خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی
خدا یکتاست

خدا یکتاست

یکتاپرستی

خدایان در کنار خدا

به نام خدا وقتی انسان در مقابل خدا شورش کند، سعی می کند خدا را مطابق خواسته های خویش درآورد. انسان عصیانگر میخواهد خدا را تحت کنترل خویش درآورد. در واقعیت باید انسان تحت فرمان و کنترل خدا باشد. اما با دخالت شیطان انسان سعی می کند خدا را زمینی کند و خدا را تحت کنترل خویش درآورد. به این طریق انسان ، خدایی با خصوصیاتی دیگر می سازد، قدرتها و صفاتی که فقط مخصوص خداست به موجودات دیگر داده می شود. برای انسانهای دیگر صفاتی خدایی تعریف می کند و به این طریق بت ساخته می شود. خدا انسان را ساخته است. اما وقتی انسان بخواهد خدا را طبق امیال خویش بسازد، در این حالت بت ساخته است. یکی از صفات مهم خدا استجابت دعاهاست. اما شیطان این صفت خدا را به انسانهای دیگر داده است. زیارتگاهای مختلفی به اسم شفاعت در اقصا نقاط جهان ساخته شده است. انسانها در این زیارتگاهها به دنبال خدا می گردند. این یعنی برای خود بت ساختن. انسان با تمایلات شیطانی می خواهد خدا را طبق میل خویش تعریف کند، در نتیجه از طریق مخلوقات دیگر خدا را می پرستد. [7:138] ما بنى اسراییل را از دریا گذراندیم. هنگامى که از کنار مردمى که در حال پرستش مجسمه ها بودند، گذشتند، گفتند: "اى موسى، براى ما خدایى مانند خدایان آنها بساز." او گفت: "واقعاً شما مردمى نادان هستید. [7:139] "این مردم مرتکب کفر می شوند، از این رو آنچه انجام می دهند برای آنها مصیبت به بار می آورد.

ما تا این حد اشتباه می کنیم

به نام خدا

 

فرض کنید که فردی به شما پیشنهاد دیدن فیلمی را میدهد.  این فیلم طبق خواسته و میل شما تهیه میشود.  اما آن فرد در عوض نمایش فیلم، تمام زندگی شما را می گیرد.  آیا یک فیلم یک ساعته ارزش از دست دادن تمام زندگی را دارد؟ فردی که چنین پیشنهادی را به شما می دهد، شیطان است. شیطان در عوض نمایش چند خوشی ناچیز، زندگی جاودان در بهشت را از شما می گیرد.

 

[30:55]   ویوم تقوم الساعه یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعه کذلک کانوا یوفکون

 

[30:55]   در آن روز هنگامی که آن ساعت فرا رسد، مجرمان قسم خواهند خورد که (در این دنیا) فقط یک ساعت بودند. آنها تا این حد اشتباه می ‌کردند.

 

زندگی سخت نتیجه فراموش کردن خدا



به نام خدا
در کشور آلمان در جنگ جهانی دوم شرایط اقتصادی سختی پیش آمده بود. مردم که وارد رستوران می شدند و غذا سفارش می دادند، فورا پول غذای سفارشی را می دادند ، زیرا می ترسیدند که تا پایان خوردن غذا قیمت آن گران شود. چنین شرایط سختی برای مردم پیش آمده بود. عدم ثبات قیمتها ، گرانی لحظه به لحظه زندگی را بر مردم سخت کرده بود. 
چنین شرایطی در حال حاضر در خیلی از کشورهای دنیا وجود دارد. هر کسی خدا را فراموش کند و از یاد خدا سرباز زند ، خدا شرایط سختی را برای او فراهم می آورد. مردم آلمان در توهم نژادپرستی به سر می بردند. خدا را از یاد برده بودند، در نتیجه خدا شرایط سختی را برای آنها فراهم آورد.

