود سخت تر کرده است
وقتی از کره ماه به زمین نگاه بشه ، متوجه تغییرات زیادی میشیم که انسانها در کره زمین بوجود آورده اند؛ انسانها مدام دنبال اینند که همان شرایط بهشت از دست داده شده را برای خود بوجود آورند. ولی عملا امکان پذیر نیست. متاسفانه برعکس، بیشتر انسانها دنبال ایجاد شرایط جهنم برای خود هستند. فحش و توهین، ناسزا گویی، مال دوستی، طمع، چشم چرانی، زنا ، دزدی و ... اینها مقدمه ایجاد جهنم روی کره زمین است. هنوز بشر باور نکرده است که متاسفانه بیشتر مردم روی کره زمین وارد جهنم میشوند!
21) سیاره های بزرگتر از زمین
جهنم به معنای واقعی و کامل یعنی فقدان و دوری از رحمت خدا. خدایی که بندگانش را براساس مذهب قضاوت نمیکند. خدا انسانها را براساس ماهیت نفسشان قضاوت میکند.
جدیدا یک سیاره ای پیدا کرده اند که سفر از این ور به آن ور این سیاره با سرعت نور، چهل میلیون سال نوری طول میکشد. که برای زمین فقط چند ثانیه طول میکشد! عظمت خدا اینجا نمایان میشود. بزرگی و عظمت و مدح و ثنا شایسته فقط خدای یکتاست.
انسان به یکی از کوچکترین سیاره های کیهان تبعید شده است. باید روی این نکته فکر کرد.
22) پرهیزگاران حقیقتا نمی میرند
پرهیزکاران حقیقتاً نمی میرند؛ بلکه فقط کالبد خود را در این دنیا رها می کنند و به همان بهشتی راه می یابند که آدم و حوا زمانی را در آن می زیسته اند. هیچکس نمی میرد جز به اذن خدا، در زمانی معین که تاریخ آن از پیش نوشته شده است. هرکس به دنبال متاع پوشالی این جهان باشد، از آن به او داده میشود، و هرکس در طلب پاداش آخرت باشد، در آنجا مورد رحمت قرار می گیرد. مرگ بر خلاف باور بعضی ها به خیلی ناراحتی ها و زحمات پایان میدهد. آدمی همیشه جوان و زیبا و پر انرژی نمی ماند. زمانی می رسد که مورد بی مهری اطرافیان قرار می گیرد و دچار انواع بیماری ها و انواع ناراحتی ها و مشکلات میشود. در این حالت مرگ نجات دهنده ست . به مشکلات آن فرد پایان می دهد. اما خوشا بحال کسی که در طول زندگی خویش درستکار زندگی کرده است و توشه ای برای بعد از مرگ خویش جمع کرده است. بزرگترین وعده و زیبایی قیامت رفتن مردم پیش خداست و اجرا شدن قضاوت خداست. کسانی که منکر وجود خدایند و جهان آخرت را منکر میشوند، از مهمترین رکن زندگی یک انسان میگذرند. با عدم وجود قضاوت خدا در قیامت، فرقی بین یک دیکتاتور و یک مظلوم وجود ندارد. یک دیکتاتور که جان هزاران نفر را می گیرد با یک مظلوم که از همه چیز در این جهان بی نصیب مانده است، در یک سطح قرار می گیرند و اینکه هر دو برای همیشه از بین می روند. قیامت و معاد نیمه گمشده عدالت این دنیاست که بدون آن واقعا زندگی چند ساله و پرزحمت این دنیا بی معنی است. سیستم این جهان طوری طراحی شده است که بدون معاد و قضاوت، زندگی بی معناست و کامل نیست.
اما فیزیولوژی بدن دوزخیان طوری است که نمی میرند. جهنمیان از شدت درد و عذاب روزی صدها بار آرزوی مرگ میکنند ولی امکان پذیر نیست.
وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُمْ مَاکِثُونَ ﴿۷۷﴾
و فریاد کشند اى مالک [بگو] پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد شما ماندگارید (۷۷)
مرگ بزرگترین نعمتی است که خدا به اهل زمین عطا فرموده است. با مرگ خیلی از مشکلات فرد حل میشود. اما در جهنم مرگ وجود ندارد. در واقع روزی هزار بار تا پای مرگ می روند ولی نمی میرند.
مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِیدٍ ﴿۱۶﴾
[آن کس که] دوزخ پیش روى اوست و به او آبى چرکین نوشانده مى شود (۱۶)
یَتَجَرَّعُهُ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ ﴿۱۷﴾
آن را جرعه جرعه مى نوشد و نمى تواند آن را فرو برد و مرگ از هر جانبى به سویش مى آید ولى نمى میرد و عذابى سنگین به دنبال دارد (۱۷)
23) تعداد ستاره ها
اگر تعداد ستاره هایی که تا بحال کشف شده است در آسمان یکم را بخواهیم بشماریم و برای هر یکی، یک ثانیه زمان ببرد ، نزدیک به 32 میلیارد سال طول میکشد که ما بشماریمشان. ولی خدا با یک کن فیکون میسازد!! عظمت و بزرگی فقط شایسته خداست.
خدای توانا تمام این کهکشانها را در کنترل خویش دارد. نه تنها این کهکشانها، بلکه تک تک اتمها را تحت کنترل خویش دارد . تمام اینها گواه بر عظمت خداست. از آخر کهکشان، اصلا زمین کجاست؟ اصلا زمین ناپیداست. این نکته خیلی معنادار است. این است که نام کسی دیگر را نباید در کنار نام خدا قرار داد.
24) آب
همانطور که گفته شد، شرایط بدنی ما زیاد با زمین سازگار نیست. حیوانات و جانداران روی زمین از آبی مینوشند که در رودخانه ها جاری است. اما انسان باید از آب چشمه و زلال و یا تصفیه شده استفاده کند والا مریض میشود. این نشان میدهد که بدن ما زیاد متناسب زمین نیست و ما تبعید شده ایم. انسان باید در اکثر مواد روی مواد زمین تغییرات شیمیایی و فیزیکی ایجاد کند تا بتواند مصرف کند. در حالیکه برای حیوانات و جانداران دیگر اینطوری نیست. زیرا آنها بومی های زمین هستند و زمین مخصوص آنها ساخته شده است و همه چیز در زمین برای آنها آماده ست. اما انسان در تبعید و در رنج و سختی به سر می برد و باید برای بدست آوردن نیازهایش، رنج و زحمت زیادی بکشد.
25) فرقهای مهم حیوانات با انسان
انسان تا حد زیادی با زمین سازگار نیست و این بخاطر در تبعید بودنش است . خدا عمدا اینطوری ما را ساخته تا همیشه به ما یادآوری کند که شما باید الان جای دیگری میبودی! مثلا بچه حیوانات دیگر بدون هیچگونه آموزشی شنا بلدند. در حالیکه بچه انسان اینطوری نیست.
مطلب زیر برگرفته از صفحه این سایت است.
پوست بعضی حیوانات در زمستان کلفتتر از حد معمول میشود. خرسها برای مصرف کمتر انرژی ضربان قلب آنها آهستهتر میشود و سوختوساز بدنشان نیز کند میشود. خرسهای قطبی نیز در قسمت زیرین موهای خود لایهای از چربی دارند که بدن آنها را گرم نگه میدارد. همچنین سطح بدن این حیوانات از موهای بلند و ضخیمی پوشیده شده که ساختار پیچیدهای دارد. این موها دارای حفرههایی هستند که در زمان جمع شدن حرارت در زیر لایه کرکی مانند سطح پوستشان به دفع کردن آب کمک میکند. .موشهای خرما به هنگام خواب زمستانی تنها دوبار در دقیقه نفس میکشند و گرمای بدنشان نیز تا پنج درجه سانتیگراد کاهش مییابد. معده و روده آنها نیز نصف اندازه اصلی میشود. بر خلاف ماهی یخی و ماهی روغنی بسیاری از حیوانات خونسرد به دلیل آن که آب موجود در خونشان به یخ تبدیل میشود در درجه حرارت زیر صفر جان خود را از دست میدهند. کریستالهای یخ، سلولهای بدن حیوانات را همچون میلیونها تیغ کوچک برنده سوراخ میکند. برخی از خزندگان و دوزیستان نیز برای حفاظت از خود در برابر یخزدگی به شیوههای خاص روی میآورند و برای آن که از این کریستالهای یخ خود را حفظ کنند، میزان گلوکز خون خود را افزایش میدهند تا از تولید این کریستالها پیشگیری شود.
مارمولکهای شمالی تنها حیواناتی نیستند که به مقابله با سرما نیاز دارند. حتی در منطقه استوایی ملایم نیز خزندگان به شیوههایی روی میآورند تا به عنوان موجودات خونسرد با سرما و یخزدگی مقابله کنند.
قورباغه استرالیایی آب را در آبشش ها، بافت بدن و مثانهاش ذخیره میکند. این دوزیست پفدار میتواند دو برابر وزن خود آب ذخیره کند. زمانی که ظرفیتش کاملاً پر باشد، میتواند تا 5 سال بدون آب زنده بماند!!
لاکپشتها، از جمله لاکپشتها بیابانی و لاکپشتها غولپیکر در جزایر گالاپاگوس، آب را در مثانه خود ذخیره میکنند. هنگام بارندگی و زمانی که به برگهای آبدار میرسند، مثانه خود را با آب پر میکنند. در روزها و فصول خشک، آب را از دیواره قابلنفوذ مثانه استخراج میکنند.
ولزبرگ در یک آزمایش یک قورباغه درختی را برای چندین ماه در یک جعبه کفش نگه داشت. "زمانی که جعبه را باز کردم، چیزی شبیه به قورباغه مومیاییشده دیدم. روی آن آب ریختم. قورباغه از پوسته اطرافش بیرون آمد و کاملاً حالش خوب بود.
بااینکه عرق کردن و نفسنفس زدن به خنک شدن حیوانات کمک میکند، اما هر دو فعالیت آب بسیاری هدر میدهد. به همین دلیل شترها نفسنفس نمیزنند و غدد عرق کمتری دارند. تفاوت دمای بدنشان در روز تنها 6 درجه سلسیوس است. ولزبرگ میگوید: "ما انسانها انرژی زیادی صرف میکنیم تا دمای بدنمان نزدیک به 38 درجه بماند. یکی از روشهای شترها آزاد بودن دامنهی دمای بدنشان است. این روشی عالی برای کاهش وابستگی بدن به آب است.
در اکثر موارد، کل وزن اسکلت یک پرنده از کل وزن پرهای آن کمتر است.
أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ﴿۱۷﴾
آیا به شتر نمى نگرند که چگونه آفریده شده (۱۷)
26) نا سازگاری انسان روی زمین
ناهمگون بودن انسان گاهی معلول نابرابرهای اجتماعی و فساد در جامعه است. یک کشور فقیر برای گذران زندگی افرادش، مجبور است که زغال سنگ تولید کند. یک کشور غرق در فساد اجتماعی سیاسی، بخاطر غرق شدن مسئولین و مردمش در فساد مدام مجبور است که بنزین مردمش را از هر نوعی تحت هر شرایطی تهیه کند و باعث ضربه زدن به محیط زیست خودش شود. یک جامعه بیمار پول، از درون زمین آنقدر آب بیرون میکشد تا که شرایط را برای وقوع زلزله فراهم کند و...
نگاه انسان به طبیعت باید براساس خداپرستی باشد. کسی که اسراف کند و ناشکری و ناسپاسی کند و طمع ورزد نسبت به نعمتهای خدادادی روی زمین، خوبخود نسبت به هم نوع خود هم ناشکر و ناسپاس است و همین ظلمها را هم نسبت به هم نوع خویش روا میدارد. کسی که نسبت به یک حیوان بی زبان رحم نداشته باشد، قطعا نسبت به هم نوعان خویش هم بی رحم خواهد بود.
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ ﴿۱۱۵﴾
آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوى ما بازگردانیده نمى شوید (۱۱۵)
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ ﴿۱۱۶﴾
پس والاست خدا فرمانرواى برحق خدایى جز او نیست [اوست] پروردگار عرش گرانمایه (۱۱۶)
کووید 19 ثابت کرد که بشر بیشتر از آنکه محتاج پول باشد، بیشتر محتاج همزیستی مسالمت آمیز با هم نوعان و غیر هم نوعان خویش است. یک انسان خوب حتی نسبت به مخالفش هم ترحم دارد.
27) حیوانات بومی زمینند و به همین خاطر اسراف نمی کنند
یک شیر تنها چیزی که میخورد گوشت حیوانات دیگر است و با همین یک نوع غذا تمام ویتامینهای بدنش تامین میشود. اما انسان اینطوری نیست و بعد از مصرف یک ماده خوراکی بطور مداوم دچار کمبودهای ویتامین خواهد شد. حیوانات و جانداران دیگر در یک چرخه طبیعی هرکدام کامل کننده یکدیگرند . گوشتی که از شکار یک شیر باقی می ماند، خوراک کفتارها میشود و مقداری که فاسد میشود، توسط ویروسها تجزیه میشود و دوباره به چرخه طبیعی بر میگردد. اما انسانها کامل کننده یکدیگر نیستند. به همین خاطر خدا می فرماید:
فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ ﴿۳۶﴾
پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد و فرمودیم فرود آیید شما دشمن همدیگرید و براى شما در زمین قرارگاه و تا چندى برخوردارى خواهد بود (۳۶)
اما در جهنم اصلا شرایط به این سادگی نیست. غذایی که در جهنم برای انسانها موجود است، به هیچ وجه نیاز انسان را بر آورده نمی کند و خوردنش رنج و عذاب است.
ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾
آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (۵۱)
لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾
قطعا از درختى که از زقوم است خواهید خورد (۵۲)
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾
و از آن شکمهایتان را خواهید آکند (۵۳)
فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿۵۴﴾
و روى آن از آب جوش مى نوشید (۵۴)
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿۵۵﴾
[مانند] نوشیدن اشتران تشنه (۵۵)
هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿۵۶﴾
این است پذیرایى آنان در روز جزا (۵۶)
28) در جهنم مردم نمی توانند خدا را صدا زنند
طبق گفته خدای مهربان در قرآن، در جهنم ، مردم نمیتوانند خدا را صدا بزنند. همانطور که در آیه زیر می بینید کلمات دوزخیان به خدا نمی رسد . یعنی از نظر روحی در شرایطی به سر می برند که نمی توانند خدا را بخواننـد و نمـی تواننـد از خـدا کمک بخواهند . در نا امیدی مطلق به سر می برند .
آیه قرآن : کلا انهم عـن ربهـم یومئـذ لمحجوبون
[15:83 [ درواقع، در آن روز، از پروردگارشان جدا خواهند بود.
تمام شرایط سخت جهنم هم بخاطر جدا بودن از خداست. زیرا کسی که دچار لعنت خدا شود، دیگر شامل رحمت خدانیست و وقتی رحمت خدا نباشد، یعنی شرایط برای زندگی میشود مثل جهنم!
29) انسان رو به جهنم میرود
یَوْمَ یَغْشَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَیَقُولُ ذُوقُوا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
روزی عذاب دوزخ از بالای سرشان و از زیر پاهایشان ایشان را فرا خواهد گرفت و خداوند بدیشان خواهد فرمود: بچشید (جزای) کارهائی را که (در دنیا) میکردید.
براساس آیه فوق، عذاب در جهنم از بالا خواهد بود که همان حرارت خورشید جهنم است و همچنین از پایین که جاذبه وحشتناک جهنم است که به سختی میتوان قدم برداشت . آنچنان به سختی که انگار به دست و پای انسان زنجیر وصل شده است.
انسان بطور پیشفرض مسیرش رو به جهنم است مگر اینکه مسیرش را عوض کند و برگردد به طرف خدا.
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾
که واقعا انسان دستخوش زیان است (۲)
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
﴿۳﴾مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده اند (۳)
انسان پیشفرض در زیان و خسران است مگر اینکه کارهای شایسته کند و به طرف خدا برگردد. اصولا کسی که در تبعید به سر میبرد، مسیرش در تبعید است و اگر کارهای شایسته نکند، به تبعید آخری (جهنم) میرود .
30) استرس
یک مورچه ، چه غذا باشد، و چه غذا نباشد، تلاش خودش را انجام میدهد و هیچگونه استرسی برای جمع کردن آن ندارد. در حالیکه انسان در پیدا کردن پول ، استرس زیاد دارد. زیرا مورچه زمین را خانه خود میداند و یک انسان آن را خانه خود نمی داند.
31) در جهنم شوخی و تفریح وجود ندارد
جهنم برخلاف این جهان جای خیلی جدی ای است. آدمها میتوانند در این جهان با دیگران شوخی کنند ولی جهنم جای شوخی نیست. کسی حال و هوای شوخی ندارد. هرکسی آنقدر مشکلات و زجر دارد، که از هر چیزی خسته است.
خدا به مومنان توصیه میکند که :
عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿۶۳﴾
و بندگان خداى رحمان کسانى اند که روى زمین به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى دهند (۶۳)
وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا ﴿۶۴﴾
و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مى آورند (۶۴)
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا ﴿۶۵﴾
و کسانى اند که مى گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان که عذابش سخت و دایمى است (۶۵)
32) زلزله
بسیاری از حیوانات خطراتی مثل زلزله، سونامی، سیل و بارش باران را با توجه به حس خویش نسبت به طبیعت زمین درک و پیش بینی میکنند. در حالیکه انسان بیخبر از همه چیز است. البته انسان در این زمینه هیچ تجربه و درکی ندارد. این نشان میدهد که انسان زیاد با طبیعت زمین اخت نیست و تبعیدی است. البته انسانها مجبورند که همین توانایی را با تکنولوژی جبران کنند، در حالیکه سایر حیوانات مادرزاد چنین توانایی هایی دارند. حیوانات زمین را خانه خود میدانند و بومی زمین هستند. اما انسان زمین را خانه خود نمی داند. یک حسی در انسان هست که میخواهد دوباره به خانه خویش که همان بهشت است برگردد ولی غافل از اینکه تنها راه برگشت به بهشت، پرهیزگاری و خدا پرستی است و هر راه دیگری به جهنم ختم میشود.
33) انسان منکر تبعید شدنش است!
جالب است که همین انسان که از بهشت به کره زمین رانده شده است، منکر هدایت از طرف خداست. هدایتی که برای پایان دادن به تبعید نازل میشود!!! وجود شیطان در کنار انسان ، منطق های ساده را از انسان سلب کرده است. انسان پیام برای نجات یافتن از تبعید را رد میکند، مثل یک زندانی که نمیخواهد از زندان آزاد شود. این است که اینجور آدمها ناخواسته به تبعید گاه بعدی میروند که همان جهنم است. اینجور آدمها زمین را به عنوان سکونتگاه اصلی خویش پذیرفته اند و فکر میکنند برای همیشه در اینجا هستند. افراد با این نوع تفکر هیچ از خودگذشتگیی ندارند و هیچوقت در راه خدا جان و اموال خود را به خطر نمی اندازند.
34) پیامی مهم از طرف خدا به تبعید شده ها
وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۳۲﴾
و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و قطعا سراى بازپسین براى کسانى که پرهیزگارى مى کنند بهتر است آیا نمى اندیشید (۳۲)
35) صداهای طبیعت زمین
وقتی میروی طبیعت ، هیچ صدایی شما را اذیت نمی کند. صدای قورباغه و جیرجیرک و کلاغ و گنجشک هیچوقت برای ما مزاحم نیستند. حتی آرامش دهنده هم هستند. کسی از قناری برای آوازش تشکر نمیکنه ولی قناری همیشه با تمام وجودش میخواند. کسی به کبک نمی گوید بخواند، ولی او با تمام وجودش میخواند. آنها بلدند که چکار کنند و چکار نکنند. اما یک انسان بعد از سالها مدرسه رفتن و درس خواندن، تازه متوجه میشود که تابحال اشتباه زندگی کرده است! این است که انسان با طبیعت زیاد همگون نیست و در بسیاری از موارد به طبیعت و خود آسیب میزند. حیوانات طبق غریزه خدادادی عمل میکنند. اما انسان هم فطرتا خداپرست به دنیا می آید ولی متاسفانه تلقینهای آباء و اجدادی کار را خراب میکنند و به این طریق انسان در فطرت خدادادی خویش دستکاری میکند و از همین جاست که آدم شروع میکند به عمل برخلاف فطرت و طبیعت در زمین . آدمی برای یک لحظه هیجان ، در مسابقه گاوبازی، گاوها را سلاخی میکند و برای انسانی که فطرت خود را دستکاری کرده است، هیجان مهمتر از هر چیزی است.
36) حفاظت از طبیعت
حیوانات میدانند که چگونه از طبیعت حفاظت کنند. آنها کاری نمی کنند که طبیعتشان نابود شود. زیرا زمین را خانه خویش میدانند. یک کلاغ در حفاظت از طبیعت داناتر از انسان است.
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ* فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَـذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ
«نفسش او را به کشتن برادر ترغیب کرد و او را کشت و از زیانکاران گردید*خدا کلاغی را واداشت تا زمین را بکاود و به او بیاموزد که چگونه جسد برادر خود پنهان سازد (قابیل)گفت: وای بر من، در پنهان کردن جسد برادرم از این کلاغ هم عاجزترم و در زمره پشیمانان در آمد.
اگر چشم انسانهای دیگر و یا شبکه های اجتماعی نباشد ، بشر براحتی هر چه آشغال دم دستش است در طبیعت رها میکند، انگار زمین خانه او نیست ! البته آدمهای پرهیزگار اینکار را نمی کنند زیرا نسبت به آنچه انجام میدهند، خود را مسئول میدانند.
37) دو راه پیش پای انسان است
خدا دو راه پیش پای ما تبعید شده ها گذاشته است:
یک:
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿۴۹﴾
به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان (۴۹)
دو:
وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ ﴿۵۰﴾
و اینکه عذاب من عذابى است دردناک (۵۰)
38) توصیه خدا به بندگان تبعیدی روی زمین
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿۶۳﴾
و بندگان خداى رحمان کسانى اند که روى زمین به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى دهند (۶۳)
وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا ﴿۶۴﴾
و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مى آورند (۶۴)
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا ﴿۶۵﴾
و کسانى اند که مى گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بازگردان که عذابش سخت و دایمى است (۶۵)
إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿۶۶﴾
و در حقیقت آن بد قرارگاه و جایگاهى است (۶۶)
وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا ﴿۶۷﴾
و کسانى اند که چون انفاق کنند نه ولخرجى مى کنند و نه تنگ مى گیرند و میان این دو [روش] حد وسط را برمى گزینند (۶۷)
وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا ﴿۶۸﴾
و کسانى اند که با خدا معبودى دیگر نمى خوانند و کسى را که خدا [خونش را] حرام کرده است جز به حق نمى کشند و زنا نمى کنند و هر کس اینها را انجام دهد سزایش را ریافت خواهد کرد (۶۸)
یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا ﴿۶۹﴾
براى او در روز قیامت عذاب دو چندان مى شود و پیوسته در آن خوار مى ماند (۶۹)
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿۷۰﴾
مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل مى کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است (۷۰)
39) مقاومت در مقابل نور خورشید
دانشمند آمریکایی علوم ژنتیک ثابت کرده است که کروموزمهای انسان با سایر حیوانات تفاوت زیادی دارد. ژنتیک حیوانات طوری آفریده شده است که مقاومت بیشتری در برابر پرتوهای مضر و شدید خورشید دارند و نور خورشید در زمین مناسب آنهاست. اما ژنتیک بشر تا حدی او را در مقابل خورشید محافظت کرده است و کامل نیست. حتی اگر روزی بشر بخواهد که در یک کره دیگر مثل مریخ ساکن شود و امکانات آن فراهم شود، قطعا با توجه به مقدار مقاومت در مقابل اشعه های خورشید، قادر به زندگی نیست، مگر اینکه در ژنتیک او دستکاری شود.
40) میکروبهای زمین
بدن انسان برای خنثی کردن تمام میکروبهای موجود در زمین کامل نیست و بدن حیوانات آمادگی بسیار بیشتری دارند. به همین خاطر حیوانات به نسبت انسان بسیار بسیار کمتر مریض میشوند. و البته انسان اکثر مواقع مریض است.
41) انسان همه چیز خوار
انسانها با وجود آسیبپذیری بالا در مواجهه با حوادث، با بهکارگیری روشهای علمی و استفاده از ابزارهای اختراعی خود در برابر نابودی مقاومت میکنند. این نوع مقاومت در مقابل حوادث و استفاده از علم همان کلماتی است که خدا به آدم القاء کرد. بشر تنها موجودی است که تقریبا همه چیز میخورد و این سردرگمی او ناشی از ناآشنایی او با زمین است. در حالی که حیوانات دیگر فقط آنچیزی را میخورند که نیاز جسمی آنان را برآورده میکند.
42) شب قدر
اگر کمک خدا نباشد، بشر قادر به حیات نخواهد بود. زمانی که قحطی بزرگی در زمان یوسف اتفاق افتاد. تعبیری که یوسف انجام داد؛ باعث نجات آن نسل از مرگ شد. شاید وحی باعث شده است که بشر سرعت سیر تکاملیش خیلی زیاد باشد. به همین خاطر خدا میفرماید که شب قدر از هزار ماه بهتر است. هزارماه یعنی تقریبا 82 سال. 82 سال یعنی مدت عمر یک انسان طبیعی و تقریبا سالم. یعنی مطلبی که در شب قدر برای راهنمایی بشر نازل میشود، اگر انسان بخواهد خودش بدون وحی الهی بدست آورد، 82 سال طول میکشد، آنهم اگر بشر بتواند! در اینجا متوجه میشویم که بشر تمام پیشرفتهای خود را مدیون وحی است و جالب است که انسان این موضوع را انکار میکند!
43) در جهنم هیچ نوع دوستیی وجود ندارد.
انسان از بهشت اخراج شد در حالیکه در روی کره زمین بعضی ها دشمن بعضی دیگرند.
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى ﴿۱۲۳﴾
فرمود همگى از آن فرود آیید در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگر است پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مى شود و نه تیره بخت (۱۲۳)
این دشمنی و عداوت بین انسانها تا روز قیامت روی کره زمین هست و بخاطر سرپیچی از فرمان خدا بود. اما روی کره زمین دوستی ها هم وجود دارد هر چند اندک. اما در جهنم هیچ نوع دوستیی وجود ندارد. پیروان ، رهبران را لعنت میکنند و برعکس.
قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِی النَّارِ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَکُوا فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَکِنْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾
مى فرماید در میان امتهایى از جن و انس که پیش از شما بوده اند داخل آتش شوید هر بار که امتى [در آتش] درآید همکیشان خود را لعنت کند تا وقتى که همگى در آن به هم پیوندند [آنگاه] پیروانشان در باره پیشوایانشان مى گویند پروردگارا اینان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده [خدا] مى فرماید براى هر کدام [عذاب] دو چندان است ولى شما نمیدانید (۳۸)
44) آدمی قدر نعمتهای خدا روی زمین را نمی داند و اصلا متوجه نیست
آدمی تا وقتی یک نعمت را از دست ندهد، متوجه وجود آن نمیشود. اگر آب فراوان است ، او با خیال راحت ماشین و حیات خانه را میشوید و باغچه را آب میدهد و ... اما اگر آب کمیاب شود، آنوقت متوجه میشود که چه نعمتی را داشته است و خودش بی توجه بوده است. در حالیکه اگر برای هرنعمتی خدا را شکر کند، خدا برای او زیادترش میکند.