[20:124]
ومن اعرض عن ذکری فان له معیشتا ضنکا و نحشره یوم القیمه اعمی
و اما کسی که پیام مرا نادیده بگیرد، زندگی فلاکت باری خواهد داشت و روز رستاخیز، او را نابینا برمی انگیزیم."

توفیق الهی

به نام خدا

بزرگترین بدبختی ما این است که نمی دانیم چرا خدا بر فقط خواندن خودش در دعاها اصرار دارد. بعضی دستورات بسیار ساده و قطعی اند، اما نادیده گرفته میشوند. بعضی دستورات در عین سادگی و مهم بودن ، برعکس عمل میشوند. فرض کنید یکی به شما می گوید که از این غذا نخورید ، اما شما دقیقا از آن میخورید و در عین حال ادعا دارید که دستور او را اجرا کرده اید. خدا از کسی خواهش نمی کند که او را بخواند. این دستور برای نجات خودمان است. این یک آزمایش است. این یک انتخاب است. بعضی از مردم در عین این که می دانند ، کاری زشت است ، اما آن را انجام می دهند ، انگار یک نیروی ماورایی آنان را وادار می کند. این نیروی ماوایی از طریق تطمیع و لذتهای زودگذر آنان را تشویق به انجام آن می کند. از آنجا که هدایت دست خداست، کسانی که شایستگی بهشت را ندارند ، موفق به درک موضوعات ساده نمی شوند. این خداست که همه چیز را تحت کنترل خویش دارد. خدا هدایت افراد را بر عهده دارد. خدا همه چیز را کنترل می کند.

یاد خدا ، شاه کلید

به نام خدا

 

برای رهایی از دست شیطان ، ابتدا باید بدانیم که هدف شیطان چیست. شیطان می خواهد که انسان را وادار به نافرمانی خدا کند ، او می خواهد که انسان خدا را فراموش کند، تا که او را با خود وارد جهنم کند. این هدف اصلی شیطان است. شیطان خود خدا را فراموش کرد  و در نتیجه نافرمانی خدا را کرد و بر همین اساس می خواهد انسان را به همین کار وادار کند. وقتی که هدف شیطان شناسایی شد ، باید راهکارهایی برای جلوگیری از حمله او در نظر گرفت. ما باید کاری کنیم که هیچوقت خدا را فراموش نکنیم. نمازهای پنجگانه یکی از مهمترین روشهاست برای مقابله با شیطان.  در همه حال باید خدا را در نظر داشته باشیم. در حین رانندگی ، در حین وزنه برداری ، در حین تفریح ، در حین شادی ، در حین عروسی ، در حین کار باید خدا را بیاد آورد. یکی از بزرگترین حربه های شیطان این است که در این احوالات کسی به جز خدا را یاد کنید. شیطان یاد کردن غیر خدا را در نظر افراد زیبا و لذت بخش جلوه می دهد. یاد خدا مثل شاه کلید است. نفس ما طوری طراحی شده است که با یاد خدا باز می شود، فقط با یاد خدا به خواسته هایش می رسد ، فقط با یاد خدا آرامش می یابد. یاد کردن مسیح ، محمد ، علی ، فاطمه ، ابوالفضل در کارهای روزمره ، از حقه های شیطان است، تا که یاد خدا فراموش شود. شما گاو صندوق را با هر کلیدی نمی توانید باز کنید. باید کلید مخصوص آن را داشته باشید. یاد خدا همان کلید مخصوص است. یاد سایرین مثل کلیدهای دیگر است که مشکلی را حل نمی کند. یاد کردن ابوالفضل در کارهای روزمره واقعا مشکلی را حل نمی کند و اصولا بیفایده است.

خطر در راه است جدی بگیرید

از شر شیاطین به خدا پناه می برم
به نام خدا بخشنده مهربان

مطالبی که در این وبلاگ نوشته میشود به سادگی از آن رد نشوید. من با این مطالب زندگی می کنم. اینها مطالبی است که تمام وجوه زندگی من را تحت شعاع خود قرار داده است. مطالب خیلی ساده است. به خاطر سادگی آن را طرد نکنید. پیامها خیلی ساده اند. تمام مطالب براساس و محوریت "فقط خدا" می چرخد. اینها مطالبی است که عملا و موشکافانه از زندگی خودم و زندگی اطرافیان گرفته شده است. در دعاهای خویش فقط خدا را بخوانید. این تنها راه و کلید رستگاری شماست. هر بار که از جا بلند میشوید نگویید "یاعلی". پشت ماشینهای خویش ننویسید "بیمه ابوالفضل". فقط خدا صدای شما را می شنود. فقط خدا می تواند چیزی را بیمه کند. نگویید امام رضا ضامن آهو است. این شرک محض است. قبل از این که دیر شود ، از این حرفها دست بردارید.
معمولا آدم میتواند فقط به یک نفر فکر کند. آدمی فقط می تواند محبت یک نفر را در دل خویش نگه دارد. خدا برای هیچکس دو قلب قرار نداده است. بیایید از تجربیات خویش بگوییم. یکی از وزنه برداران به نام حسین رضا زاده ، شعارش "ابوالفضل" بود. در میان وزنه برداران ، این شعار مختص اوست. در اکثر مسابقات او از نام ابوالفضل استفاده می کرد. همین خود ثابت می کند که آدمی فطرتا فقط می تواند محبت یک نفر ماوراء الطبیعه را در دل خویش جای دهد. رضازاده به ندرت از نام محمد و علی و حسین استفاده میکند. زیرا او فطرتا و ذاتا تمایل به یک قدیس دارد. بعضی از ایرانیان حسین بن علی را انتخاب کرده اند.
فقط یک خدا و حتی فقط یک بت در نهاد ما انسانها گذاشته شده است. انسان فقط می تواند به یک موجود ماوراء الطبیعه تمایل نشان دهد. این تجربتا ثابت شده است. چرا آن موجود تک خدا نباشد. چرا حسین رضا زاده در حین وزنه برداشتن نباید به جای نام ابوالفضل از نام خدا استفاده کند!
بیایید از تجربیات روزانه خویش بگوییم . حسن نصرالله دیروز در مورد توهین به پیامبر محمد حرف می زد. او گفت که چرا به پیامبر محمد جد امام حسین توهین شده است؟ همانطور که می بینید حسن نصرالله امام حسین را به عنوان بت خویش برگزیده است. او وقتی که از پیامبر محمد حرف میزد ، فورا عبارت جد امام حسین را هم به آن اضافه کرد. انگار که تمام دنیا پیامبر محمد را با نام امام حسین می شناسند. انسانها فطرتا فقط یک بت انتخاب می کنند. اگر بت دیگری انتخاب هم بکنند ، فورا آن را به بت اصلی متصل می کنند. خدا از کسی خواهش نمی کند که یکتاپرست شود. زیرا خدا خداست و نهاد آدمیان را کاملا می شناسد. متاسفانه اکثریت مردم وارد جهنم میشوند. خدا یکی است. محمد و حسین هم برای خواندن فقط خدا تلاش کردند. این نکته خیلی مهم است. تنها چیزی که شما باید از محمد و سایر مقدسین یاد بگیرید ، خواندن فقط خداست، محوریت قراردادن فقط خداست.

سورپرایز

به نام خدا

سورپرایز

فرض کنید یک نفر خانواده اش را به مدت بیست سال ندیده است. حالا بعد از بیست سال آنها را پیدا می کند. در این لحظه خانواده او سورپرایز می شوند. برای آنها بسیار خوشحال کننده است. خانواده او شوکه میشوند. خدای مهربان چندین مثال در مورد سورپرایز را در قرآن ذکر نموده است. برای نمونه به چند مورد توجه نمائید.

[12:69] وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ ءاوَى إلَیْهِ أخَاهُ قَالَ إنِّى أنَا أخُوکَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ


[12:69] هنگامی که به جایگاه یوسف وارد شدند، او برادرش را نزدیک خود برد و گفت: "من برادر تو هستم؛ از اعمالشان غمگین نشو."