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿۷﴾
و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعا سپاسگزارى کنید [نعمت] شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید قطعا عذاب من سخت خواهد بود (۷)
کمبودهایی که خدا در زندگی برای آدمیان بوجود میاورد بخاطر شوک وارد کردن به آنهاست تا که بیدار شوند. همین نکته ثابت میکند که ما در یک زندگی مسافرتی هستیم . خدای مهربان مدام زندگی بهشتی را در قرآن به ما یادآوری میکند تا متوجه شویم که کجا بوده ایم و کجا آمده ایم و مواظب باشیم کجا میرویم و تلنگری باشد برای ما.
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿۱۵۵﴾
و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شکیبایان را (۱۵۵)
به همین خاطر ، انسانهای خوب بعد از هر گونه کمبود و مصیبتی، فورا متنبه شده و میگویند که إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ. ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم. زیرا موطن اصلی ما پیش خدا در بهشت بوده است و به سوی او بر میگردیم.
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ﴿۱۵۶﴾
[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم (۱۵۶)
اما ممکن است که انسان متنبه نشود و سرنوشتی مثل قوم فرعون پیدا کند.
وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿۱۳۰﴾
و در حقیقت ما فرعونیان را به خشکسالى و کمبود محصولات دچار کردیم باشد که عبرت گیرند (۱۳۰)
45) به جلو انداختن تبعید گناهکاران به جهنم
گاهی افراد تبعیدی در زمین ، گناه را به حداکثر میرسانند و بخاطر این گناهان، محیط پر از فساد میشود. دراین حالت خدا تبعید گناهکاران را به جهنم به جلو می اندازد و عذاب خود را بر آنها نازل کرده و زودتر از موعد آنها را راهی جهنم میکند.
وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا ﴿۱۶﴾
و چون بخواهیم شهرى را هلاک کنیم خوشگذرانانش را وا مى داریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم (۱۶)
46) کووید 19
بیماری کووید ۱۹ که هم اکنون در تمام جهان شایع است پیامی است از طرف خدا به تبعید شده ها . انسان نسبت به زمین و طبیعت پیرامون خویش تعدی می کند . کووید نوزده فرصتی است تا طبعیت خودش را بازیابی کند مثلا لایه ازون در این فرصت دارد خودش را ترمیم میکند. این در حالی است که کرونا برای بومی های زمین مشکل چندانی ایجاد نکرده است. بدن انسان نسبت به ویروسهای زمین بسیار ضعیف است.
کووید 19 یک ویروس ساده است که در کره زمین بوجود آمده است. این ویروس بیش از یک سال است که زندگی بشر در کره زمین را مختل کرده است. نشان داد که بشر بسیار ضعیف است. اگر خدا بخواهد، میتواند زندگی بشر در کره زمین را با یک ویروس ساده انقدر مختل کند که همگی کلافه شوند. کووید 19 عکس العمل طبیعی زمین بود در مقابل دست درازیهای انسان نسبت به طبیعت. در مدت این یکسال لایه ازن تاحدی ترمیم یافته است. اگر خدا بگذارد، ویروسها و جانداران زمین، در مدت یک ماهه، کل انسانها را نابود میکنند. ولی آنها تحت امر خدایند و فقط در وقت مشخص و اجل مشخص اینکار را میکنند.
وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ ﴿۳۰﴾
و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیارى درمى گذرد (۳۰)
وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ﴿۳۱﴾
و شما در زمین درمانده کننده [خدا] نیستید و جز خدا شما را سرپرست و یاورى نیست (۳۱)
47) کمبود آب در ایران
گسترش فساد در جامعه شرایط را برای نابودی زمین فراهم میکند. بیشتر مردم میخواهند بعد از چند سال میلیاردر شوند و بی نیاز از همه چیز! آنها آنقدر آب از زمین بیرون میکشند که منجر به تغییرات فیزیکی زمین و در نتیجه زلزله مهیبی در ایران میشود. سه پژوهشگر ایرانی ساکن آمریکای شمالی در مقالهای در مجله نیچر، پرده از شرایط نگران کننده منابع آب زیرزمینی ایران برداشتهاند.
کاهش منابع آب زیرزمینی در برخی نقاط بین ۲۰ تا ۲۶۰۰٪ گزارش شده و بیشترین میزان حجمی کسری مربوط به حوضه«دریاچه نمک» است که ۲۶٪ جمعیت ایران را دربرمیگیرد.
میزان کاهش منابع آب زیرزمینی در حوضه دریاچه بختگان نیز به ۲۶۰۰٪ میرسد. کمترین میزان کسری مربوط به حوضه آبریز هراز-قرهسو است. به گفته این محققان، تولید غذا بدون بهبود راندمان آبیاری دلیل اصلی افزایش بیش از حد اضافه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی ایران است.
اضافه برداشت آب زیرزمینی باعث میشود آبخوانها حتی در سالهای مرطوب قادر به بازیابی کامل نباشند. حدود ۷۶٪ مساحت کشور با اضافه برداشت مواجه است. عدم جبران کمبود آب آبخوانها، عواقب عمدهای دارد که میتواند امنیت اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی ایران را تهدید کند.
بشر برای رفع نیازهای خویش اکثر اوقات روش غلط را انتخاب میکند و باعث نابودی طبیعت خود و نسل آینده میشود و همچنین باعث نازل شدن عذاب خدا بر خود میشود.
48) زیباترین و امیدبخش ترین آیه
زیباترین و امیدبخشترین آیه در مورد سرای آخرت:
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿۸۳﴾
آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است (۸۳)
بیشتر مشکلات جامعه از اینجا ناشی میشود که مردم در جامعه خواستار برتری بر یکدیگر هستند. چه از نظر مادی و چه از نظر مذهبی. این نوع برتری جوییها نهایتا منجر به ظلم و فساد میشود.
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿۸۳﴾
آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است (۸۳)
49) تسلط گناه بر انسان
خدای مهربان میفرماید که : کسی که گناهی انجام میدهد و گناهش را بحق دانسته طوریکه تحت تسلط عملش قرار گیرد، در آنصورت این فرد جهنمی خواهد بود.
بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۸۱﴾
آرى کسى که بدى به دست آورد و گناهش او را در میان گیرد پس چنین کسانى اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود (۸۱)
50) مهمترین آیه
مهمترین آیه که ثابت میکنه، ما در زمین در تبعید بسر می بریم و زندگی روی زمین همه اش آزمایش و سختی است. اما متاسفانه بیشتر مردم توجه نمی کنند.
وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾
این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است اى کاش مى دانستند (۶۴)
این آیه بسیار عجیب است و باید بیشتر روی آن مانور داد. خدا حرف بیهوده نمیزند و با کسی هم شوخی ندارد. مردم در قیامت افسوس میخورند و میگویند که ای کاش به حرف رسولانی که به سوی ما فرستاده شده بودند، گوش میکردیم.
وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا ﴿۲۷﴾
و روزى است که ستمکار دستهاى خود را مى گزد [و] مى گوید اى کاش با رسول راهى برمى گرفتم (۲۷)
51) سرما و گرما
از آنجا که ما تبعید شده به زمین هستیم، شرایط ما زیاد با زمین جور نیست. مثلا هیچکدام از جانداران دیگر در سرما و گرمای زمین زیاد اذیت نمیشوند . شرایط بدنی آنها با زمین جور است. اما انسان در گرما و سرما اذیت میشود و خیلی از مواقع بدون کولر و خنک کننده نمی تواند راحت بزید. اما کدام حیوان کولر استفاده میکند؟ این است که جانداران دیگر بسیار بندرت بیمار میشوند. اما واقعا انسان اکثر اوقات بیمار است.
52) زندگی جهنمی!
اما شرایط جهنم آنقدر با بدن انسان نامناسب است که انسان هیچوقت یک ذره خوشی نخواهد دید و هیچ آسایشی در کار نیست. برخلاف تفکر عموم مردم، جهنمیان در جهنم زندگی میکنند ولی زندگی جهنمی!
آنها غذا میخورند، می آشامند. آب جهنم آب نیست. مایعی است داغ که مزه بسیار زننده ای داره شبیه چرکاب. ولی مجبورند که آن را بخورند. غذاهایی از درخت زقوم که در جهنم روییده میشود و بسیار غذای کثیفی است که در مزه و کثیفی نمونه ندارد. کسی که آن را بخورد، بجز درد و عذاب چیزی عایدش نمیشود. گرسنگی و تشنگیش رفع نمیشود ولی مدام مجبور است که همیشه بخورد.
أَذَلِکَ خَیْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾
آیا از نظر پذیرایى این بهتر است یا درخت زقوم (۶۲)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ ﴿۶۳﴾
در حقیقت ما آن را براى ستمگران [مایه آزمایش و] عذابى گردانیدیم (۶۳)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ ﴿۶۴﴾
آن درختى است که از قعر آتش سوزان مى روید (۶۴)
طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ ﴿۶۵﴾
میوه اش گویى چون کله هاى شیاطین است (۶۵)
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۶۶﴾
پس [دوزخیان] حتما از آن مى خورند و شکمها را از آن پر مى کنند (۶۶)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ ﴿۶۷﴾
سپس ایشان را بر سر آن آمیغى از آب جوشان است (۶۷)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿۶۸﴾
آنگاه بازگشتشان بى گمان به سوى دوزخ است (۶۸)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ ﴿۶۹﴾
آنها پدران خود را گمراه یافتند (۶۹)
53) چسبیدن به زمین
وقتی میدانیم و علم داریم که ما تبعید شده هستیم به زمین، در آنصورت جور دیگری به این زندگی می نگریم. مثل یک مسافریم. همیشه باید آماده رفتن باشیم. همیشه باید خودمان را آماده بکنیم و آمادگی رفتن داشته باشیم. ولی با کردار خویش آثار خوبی در زمین باقی بگذاریم. بعضی ها چنان به زمین و محتوایش می چسپند انگار که برای همیشه اینجایند.
یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿۳﴾
پندارد که مالش او را جاوید کرده (۳)
کَلَّا لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾
ولى نه قطعا در آتش خردکننده فرو افکنده خواهد شد (۴)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾
و تو چه دانى که آن آتش خردکننده چیست (۵)
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾
آتش افروخته خدا[یى] است (۶)
الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾
[آتشى] که به دلها مى رسد (۷)
إِنَّهَا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾
و [آتشى که] در ستونهایى دراز آنان را در میان فرامى گیرد (۸)
فِی عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿۹﴾
در ستونهای کشیده و طولانی! (۹)
یا مثل کسی که سالها عبادت کرد ولی فکر نمی کرد که مسافر باشه و به زمین و زیور آلات آن چسبیده بود. آخر و عاقبت خوبی نداشت.
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ ﴿۱۷۵﴾
و خبر آن کس را که آیات خود را به او داده بودیم براى آنان بخوان که از آن عارى گشت آنگاه شیطان او را دنبال کرد و از گمراهان شد (۱۷۵)
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذَلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۱۷۶﴾
و اگر مى خواستیم قدر او را به وسیله آن [آیات] بالا مى بردیم اما او به زمین [=دنیا] گرایید و از هواى نفس خود پیروى کرد از این رو داستانش چون داستان سگ است [که] اگر بر آن حملهور شوى زبان از کام برآورد و اگر آن را رها کنى [باز هم] زبان از کام برآورد این مثل آن گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند پس این داستان را [براى آنان] حکایت کن شاید که آنان بیندیشند (۱۷۶)
اینکه ما با این طرز تفکر زندگی کنیم که مسافریم و اصالتا اینجایی نیستیم، در طرز زندگی ما بسیار موثر است و حسهای شیطانی طمع، بخل، کینه و ... را از خود دور میکنیم.
54) در جهنم مرگ نیست
شاید بتوانم بگویم که مرگ در این جهان بزرگترین نعمتی است که خدا آفریده است. مرگ آدمی را از خیلی مشکلات نجات می دهد. خدا این نعمت را به تمام پرهیزگاران داده است. مرگ برای پرهیزگاران رهایی بخش است و برای گناهکاران ورود به مرحله ای جدید از عذاب. در جهنم مرگ وجود ندارد و در عوض زندگی هم وجود ندارد. در حالیکه در جهان فعلی ما، زندگی میتوان کرد (هر چند با مشکلات زیاد ولی قابل تحمل است) . اما در جهنم همین زندگی هم وجود ندارد و مرگ هم وجود ندارد. این یعنی بدبختی بسیار بزرگ که تا ابد گریبانگیر گناهکاران خواهد بود.
فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرَى ﴿۹﴾پس پند ده اگر پند سود بخشد (۹)
سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشَى ﴿۱۰﴾آن کس که ترسد بزودى عبرت گیرد (۱۰)
وَیَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى ﴿۱۱﴾و نگونبخت خود را از آن دور مى دارد (۱۱)
الَّذِی یَصْلَى النَّارَ الْکُبْرَى ﴿۱۲﴾همان کس که در آتشى بزرگ در آید (۱۲)
ثُمَّ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحْیَى ﴿۱۳﴾آنگاه نه در آن مى میرد و نه زندگانى مى یابد (۱۳)
55) خدا نمی خواهد که ما زمین را انتخاب کنیم. او میخواهد که ما جایگاه اصلی خویش، بهشت را انتخاب کنیم.
با توجه به اینکه ما تبعید شده ایم به زمین، از آیات قرآنی مشخص میشود که خدا نمی خواهد که ما زمین را انتخاب کنیم و به زیورآلات آن بچسبیم. راه حل برگشت ما به جای اصلی در این است که به زمین و زیورآلات داخل آن دل نبندیم و دل خوش نکنیم. خدا زندگی در زمین را فقط چند روز از زندگی بهشتی اعلام میکند. آن را لهو و لعب می نامد. وقتی ما دل به مقامات و زیور آلات زمین نبندیم، به نوعی نفس خویش را تزکیه کرده ایم . آدمی در زمین باید از یک سری چیزها بگذرد تا بتواند به جایگاه اصلی برگردد و این همان امتحان ما در تبعید است.
56) عدم بهتر از جهنم است ولی امکان پذیر نیست
بعضی ها میگویند که جهنم وجود ندارد و جهنم و بهشت همینجاست! مهمترین دلیل بر وجود جهنم، این است که ما همانطور که در بهشت بخاطر ارتکاب گناه به اینجا زمین تبعید شدیم. کسانی هم که در اینجا گناه مرتکب شوند، به جایگاه بسیار بدتری به اسم جهنم تبعید میشوند. قطعا مرگ و عدم بهتر از جهنم است. بر طبق قرآن این آرزوی جهنمیان است که برآورده نمیشود. جهنمیان روزی هزار بار آرزوی عدم و مرگ میکنند ولی امکان پذیر نیست. کسی که میگوید که جهنم وجود ندارد و بعد از مرگ همه چیز تمام میشود؛ در جواب باید به او گفت ای کاش اینطوری بود که شما می گویید. عدم بسیار بهتر از جهنم است. ولی قطعا اینطوری نیست و وجود جهنم حتمی است.
57) انسان همیشه بیمار است
انسانهای تبعید شده، بدنشان نسبت به زمین بسیار ضعیفتر از موجودات دیگر است. کمتر آدمی است که در طول عمرش به پزشک مراجعه نکرده باشد. سیستم غذایی زمین بطور کامل مناسب انسان نیست. انسان با تغییراتی که در غذاها ایجاد میکند، ناخواسته و خواسته به بدن خویش آسیب میرساند. چربی خون، مرض قند، فشار خون و ... از آثار مصرف غذاها و ترکیبات ساخته انسان است. حیوانات بسیار کمتر دچار این امراض میشوند.
به همین خاطر خدا برای نسل بشر سیستم روزه را در نظر گرفته است تا که انسان بدنش را در مقابل این غذاهای بد ترکیب حفاظت کند. ما در تبعید بسر می بریم و در نتیجه شرایط روی زمین زیاد مناسب نیست؛ اما خدای قادر متعال آنقدر مهربان است که حتی در این شرایط تبعیدی هم به فکر بدن ماست تا که خودمان را حفاظت کنیم. خدا شفای بدن ما را در عسل قرار داده است تا که انسان آثار بد غذاهای من در آوردی و بد ترکیب را خنثی کند.
ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۶۹﴾
سپس از همه میوه ها بخور و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه بپوى [آنگاه] از درون [شکم] آن شهدى که به رنگهاى گوناگون است بیرون مى آید در آن براى مردم درمانى است راستى در این [زندگى زنبوران] براى مردمى که تفکر مى کنند نشانه [قدرت الهى] است (۶۹)
58) حتی ادیان دیگر هم بر تبعیدی بودن ما تاکید کرده اند
دین زرتشت، مقصد نهایی انسانها را دو چیز معرفی میکند.
رفتن به آتشگاه (جهنم)
و
برگشت به پردیس (بهشت)
59) خودتان را از تبعیدگاه بعدی نجات دهید
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ ﴿۶﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن مردم و سنگهاست حفظ کنید بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگیر [گمارده شده] اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچى نمى کنند و آنچه را که مامورند انجام مى دهند (۶)
60) صفاتی که زندگی را بر مردم مشکل میکند
خدای مهربان صفات بدی در کتاب آسمانیش در وجود انسان ذکر میکند که باعث نابودی انسان میشود. کسی که بخواهد به بهشت اصلی برگردد و از دست این جهان فانی خلاص شود و به تبعید بعدی یعنی جهنم نرود باید صفات ناپسند زیر را از خود دور کند.
1- عجول بودن
2- ناسپاس بودن
3- ستم پیشه بودن و خشم و عصبانیت
4- بخیل بودن
5- تنبلی و نا امیدی
6- طغیان گر بودن
7- جدل پیشه بودن
8- مال دوست و زیاده خواه بودن
9- متکبر بودن
زندگی در زمین سخت است ولی اگر کسی صفات ناپسند بالایی را داشته باشد، زندگی به مراتب بسیار سخت تر خواهد شد. انسانی که صفات بالایی را داشته باشد، تعادل زندگی اش به هم میخورد و بیماریهای گوناگون هم به او روی می آورند.
الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾
به سخن گوش فرامى دهند و بهترین آن را پیروى مى کنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان (۱۸)
61) جهنمی ها
کسانی که از حواسهای چندگانه خود بدرستی استفاده نکنند و با آن گناه کنند و در راه خدا با آنها تلاش و کوشش نکنند، اکثریت اهل جهنم را تشکیل می دهند.
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹﴾
و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده ایم [چرا که] دلهایى دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمى کنند و چشمانى دارند که با آنها نمى بینند و گوشهایى دارند که با آنها نمى شنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند [آرى] آنها همان غافل ماندگانند (۱۷۹)
62) سردی و گرمی
آدمی با یک غوره سردی می کنه و با یک مویز گرمی. اکثر آدما چنین ضعیف هستند. در حالیکه جانداران دیگر چنین نیستند. زیرا آنها میدانند که چی بخورند و چی نخورند. ولی آدمیزاد بعلت اینکه با طبیعت اخت نیست، خیلی راحت از تعادل خارج میشود. تجربه نشان داده است که انسانهایی که با طبیعت اخت تر و نزدیکترند، عمر بیشتری میکنند. آدمی هر چی با طبیعت بیگانه تر باشه، بیشتر مریض میشود و بیشتر از ویروسها و میکروبهای زمین ضربه می بیند. آدمی البته مجبوره که این کمبودها را با تکنولوژی و داروهای مصنوعی جبران کند.
یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا ﴿۲۸﴾
خدا مى خواهد تا بارتان را سبک گرداند و [مى داند که] انسان ناتوان و ضعیف آفریده شده است (۲۸)
63) خاصیت عجیب انسان
سیگاری ها با آنکه می دانند نیکوتین آن ها را از پای در می آورد، سیگار را ترک نمی کنند. آنها با اینکه میدانند دود حاصل از سیگار ریه آنها را نابود میکند، ولی ترک نمی کنند. کسانی که مشروبات الکلی و مخدرها مصرف میکنند، با آنکه میدانند مشروبات الکلی و مواد مخدر برایشان مضر است ولی باز ترکش نمی کنند. زیرا آنها فکر میکنند با سیگار و مواد مخدر به حالت آرامش میرسند و شخصیتشان ارتقا می یابد. یعنی انسان تبعید شده برای بازیابی خودش و بازیابی اصل خویش بنابه وسوسه شیطان به چیزهایی روی می آورد که مضر و زیان آور است. هیچ جاندار دیگری روی کره زمین این چنینی نیست.
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا یَبْلَى ﴿۱۲۰﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت اى آدم آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمى شود راه نمایم (۱۲۰)
فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾
آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت (۱۲۱)
64) آدمی همه چیز خوار است و نمیتواند به یک چیز اکتفا کند
بشر غذای مشخصی در زمین ندارد و بیشتر غذاهای ترکیبی مصرف میکند. بعضی ها به گیاه خواری روی آورده اند ولی عملا خیلی مشکلات در زندگی دارند ، گیاه خواران خیلی زود ضعف می کنند، مثلا گیاه خواران به هم دیگر توصیه میکنند که برای جلوگیری از ضعف فلان چیز را بخورید! اگر از گرسنگی غش کردید فلان کار را بکنید. اگه حال نداشتید بلند شوید، سه تا خرما بخورید و ...
بشر بهتر است به جای این کارها در تغذیه تعادل داشته باشد و در هیچ چیزی زیاده روی نکند. افراط و تفریط در هر چیزی مشکل زاست. همین مشخص نبودن غذای انسان در زمین، بخاطر در تبعید بودن اوست.
یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ﴿۳۱﴾
اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید و[لى] زیاده روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى دارد (۳۱)
بشر از آنجا که اصالتا بومی زمین نیست، در برخورد با طبیعت یا زیاده روی میکند و یا کوتاهی. در کنار یک آبشار خودش را بخطر می اندازد و متوجه عواقب کار خود نیست. هیجان ناشی از کارش برایش مهم است. در حالیکه حیوانات دیگر هیجانات مخاطره آمیز بکار نمی برند. انسان در خوردن گیاهان و گوشتهای طبیعت هم یا افراط می کند و یا تفریط. به همین خاطر سلامتی خود را بخطر می اندازد.
65) لذتهای زمینی هم بخاطر توجه و رحمت خداست
اگر یک ذره خوشی در زمین داریم، بخاطر توجه و رحمت خداست. گاهی انسانها فکر میکنند که خدا در مشکلات کنترل امور را در دست ندارد! در حالیکه خدا لحظه به لحظه ما را می بیند و ما را نظاره گر است. در هر دم و بازدمی خدا ما را می بیند. اگر اکنون زمین هنوز قابل استفاده است و میتوان روی آن نفس کشید؛ بخاطر رحمت و توجه خداست. در جهنم ، آدمیان از رحمت خدا دورند و بین خدا و آنها حجابی قرار می گیرد که زندگی را بر مردم مشکل میکند.
کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿۱۵﴾
زهى پندار که آنان در آن روز از پروردگارشان جدا خواهند بود(۱۵)
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ ﴿۱۶﴾
آنگاه به یقین آنان به جهنم درآیند (۱۶)
وقتی از رحمت خدا دور باشی و مورد لعنت خدا قرار گیری، در آنصورت پشت و پناهی نداری و رحمانیت خدا شامل تو نمیشود و برای همیشه در زجر بسر می بری. این عاقبت گوش دادن به حرف شیطان است . این همان جهنم است که قرار است گناهکاران کره زمین به آن تبعید شوند.
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿۱۰﴾واى بر تکذیب کنندگان در آن هنگام (۱۰)
الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿۱۱﴾آنان که روز جزا را دروغ مى پندارند (۱۱)
وَمَا یُکَذِّبُ بِهِ إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿۱۲﴾و جز هر تجاوزپیشه گناهکارى آن را به دروغ نمى گیرد (۱۲)
66) اصالت
درست است که ما اصالتا زمینی نیستیم، اما اصالت فقط این نیست که از کجا آمده ایم، بلکه این که به کجا می رویم و چطوری میرویم هم جزو اصالت ماست که خودمان در این دنیای فانی چند روزه باید آن را بسازیم. فرصت ما محدود است زیرا هر لحظه ممکن است که اجلمان فرارسد و کار از کار بگذرد. ما از آن خدا هستیم و به سوی او هم باز می گردیم.
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم
ایمان بدون عمل صالح بی فایده است. ایمان ما باید طوری باشد که عمل صالح بیافریند تا اصالت و شخصیت ما را در این چند روزه دنیای فانی بسازد. اگر ایمان باعث عمل صالح نشود، بیفایده ست و قابل قبول نیست. فرعون در لحظات آخر عمرش به خدا ایمان آورد ولی از آنجا که ایمانش باعث هیچ عمل خوبی نشده بود، قابل قبول نبود. در واقع کسى که قبلا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده باشد، ایمان آوردنش سود نمى بخشد و بی فایده است.
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلَائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۵۸﴾
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سویشان بیایند یا پروردگارت بیاید یا پاره اى از نشانه هاى پروردگارت بیاید [اما] روزى که پاره اى از نشانه هاى پروردگارت [پدید] آید کسى که قبلا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده ایمان آوردنش سود نمى بخشد بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم (۱۵۸)
67) غرایز منحرف شده
هر غریزه ای که خدا آفریده است، یک هدف در آن است که باید براساس آن استفاده شود. خدای متعال غریزه جنسی را جهت حفظ بقاء و تولید نسل در موجودات گذاشته است. اما متاسفانه بعضی مکاتب در طول تاریخ و هم اکنون چنین اهدافی را زیر پا گذاشته اند. قوم لوط نیازهای غریزی خود را تغییر داده بودند. آنان ماهیت نیاز جنسی خویش را تغییر داده بودند. آدمی نباید ماهیت غرایز طبیعی خویش را تغییر دهد و گرنه دچار دردسر خواهد شد.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ ﴿۷۳﴾
ترجمه: پس به هنگام طلوع آفتاب فریاد [مرگبار] آنان را فرو گرفت.
قوم لوط دچار عمل زشت لواط شدند و بهمین خاطر خدا عذاب را بر آنان نازل فرمود. این نشان می دهد که در صورتی که یک قوم خاصی غرایز منحرف شده را در دنیای واقعی اجرا کنند ، خدای متعال بعد از مدتی عذاب را بر آن قوم نازل می کند. زیرا غرایز منحرف شده برخلاف طبیعت است و محکوم به نابودی است. خدای مهربان آنقدر رحمش فراوان است که صرفا بخاطر ذهن و تفکرات کسی را در این دنیا عذاب نمی کند. بلکه فقط وقتی عذاب نازل می کند که آن غرایز به مرحله عمل رسیده باشند.