وقتی خدا بخواهد خبر سورپرایزکننده را در قرآن بیان کند از عبارت "انی انا" استفاده می کند. یوسف بعد از سالها برادرش را ندیده است. حالا وقتی می خواهد خودش را به او معرفی کند، می گوید "انی انا اخوک" .

حالا به یک سورپرایز دیگر توجه کنید. این بار خدا انسانها را می خواهد سورپرایز کند. در آیه زیر خدا برای خودش از همان عبارت تاکید و سورپرایز (انی انا) استفاده می کند.

[15:49] نَبِّئْ عِبَادِى أنِّى أنَا الغَفُور الرحِیم


[15:49] بندگان مرا آگاه کن که من عفوکننده هستم، مهربان‌ترین.

چه کسی اهمیت سورپرایز در آیه بالایی را درک می کند؟ متاسفانه کسی از خبر بالا خوشحال نمی شود و حتی شوکه نمی شود. خدا عفو کننده و مهربان است. خدا همه گناهان را می بخشد. فقط کافی است که از او بخواهید.


خدا زمانی که با موسی حرف می زند ، با همان عبارت سورپرایز (انی انا) خود را به موسی معرفی می کند. تصور کنید که موسی در وادی مقدس طوی بعد از شنیدن خبر خدا چه حالی داشته است؟ خدا خودش را به موسی معرفی می کند. این اتفاق برای موسی چقدرهیجان انگیز بوده است؟

[20:12] إِنِّى أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى


[20:12] من پروردگار تو هستم؛ نعلین‌های خود را درآور. تو در وادی مقدس طوی هستی."

چرا آیه 15:49 به همان مقدار برای ما هیجان انگیز نباشد. خدا نسبت به بندگانش عفور و رحیم است. حتی بندگان غرق شده در گناه را برای توبه می پذیرد. این است خدای یگانه. به همین خاطر شایسته است که فقط باید خدای تنها را در دعاها خواند. از این دستور سرباز نزنید. تمام خوشبختی شما به این نکته وابسته است. کلید نجات شما در خواندن فقط خداست.


[15:49] نَبِّئْ عِبَادِى أنِّى أنَا الغَفُور الرحِیم
[15:49] بندگان مرا آگاه کن که من عفوکننده هستم، مهربان‌ترین.

در کل قرآن پنج بار عبارات "انی انا" استفاده شده است، در آیات زیر:

انی انا ربک در 20:12
انی انا الغفور الرحیم در 15:49
انی انا الله رب العلمین در 28:30

انی انا اخوک در 12:69
انی انا النذیر المبین در 15:89


جالب این است که پنج عبارت بالا دارای 19 کلمه اند. 




شما نسبت به کی تعصب دارید؟ عزیزترین شما کیست؟

به نام خدا


انسان فطرتا می خواهد خدای قدرتمند داشته باشد. او می خواهد که خدای او هر کاری بکند. چندین صفت خدا عبارتند از :

همه چیز را دیدن
صدای همه را شنیدن
در همه جا حاضر بودن
دعای همه انسانها را شنیدن
هر کس از او بخواهد نجات می یابد و ...

تمام انسانهایی که در طول زمان بت شده اند ، انسانهای ساده ای مثل بقیه افراد جامعه خویش بوده اند. اما بعد از مدتی مردم به آنها دل بستند. همین دلبستگی باعث تبدیل آنها به بت شده است. اما چون انسان فطرتا خدای قدرتمند می خواهد ، در طول زمان و یواش یواش صفات خدایی به این انسانهای بت شده داده شد. در طول زمان صفات خدایی به آنها داده شد.
انسانها نسبت به خدای خویش متعصبند. محمد پیامبر و بنده خدا بود. اما بعد از مدتی ، به یک بت تبدیل شد. حالا مسلمانان در طول روز در پنج وعده نام محمد را در کنار نام خدا ذکر می کنند. لبیک یا محمد می گویند. شرک بزرگترین ظلم است. در طول روز میلیونها ظلم نسبت به خدا انجام می پذیرد ، اما کسی چیزی نمی گوید ، کسی اعتراضی نمی کند.