68) دستکاری در طبیعت
بشر تبعید شده آنچنان در طبیعت دستکاری کرده که بالاخره نتیجه و عواقب تغییرات خویش را خواهد گرفت. همین حالا اردیبهشت 1400 جاهایی در ایران هستند که آبهای زیر زمینی در آنها نزدیک 570 متر پایین رفته است و این یعنی فاجعه. قطعا چنین فاجعه ای، آن جامعه را به نابودی خواهد کشاند. بیشتر حشرات و حیواناتی که زیر زمین زندگی میکنند خطر را زودتر از انسان درک میکنند و به سطح زمین می آیند تا خود را نجات دهند. البته این وضعیت را انسان برایشان پیش آورده است و آنان در این زمینه هیچ گناهی ندارند. اما انسان خطر در بیخ گوش خود را هم درک نمی کند. انسان متوجه نیست که بزودی دچار یک زلزله مهیب خواهد شد و برای همیشه نابود میشود.
69) انسان تنبیه خواهد شد
وقتی صحبت از نابودی لایه ازن میشود، به یاد بیماریهای پوست می افتیم، وقتی گرم شدن زمین مطرح است و در نتیجه یخ های قطبی آب میشوند ، به یاد زیر آب رفتن شهرها می افتیم. وقتی آلودگی هوا مطرح است، انواع سرطان های ریه و گوارش بالا میگیرد وقتی صحبت از زیاده روی در مصرف آب است، یاد زلزله و رانش زمین می افتیم و هزاران مثال دیگر. انسان تبعید شده خودخواه و خودبین و ظالم است. او نه تنها به فکر جانداران دیگر زمین نیست، بلکه به فکر نسل بعد از خودش و فرزندان خود هم نیست.
انسان از نظر علمی میتواند پیشرفت کند و راههایی برای رهایی از نابودی محیط خود پیدا کند ولی جنبه شیطانی انسان را نباید فراموش کرد که مشکل اصلی از همینجا ناشی میشود. صفات بد شیطانی که در تک تک انسانها نفوذ کرده و باعث میشود علم چندان موثر نباشد. طمع برداشت محصول بیشتر، باعث نابودی آبهای زیرزمینی و بالتبع وقوع زلزله خواهد شد. بیشتر انسانها در ظاهر مخالف اسرافند ولی در عمل چیز دیگری انجام میدهند. طمع، حسد، کینه، دشمنی، تنبلی و... از صفات شیطانی اند که باعث نابودی زمین خواهد شد. اسراف در مصرف آب بخاطر طمع، ساخت و بکارگیری ابزارالات جنگی مضر بخاطر دشمنی و ... . همگی ناشی از صفات شیطانی اند. به جرات میتوان گفت که در طول تاریخ اگر رسولان خدا نبوده بودند، تمام جهان رو به نابودی میرفت.
70) خطرات واقعی
پیش بینی زلزله توسط حیوانات یک امر طبیعی است و بخاطر اخت بودن آنها با زمین است. اما بشر تبعید شده، در این مورد کاملا گیج است. مشاهدات زیادی مبنی بر ترک لانه قبل از وقوع زلزله از سوی مارها، راسوها و موش ها گزارش شده است؛ این حیوانات برای فرار از خطرات زلزله، چند روز پیش از وقوع آن، محل را ترک میکنند. حتی بعضی مارها یک ماه قبل از زلزله ، محل را ترک میکنند! حیوانات قبل از زلزله انواع مختلفی از بی قراری ها تا ترک لانه و فرار را بروز می دهند. آزمایشات نشان داده است که مورچه ها قبل از زلزله، بسته به شدت زلزله ، نظم و آرامش خود را از دست می دهند. این موارد نشان میدهد که حیوانات و موجودات دیگر تنها در صورت وقوع یک خطر واقعی دچار استرس و ترس و اضطراب میشوند. اما بیشتر استرسها و ترسها و ناراحتی هایی که انسان بر خود تحمیل میکند، غیر واقعی است و بیشتر الکی است و فقط احساسات و توهمات است. همین مورد دلیل تبعید انسان به کره زمین را مشخص میکند. تا وقتی که انسان این خصوصیات بیخود را از خود دور نکند، نمی تواند به موطن اصلی خویش بهشت برگردد. واکنش در مقابل یک خطر غیرواقعی و کاذب! استرس بخاطر هیچ! ترس از هیچ!
هیچ حیوانی از تاریکی نمیترسد بجز انسان! هیچ حیوانی برای خود توهم نمیسازد تا بعد از توهم خودساخته بترسد. البته دلیل این رفتار انسان برمیگردد به قرین او که همان شیطان است. شیطان متاسفانه با القاء ترس به قربانیان خود، آنان را کنترل میکند.
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿۲۶۸﴾
شیطان شما را از تهیدستى بیم مى دهد و شما را به زشتى وامى دارد؛ و(لى) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش مى دهد، و خداوند گشایشگر داناست. (۲۶۸)
71) انسانهای متکبر قادر به درک محیط خویش نیستند
انسان در محیطی که هر روزه زندگی میکند و هر روز می بیند، باز کارهای غلط را تکرار میکند و بندرت و ناچاری از تجربیات خود استفاده میکند. اگر یک الاغ در حال سفر اشتباه یا خطری را حس کند، حرکت نمی نماید و آغاز به کوبیدن پاهایش می نماید. این رفتار از روی هوش آن هاست اما مردم فکر می نمایند از روی سرکشی و لجبازی آن هاست؛ بسیاری از مردم به همین خاطر الاغ ها را موجوداتی احمق تصور میکنند و آنها را میزنند! اما انسان نیازی نمی بیند که طرز فکرش را در مورد زمین و موجودات بومی آن تغییر دهد، زیرا دست بالا را دارد و میتواند جان بقیه را براحتی بستاند. هر چند که بعضی خصوصیات بد در حیوانات هم هست که آزار دهنده است. مثلا صدای بچه خر برای یک انسان ناخوشایند است.
طرز رفتار انسان با محیط زندگیش نماد آنچیزی است که در درون آدمی رخ میدهد. وقتی افراد یک جامعه طمعکار و پول پرست باشند ، در آنموقع آب و سایر منابع طبیعی را به اتمام میرسانند و در آنصورت برای خود زلزله می آفرینند. این است که خدا عذابهای دنیایی را حاصل و نتیجه کارهای خود انسان میداند.
وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ ﴿۳۰﴾
و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیارى درمى گذرد (۳۰)
در آیه بعدی خدای حکیم می فرماید که ای مردم شما در زمین زیاد توانا نیستید ؛ اگر خدا بگذارد و امر کند، یک ویروس ساده مثل کرونا زمین گیرتان میکند. در آنصورت فقط خدا میتواند نجاتتان دهد و بجز او یاوری ندارید.
وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ﴿۳۱﴾
و شما در زمین درمانده کننده نیستید و جز خدا شما را سرپرست و یاورى نیست (۳۱)
خدای حکیم میفرماید که مغرورانه روی زمین راه نرو. یعنی نسبت به انسانها و سایر موجودات و منابع زمین افتاده باش و اسراف نکن.
72) انسان باید بداند که از کجا آمده است و به کجا میرود
کسی که بداند از کجا آمده است و برای چی به زمین تبعید شده است، وضعیتش در زمین بسیار بهتر است. بسیار بهتر میتواند با کمبودها و کاستی ها بسازد. در آنصورت انسان باید به اعمالی که انجام میدهد و عواقب آن فکر کند. قطعا خدا ما را جهت آبادانی به زمین تبعید نموده است و نه جهت خرابکاری و فساد.
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿۸۳﴾
آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است (۸۳)
خدا صراحتا و علنا مردم را به سمت جای اولیه مان دعوت میکند و خیلی واضح زندگی زمینی را هیچ و لهو و لعب اعلام میکند. خدا میفرماید ای مردم برای رسیدن به بهشتی تلاش کنید که وسعتش به اندازه آسمان و زمین است. خدا حتی وسعت بهشت وعده شده را هم بیان میدارد تا اهمیت موضوع را بیان دارد.
73) نفسها جفت جفت آزمایش میشوند
شاید جالب باشد که خدا طریقه فریب آدم و حوا توسط شیطان را در قرآن بیان میدارد و در این نحوه فریب، آدم و حوا هر دو مقصرند. شاید همدیگر را به سمت گناه سوق داده باشند. در زندگی واقعی زمینی ، ما و همسرمان میتوانیم همدیگر را به سمت و سوی گناه سوق دهیم. گاهی زن و شوهر در ثابت قدم بودن همدیگر در راه خدا موثرند و برعکس میتوانند همدیگر را به سمت گناه بکشانند. خدا آزمایش زمینی را اینطوری طراحی کرده است. بعضی مواقع بعضی مردم حرفهایی میزنند که مثلا چرا فلان زن و شوهر که اصلا کارهای نیک هم انجام نمی دهند ولی با همدیگر خیلی خوبند! و زندگی خیلی خوبی دارند. باید توجه شود که اتحاد در زندگی زمینی در یک امری، دال بر خوب بودن آن امر نیست. آدم و حوا در بهشت با همکاری و هماهنگی هم، خود را از بهشت اخراج کردند! اگر می بینیم که زن و شوهرهایی کارهای نیک انجام نمی دهند ولی با هم سازش دارند؛ این سازش به نوعی اتحاد بر امری شیطانی است و اتحادی موقتی را میگذرانند که زیاد دوام نخواهد آورد و بالاخره یکجایی خودش را نشان میدهد.
وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَاصِرِینَ ﴿۲۵﴾
و [ابراهیم] گفت جز خدا فقط بتهایى را اختیار کرده اید که آن هم براى دوستى میان شما در زندگى دنیاست آنگاه روز قیامت بعضى از شما بعضى دیگر را انکار و برخى از شما برخى دیگر را لعنت مى کنند و جایتان در آتش است و براى شما یاورانى نخواهد بود (۲۵)
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۲۶﴾
پس لوط به او ایمان آورد و [ابراهیم] گفت من به سوى پروردگار خود روى مى آورم که اوست ارجمند حکیم (۲۶)
در قرآن ، شیطان عامل انحراف آدم و حوا ذکر شده است. در تورات ، شیطان از طریق حوا ، آدم را فریب داد. در حالیکه در قرآن فریب را به هر دو آدم و حوا نسبت میدهد و این نشان میدهد که از نظر قرآن هیچکدام از زن و مرد نمی توانند گمراهی خود را گردن دیگری بیندازند. بلکه هر کسی مسئول اعمال خودش است. اما براحتی میتوان متوجه شد که انحراف یکی از زوجین، بر دیگری بسیار موثر است و میتواند او را به گمراهی بکشاند، اگر که او آدم صالحی نباشد. در تورات ، شیطان از طریق حوا ، آدم را فریب داد و این طرز نگرش در مورد حوا که در تورات ذکر شده است باعث اختلافات فرهنگی زیادی شده است. مثلا کشیشهای مسیحی جهت جلوگیری از انحراف ازدواج نمی کنند. زنی که ازدواج کند، فامیلی او به فامیلی همسرش تغییر می یابد و ...
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطانُ لِیبْدِی لَهُما ما وُورِی عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکما رَبُّکما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَکونا مَلَکینِ أَوْ تَکونا مِنَ الْخالِدِینَ
پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد؛ تا آن چه را از عورت هایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان نمایان گرداند و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد؛ جز [برای ] آن که [مبادا] دو فرشته گردید یا از [زمره ] جاودانان شوید
74) آدمیزاد میخواهد یکی دیگر باشد
شیطان با این حیله آدم و حوا را از بهشت بیرون کرد که به ملائکه تبدیل شوند. این تبدیل شدن به یک موجود دیگر از خصوصیات بشر است. بشر هیچوقت در موقعیت کنونی خویش راضی نیست. یک فقیر و یک ثروتمند هیچوقت به آنچه که دارند راضی نیستند. فقیر آرزو دارد که ثروتمند شود و ثروتمند آرزو دارد محیط آرامی داشته باشد و خوشبخت شود!
فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾
پس گفتیم اى آدم در حقیقت این [ابلیس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناک] است زنهار تا شما را از بهشت به در نکند تا تیره بخت گردى (۱۱۷)
إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾
در حقیقت براى تو در آنجا این [امتیاز] است که نه گرسنه مى شوى و نه برهنه مى مانى (۱۱۸)
وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾
و [هم] اینکه در آنجا نه تشنه مى گردى و نه آفتابزده (۱۱۹)
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا یَبْلَى ﴿۱۲۰﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت اى آدم آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمى شود راه نمایم (۱۲۰)
75) قبلا وعده اخراج به زمین به بنی آدم داده شده بوده است
اما جالب است که خدای حکیم طبق آیات بالایی در بهشت به آدم هشدار تبعید به زمین داده بوده است. خدا هشدار داده بود که ای آدم زنهار که شیطان شما را از بهشت بیرون نکند و آنوقت بد بخت وشقی میشوی. ای بنی آدم حالا شما در جایی هستی که نه تشنه میشوی و نه گرسنه و نه برهنه و نه آفتاب سوخته و ... این یعنی این که اگر نافرمانی کنی و فریب شیطان را بخوری ، به جایی میروی که تشنه میشوی و گرسنه میشوی و برهنه میشوی و آفتاب سوخته میشوی و... اینها تعریف خداست از زمینی که هم اکنون در آن در تبعید به سر می بریم. خدا این هشدارها را قبلا گفته بوده است در بهشت! خدا قبلا گفته بوده است که زمین جای زیاد مناسبی برای زندگی بنی بشر نیست.
البته همین حالا در این مکان یعنی در زمین ، خدا هشدارمان میدهد به تبعید گاه بعدی به نام جهنم. جالب است که همان هشدارها دارد تکرار میشود ولی کو گوش شنوا!
بزرگترین گناه آدمیزاد در نظر نگرفتن هشدارها و خط قرمزهایی است که خدا تعیین میکند. اگر این هشدارها و خط قرمزها رعایت نشود، آدمی خیلی راحت در آغوش شیطان می افتد.
ولی جالب اینجاست که آدمیزاد بخاطر نافرمانی در بهشت به اخراج شدن به جایی به اسم زمین وعده داده شده است. خدا اخراج به زمین را یک عذاب برای ما در نظر گرفته است. اینجا خیلی واضح مشخص میشود که بهشت چه جای راحتی بوده است! و همچنین همین زمین که زندگی در آن به سختی میگذرد ؛ خیلیها به خاطر تصاحب و مالکیت همین زمین، چه جنایتها که مرتکب نمی شوند. بدا بحال کسی که به زمین بچسبد.
76) شرک
قبلا که آدم و حوا در بهشت بودند، شیطان به این روش آنها را فریب داد که به آنها وعده تبدیل شدن به ملائکه و جاودانگی داد. در بهشت هر گونه امکاناتی بود در حد اعلی. شیطان آنها را به بهانه جاودانگی و تبدیل شدن به ملائکه فریب داد. آدم و حوا دقیقا مهمترین دستور خدا را براحتی زیر پا گذاشتند.
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ ﴿۲۰﴾
پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود براى آنان نمایان گرداند و گفت پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد جز [براى] آنکه [مبادا] دو فرشته گردید یا از [زمره] جاودانان شوید (۲۰)
اما حالا در زمین که اصلا امکانات بهشت را ندارد و زندگی به سختی میگذرد؛ شیطان وعده امکانات ساده همان بهشت را به مردم میدهد تا آنان را گمراه کند! دیگر از وعده جاودانگی و فرشته شدن خبری نیست!
گروههای داعش و امثالهم را وسوسه میکند که با منفجر کردن خود میان مردم، به بهشت میروند. مذاهب و گروههای دیگر را با وعده دیدار بهشت گمراه میکند و ساده ترین دستورات خدا را زیر پا میگذارد. درخت ممنوعه ای که در بهشت ممنوع شده بود، در زندگی زمینی ما همان گناه خطرناکی است که از نظر خدا قابل بخشش نیست، یعنی شرک.
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا ﴿۴۸﴾
مسلما خدا این را که به او شرک ورزیده شود نمى بخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد مى بخشاید و هر کس به خدا شرک ورزد به یقین گناهى بزرگ بربافته است (۴۸)
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا ﴿۴۹﴾
آیا به کسانى که خویشتن را پاک مى شمارند ننگریسته اى [چنین نیست] بلکه خداست که هر که را بخواهد پاک مى گرداند و به قدر نخ روى هسته خرمایى ستم نمى بینند (۴۹)
77) دلبسته زمین نشوید
آدمیزاد فکر میکند که اگر شغل خوب و مقام خوب و یا درآمد خوبی داشته باشد، در آنصورت خوشبخت میشود. او تصور میکند که اگر یک زوج خوب و فرزندانی داشته باشد، در آنصورت خوشبخت میشود و... ولی این آدمی که از این تصورات دارد، هفت میلیارد آدم دیگر را می بیند که بسیاری از آنان زن و فرزند دارند و مال و منال دارند. حتی لحظه ای به وضعیت آنان توجه نمی کند که آیا اینهایی که این امکانات و اموال را دارند، خوشبختند یا نه؟ اگر خوشبخت نیستند، به چه دلیل؟
بشر بعد از این همه تجربه و سابقه هنوز نمی خواهد قبول کند که خوشبختی واقعی فقط در گرو دل بستن به خداست و بس.
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿۲۸﴾
همان کسانى که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى گیرد آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى یابد (۲۸)
بشر اگر امکانات و مال داشته باشد، بعد از سالها زندگی و دل بستن به مال و منال باید یک آزمایش مهم پس دهد. باید بعد از سالها دل بستن به مال و منال، یک روزی به فکر دل کندن از آنها باشد. ما باید قبل از مردن خویش این آزمایش را روی خود انجام دهیم. مراسم حج که خدای حکیم برای ما گذاشته است ، دقیقا به این خاطر است که فرد خود را آزمایش کند که آیا میتواند به مدت فقط چند هفته مال و منال خود را ول کند! البته متاسفانه امروزه کسی که به حج میرود، هر روز و حتی هر ساعت با خانواده خود تماس میگیرد و پیگیر امور مال و منال خویش است! و این دقیقا برخلاف روح مراسم حج است. در حالی که خدا میخواهد که ما طی این مراسم، زمین محل زندگی خویش را ترک کنیم و از داشته های خود دل بکنیم. این آزمایش بسیار مهمی است که هر کسی که مال و منالی دارد، باید روی خود انجام دهد. تا ببیند آیا به زمین چسبیده است یا آماده برگشت به بهشت است؟ خدا آنقدر حکیم است که میخواهد ما این تست را روی خود انجام دهیم قبل از رفتن به سرای قیامت. تا که اگر مشکلی داریم و دلبسته زمینیم، در مدت باقیمانده عمرمان، فکری به حال خود کنیم.
78) انسان فراموشکار است
انسان خیلی چیزها را در زندگی روزمره خویش فراموش میکند. هیچکدام از ما خاطرات دو سالگی خویش را بیاد ندارد. ما هیچوقت توجه نکرده ایم که پدر و مادر ما در طول دوران بچگی چقدر برای ما هزینه کرده اند. بعضی خاطرات را بیاد می آوریم و بعضی ها را نه. ما هیچوقت هزینه دقیق چیزهایی که در طول عمر خود خریده ایم و یا خورده ایم، حساب نکرده ایم. خیلی ها را اصلا یادمان نمی آید و بمرور بفراموشی سپرده میشود. ولی خدا در طول زندگی از ما میخواهد که بعضی چیز ها را هیچوقت فراموش نکنیم. و چون به انسان آسیبى رسد پروردگارش را در حالى که به سوى او بازگشت کننده است مى خواند سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا کند آن [مصیبتى] را که در رفع آن پیشتر به درگاه او دعا میکرد فراموش مى نماید و براى خدا همتایانى قرار مى دهد تا [خود و دیگران را] از راه او گمراه گرداند بگو به کفرت اندکى برخوردار شو که تو از اهل آتشى.
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿۸﴾
و چون به انسان آسیبى رسد پروردگارش را در حالى که به سوى او بازگشت کننده است مى خواند سپس چون او را از جانب خود نعمتى عطا کند آن [مصیبتى] را که در رفع آن پیشتر به درگاه او دعا میکرد فراموش مى نماید و براى خدا همتایانى قرار مى دهد تا [خود و دیگران را] از راه او گمراه گرداند بگو به کفرت اندکى برخوردار شو که تو از اهل آتشى (۸)
کسانی که خط قرمزهای خدا را به فراموشی بسپارند، در آخرت بفراموشی سپرده میشوند و مورد رحمت خدا قرار نمی گیرند و هچکس نمیتواند یاریشان کند. اصولا اینکه شیطان لهو و لعب را در دنیا تبلیغ میکند، 99 درصد بخاطر وادار کردن انسان به فراموشی سپردن خط قرمزهای خداست.
الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنْسَاهُمْ کَمَا نَسُوا لِقَاءَ یَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا کَانُوا بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ ﴿۵۱﴾
همانان که دین خود را سرگرمى و بازى پنداشتند و زندگى دنیا مغرورشان کرد پس همان گونه که آنان دیدار امروز خود را از یاد بردند و آیات ما را انکار میکردند ما [هم] امروز آنان را از یاد مى بریم (۵۱)
79) رنگ پوست
یکی از مشکلات بشر تبعیدی آفتاب زده شدن اوست. این مورد باعث شده است که فرزندان آدم، در هر منطقه ای رنگ پوستشان تغییر کند. یکی سیاه پوست است، یکی سفید پوست است. همین مورد از خصوصیات زمین است که در بهشت اصلا اینطوری نبوده است. البته خدای مهربان اعلام داشته است که گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. رنگ و نژاد و زبان بی اهمیت است. آزمایش انسانها اینطوری طراحی شده است که تعدادی رنگ پوستشان سیاه و تعدادی سفید باشد تا که در آن موقعیت آزمایش شوند. تمام این موارد هم به دلیل شرایط آب و هوایی مناطق مختلف زمین پیش آمده است. در جهنم رنگ پوستها آنقدر زننده است که نگاه کردن به آن هم خودش نوعی عذاب است.
80) نظریه داروین
بعضی ها میگویند که انسان تکامل یافته نوعی میمون است. این فرضیه آنقدر باطل است که نیازی به رد کردن ندارد. انسان که در مقابل آفتاب سوختگی حساس است و در مقابل جاذبه زمین کم آورده است. اما یک میمون هیچوقت آفتاب سوخته نمیشود و همچنین با حرکاتش جاذبه زمین را زیر سوال برده است. حتی یک صد هزارم هم احتمال ندارد که انسان تکامل یافته میمون باشد. خیلی واضح و مشخص است که میمون موجودی است مخصوص زمین خلق شده است و انسان موجودی است تبعیدی به زمین و توانایی های او با میمون خیلی فرق دارد. اگر هر کدام از موجودات زمین حذف شوند، کل زمین به نابودی کشیده میشود. مثلا اگر زنبور عسلهای دنیا از روی کره زمین حذف شوند، زمین بعد از سه سال از بین میرود و همینطور برای سایر حیوانات. اگر انسان از روی کره زمین برداشته شود، زمین بمرور زمان بحالت طبیعی خویش بر میگردد. انسان جهش یافته میمون نیست زیرا جهش در طبیعت ، برای حفظ طبیعت است. ولی انسان به طبیعت بیشتر آسیب میرساند.
81) کینه ورزی
کینه ورزی یکی از صفات شیطانی است که وجود آن در زمین، زندگی را برای انسان مشکل میسازد. اما در زمین میتوان کینه ها را فراموش کرد و بجای آن دست دوستی دراز کرد. شاید بهترین خصوصیت زمین نسبت به جهنم، نعمت فراموشی است که به انسان عطا شده است. انسان در زمین میتواند حوادث و کینه ها را فراموش کند و باری از نفس خود بردارد. اما در جهنم نمیتوان چیزی را فراموش کرد. اگر کسی در جهنم به شما حرف زشتی بزند، تا ابد در شما اثرگذار است و به عذابی برای فرد تبدیل میشود و فراموشی در جهنم نیست! یکی دیگر از نعمتهای خدا در زمین، خواب شبانه است. خوابی که خیلی از مشکلات عصبی و روانی آدمی را حل میکند. اما در جهنم چنین موردی وجود ندارد.
وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا ﴿۴۷﴾
و اوست کسى که شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مایه] آرامشى و روز را زمان برخاستن [شما] گردانید (۴۷)
82) به حکمت خدا در زندگی خویش شک نکنید
کسی را دیده ای که میگوید من از خدا یک چیز خواستم ولی بهم نداد! این افراد چنان از ناتوانی خدا حرف میزنند ، انگار که تمام کارهای دیگر را خودشان انجام داده اند و همین یکی را به خدا واگذار کرده اند تا که خدا انجام دهد! آنها غافل از آنند که حتی در دم و بازدمی که انجام می دهند ، وابسته به خدایند. آنها غافل از آنند که تمام جزئیات و ریز ریز زندگی خویش را مدیون خدایند. خدا طبق سنت مکتوب خود، در 99 درصد موارد نیازهای انسانها و موجودات دیگر را برآورده می کند. اگر هم کاستیی وجود دارد، بعلت دخالت شیطان و انسانهاست. اگر فقر و قحطیی وجود دارد، بعلت شرایطی است که انسانها با بی رحمی برای هم نوع خود ایجاد می کنند.
قوم صالح از صالح خواستند که اگر راست میگوید، به خدا بگوید که یک شتر بزرگ سرخ روی از کوه سنگی مشهور شهر بیرون آورد. این اولین بار بود که بشر خودش معجزه از خدا طلب میکرد و خودش موضوع معجزه را تعیین میکرد. صالح به آنها گفت که ای مردم این معجزه بزرگی است و خدا طبق سنت خویش بعد از انجام آن، دیگر به انکار کنندگان فرصت نخواهد داد و عذابش را بر آنها نازل می کند. قوم صالح گفتند که ای صالح اگر راست میگوئید معجزه را انجام بده! معجزه انجام شد و انکار کنندگان بعد از مدت کوتاهی زیر قول خود زدند و عذاب خدا بر آنها نازل شد و نابود شدند. آنها نمی دانستند که درخواست معجزه به ضررشان تمام میشود. بنی اسرائیل از موسی خواستند که میخواهند خدا را ببینند. خدا گوشه ای از نور خود را نمایان کرد و کوه سوخت و بنی اسرائیل هم مردند ولی خدا براساس حکمت و رحم خویش دوباره آنها را زنده کرد و فرصت دیگری به آنها داد. قوم پیامبر محمد هم از پیامبر محمد یک سری معجزات همچنینی میخواستند که انجام نشد و خدا به آنها یادآوری کرد که بعد از انجام معجزه انکار کنندگان نابود خواهند شد و این به ضررشان است.