[31:13] به یاد آور که لقمان در حالی که پسرش را اندرز می داد، گفت: "ای پسرم، هیچ معبودی را در کنار خدا قرار نده؛ شرک بی عدالتی بسیار بزرگی است."*

در روز صدها توهین نسبت به خدا صورت می گیرد. در کتابهای حدیث هزاران توهین نسبت به خدا انجام پذیرفته است ، کسی حرفی نمی زند. چرا ؟ جواب این سوال خیلی ساده است. معمولا انسان نسبت به عزیزترینش بیشترین تعصب را نشان می دهد. از همین جا مشخص می شود که عزیزترین هر فردی چه کسی است. باید خدا را از هرکسی بیشتر دوست داشته باشیم. باید خدا جای اول را در قلب ما داشته باشد.

اعتراف یک گناهکار در قرآن




به نام خدا


اعتراف به گناه پیش نیاز توبه است. کسی که آنقدر مغرور باشد که نتواند اشتباهات و گناهان خویش را اعتراف کند ، نمیتواند توبه کند. انسان نباید از نفس خویش دفاع کند. بلکه باید نفس خویش را بکشد. اعتراف یک گناهکار را در قرآن بشنوید.


 [12:53]  من ادعا نمی ‌کنم که بی گناه هستم. نفس به بدی گرایش دارد، مگر کسانی که از رحمت پروردگارم برخوردار شده ا ند. پروردگار من عفوکننده است، مهربان ترین.

هیچ انسانی نباید ادعای بی گناهی و پاکی کند. فقط خدا پاک و نیکو است. حتی پیامبران هم گناه انجام داده اند. نفس اماره ارزش دفاع را ندارد. اعتراف همراه توبه چیزی است که مورد پسند خداست. خدا رحمان و رحیم است و در هر زمانی توبه بندگانش را قبول می کند.

تضاد درونی



عده زیادی عبادت روزانه را انجام نمی دهند و یا اینکه به حالت کسلی انجام می دهند. زیرا انگیزه انجام نمازها را ندارند. آنها در درون خود به این نتیجه رسیده اند که نماز برای آنها فایده ای ندارد.
انجام هر نماز در طول روز بیشتر از یک دقیقه طول نمی کشد. پنج نماز جمعا پنج دقیقه طول می کشد. چرا باید انسان به حالتی دست یابد که انجام پنج دقیقه عبادت را برخود مشکل سازد.
بسیاری از جوانان حالت کسلی و رکورد روانی دارند و انگیزه ای برای انجام نمازها ندارند. علت اصلی نماز نخواندن و یا سبک شمردن نمازها تضاد درونی است.
تضاد درونی یعنی اینکه انسان مشغول گناهان دیگری است و آن گناهان را به عادت تبدیل کرده است.
بنابراین به سمت شیطان گرایش دارد و به همین جهت انگیزه ای برای انجام نماز ندارد. آدم نمی تواند هم خدا را بپرستد هم بتهای دیگری در ذهن خویش درست کرده باشد.
آدمی فطرتا فقط می تواند یک خدا داشته باشد. اگر فردی تابع هوی و هوس خویش باشد ، دیگر نمی تواند با خدا ارتباط برقرار کند. زیرا هوی و هوس را خدای خویش قرار داده است.
در این تضاد درونی پیش می آید. از یک طرف می خواهد خدا را بپرستد و نماز بخواند. از طرف دیگر تابع هوی و هوس هم هست. جمع بین این دو متضاد غیر ممکن است.
به همین خاطر انگیزه عبادت خدا را از دست خواهد داد و بعد از مدتری نماز را ترک می کند و یا این که نمازها را به حالت کسلی به جا می آورد.