گاهی بعضی درخواستها توسط خدا انجام نمیشود زیرا طبق سنت خدا، اگر درخواستی از طرف خدا بطور خارق العاده انجام شود و فرد درخواست کننده انکار کند و یا ناسپاسی کند، عذاب خدا بر او نازل خواهد شد. خدا به افراد رحم میکند که زود با آنها اتمام حجت نمیکند و فرصت بیشتری به آنها میدهد. خدا برای ابراهیم آتش را سرد کرد زیرا میدانست که ابراهیم هیچوقت انکار و ناسپاسی نخواهد کرد. هیچوقت به مهربانی و حکمت خدا نباید شک کرد.
83) آخرین شانس ما
قرآن بیان میدارد که جهنمیان واقعا دروغگویند. زیرا اگر از جهنم برگردند به این جهان خاکی، دوباره همان کارهای زشت را مرتکب میشوند.
بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا کَانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿۲۸﴾
[ولى چنین نیست] بلکه آنچه را پیش از این نهان مى داشتند براى آنان آشکار شده است و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمى گردند و آنان دروغگویند (۲۸(
دلیل واقعی آن این است که قوای حسی ما بلافاصله پس از ورود به ابعاد دنیای زمینی، نسبت به وقایعی که در ابعاد ماوراء الطبیعه یعنی همانجا که خدا و فرشتگانش و بهشت و دوزخ را می توان دید ؛ اتفاق می افتد بکلی بی خبر است و حواس زمینی در اینباره کاملا از کار می افتند. از اینرو، حتی پس از مشاهده بعد جاوید، گناهکاران هیچ تغییری در رفتار خود نخواهند داد. این است که حتی مشاهده جهنم و برگشت دوباره به این جهان گناهکاران را سر عقل نخواهد آورد. حتی اگر چنین فردی وارد بهشت شود، بعد از مدت کوتاهی، بهشت را به لجن خواهد کشید و باعث شورش دوباره در بهشت خواهد شد. بهشت جای مغرور و متکبر نیست. این زندگی آخرین شانسی است که ما برای بازگشت به قلمرو الهی در اختیار داریم. بنابراین کسی که وارد جهنم میشود، واقعا جایگاه همیشگیش جهنم است و خدا عادل مطلق است و هیچوقت اشتباه نمی کند. یعنی عذاب جهنم همیشگی است و کسی که وارد جهنم شود، دیگر تا ابد آنجاست و بیرون بیا نیست.
زیرا ما در این زمین خاکی ، وقایع زیادی را می بینیم و می شنویم ولی درس عبرت نمی گیریم و از کنار آن براحتی رد میشویم. این است که هیچ بهانه ای در جهان آخرت قابل قبول نیست. مشاهده جهنم و بهشت و دوباره برگشت به همان اشتباهات قبلی، اشتباه کوچکی نیست، بلکه یک خودخواهی و تکبر بسیار بزرگ است و تا وقتی آدمی زیر این خودخواهیش نزند، به لانه اصلیش یعنی بهشت بر نمی گردد.
84) ما برای برگشت به بهشت، نیاز داریم نفس خویش را ایمن و مطمئن کنیم
بررسی ها نشان داده است که استخوانی که در بال پرندگان است ، حتی از خود پر هم سبکتر است. به این دلیل است که بعضی پرندگان حتی بدون بال زدن در آسمان ثابت میمانند و به زمین نمی افتند. بشر هیچوقت نتوانسته است که یک چیزی به این دقت درست کند. ما هم باید برای برگشت به سمت خدا، سبکبال باشیم و تعلقات زمینی خویش را نابود کنیم. چیزهایی که ما با خود می بریم، باید نفس ما را ایمن و مطمئن کنند. یک کار خوب که انجام میدهیم، نفس ما را ایمن میکند. ما برای برگشت به سمت خدا باید اعمال خوبمان را زیاد کنیم. فرق بین فعل و عمل در این است که فعل یعنی انجام هر کاری با نیت و بدون نیت. اما عمل یعنی انجام کاری با نیت و اراده. اگر ماشینت را می شویید، با یک سطل آب آن را انجام میدهید زیرا میگویید که آب کم است و من نباید اسراف کنم. به این میگویند یک عمل صالح. اما میتوانید همین فعل را انجام دهید بدون هیچگونه نیتی و برحسب عادت. آنچه که از نظر خدا مهم است صالح بودن عمل است و این که عمل شما همراه با اراده باشد تا نفس شما بتواند از آن بهره ببرد و ایمن گردد. افعال بر حسب عادت در تزکیه نفس خودمان تاثیر چندانی ندارد.
منْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یَبُورُ ﴿۱۰﴾
هر کس سربلندى مى خواهد سربلندى یکسره از آن خداست سخنان پاکیزه به سوى او بالا مى رود و کار شایسته به آن رفعت مى بخشد و کسانى که با حیله و مکر کارهاى بد مى کنند عذابى سخت خواهند داشت و نیرنگشان خود تباه مى گردد (۱۰)
ما باید هر لحظه برای نفس خویش عمل صالح جمع کنیم و تمام کارها و افعال خویش را با حرفهایمان هماهنگ کنیم و آنچه را که میگوئیم و به آن اعتقاد داریم، هدفمند به مرحله فعل برسانیم. تنها به این روش است که میتوانیم از این زندان خاکی نجات یابیم و به موطن اصلی خویش برگردیم. کوچکترین عمل نیک بدون ریا ، در سرنوشت ما موثر است. نباید حتی از یک ذره اش هم گذشت.
85) انقطاع فکر در جهنم نیست
اینکه آدمی مدام بر یک فکر و مشکل تمرکز کند و مدام به آن فکر کند، خسته کننده و آزار دهنده است. در زندگی زمینی میتوان از یک فکر و روال پیوسته به یک فکر و روال دیگر رفت و خود را از شر آن فکر آزار دهنده نجات داد. وقتی فکر و روان مدام بر یک روال پیوسته و تقطیع نشده باشند، فرد خودبخود دچار فریز و جمود فکری خواهد شد و گره ها و عقده های فکری و ذهنی در او ایجاد خواهند شد. همین گره ها و عقده ها زندگی او را بر هم می زنند و او را زجر میدهند. نماز یکی از تکلیفهایی است که در زندگی روزمره باعث انقطاع فکر ما میشود و آرامش جسمی و روانی را برای ما فراهم میکند. متاسفانه بیشتر مردم حاضر نیستند که روزی 5 بار برای خدا، افکار و تجارت و امور روزمره خویش را قطع کنند؛ همین پیوسته بودن کار آنها ، باعث ناراحتیهای روحی و جسمی خواهد شد. در جهنم، به هیچ عنوان انقطاع افکار وجود ندارد. در جهنم آنچنان هجمه ای از طرف افکار و عقده های روانی به فرد حمله میکند که روزی صدبار سکته میکند. بعضی از مردم در زمین کنونی همین شرایط جهنم را برای خود بوجود می آورند، طوریکه بیشتر عقده های روانی بخاطر عدم تقطیع امور روزمره است.
86) در جهنم نمیتوان چیزی ساخت
ما تبعید شده ها در زمین میتوانیم یک خانه بسازیم، یک سایبان بسازیم، آب را تصفیه کنیم، از مواد داخل زمین غذاهایی برای خود بسازیم، تفریحاتی برای خود فراهم کنیم و... اما در جهنم کسی نمیتواند چیزی بسازد و یا تغییری فیزیکی و یا شیمیایی در مواد آن ایجاد کند. این مورد بعلت خاصیت سنگین ماده های داخل جهنم است و همچنین عدم توانایی انسان در انجام این امور. ما البته در کره زمین هم با اراده خدا توانستیم آهن استفاده کنیم. خدا در مورد آهن میفرماید:
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿۲۵﴾
به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است نازل کردیم تا خدا معلوم بدارد چه کسى در نهان او و پیامبرانش را یارى مى کند آرى خدا نیرومند شکست ناپذیر است (۲۵)
اگر خدا اراده نکرده بود، ما هیچوقت نمیتوانستیم در زمین هم تغییرات زیادی ایجاد کنیم. اگر کمکهای خدا و راهنمایی های او نبود، بشریت هم اکنون در اوج عقب ماندگی علمی بود. اما این کمکها و راهنماییها در جهنم نیست. خدا روی کره زمین چیزهای زیادی نازل میکند. از جمله باران، آهن، قدر و مقدرات، رزق و روزی. اما در جهنم خبری از این نزولات نیست و البته زندگی ما روی زمین وابسته به همین نزولات آسمانی است و اگر این نزولات نباشد، زندگی بسیار سخت خواهد بود. روی تبعیدگاه زمین ، گاه گاهی خدا این نزولات آسمانی را کمتر خواهد کرد تا که مردم متنبه شوند.
87) انسان دنبال مالکیت در زمین
هیچ حیوانی در زمین، دنبال مالکیت زمین نیست. اما انسان ، این موجود تبعید شده، بیشتر دنبال مالکیت است تا استفاده درست از زمین. این حس انسان که ناشی از سردرگمی او در زمین است، نشان از آن دارد که انسان در اعماق وجود خود اعتقادی به منابع زمین ندارد و اساسا با زمین و جانداران آن بیگانه ست. بشر بیشتر دنبال اقناع حسهای شیطانی خویش در زمین است. بجای استفاده صحیح از منابع زمین و توزیع عادلانه آن، دنبال مالکیت بیشتر منابع آن است. بجای حفاظت از جانداران بومی زمین از آنان استفاده ابزاری میکند و آنان را در قفس میکند. از آنجا که انسان خودش از بهشت وارد قفسی به اسم زمین شده است، دوست دارد که جانداران زمین را مثل خودش در قفس ببیند. این حس شیطانی او نشان از آن دارد که بشر متاسفانه آینده خوبی نخواهد داشت و کار دست خودش خواهد داد.
88) تبعید شده ها دنبال قدرتهای توهمی
خدا در قرآن می فرماید که: مردانی از انسان ها در کارهای خویش از مردانی از جن کمک می طلبند. انسان ها از طریق جن ها قدرت می جستند، ولی آنها اینان را به مصیبت بیشتری دچار کردند.
بشر تبعید شده بجای پناه بردن به خدا ، دنبال قدرتهای توهمی است. بعضی افراد آنقدر در توهمات فرو می روند که دنیای واقعی برای آنها کم اهمیت میشود؛ آنها نسبت به حوادث دور و بر خود عکس العمل واقعی نشان نمی دهند. مثلا حتی اگر وسیله نقلیه ای آتش بگیرد و یک فرد در داخل ماشین فریاد بزند که "کمکم کنید از ماشین خارج شوم" ؛ آنها بجای کمک کردن، فیلم و عکس می گیرند و اینجوری نشان می دهند که آنها نسبت به دنیای واقعی بیگانه اند و در یک فضای دیگری سیر می کنند. آنها به آنچه که در کره زمین اتفاق می افتد، بی تفاوتند. بی تفاوتی مهمترین دلیل انحراف بشریت است.
89) زقوم
جهنمیان برای همیشه در جهنم خواهند بود و آنجا غذایشان از درخت زقوم است. آنها مجبورند که از درخت زقوم بخورند و البته نیازهای غذایی آنان را برآورده نمی کند ، بلکه فقط شکمها را پر میکند. یعنی صد در صد درد و اساسا بی فایده است.
ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (۵۱)
لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾قطعا از درختى که از زقوم است خواهید خورد (۵۲)
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾و از آن شکمهایتان را خواهید آکند (۵۳)
فَشَارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ ﴿۵۴﴾و روى آن از آب جوش مى نوشید (۵۴)
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ ﴿۵۵﴾[مانند] نوشیدن اشتران تشنه
(۵۵) هَذَا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ ﴿۵۶﴾این است پذیرایى آنان در روز جزا (۵۶)
گناهی که آدمی در این جهان مرتکب میشود، دقیقا شباهت عجیبی به مصرف درخت زقوم دارد. کسانی که در زمین گناه مرتکب میشوند، از انجام آن سیر نمی شوند ولی مجبورند به انجام گناه ادامه دهند. زیرا خاصیت گناه این است که نیاز واقعی انسان را برآورده نمی کند و در عوض عطش فرد نسبت به آن بیشتر میشود و گناهکار مجبور است که گناه را ادامه دهد زیرا به آن معتاد شده است. افراد گناهکار در جهنم ، دقیقا عذابی مطابق با گناهشان دریافت خواهند کرد. غذایی که نه فربه میکند و نه سیر میکند؛ فقط شکمها پر میشوند. وقتی شکمها پرشد، نیاز به آب دارند و باز اینجا مجبورند آب داغ و چرکین بنوشند و باز عذابی دیگر. بر همین منوال، هر کاری که جهنمیان انجام میدهند، غذا خوردن، آب نوشیدن، راه رفتن، حرف زدن، شنیدن و... بر عذابشان می افزاید.
خدای حکیم درخت زقوم را به راس شیاطین تشبیه کرده است، دلیل آن این است که غذاهای جهنم ، ظاهر زیبایی ندارند و حتی ظاهر آن هم درد است.
غذایی که ما در کره زمین میخوریم، مقداری از آن جذب بدن میشود و مقداری از آن دفع میشود. اما براساس آیات بالایی براحتی میتوان فهمید که در غذای جهنم، چیز مفیدی در آن نیست و فایده ای به بدن نمی رساند و همه اش درد و غصه است. در بهشت، غذاهای موجود آنقدر مفیدند، که چیزی از آن دفع نمیشود و همه ش مفید است.
90) نعمات خدا گسترده است
در فضای مجازی یک ویدئو دیدم که یک فرد ثروتمند یک قلاده شیر در خانه نگهداری میکرد و به آن افتخار میکرد. این شیر روزی 50 کیلوگرم گوشت میخورد. یک فرد ثروتمند در کره زمین ، بخاطر نگهداری یک قلاده شیر و تهیه نیازهای او افتخار میکند!
بزرگی خدا اینجا مشخص میشود که آن قادر مطلق تمام موجودات و جانداران ریز و درشت کره زمین را غذا میدهد و هزارها قرن است که اینکار بدون وقفه ادامه دارد. متاسفانه کسی این مسائل را درک نمی کند و یا توجه نمی کند. بدون درک این مسائل نمیتوان به خدا نزدیک شد. انسان تا این حد ضعیف ، در مقابل خدای رحمان سرکشی و عصیان میکند و در مقابل خدا به خود حق میدهد و تفاخر میکند.
خدا میتوانست در همان گناه اول که در بهشت انجام دادیم، ما را به جهنم بیندازد؛ ولی خدا توبه ما را پذیرفت و بودن ما در زمین، فرصتی است جهت تزکیه نفس خویش و آمادگی دوباره، برای برگشت به بهشت جاویدان. خدا بسیار اصرار دارد که ما زمین را انتخاب نکنیم؛ آن قادر مطلق تاکید میکند که به زمین نچسبیم و برای تزکیه نفس خویش تلاش کنیم. یعنی از نظر خدا ، امکانات زمین برای تزکیه نفس ما طراحی شده است و نه برای بقاء. اگر کسی از امکانات زمین برای تزکیه خویش استفاده کرد که فبهاء ؛ در غیر آنصورت، امکانات زمین بجز تفاخر چیزی نیست و لهو و لعب است.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿۲۰﴾
بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و فزونجویى در اموال و فرزندان است [مث ل آنها] چون مث ل بارانى است که کشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینى آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست (۲۰)
سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿۲۱﴾
[براى رسیدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى که پهنایش چون پهناى آسمان و زمین است [و] براى کسانى آماده شده که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند بر یکدیگر سبقت جویید این فضل خداست که به هر کس بخواهد آن را مى دهد و خداوند را فزونبخشى بزرگ است (۲۱)
خدا بزرگتر است از آن چیزی است که ما فکر می کنیم. خدا در فکر و اندازه انسان نمی گنجد. انسان حتی نمی تواند از چند ماهی کوچک به مدت چند روز نگهداری کند. اما خدا میلیاردها موجود زنده را در روی زمین رزق و روزی می دهد. خدا تمام موجودات را بدون هیچگونه خللی غذا می دهد . چه کسی به جز خدا قادر است که چنین سیستمی را کنترل کند؟ آیا خدا برای بندگانش کافی نیست.چند سال پیش چند ماهی کوچک خریدم. اما ماهی ها فقط به مدت یک روز دوام آوردند و مردند. بعد پیش خود گفتم که: من نتوانستم حتی به مدت یک روز چند ماهی کوچولو را حفظ کنم! اما خدا میلیاردها ماهی را در اقیانوسها نگهداری میکند و آنان را حفظ می کند. پس چرا خدا برای بندگانش کافی نباشد؟ عظمت خدا در ذهن انسان نمی گنجد. اگر فقط یک لحظه تعداد موجودات زنده روی کره زمین را در ذهن خویش تصور کنید ، به عظمت و قدرت خدا ایمان خواهید آورد. متوجه خواهیم شد که تمام امور دنیا فقط در دست خداست.
91) شرایط زمین برای زندگی سخت تر میشود
بشر مخصوصا بعد از انقلاب صنعتی، تغییر و تحولات زیادی در کره زمین ایجاد کرده است. جرم اشیای مصنوعی ساخته شده توسط بشر هر بیست سال دو برابر شده است. البته در عوض تعداد حیوانات بومی روی کره زمین رو به کاهش است و حضور حیوانات وحش به پارکهای جنگلی محدود شده است. جنگل خواری، کوه خواری، صید بی رویه حیوانات خشکی و دریایی، موجب کاهش تعداد جانداران روی کره زمین شده است. بعد از انقلاب صنعتی، بشر ردپای قابل توجهی در زمین گذاشته است. هرکدام از حیوانات و جانداران روی کره زمین نقش مهمی را در زمین ایفا میکنند. دانشمندان ثابت کرده اند که اگر مثلا زنبور عسل در کره زمین نباشد، در عرض سه سال کره زمین نابود خواهد شد و قابل سکونت نخواهد بود. حتی یک جاندار کوچک مثل مورچه نقش مهمی را در زندگی ما در روی زمین ایفا میکند ولی متاسفانه بشر نمی خواهد بفهمد. لایه ازن و سایر لایه های دیگر بالای سر ما ، باریکتر میشوند و زمین مثل قدیم الایام دیگر محافظت شده نیست. یعنی زمین بطور مرتب از اطرافش کاسته میشود.
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿۴۱﴾
آیا ندیده اند که ما [همواره] مى آییم و از اطراف این زمین مى کاهیم و خداست که حکم مى کند براى حکم او باز دارنده اى نیست و او به سرعت حسابرسى مى کند (۴۱)
کاسته شدن از اطراف زمین، طریقه زندگی بشر را عوض میکند و مشکلات بشر به سرعت بیشتر میشود. این کاسته شدن مخصوصا بعد از رشد صنعتی بشر سرعت زیادی گرفته است. بزودی یک روزی می آید که لایه های جو زمین آنقدر نازک میشوند که اشعه های مضر آفتاب خیلی زیاد میشوند و دیگر کسی نمیتواند بیش از نیم ساعت در طول روز زیر آفتاب بماند. با پیشرفت فوق العاده علمی و صنعتی بشر که از قرن نوزدهم شروع شد، بشر به توانایی خود مغرور شد و دچار انواع خداستیزی شد. با مغرور شدن بشر به صنعتی شدن جوامع، امکانات تسهیلاتی زمین کمتر شده و میشود. دانشمندان اعلام کرده اند که مقدار اکسیژن جو زمین بطور تصاعدی رو به کاهش است. هر کی بامش بیش، برفش بیش. صنعتی شدن بشر و مغرور شدن او ، زمین را از حالت طبیعی خارج میکند و آنوقت بشر بدون صنعتش نمیتواند در زمین زندگی کند و نمیتواند از خود محافظت کند. بشر تبعید شده، روی زمین مسافر است ولی از یک طرف دیگر روزبروز شرایط زندگی را برای خود سخت تر میکند.
92) نژاد
ما انسانهای تبعیدی همگی از یک پدر و مادر متولد شده ایم و در ضمن اصالتا زمینی نیستیم. اما عده ای نسبت به زبانشان و یا منطقه زندگی خود تعصب عجیبی دارند. آنان نژادشان را از بقیه بهتر میدانند! جنایتهای زیادی در این مورد رخ داده است که هیچ جاندار دیگری تابحال نکرده است. هیتلر تعداد زیادی غیر آریایی و یهودی کشت، آخرش با بررسی دی ان آی ، مشخص شد که هیتلر اصالتا یهودی آفریقایی است!! تمام نژادپرستیها به همچنین ماجرایی ختم میشوند.
93) خدا میخواهد که ما علیه شیطان شورش کنیم
از آنجا که ما قبلا شیطان را انتخاب کردیم و علیه خدا شورش کردیم، خدا اینبار از ما میخواهد در کره زمین علیه شیطان شورش کنیم. به همین خاطر است که خدا میفرماید که دشمنی با شیطان باید دو طرفه باشد.
إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿۶﴾
در حقیقت شیطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن گیرید او فقط دار و دسته خود را مى خواند تا آنها از یاران آتش باشند (۶)
مادام که ما شیطان را دشمن خود فرض نکنیم، نمی توانیم به سوی خدا برگردیم. وقتی شما شیطان را دشمن خود میدانید، به این معناست باید روشهای فریب او را بشناسید و از دستورات و وسوسه های او حذر کنید.
94) بهشت ، فراتر از خیالات است
بشر جهت برآوردن نیازهای غذایی خود، مجبور شده است که فصلهای مجازی و گلخانه ای ایجاد کند. جاندارانی مثل مورچه خودشان را با فصلهای بدون محصول هماهنگ کرده اند. بعضی خرسها در فصل زمستان گاهی شش ماه به خواب می روند. آنها زندگیشان را با طبیعت زمین هماهنگ میکنند. زیست شناس معروف، ولزبرگ در یک آزمایش یک قورباغه درختی را برای چندین ماه در یک جعبه کفش نگه داشت. او می گوید: "زمانی که جعبه را باز کردم، چیزی شبیه به قورباغه مومیاییشده دیدم. روی آن آب ریختم. قورباغه از پوسته اطرافش بیرون آمد و کاملاً حالش خوب بود."
اما بشر با فصول زمینی زیاد راحت نیست و از قدیم الایام به خشک کردن میوه ها جهت فصل زمستان می پرداخت. خدای مهربان فصول چهارگانه و بعضی مناطق زمین فصول پنجگانه را آفریده است تا که حالت پیوستگی روحی انسان را منقطع کند. در فصل زمستان آدم غمگین میشود و بعد که بهار می آید، خوشحال و امیدوار میشود. این تغییر روحیه ها را خود خدا با تغییرات فیزیکی در زمین برای ما بوجود می آورد زیرا خدا منت برما نهاد و بعضی جاها اجبارا روحیات ما را تغییر میدهد. بیشتر مشکلات بشر امروزی از پیوستگی روحی روانی اوست. اگر بشر مدام بر یک فکر و روال باشد، دچار توهمات میشود. نماز های پنجگانه روال بسیار مهمی است جهت تغییر روان و انقطاع پیوستگی روحی روانی ما در طول روز.
در بهشت، ما چنین مشکلاتی نداریم. کمبودی وجود ندارد. نیازی به تغییر فصل نیست ، زیرا هیچگونه افسردگیی وجود ندارد. هر آنچه که ما بخواهیم هست. خدا میفرماید:
لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ ﴿۳۵﴾
هر چه بخواهند در آنجا دارند و پیش ما فزونتر [هم] هست (۳۵)
هر آنچه که ما بخواهیم و خیال کنیم هست و در ادامه می فرماید که پیش ما افزونتر بر آن هم هست. یعنی اینکه چیز هایی در بهشت هست که خیال بشر به آن نمی رسد. یعنی بشر خیالپرداز که در خیالپردازی استاد است، حتی نمی تواند تمام امکانات و نعمات بهشت را تصور کند.
95) بشر دلتنگ بهشت است
چرا ما انسانها برخلاف حیوانات و جانداران دیگر، زیاد به آسمان نگاه می کنیم؟ آیا غیر از این است که در نهاد ما ، بازگشت به بهشت فردوس قرار داده شده است و دلتنگ بهشتیم. اما بشر نمیداند که چطوری برگردد! خدای مهربان قبل از تبعید به زمین، از روح خود در آدمیان دمید تا بتوانیم به کمک آن تکنولوژیهای مفید را بوجود آوریم و بتوانیم در زمین برای مدتی معین، آزمایش زندگی را بگذرانیم. اما ما باید از خدا کمک بخواهیم تا که خدا به ما رحم کند و همچنین خیر و برکت را بر ما نازل کند تا که به سلامت و در امنیت، زندگی موقت را در زمین پاس کنیم و به بهشت فردوس برگردیم.
وَمِنْ آیَاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿۲۴﴾
و از نشانه هاى او [اینکه] برق را براى شما بیمآور و امیدبخش مى نمایاند و از آسمان به تدریج آبى فرو مى فرستد که به وسیله آن زمین را پس از مرگش زنده مى گرداند در این [امر هم] براى مردمى که تعقل مى کنند قطعا نشانه هایى است (۲۴)
انسان بخاطر اینکه فریب شیطان را خورد و علیه خدا شورش کرد، باید بیشتر از هر موجود دیگری به خدا روی آورد. آنچه که در آسمانها و زمین است رو به خدا کرده اند و اگر انسان هم همینگونه کند، به بهشت برخواهد گشت و گرنه به تبعیدگاه آخری یعنی جهنم خواهد رفت و آنجا واقعا بدجایگاهی است.
وَلَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ ﴿۲۶﴾
و هر که در آسمانها و زمین است از آن اوست همه او را گردن نهاده اند (۲۶)
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿۹۶﴾
و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى گشودیم ولى تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم (۹۶)
و اگر بشر ایمان آورده و به تقوا بگراید، قطعا خدا برکاتى از آسمان و زمین بر او مى گشاید ولی متاسفانه بشر روش عذاب را برای خود انتخاب میکند. عذابها در وقت خواب و یا در وقت لهو و لعب نازل میشوند. جانداران دیگر غیر از بشر، براحتی سونامی ها و زلزله ها را تشخیص میدهند و قبل از آن جان خود را نجات میدهند. سگها و گربه ها و مارها و خیلی حیوانات دیگر قبل از زلزله به جنب و جوش می افتند و خواب و فعالیت خود را ول میکنند. اما انسان از همه جا بی خبر است و وقتی به خواب رود و یا مشغول لهو و لعب شود، دیگر حواس طبیعی خود را کامل از دست میدهد.
أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿۹۷﴾
آیا ساکنان شهرها ایمن شده اند از اینکه عذاب ما شامگاهان در حالى که به خواب فرو رفته اند به آنان برسد (۹۷)
أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ یَلْعَبُونَ ﴿۹۸﴾
و آیا ساکنان شهرها ایمن شده اند از اینکه عذاب ما نیمروز در حالى که به بازى سرگرمند به ایشان دررسد (۹۸)
به فرموده دو آیه بالایی، خواب و تفریحات، دو وقتی که عذاب بر انسانها، در آن مواقع نازل میشود. به همین خاطر ما باید قبل از این دو ، توبه کنیم و خود را به خدا بسپاریم تا ما را از جهنم محفوظ دارد. شاید بعد از خواب و یا سفر تفریحی برنگشتیم؟؟ شاید آخرین خواب و سفر ما باشد؟؟